یک مادر, که عاشق کارآفرینی, هنر، بازاریابی دیجیتال, یادگیری و چالشهای جدیده
آزمایشگاه نویسندگی
ساعت از نیمه شب گذشته و من خودم رو به نوشتن این پست ملزم کردم.
نوشتن واقعا کار سختیه.
یادمه یکی از اساتیدمون ازمون خواست که پنج خط در مورد خودمون بنویسیم, فقط پنج خط. البته بجز نام و نام خانوادگی و بیان مشخصات ظاهری.
و اون موقع بود که ما فهمیدیم که چقدر خودمون رو کم میشناسیم یا شاید انقدر که دیگران رو رصد و یا قضاوت می کنیم به خودمون, رفتارمون, هیجانات و احساسات مون توجه نداریم.
یا از منظر دیگه, اونقدر که بیان مون قویه, قلم مون قوی نیست.
یادمه. چقدر به مغزم فشار اومد برای این چند خط ولی در نهایت اونی که باید هم نشد.
اینجا این مطلب رو نوشتم تا یادم بمونه. که اگر از همون موقع شروع میکردم به نوشتن, چه در مورد خودم چه ابعاد مختلف زندگی و کارم, مطمئنا خیلی ازش بهره مند میشدم و فرصتهای بهتری رو می تونستم کشف کنم.
ولی هنوز هم دیر نیست.
پس یا علی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چی شد که ما آدم ها به اینجا رسیدیم
مطلبی دیگر از این انتشارات
طلوع من باش
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت صفرم : دغدغههای روزانه یک ذهن پرحرف