روایتی از مهم ترین رویدادهای تاریخ
اپیزود ۲؛ توطئه باروت
سلام من ایمان نژاداحد هستم و چیزی که میشنوید اپیزود دوم راوکسته. من هر بار در راوکست داستان یک رویداد واقعی و مهم برای شما روایت میکنم.
سلام من ایمان نژاد احد هستم و چیزی که می شنوید اپیزود دوم راوکست است و من هر بار در راوکست
داستان یک رویداد واقعی رو برای شما روایت میکنم
در انگلستان هر سال ۵ نوامبر با محوریت شهر ساسکس جشنی برگزار میشود به اسم شب آتش
در این قسمت از راوکست به ماجرا و داستانی که پشت پرده این جشن است یک نگاهی می اندازیم.
این قسمت توطئه باروت
در پنج نوامبر سال هزار و ششصد و پنج میلادی گای فاکس در سرداب یکی از ساختمانهای نزدیک کاخ وست مینستر که تا زیر کاخ امتداد داشته دستگیر میشه و همین دستگیری بهونه یکی از بزرگترین جشنهای سالیانه انگلستان تا همین عصرحاضر میشه. اما قبل از اینکه بریم سراغ اینکه بدونیم فاکس اون شب و داخل سردابی که تا زیر کاخ امتدادش داده بوده چیکار داشت و دلیل بازداشت چی بوده، بهتر که با خودش کمی بیشتر آشنا بشیم.
گای فاکس سرباز انگلیسی و کاتولیک مذهب بود که در سیزده آوریل هزار و پونصد و هفتاد، در شهر یورک انگلستان به دنیا اومد. البته آقای فاکس از اول پروتستان مذهب بوده ولی بعدا مذهبش رو به کاتولیک تغییر داد و بعد از اون بود که به خاطر تعصبی که به مذهب کاتولیک داشت انگلستان پروتستانی روترک کرد و به ارتش اسپانیا در هلند ملحقشد.
گای فاکس چند سالی در هلند و ارتش اسپانیا ماند تا سال هزار و پانصد و هشتاد و چهار که فردی از طرف یک شخصی به نام رابرت کتسبی سراغش اومد و پیغامی مهم براش داشت، اما این پیغام مهم چی بود؟ قبل از اینکه بفهمیم پیغام چی بوده برگردیم به انگلستان و شرایطی که جامعه و سیاست در اون دوره داشت.
در اون دوره یعنی اوایل قرن پانزده، گذشته از کشمکشهای اقتصادی و سیاسی که حاکم بوده اختلافات مذهبی شدیدی هم جریان داشته. درگیری بین کاتولیکها و پروتستان ها و حتی فرقههایی که زاده این دو مذهب بودن بالا گرفته بود. از یه طرف پروتستانها که اکثریت را در اختیار داشتن به شدت با کاتولیک ها درگیر بودند از طرفی هم فرقههایی مثل پیرایشگران و استقلالین که هر دو شاخهای از پروتستانها بودن با شاخهی اصلی پروتستان که انگلیکانها خطابشون میکردند در جدال بودن.
دراین دوران بحث اصلی بیش از نیمی از گردهمایی ها و مطالبی که پخش میشد انتقاداتی بود که پیرایشگران از مراسم کلیسای انگلیکان و طرفداران این کلیسا از پیرایشگران هر دو از کاتولیک ها که جهت بازگرداندن انگلستان به مذهب کاتولیک مشغول بودند داشتند.
برای این که با این موضوع بیشتر اشنا بشویم یک توضیحی درباره فرقه پیرایشگران به شما میدم؛
پیرایشگران فرقه ای از مذهب پروتستان بودند و اعتقاد داشتند که در راس هزار سال مسیح دوباره ظاهر میشود و پنجمین سلطنت بزرگ جهان را تاسیس میکند و حالا چهار سلطنت بزرگ قبل از این چه بوده؟
عبارت اند از سلطنت آشوریان، ایرانیان، یونانیان و رومیان و اعتقاد دیگرشان این بود که چون مسیحیان توسط مسیح نجات یافته بودند و با ایمان درائت حاصل کرده بودند نیازی به پیروی از قوانین اخلاقی نداشتند.
این کشمکش ها در جریان بود تا زمان سلطنت جیمز. جیمز ششم یا به عبارتی جیمز یکم با عنوان جیمز ششم در 24 جولای 1567 پادشاه اسکاتلند و به عنوان جیمز یکم از 24 مارس 1603 پادشاه انگلستان و ایرلند به عنوان جزئی از اتحادیه پادشاهی انگلستان و اسکاتلند بود. او از خاندان استوارت ها بود.
