اهمال کاری و تنبلی، خواهر و برادر کمال‌گرایی!

کمال گرایی یا همان Perfectionism
کمال گرایی یا همان Perfectionism

همیشه وقتی صحبت از منتال هلث یا سلامت روان می‌شد، مشکلات خودم رو برای اطرافیانم می‌گفتم تا از رفتارِ احتمالیِ ناخوشایندی که کنترلش تمام و کمال دست خودم نیست نرنجند و یا در مقابل رعایت یک سری مسائل رو کنن. ولی همیشه این باعث می‌شد فکر کنن که دارم شوآف می‌کنم؛ با نقص ها و کمبودهام! قبل از اینکه وارد رشتو پرفکشنیسم یا کمال گرایی بشیم لازم بود این رو اشاره کنم و بگم که "بیماری روانی" جای شوآف نداره و "سلامت روان" اگر از سلامت جسم پراهمیت تر نباشه قطعا کم اهمیت تر نیست. و همونطور که وقتی جسماً بیمار می‌شیم سعی می‌کنیم سریع تر سلامتی خودمون رو به دست بیاریم، به همون شکل وقتی مشکل مربوط به روان داریم باید تلاش کنید تا سریع تر سلامت روان خودمون رو به دست بیاریم. روی "تلاش" تاکید می‌کنم.

اینکه از کلمه «بیماری روانی» استفاده می‌کنم منظور تمام آنرمالی های مربوط به روان هست مثل: افسردگی، اضطراب، او سی دی و او سی پی دی، اِی دی ایچ دی و همینطور کمال گرایی و غیره. وقتی کمال گرایی رو یک «منتال ایلنس» یا همون بیماری روانی حساب می‌کنم باید اشاره کنم که اینکه از کلمه «بیماری روانی» استفاده می‌کنم منظور تمام آنرمالی های مربوط به روان هست مثل: افسردگی، اضطراب، او سی دی و او سی پی دی، اِی دی ایچ دی و همینطور کمال گرایی و غیره. وقتی کمال گرایی رو یک «منتال ایلنس» یا همون بیماری روانی حساب می‌کنم باید اشاره کنم که و این به خاطر بار مثبت کلمه «کمال» و همچنین اشاره به «گرایش داشتن» به اون هست و طبیعتاً گرایش داشتن به یک چیز مثبت، مثبته. پس طبیعیه که شما هم مثل همه فکر کنید که کسی که خودش رو کمال گرا می دونه داره از خودش تعریف می‌کنه. و شاید واقعاً در اکثر موارد به همین شکل هست!

یعنی شخصی برای تعریف از بٌعد خاصی از شخصیت خودش، میگه که "من کمال گرا هستم" ولی منظورش این هست که "من دنبال چیزای خیلی خوب هستم". و این دو مورد باهم فرق می‌کنن. طبق تعریفی (Frost, Marten, Lahart, & Rosenblate, 1990) پرفکشنیسم ترکیبی از داشتن استانداردهای به شدت بالا، خود ارزیابی های سخت گیرانه و تلاش شدیداً زیاد فرد برای دستیابی به بی نقصی یا اهداف دست نیافتنی است. که ابعاد و انواع مختلفی داره. فرد پرفکشنیست ارزش خودش رو با دست یافتن و یا نیافتن به این ارزش ها می‌سنجه و همین طور استاندارده ای بالایی برای بقیه افراد داره.

سایت گودتراپی پرفکشنیسم رو "نیاز فرد برای بهترین بودن، یا لااقل بهترین به نظر رسیدن و یا باور به امکان پذیر بودن بهترین چیز" میدونه. دقت کنید که این یک نیازه، نه یک ترجیح یا یک خواسته. در انگلیسی کلمه need. / پروفسور برنه براون از دانشگاه هیوستون معتقده که پرفکشنیسم فقط به معنی تلاش برای بهترینِ خودت بودن نیست بلکه اکثر مردم از این لفظ به عنوان یک سپر یا سازوکار دفاعی استفاده می‌کنن. / سایت سایکولوژی‌تودِی میگه پرفکشنیسم رفتاریه که باعث میشه زندگی پر بشه از بی‌پایان کارت های گزارش از ناتمامی ها.

کمال گرایی
کمال گرایی


به طور کلی پرفکشنیسم 3 بُعد داره. به نام های Self-oriented و Other-oriented و Socially-prescribed که اگه خیلی خلاصه بخوام بگم بُعد شماره 1 یعنی تحمیل یک تمایل غیرمنطقی برای کامل بودن به خودتون، بُعد شماره 2 یعنی همین حس رو برای بقیه بخوایید، بُعد شماره 3 یعنی جامعه همین انتظار غیرمنطقی کامل بودن رو از شما داشته باشه. از سال 1989 تا 2016 میزان بُعد یک 10 درصد، بُعد دو 16 درصد و بُعد سه که مربوط به جامعه است 33 فاکینگ درصد زیاد شده. این اماری از یک متاآنالیز در ژورنال Psychological Bulletin هست.

