زینت‌های سکسی

یکی از دوستانم، قبل از تمام کردن دکتراش پارسال مقاله تک نفره در نشریه معروف نیچر چاپ کرد. مقاله هیچ  آزمایشی یا حتی شبیه سازی پیچیده نداشت. فقط نیازمند فکر کردن درست درباره مساله ای بود که ملت دهه ها فکر می کردند جواب بهتری نداره.  مساله 'زینت' های سکسی.

در بسیاری از جانوران، یکی از دو جنس دارای 'زینت' هایی هست که بسیار دست و پا گیرن و شایستگی تکاملی فرد رو پایین میارن. مثال معروفش طاووسه که دمش‌ انقدر بزرگ و تابلوئه که خطر شکار شدن رو به شدت افزایش می ده. زیست شناسها مدتها می دونستن که این احتمالا به انتخاب جنسی مربوطه.

یعنی افرادی که زینت های اینگونه دارن، با وجود خطراتی که به جان می خرن، شانس بالاتری برای جفت گیری دارن. در صد سال گذشته دو فرضیه اصلی برای توضیح این پدیده وجود داشت. اولی توسط فیشر که مهمترین زیست شناس اماری قرن ۲۰ مه، پروسه "فرار تکاملی'‌ رو توصیف می کنه.

مبناش اینه که همزمانی تصادفی بین ژنی که دم کمی بلندتر رو در یک جنس ترجیح می ده، و ژنی که دم رو کمی بلندتر می کنه، می تونه باعث چرخه ای بشه که این دو ژن همدیگر رو تشدید کنن (مثلا نر های با دم بلندتر ماده های بیشتری جذب کنن و بچه ها شون 'دم بلندتر' و 'دم بلند دوست تر' باشن.)

یک ورژن این مکانیزم به 'فرضیه پسر های سکسی'‌معروفه. یه زمانی تو ایران اکولوژی درس می دادم، هر ترم یه والدی می اومد می گفت این چرتو پرتا چیه تو کتاب بچه ام؟‌ من هم هاج و واج که به خدا اسم علمیشه (حالا درس هم نمی دادم اونو).

فرضیه دیگر به نظریه handicap (نقص عضو) مشهوره، میگه زینت های از این قبیل در واقع 'علامت صادقانه' کیفیتن. علامت صادقانه، یعنی علامتی که تقلبی نشان دادنش مشکل باشه. این دسته از نظریه ها مدتی در اقتصاد خیلی محبوب شدن، چون بعضی رفتار های انسان رو هم می شد باهاشون توضیح داد.

یک مثال، نشانه های تستوسترون بالادر مردانه. تستوسرون در مجموع هورمون مضریه. هم سیستم ایمنی رو ضعیف می کنه، هم ریسک پذیری/خشونت رو بالا می بره، و مجموعا مرگ رو محتمل تر می کنه. از این رو زنده بودن با تستوسترون مثلا قراره بگه که طرف خیلی خفنه که تونسته با این وصف زنده بمونه

مثلا دیگر پول خرج کردن روی سنگ های قیمتی و کلا به قول امروزی ها "لاکچری" که هیچ خاصیت واضحی ندارن. ولی علامت این هستن که 'من انقدر پول دارم که می تونم برای چیز به این بی معنی خرجش کنم'. این نظریه با وصف شهرتش به خاطر توضیح راحت، دید خوبی از مکانیزم تکامل چنین صفاتی نمی داد.

خیلی ها عملا نظریه های 'علامت صادقانه' رو علمی نمی دونن، چون تست کردنشون بسیار مشکله. در مورد نظریه فیشر هم، با وجود اینکه مکانیسم تکاملی ارائه می داد، نیازمند شرایط اولیه پیچیده ای بود که به طور شانسی ژن ترجیح و ژن زینت رو همزمان در جامعه جفت کنه.

ولی فراوانی این نوع زینت ها در گونه های مختلف این شک رو بر می انگیخت که شروع چنین پدیده ای نمی تونه انقدر وابسته به فراوانی کافی  و همزمان  ژن های به خودی خود بی خاصیت باشه که شانسی به چنین فراوانی رسیدن.

خانم مورالیدار، نشون داد که مکانیسم محتمل تری وجود داره. ایده اصلی اینه که کروموزوم هایی که بیشتر وقتشون رو در یک جنس خاص می گذرونن می تونن با خودخواهی باعث گسترش ژن هایی بشن که تاثیرشون در جنس مورد نظر مثبت باشه، حتی اگر به ضرر جنس مخالف تموم شه

مثلا کروموزوم جنسی Y در انسان، تمام زمانش رو در جنس مرد میگذرونه. (در انسان زنان XX و مردان XY هستن وکروموزوم X ۲/۳ زمان رو در ماده ها میگذرونه) در پرندگان کروموزوم W در همیشه در ماده هاست، و اگر ژن ترجیحی روش باشه که به نفع دختران باشه، فارغ از اثرش روی مردان می تونه پخش شه.

چنین ژن هایی با تاثیر دوگانه در دو جنس محدود به کروموزوم های جنسی نمی شن، ولی تئوری مورالیدار نشون داد که وقتی این ژن ها روی کروموزوم جنسی قرار می گیرن، تاثیرشون بسیار شدید تر می شه. و حتی تعداد کمی از این کروموزوم ها می تونن سریع در جمعیت پخش بشن.

با فکر کردن به اینکه چِطور قرار گیری نامتقارن ژن ها در دو جنس می تونه پروسه فیشر رو آغاز کنه، خانم مورالیدار یک مساله ۷۰-۸۰ ساله رو زنده کرد. اینکه ایا این فرضیه جواب معمای زینت هاست معلوم نیست، ولی حداقل مدارک اولیه از پراکندگی این نوع زینت ها و ژن هاشون با این فرضیه سازگاره.

در اخر می خوام روی اهمیت فکر کردن دقیق و نه الزاما پیچیده بلکه 'روشن' روی مساله ها تاکید کنم. نمی خوام زیاد ساده سازی کنم، ولی همیشه نیاز به ازمایشگاه میلیونی و امکانات پیچیده نیست. برای مدل های این مقاله هم ریاضی در حد ترم ۲-۳ کافیه.  ارزش ایده ها در پیچیده بودن نیست.

ز اونجا که سوال می شه، لینک پی دی اف مقاله را گذاشتم.

این رشته توییت اولین بار توسط سام منتشر شده است.