در آن زمان پادشاهی اسکاتلند و انگلستان اگرچه از هم جدا بودند و حکومت های مستقلی بودند و دادگستری ها و قوانین خودشان را داشتند اما هر دو تحت فروانروایی جیمز در یک اتحاد شخصی قرار داشتند.جیمز شدت این درگیری هارا درست نمیتوانست درک کند، در تلاش بود که توافقی بین پیرایشگران و انگلیکان ها به وجود بیاورد و برای این کار رهبران این دو فرقه را به تشکیل کنفرانسی دعوت کرد که این کنفرانس در 14 ژانویه 1604 بود.
جیمز در این جلسه کلی از علم و مباحث الهی صحبت کرد و سعی کرد به نقاط مشترک این دو فرقه اشاره کند و از طریق همین نقاط مشترک یک صلحی را برقرار کند ولی از طرفی دیگر اصرار داشت که یک آموزه، یک قاعده و یک مذهب از حیث ماهیت و تشریفات وجود داشته باشد و آن حکومت استوان و انگلیکان ها بود. اسقف لندن هم در آن جلسه خیلی اصرار داشت که جیمز از طرف خداوند الهام گرفته است و نظیر او از زمان عیسی به بعد دیده نشده است اما پیرایشگران این حرف هارا قبول نداشتند و شکایت میکردند که جیمز مثل یک قاضی و فردی بی طرف قضاوت نمیکند برای همین از آن کنفرانس جز یک تصمیم ناگهانی و تاریخی در مورد ترجمه تازه از کتاب مقدس به دست نیامد.
مجمع در سال 1604 یک سری قوانینی صادر کرد که موجب آن تمام روحانیان باید از آیین انگلیکان ها پیروی کنند، کسانی که امنتا میکردند به خدمتشان خاتمه داده میشد و بسیاری از آنان به زندان می افتادند، یک سری استعفا دادند و یک سری هم به هلند آمریکا فرار کردند.
جیمز یک فرد خیلی متعصب بود ولی نسبت به عقاید دیگران هم یک ذره گذشت میکرد. اجازه داد که مردم در روزهای یکشنبه به کارهای شخصیشان هم بپردازند اما به شرطی که قبل آن در مراسم کلیسا حضور پیدا کرده باشند و این کار بیشتر باعث رنجش پیرایشگران میشد، البته جیمز خیلی علاقه داشت که از شدت قوانینی که علیه کاتولیک ها وضع شدند کم کند، گذشته از آن برخلاف میل شورای سلطنتی از اجرای قوانینی که علیه مخالفان کلیسای رسمی انجام شده بود جلوگیری کرد و به کشیش های کاتولیک هم اجازه داد که به انگلستان بیایند و در خانه هایشان به اجرای مراسم قدیسان بپردازند.
جیمز طبق روش فیلسوفانه ای که داشت میخواست که کاتولیک ها و پروتستان ها را با یکدیگر آشتی بدهد اما وقتی که تعداد کاتولیک ها رفته رفته افزایش پیدا کرد، پیرایشگران که با کاتولیک ها درگیر بودند به شدت از جیمز انتقاد کردند. قوانین ضد کاتولیک دوره الیزابت دوباره تمدید شد و قرار شد هرکسی که فرزند خود را جهت تحصیل به یکی از مدارس کاتولیک به خارج بفرستد به پرداخت 100 لیره جریمه محکوم بشود. تمام مبلغان کاتولیک تبعید شدند و تبلیغ این مذهب ممنوع شد و کسانی که از شرکت در مراسم کلیسای انگلیکان خود داری میکردند به پرداخت 20 لیره در ماه محکوم میشدند و هرگونه خودداری از پرداخت این مبلغ باعث ضبط دارایی های آن شخص میشد و تمام گله هایی که در اراضی شخصی فرد محکوم میچریدند به تصرف پادشاه درمی آمد.
در این شرایط بعضی از کاتولیک ها دریافتند که چاره ای جز خشونت و کشتن مخالفان نیست و در این جا بود که رابرت کتسبی سر و کله اش پیدا شد. رابرت کسی بود که پدرش در زمان الیزابت بخاطر مخالفت با کلیسای رسمی به زندان افتاد، خودش علیه ملکه به شورشیان پیوسته بود و بعد از دستیگیری مجبور شده بود تمام درایی هایش را بفروشد که بتواند جریمه ای که شده بود را پرداخت کند، رابرت به قدری به مذهب کاتولیک تعصب داشت که تحصیلاتش را در دانشگاه آکسفورد نیمه تمام گذاشت فقط بخاطر اینکه مجبور نباشد سوگند برتری بخورد، سوگند برتری سوگندی بود که در زمان فارغ التحصیلی به پادشاه و مذهب پروتستان برای نشان دادن وفاداری میخوردند و خوردن همچین سوگندی هم برای رابرت یعنی زیرپا گذاشتن مذهب کاتولیک.
