زهی مراتب خوابی که به ز بیداری‌‏ست...

نویسنده: سید محمدسینا رضوی


فرض کنید امشب پیش از خواب، هندزفری‌‏های خود را در گوشتان گذاشته، قطعه “Dream is Collapsing” ساخته هانس زیمر را پخش کنید و درست در لحظه اوج موسیقی، در دقیقه 1:34، با یک «ضربه» به جای اینکه به خواب روید، از خواب بیدار شوید!

فرض کنید با دنیایی جدید و متفاوت روبه‌‏رو می‏‌شوید، دنیایی که در آن، زمان بسیار کندتر می‏‌گذرد، فرصت و توانایی کافی برای انجام دادن کارهای دلخواهتان را ندارید و اشتباهاتتان برایتان گران‌‏تر تمام می‌‏شوند. در این دنیای دوم شاید حتی دلتان برای همان 1 دقیقه و 33 ثانیه‌ای که قبل از ورود به آن، به موسیقی دلخواهتان گوش می‌‏کردید هم تنگ شود؛ یا مجبور شوید برای گوش دادن به همان موسیقی زمان بسیار بیشتری را صرف کنید.

ما یک سوم زندگی­‌مان را در خواب می‌­گذرانیم و این زمان کمی نیست! شاید زیاده­‌خواهی به نظر برسد که به «صرفاً سرگرم شدن با فیلم‌هایی که مغزمان برایمان می‌سازد و بیشتر آن­ها را فراموش می‌کنیم»، بسنده کنیم؛ ولی امروز، علم، بیش از پیش ما را لایق این بلندپروازی می‌داند.

رویاها اساساً خاطرات زنده‌ای هستند که هرگز وجود نداشته‌اند. در رویا، شما خود را در یک واقعیت موازی همه‌جانبه پیدا می‌کنید، جهان خارق العاده‌ای که در اختیار و منحصر به خود شما است. بزرگ­‌ترین و شاید تنها مشکل رویاها، به خصوص آن‌­هایی که سرگرم‌کننده‌ هستند، این است که زودگذرند. اغلب، شما نمی‌توانید یک لحظه پس از بیدار شدن چیزی از رویای خود به یاد آورید؛ اما چه می‌شد اگر شما می‌توانستید رویاهای خود را ضبط کنید و آنها را برای تجزیه و تحلیل، دوباره بازبینی کنید یا حتی با دوستان خود به اشتراک بگذارید؟

دانشمندان معتقدند این کار از نظر تئوری ممکن است!

ده سال پیش، محققان آزمایشگاه گالانت در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، شرکت‌کنندگان را در حال تماشای تریلر فیلم تحت مطالعه قرار دادند و توانستند با استفاده از آنالیز فعالیت مغز آن­‌ها، فیلم‌هایی با وضوح پایین از تریلری که مشاهده می‌کردند، بازسازی نمایند. آن­ها در این پروسه به موفقیت‌هایی دست یافتند؛ نمونه‌های بازسازی‌‌شده‌ی تریلرها، الگوهای كم­‌كيفيت و نه چندان دقیقی بودند؛ با این‌­حال، این شگرد محاسباتی، سایر دانشمندان را قانع کرد که اگر رویکرد مشابهی برای ثبت رویاها استفاده شود، احتمالا پاسخگو خواهد بود.

بسیاری از دانشجويانی که در حال مطالعه‌ی رویاها هستند، معتقدند که آسان‌ترین بخش آن رمزگشایی و ضبط تصویری رویاها است، درحالی­‌که همین قسمت کار، بسیار دشوار و پیچیده است و موانع بزرگ‌­تری بر سر راه آن وجود دارد؛ از جمله آن­که ممکن است بخش‌هایی از مغز که در بیداری فعال هستند و به عنوان الگو مورد استفاده قرار می‌گیرند، با بخش‌های فعال مغز در هنگام خواب متفاوت باشند؛ موضوعی که با ایجاد شکاف میان داده‌های جمع‌­آوری شده در حالت‌های خواب و بیداری، ارتباط این دو مجموعه را با چالش مواجه می‌سازد.


اما آیا ضبط کردن و تماشای رویاها تمام آن چیزی ا‌ست که ما می‌خواهیم و می‌توانیم؟

احتمالاً تا روزی که هریک از ما یک دوربین ضبط خواب در خانه خود داشته باشیم، سال‏‌های زیاد و البته میلیون‌‏ها دلار(!) فاصله داریم، اما راه بسیار آسان‌­تری هم برای محقق کردن رویای ضبط کردن رویاها وجود دارد:

رویاهای شفاف (Lucid Dreams) خواب‌هایی هستند که ما در آن از خواب دیدن خود کاملاً آگاه و مانند بیداری، هشیار و مختار هستیم. امروزه افرادی که با تمرین موفق می‌‏شوند به سطوحی از این آگاهی در خواب دست پیدا کنند، کم نیستند. تعقیب رویاها نه فقط برای علاقه‌­مندان به رویا جالب است؛ بلکه توجه دانشمندان خواب را نیز به خود جلب کرده است، به خصوص مارتین درسلر و تیم او. آن‌­ها امیدوارند که بتوانند راز دنیای شگفت‌­انگیز رویاها را حل کنند.

در مطالعه‌ی درسلر، آن‌­ها وظایف ساده‌ای را به رویابینان شفاف محول نمودند؛ مانند فشردن و بازکردن آگاهانه یکی از مشت‌های خود در خواب، و از آن‌جایی که دقیقا می‌دانستند چه زمانی رویایشان آغاز می‌شود و کی به پایان می‌رسد، محققان توانستند با استفاده از fMRI، فعالیت مغز را هنگام این حرکت در بیداری، با فعالیت آن در هنگام انجام حرکت در رویا مرتبط سازند. از این رو، آنان توانستند اقدامات خاصی را با سیگنال‌های مغز تطبیق دهند، تا بلکه مسیر برای ترسیم خواب‌‏ها روشن‌‏تر شود.

