رشته توئیتهایی که باید بخوانید
مصائب و مشقتهای طلاق
امروز میخام قصهام رو درباره مشقتهای طلاق تعریف کنم اما قبلش بگم که به نظر من، قوانین و نظام دادگاههای خانواده در ایران کلا در جهت نفع آزارگران طراحی شده. یعنی چه زن و چه مرد، اگر قصد داشته باشید طرف مقابلتان را شکنجه و نابود کنید قانون و دادگاه کاملا در خدمت شماست.
البته که با توجه به مردسالاری غالب و نابرابری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تعداد مردانی که از این ابزار برای اعمال فشار و قدرت استفاده میکنن خیلی بیشتره و کارشون هم به مراتب راحتتره. اما کم نیستن زنانی که با استفاده از این سیستم معاملهمحور، طرف مقابل را رسما نابود کردن…
و اما قصه من.
من در جریان یه رابطه کاملا هیجانی و تحت تاثیر مجموعهای از عوامل، تصمیم به ازدواج با آدمی گرفتم که از هیچ جهت با هم تناسب نداشتیم. در دوره آشنایی و با توجه به آگاهیهایی که به عنوان یه تحصیلکرده حقوق داشتم گفتم که حق طلاق میخام و هیچ اعتقادی هم به مهریه ندارم. اولش مخالفت کرد ولی با توضیحات من ظاهرا قانع شد تا دو سه روز مونده به عقد. اینبار وقتی دوباره صحبتش رو پیش کشیدم، قاطعانه مقاومت کرد و گفت «تو خیلی سریع تصمیم میگیری و من میترسم که زندگی رو بر باد بدی... بیا یک سال زندگی میکنیم و بعدش این حق رو ثبت میکنیم»
نهایتا گفت «من بهت قول شرف میدم که اگر واقعا نخوای با من زندگی کنی بیشرفم اگر یک روز هم اضافه نگهت دارم...» منم موضوع رو با مامانم و یکی از دوستانم مطرح کردم و هر دو گفتن که اصلا خوب نیست الان حرف طلاق رو بزنی و طبیعیه که طرف میترسه و… من هم از خدا خواسته رضایت دادم.
از طرفی واقعا مهریه رو توهینآمیز میدونستم و با این که توی جلسه خانوادگی قرار 114 سکه گذاشته شده بود روز عقد بدون هماهنگی با خانواده 100 سکهاش رو بخشیدم و با 14 سکه و بدون حق طلاق بله رو گفتم بله که نه، امضای سند بردگی. این که چرا به یک سال نکشیده زندگی به بنبست رسید و من تصمیم به جدایی گرفتم رو شاید یه وقت دیگه تعریف کنم اما توی بحث ما اهمیتی هم نداره. شما حساب کنید به هر دلیلی من طلاق خواستم و این تازه آغاز ماجرا بود.
ازش خواستم طبق قرار و با گذشت یک سال وکالت در طلاق رو ثبت کنیم اما قبول نکرد. پیشنهاد کردم وکالتنامه رو بنویسیم و 6 ماه فرصت بدیم برای حل مشکلات اما باز قبول نکرد. چارهای برام نموند جز این که دست به دامن سیستم مردسالار و ضد خانواده بشم.
ناچار همون 14 سکه مهریه رو به اجرا گذاشتم و درخواست نفقه کردم. ایشون هم دعوای تمکین و منع از اشتغال به تدریس در دانشگاه مطرح کرد و خلاصه یه جنگ تمام عیار شروع شد. از قاضیها و کارمندان دادگستری نگم براتون که حتی دلسوزیهاشون هم مردسالارانه بود. فقط یک نمونهاش این که قاضی میگفت شما زنان باید از آسیه یاد بگیرید زن اگر صبور باشه حتی با فرعون هم میتونه زندگی کنه.
این رو هم بگم که گرچه ما بلافاصله بعد ازدواج با ویزای دانشجویی من راهی لندن شدیم، همسر سابق به محض بازگشت به ایران و تا لحظه طلاق من رو ممنوعالخروج کرد. خوشبختانه من یک تیم حقوقدان قوی و باوجدان از جمله برادرم رو داشتم و همسر سابق هم حاضر به هیچ هزینه مالی نبود. یکی و دو جا هم شانس یا لطف خدا به طرز باورنکردنی شامل حالم شد و موفق شدم در اکثر پروندهها حکم بگیرم و بعد یک سال جنگ، طرف خودش پیشنهاد طلاق توافقی داد.
اما فقط اگر یکی از این امتیازات رو نداشتم ماجرای طلاق به راحتی میتونست 5 6 سال طول بکشه. تازه من بچهای نداشتم و خانوادهام هم ازم حمایت میکردن. حالا شما خودتون وضع زنان دیگه رو مجسم کنید.
این رشته توئیت توسط Elham Youssefian نوشته شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا قیمت خانه در آمریکا ارزان است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان عجیب پرواز ایران ایر473
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفاوتهای یک نظام بسته و دیکتاتوری با نظام آزاد و لیبرال