اما برگردیم به سال 1584
رابرت، عامل اصلی توطئه باروت و هم دستانش به این نتیجه رسیدند که برای پیش برد نقشه هایشان به فردی نظامی نیاز دارند که زیاد شناخته شده نباشد. پس در آوریل 1584 به گای فاکس پیغام داد و او را به انگلستان دعوت کرد، نقشه هم این بود که قصر وست مینستر که قرار بود پادشاه، خانواده و عیان و اعضای مجلس عوام در آن جهت گشایش پارلمان حضور پیدا کنند منفجر کنند. چند سالی طول کشید که رابرت بتواند مقدمات کار را فراهم بکند و اشخاص مورد اعتماد خود را پیدا کند. او اشخاصی را مثل تامس ویتر، تامس پرسی و جان رایت را از قصد خودش باخبر کرد و این 5 نفر سوگند خوردند که راز خود را افشا نکنند و به شرکت در مراسم آیین مقدس که توسط یکی از مبلغان مذهبی شان به نام جان جراد برپا شد سوگند خودشان را اعتبار دهند.
بعد از آن خانه ای را در مجاورت قصر اجاره کردند و چندین سال طول کشید که یک راهرو از سردابی به سرداب دیگر بکنند که بتوانند 30 تا 36 جعبه باروت را مستقیما زیر جلسه مجلس افتتاح پارلمان قرار بدهند. اما کارگره خورد، به تعویق افتادن های مکرر پارلمان نقشهی آنها را به طرز مخاطرهآمیز متوقف کرد رابرت و افرادش مجبور شدند که حدود یک سال و نیم صبر کنند و حتی در بعضی از مواقع مردد میشدند چون همراه کسایی که در نظر کاتولیک ها مجرم بودند اشخاص دیگری هم بودند که ممکن بود به قتل برسند
رابرت برای اطمینان خاطر از هنری گارنت رهبر یسوعیها در انگلستان پرسید که آیا شرکت در جنگی که بسیاری از غیر مبارزان در آن کشته میشوند جایز است یا نه؟ و او هم پاسخ داد که انبیا همه ادیان به این سوال جواب مثبت میدهند ولی به کتسبی هم اخطار داد که هرگونه توطئه علیه جان صاحبان دولتی باعث تشدید عذاب کاتولیک ها میشود. ( یسوعی ها یا همان انجمن ایثار یکی از فرقه های کاتولیک بودند) . رهبر یسوعی ها هنری گارنت پاپ و رهبر کل یسوعی ها را از شک تردیدی که داشت باخبر کرد و آن دوتا هم دستور دادند خودش را از توطئه های سیاسی کنار بکشند و مانع هرگونه عملی علیه دولت بشود. از طرفی دیگر کتسبی شرکت در توطئه را در حضور یکی دیگر از یسوعی ها به نام گرینوی اعتراف کرد و گفت کاتولیک ها قرار است در انگلستان شورش کنند. گرینوی هم این توطئه را مستقیما به گوش گارنت رساند اما گارنت باز هم مردد بود که دولت را از این اقدام مطلع بکند یا نه؟ و در آخر خودش تصمیم گرفت تلاشش را بکند که رابرت و افرادش را از این اقدام منصرف بکند.
کتسبی برای از بین بردن وسواس و تردیدی که داشت قرار گذاشت که در صبح روز موعود اعضای حامی کاتولیک هارا در پارلمان با پیغام فوری که بهشان میدهد از ساختمان پارلمان خارج کند اما یکی از اشخاص بیاهمیت گروه توی این توطئه چند روز قبل از تشکیل جلسه یکی از دوستانش به اسم لرد مونتیگل رو از قضیه باخبر کرد. او هم خبر را به سیسیل گفت و سیسیل هم این خبر را به پادشاه رساند و این جا بود که نقشه لو رفت و نیروهای پادشاه وارد سردابه شدند و در 4 نوامبر 1605 فاکس را با مواد منفجره ای که داشت دستگیر کردند. روز بعدش فاکس قصد خود را برای منفجر کردن ساختمان پارلمان اعلام کرد ولی علی رغم تمام شکنجه هایی که شد از افشای نام هم گروهانش امتناع کرد اما همدستانش با برداشتن اسلحه و سعی در فرار به طریقی خودشان را لو دادند و چون مورد تعقیب قرار گرفته بودند بین آن ها و نظامیان پادشاه درگیری رخ داد.
