حلاج کیست؟ واقعیات درمورد حلاج،محاکمه حلاج

حلاج را آنگونه که هست بشناسیم
حلاج را آنگونه که هست بشناسیم


حلاج کیست؟ واقعیات درمورد حلاج،محاکمه حلاج،غیبت در ظهور

حلاج سلسله جنبان خداباوری در خویشتن است . او پیامبر خود – خدائی در تاریخ بشر است . یعنی پیامبر عشق ورزی با خدا در خویش . -هیچکس نیست که حلاج را از اعماق ذاتش دوست نداشته باشد . حتی آنهائی که او را کشتند و مثله کردند بیشتر از یارانش او را دوست داشتند و باور کردند وگرنه با او چنین نمی کردند و لذا او هم آنها را بر صلیب دعا می کرد و شفاعت . حلاج ظهور کمال امامت است . حلاج نقطه عطف تاریخ مذهب است . او پرچمدار حق انسان در کائنات است . هیچکس چون او خداوند را از خود راضی نکرده است . خدا عاشق حلاج است.

متن حکم سنگسار حلاج:

حکمش این بود:

((شریعت فقط به ظاهر حکم می کند،

و حکم این مرد،مرگ است))

تا نیم تنه اش در سنگ بودو از سر تا پایش خون می چکید

و از برای مردم سخنرانی می کرد

و بیهوش می شد و باز به هوش می آمد

و سخن می گفت:وجوداز آن کسی است که واحد باشد.

فقط از دوستی و محبت سخن می گفت

صدها نفر به نزد او آمدند و شفاعت خواستند

و شفا یافتند و رفتند

قاضی آمدو دید که هنوز زنده است

او هنوز نیمه جان است

وهمه مردم تا به صبح به دور او ایستاده بودند

و به سخنانش گوش می دادند

وهمانهایی که او را سنگسار کرده بودند

توبه نمودند و شفاعت شدند

لذا دستور داد تا دست و پایش را قطع کنند

تا زودتر بمیرد

و ماجرا پایان پذیرد

خونش در زمین نقش الله می زد و...

حلاّج هم حقّ الله بود و نه الله صد البتّه. برای دیدن جمال خداوند چشمی بغایت زیبا بین می خواهد و برای داشتن چنین چشمی ، دلی بغایت مهربان می خواهد که بتواند دشمن خونی و قاتل خود را هم دوست بدارد و بدون شفاعت قاتلش تنهائی بر جنّت خدا وارد نشود

پس از کشته شدن حلاّج ، خواهرش که قدّیسه ای بود در شهر بی نقاب می گشت که مقدّسین شهر از این بابت او را سرزنش کردند که : تو روزی مظهر عصمت و فضیلت شهر بوده ای و ... و خواهر حلاّج گفت : راستش فقط یک مرد در این شهر سراغ داشتم و دیگر مردی نمی بینم که ... . بقول نیچه اگر امروز ما را به جرم کفر و جادو در میادین شهر به آتش نمی کشند بدان دلیل نیست که انسانیّت رشد کرده است بلکه انسانیّت اصلاً از یاد رفته است . و لذا ... . و نیز اینکه آخرالزّمان است و خداوند هم در حال کشف حجاب و نقاب است و ما دیگر نمی توانیم غیورتر از ایشان باشیم و جانماز غسل دهیم...

منبع :کتاب انسان کامل جلد 2-حلاج برای دانلود کتاب کلیک کنید