خواب شفاف، در سطحی متفاوت از خواب عادی رخ می‌دهد، با اطلاع از اینکه داریم رویا می‌بینیم، قادر به کنترل کردن و حتی ساختن دنیای خواب خود خواهیم بود. جهانی که می‌‏تواند نسبت به زندگی روزمره ما، شبیه به «دنیای اولی» باشد که در مقدمه درباره آن صحبت کردیم. نه به همین سادگی، اما همین قدر ممکن!

شاید با علم کنونی نتوانید مانند «نئو» در فیلم «ماتریکس» یک شبه به استادی در کونگ‏فو تبدیل شوید، اما اگر یک ورزشکار یا نوازنده باشید، شاید بتوانید در رویای خود تمرینات موثری را آگاهانه انجام دهید، و مهارت خود را واقعاً در حرکت خاصی افزایش دهید، به عنوان یک مهندس عمران، ایده‌­های ساختمانی خود را بدون نیاز به فضای واقعی بسنجید، یا اگر دچار ترس یا اختلال روانی در زمینه خاصی (مثلاً PTSD یا اختلال اضطراب پس از سانحه) هستید، به معنای واقعی کلمه آن «فکر» را روبه‌‏روی خودتان ظاهر کنید، با هم به گفتگو بنشینید و مشکلاتتان را با او حل کنید! حتی می‌‏توانید هرموقع از خواب خسته شدید (هرچند این اتفاق بعید است!) دست‌‏های خود را باز کنید و در آسمان خواب خود به پرواز درآیید!

آیا می‌توانیم در خواب زمان نامحدود داشته باشیم؟

شاید تصور کنیم که می‌‏توانیم مانند کاب در فیلم «تلقین» با صرف چندساعت وقت، سال­‌های زیادی را در دنیای خواب خود بگذرانیم و هرشب با یک عمر تجربه از خواب بیدار شویم! استفن لابرج، از متخصصان خواب شفاف در این باره تحقیقی انجام داد که نشان داد گذر آگاهانه‏‌ی یک ثانیه در یک رویای شفاف تقریباً معادل همان یک ثانیه در بیداری ا‏ست؛ اما پاسخ این است که گذشت زمان در رویا بیشتر یک مساله کیفی‏ است تا کمّی.

درخواب، بخشی از قسمت‏‌های مربوط به آگاهی در مغز روشن هستند و برخی خاموش. به همین دلیل درک ما از واقعیت در خواب با بیداری متفاوت است. مثلاً، بخش مربوط به زبان معمولاً خاموش است و به همین دلیل خواندن در خواب بسیار دشوارتر از بیداری‏ است. فیلمی را فرض کنید که یک داستان 100 ساله را به تصویر می‌‏کشد، ولی درواقع تنها 2 ساعت طول می‏‌کشد، در خواب هم مغز ما می‌‏تواند حجم نسبتاً زیادی از اطلاعات را در زمان کوتاه‏‌تری پردازش و درک کند؛ و این، باعث توهم کش آمدن زمان در خواب می‌‏شود؛ بنابراین ممکن است بتوانیم به اندازه چندروز یا چندهفته در خوابمان کار انجام دهیم، اما این بستگی به توانایی ذهن ما و زمان زنگ خوردن ساعتمان دارد!

در هر صورت، تقریباً مطمئن هستیم که خواب نمی‌­تواند جایگزین واقعیت شود؛ با تعریفی که امروز از هوشیاری داریم، خواب فعلاً فقط یک دنیای مجازی باقی خواهد ماند. هرچند شاید روزی که بتوانیم محتوایی را مستقیماً در ذهن انسان بارگذاری کنیم دور باشد، اما روزی را تصور کنید که «رویاهای شفاف» به یک فضای کمکی برای این نوع یادگیری تبدیل شوند. فضایی که محدودیت‌‏های بسیار کمتری نسبت به دنیای بیداری دارد. البته می‏‌دانیم که رسیدن به این توانایی، کار آسانی نیست و خطرات و چالش‌‏های خاص خود را دارد، اما شاید هریک از ما بتوانیم روزی آن را به بخشی از زندگی روزمره خود تبدیل کنیم.

در «تلقین»، کاب برای فهمیدن اینکه در خواب است یا بیداری، یک فرفره می‏‌سازد و هر از گاهی آن را می‌‏چرخاند. اگر فرفره سقوط کند، کاب بیدار است و اگر مدت‌ها به چرخیدن ادامه دهد، خواب! برای وارد شدن به یک رویای شفاف، ابتدا نیاز است مانند کاب یک یا چند «فرفره» برای تست کردن بیداری خود بسازید. نه، لزوماً نه یک فرفره واقعی! خیلی ساده‌­تر؛ برای مثال، همین حالا، برای چندثانیه به کف دست خود نگاه کنید، به هر 5 انگشت و جزئیات آن‌­ها؛ خوب به این تصویر دقت کنید و مرتب به خود یادآوری کنید که «من بیدار هستم!». اگر در طول روز چندبار این کار را انجام دهید و یادتان باشد در رویای بعدی‌‏تان هم آن را تکرار کنید، ممکن است دفعه بعد که در خواب به کف دست مجازی‌‏تان نگاه می‌‏کنید ناگهان ذهنتان تصور کند که «من بیدار هستم!» و در آن لحظه وارد یک رویای شفاف شوید، خوابی که شاید به ز بیداری‏‌ست...!