در همین درگیری بود که کتسبی، پرسی و رایت کشته شدند و چند نفر از زیر دستانشان که از این اقدام اگاه بودند دستگیر شدند و به زندان افتادند. زندانیان در زمان محاکمه به شرکت در توطئه اعتراف کردند ولی با تمام این شکنجه ها حاظر نشدند نام یکی از کشیک های یسوعی هارا به زبان بیاورند و نشان میدهد که این افراد تا چه اندازه به مذهبشان تعصب داشتند. فاکس و سه نفر دیگر از هم گروهی هایشان وقتی که از برج لندن و زندانی که در آنجا بودند به پارلمان اورده شدند در 28 ژانویه 1606 اعدام شدند. گراد و گرینوی هم به اروپا فرار کردند ولی گارنت و یکی دیگر از یسوعی ها به نام اورد الکورن دستگیر شدند این دو نفر در برج لندن و زمانی که در زندان بودند در مورد داستان رابرت با یکدیگر صحبت کرده بودند و جاسوس هایی که در زندان حضور داشتند صحبت های آن هارا به گوش پادشاه میرساندند و پادشاه در اینجا متوجه میشود که هر دو این ها از اتفاق کاملا باخبر بودندT گارنت اول انکار کرد و هرگونه دخالت در این توطئه را رد کرد اما اورد کورن اعتراف کرد البته بعدا گارنت هم اعتراف کرد از توطئه باخبر بوده ولی چون خودش هم از طریق شخص دیگری باخبر شده زیاد مایل نبود این خبر را افشا کند بااین وجود تمام تلاش خودش را برای جلوگیری از این توطئه به کار برد، گارنت نه تنها به جرم شرکت در توطئه بلکه به جرم مخفی نگه داشتن آن هم محکوم شد.
اما پادشاه جیمز به مدت حدودا 7 هفته از امضای حکم اعدام او خود داری کرد. گارنت که به غلط مطلع شده بود که گرینوی در برج لندن زندانی است نامه هایی برای او میفرستاد و چون افراد پادشاه آن نامه هارا به دست می آوردند از گارنت میپرسیدند که آیا با گرینوی مکاتبه کرده است یا نه؟ و گارنت هم انکار کرد و بعد که نامه هارا به عنوان مدرک به او نشان دادند گفت که انسان برای نجات جان خودش اجازه دارد که سخنان دو پهلو و دروغ بگوید و سرانجام گارنت هم در 3 می 1606 به دار آویخته شد و برای درس عبرت شدنش بدن او را 4 شقه کردند و در اطراف برج آویزان کردند.
در همین موقع ها بود که پارلمان احساس کرد که حق دارد قوانین ضد کاتولیک را تشدید کند. سال 1606 تصمیم گرفتند کاتولیک هارا از طبابت و وکالت محروم کنند و حق وسیع قیم شدن را از آن ها سلب کردند، همینطور دستور دادند که آن ها حق ندارند بیشتر از 8 کیلومتر از منازل خودشان دور بشوند جدا از این موضوع از آن ها خواسته شد که سوگند بخورند و حق پاپ را در عزل و فرمانروایی غیر مذهبی ها انکار کنند اما پاپ پنجم ادای این سوگند را نهی کرد و بیشتر کاتولیک های انگلستان هم از او اطاعت کردند ولی اقلیت هم بودند که مجبور شدند سوگند بخورند. در سال 1606 شش تن از کشیش های کاتولیک ها به جرم خودداری از این سوگند و برپاداشتن مراسم قدیسان اعدام شدند، بین سال های 1616 تا 1607 شانزده کشیش دیگر اعدام شدند و چند صد کشیش و هزار کاتولیک به زندان افتادند.
در انگلستان هنوز هم هر سال در 5 نوامبر برملا شدن نقشه انفجار پارلمان را جشن میگیرند که به روز گای فاکس یا شب آتش معروف است در این روز مردم انگلستان آتش روشن میکنند و آدمک فاکس را در خیابان ها میگردانند.
بقیه قسمتهای پادکست راوکست را میتونید از این طریق هم گوش بدید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود ۲۵؛ جنگ های صلیبی | قسمت دوم، جنگ مقدس
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود ۲۶؛ جنگ های صلیبی | قسمت سوم، منادیان مرگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپیزود ۳۷؛ شب از قندهار میرسد- قسمت دوم