احترام به محیط زیست و فرهنگ تنبیه
نمونه تصویر بالا در محل زندگی و هر شهر و کشوری قابل مشاهده ست. اینکه افرادی از سر دلسوزی و احساس محبتی که نسبت به طبیعت در دل دارند، انفرادی و گروهی به جمع آوری زباله های رها شده به دست عده ای بی مسؤلیت، همت می گمارند. دیدن چنین صحنه هائی در اینور دنیا هم معمول و غریب نیست، با دیدن یک نفر که تنها در زیر پلی در یک اتوبان پرتردد مشغول جمع آوری زباله ست، چند مطلب به ذهن خطور پیدا می کند، اول اینکه در همه جای دنیا افراد بی فکر و فرهنگ وجود دارند که از طبیعت و سرسبزیش بیشترین استفاده را می برند و با بی خردی تمام، به همان که خدمت کرده و سرسبزی را زیر پایشان سخاوتمندانه و بی منت گسترانده، اهانت روا داشته و طبیعت را با آشغال های ریز و درشت به حال خود رها می کنند، یک عده هم از سر طبیعت دوستی و نوع دوستی، به دنبال زیباسازیند و به پاک سازی محیط زیست می پردازند تا اشتباه بی خردان و نادانان، گریبان دانایان و آیندگان را نگیرد. دست مریزاد
نکته بعدی حائز اهمیت در این مقوله، استفاده از روش پاکسازی محیط برای تنبیه افرادی ست که در اثر یک اشتباه و تصمیم نادرست، لطمه ای به فردی و یا محیطی وارد کرده اند. این فرم از تنبیه، حقی را به آن فرد و جامعه متضرر برمی گرداند که به نادرستی و به ناحق توسط فرد خاطی از آن گرفته شده است. این افراد با ارتکاب خلاف قانون چون تخریب محیط زیست، خلاف در روابط دوستی و زناشوئی، در روابط والدین و فرزندان با دست بلند کردن بر روی شریک زندگی و یا فرزندان، با تنبیهاتی از این دست با این شکل از مجازات روبرو هستند. جریمه ای که به این شکل به دست قانون ابلاغ و اجرا می شود، بسیار خردمندانه طراحی شده که به جای پرکردن زندان ها از زندانیان با جرم های سبک و تحمیل مخارج بیشتر بر دوش دولت و مردم، نفع و سودی از فرد خاطی به همان جامعه ای که به آن آسیب رسانده، برسد. این فرم برخورد قانونی با قانون شکنان، نه تنها هزینه ها را کاهش میدهد که تنبهی ماندگار برای فرد خاطی به جای می گذارد که بداند ایجاد اختلال و سلب آرامش دیگران هزینه دارد حتی اگر فرم پرداخت هزینه برایشان ناخوشایند باشد.
خلاصه کلام اینکه: چه فردی که محیط زیست را محترم می شمارد و صدای مظلوم طبیعت را می شنود و داوطلبانه به داد آن میرسد و چه قانونی که جبران خطای مردمش را به دوستی با طبیعت ارجاع میدهد و گره می زند، کاری ست خردمندانه و قابل احترام. فردی که طبیعت را امانت نسلش میداند و روا نمی دارد که در سپردن این امانت به نسل بعدی کوتاهی کند، قانونی که روا نمی دارد با یک خطا، یک شخص و یک نیروی کار را از جامعه حذف کند، هر دو مسیری می سازند برای داشتن دنیائی بهتر و قابل تحمل تر.
در تصویر بالا هم، این بانو با موهای سفید، چه با جبر قانون و چه داوطلبانه برای پاکسازی محیط پا به طبیعت گذاشته، نتیجه یکی ست. در اینجا جبر قانونی و اختیار فردی، هر دو یک هدف را دنبال می کند که چیزی جز منفعت عامه را به دنبال ندارد.
یاد من باشد، هر چه پروانه که می افتد در آب، زود از آب درآرم
یاد من باشد، کاری نکنم که به قانون زمین بربخورد
سهراب سپهری
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزهای دوری که خاطراتش همچنان نزدیک است
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادی از شاعر دیار
مطلبی دیگر از این انتشارات
حرکت و هجرت و یک پرسش همیشه بی پاسخ