(شماره گذاری بُعدها رو شخصا انجام دادم که اسمشون رو مجدد ننویسم) توی همین مقاله اشاره میشه که یکی از دلایل افزایش بُعد 3 می‌تونه رقابت هایی بر سر مدرک تحصیلی در سال های اخیر باشه. وقتی بهش فکر می‌کنی خیلی هم منطقی به نظر می‌رسه. هرجا رو نگاه می‌کنی همه دارن با رشته و مدرک تحصیلیشون پز می‌دن و عموم افراد جامعه توجه خاصی به فارغ التحصیلای یک رشته یا یک دانشگاه خاص دارن بدون اینکه نگاه کنن طرف آدم هست یا نه (یک کلمه خاصی برای این امتیاز های مثبتی که شخص از ابتدا داره هست به نام privilege که بعدا در موردش مفصل صحبت می‌کنم).


دلایل هر کدوم از ابعاد پرفکشنیسم با دیگری فرق میکنه ولی در کمال گرا بودن همیشه بُعد 1 هست که نخست برای فرد ملموس می‌شه. به هرحال عمومِ این دلایل و عامل ها باعث شدن که عده‌ی زیادی از مردم به کمال گرایی دچار بشن. کیتی راسموسن محققی از وست ویرجینیا در سال 2018 گفته که 2 نفر از هر 5 نفر به کمال گرایی دچار هستن و معتقده این یکی از عواملی هست که باعث اپیدمی بیماری های روانی در سال های پیش رو میشه و میگه این آمار به این معنی نیست که نسل های جدید دارن استاندارد های بالاتری رو فتح میکنن بلکه به این معنیه که ما روز به روز داریم ناراحت تر و افسرده تر می‌شیم و پتانسیل های خودمون رو تضعیف می‌کنیم. همونطور که می‌بینید حرفش کاملاً درسته و داره همین اتفاق میفته. سارا ایگان محقق دانشگاه کرتین استرالیا در همین راستا میگه "مقالاتی هستن که می‌گن هرچی بیشتر پرفکشنیست باشی، از اختلالات روانشناختی بیشتری قراره که رنج بکشی" ولی چرا نقش پرفکشنیسم منفی رو انقدر پر رنگ میکنن؟ مگه بده آدم بهترین رو بخواد؟ با یادآوری اینکه کمال گرایی بهترین رو خواستن نیست بلکه نیاز به بهترین هست چندتا از مشخصه های شخصیتی و جنبه های منفی کمال گرایی رو میگم:

۱- کاری رو شروع نمی‌کنی مگر اینکه بدونی قطعاً می‌تونی اون کار رو تمام و کمال به سرانجام برسونی و اگه درصد کمی شک داشته باشی اصلا اون کار رو شروع نمی‌کنی.

۲- محصول نهایی کارهات مهم ترین چیز برات هست برای همین دقت نمی‌کنی توی مسیر چی گیرت میاد و چی یاد می‌گیری، تو باید بهترین محصول نهایی رو ارائه بدی. مثلا انتظار نتیجه کامل و بی نقص از کاری که هنوز توش حرفه ای نیستی که این نهایتا باعث میشه کار رو کنار بذاری بدون دستاوردی.

۳- یک کار برای تو تمام نمیشه تا زمانی که مطمئن بشی کاملاً بی نقصه. حتی ممکنه محصول نهایی رو ده بار قبل از ارائه تغییر بدی و این انرژی زیادی ازت می‌گیره.

۴- هیچ وقت از محصول نهایی خودت راضی نیستی. امکان نداره. همیشه فکر می‌کنی این می‌تونست بهتر باشه و من گند زدم توش!

۵- همیشه وقت کم میاری و کارهات رو با تاخیر تحویل میدی حتی با اینکه وقت و انرژی زیادی پاش می‌ذاری و این به خاطر اینه که می‌خواستی محصول نهایی کارت بی نقص باشه و داشتی مدام به قول معروف انگولکش می‌کردی. واسه همین کاری که بقیه توی 1 ساعت انجام میدن تو توی 4 ساعت انجام میدی و باز هم اگه راه داشت وقت بیشتری روش میذاشتی چون هیچ وقت به اون چیز بی نظیر نمی‌رسی.


۶- مدام شروع کردن یک کار رو به تعویق می‌اندازی چون می‌خوایی واسه شروع کردن همه چیز بی نقص باشه واسه همین همه کارهات دقیقه 90ی میشن.

۷- توی انتخاب لباس مشکل داری. توی خرید از سوپر مارکت مشکل داری. تقریباً توی هر انتخابی مشکل داری چون خیلی وقت و انرژی صرف مقایسه دو یا چندتا چیز برای انتخاب بهترین از بینشون می‌کنی.

۸- همیشه افکار منفی در مورد خودت و کار هات داری. مهم نیست چقدر قوی خودت رو نشون میدی ولی اعتماد به نفس به شدت کمی داری. چون انقدر استاندارد هات غیرمنطقی بالا هستن که نه تنها خودت که هیچ کسی نمیتونه بهشون برسه برای همین مدام با خودت می‌گی که گند زدی و باید بهتر از این می‌بودی و افکاری از این دست.

۹- پرفکشنیسم میزان خودگویی یا واگویه و یا self_talk منفی رو به شدت زیاد می‌کنه. همه ما خودگویی داریم ذاتاً ولی میزان خودگویی منفی در این زمینه چندین برابر میشه. خودگویی خودش یه رشتو جدا می طلبه از انواعش و اثراتش و غیره. بگذریم.

۱۰- پرفکشنسیم باعث بروز یا تشدید افسردگی و اضطراب میشه و احتمال خودکشی رو بالاتر از قبل می بره.

۱۱- اگر ابتدای یک کار بفهمید اونطور که باید بی نقص پیش نرفته رهاش می‌کنید و بعد عذاب وجدان این رها کردن گریبان گیرتون می‌شه. هر چی هم بیشتر میگذره بیشتر اذیت می‌شید ولی نمیرید کار رو ادامه بدید. ممکنه چند روز بعد از ابتدا شروع کنید و به هزار و یک دلیل دیگه باز رها کنید و این چرخه بارها و بارها تکرار بشه.

۱۲- این نگاه «همه یا هیچ» داشتن در همه مسائل به شدت باعث رنجش خاطرتون از همه چیز و همه کس می‌شه و مدام انرژی منفی از تقریباً همه چیز می‌گیرید.

اهمال کاری و تنبلی
اهمال کاری و تنبلی


۱۳- هدر رفت انرژیتون بالاست. انگار هرچی زحمت می‌کشید همه چیز اونطوری که باید نمیشه. هرچقدر هم انرژی داشته باشید باز هم نصفِ دوستانتون نمی‌تونید کاری رو پیش ببرید. اگه پیش ببرید بهترین کار بین همه کار های مشابه میشه ولی مهم اینه که کلی وقت و انرژی از شما گرفته و نتیجه‌اش هم چنگی به دل خودتون نمیزنه.

۱۴- پرفکشنیسم بودن به معنی کامل بودن و بی نقص بودن و یا منظم بودن نیست بلکه به معنی گرایش به سمت این چیز هاست و موارد بالا نشون میده هزاران دلیل هست که شمارو از رسیدن به کمال منع کنن و همین نرسیدن به کمال باعث یک حالِ بد دائمی در شما میشه. مثلا میخوایید راس ۱۲ بخوابید که راس ۷ بیدار شید و تا راس هفت ونیم اتاقتون رو مرتب کنید ولی به هزار دلیل نمیتونید راس ۱۲ بخوابید پس ادامه ی ماجرا کلا کنسل میشه تا شانسی دوباره... و تمام این مدت که اتاقتون بهم ریخته ست شما وایب بسیار بدی از این اتاق میگیرید.

۱۵- اگه کمال گرا هستید احتمالا این موارد هم براتون آشناست : صرف ۱ ساعت زمان برای انتخاب بهترین کلمات و نوشتن یک نامه اداری ۲ خطی، درگیر بودن ذهنتون به کار حتی حین تفریح (مثلا فیلم دیدن)، گیر دادن به خودتون و بقیه برای رعایت قوانین خاصی که نظم خاصی رو در جامعه یا حتی گروه های کوچیک کاری حاکم می‌کنه، شروع نکردن کلاس های اون زبان خارجه به خاطر اینکه می دونید هیچ وقت قرار نیست مثل یک بومی صحبت کنید هیچ وقت اونقدر عالی نمی‌شید، بهت می‌گن رئیس بازی در میاری، موقعیت های شغلی یا احساسی زیادی رو از دست دادی فقط برای اینکه یک مورد خیلی کوچیک و ظاهرا بی ارزش اونطوری که باید درست و کامل نبوده و تو دست دست کردی و موقعیت از دستت پریده. ممکنه به شدت اهل رقابت باشی حتی با خودت.

با این حال کمال گرایی رو یک شمشیر دو لبه معرفی می‌کنن. چیزا هایی که من گفتم در مورد کمال گرایی منفی بود با اینحال با کمی مراقبه و تمرین میشه از کمال گرایی برای انگیزه گرفتن و رسیدن به سطوح بالاتر در هر چیزی هم استفاده کرد. ولی دفعه‌ بعد که کسی بهتون گفت کمال گراست یا خواستید به کسی بگید که کمال گرا هستید حواستون به این موارد باشه. اگه قصد تعریف از خودتون یا کسی رو دارید بهتره به جای این لفظ از کلمات بهتری مثل high achiever استفاده کنید و می تونید تجربه مثبت یا منفی خودتون از این زمینه رو اضافه کنید و به اشتراک بذارید.

این رشته توییت توسط nvm the name منتشر شده است.