رشته توئیتهایی که باید بخوانید
منشا تکاملی قاعدگی
در این رشتو به منشا تکاملی قاعدگی در انسان می پردازم که بسیار پیچیده و گسترده ایست که می شه از چندین جهت بهش پرداخت.
برای اینکه این مساله بهتر فهمیده شه، ابتدا چند مفهوم تکاملی باید تبیین بشه. در زیست عموما 'ماده' به جنسی گفته می شه که سلول جنسی (گامت) بزرگتر تولید می کنه.
در بیشتر جانورانی که تولید مثل جنسی انجام می دن، این عدم تقارن در اندازه گامت ها وجود داره. این باعث می شه از ابتدای جفت گیری درگیری در سرمایه گذاری در فرزند وجود داشته باشه.برای نر، ارزش موفقیت هر تک فرزند پایینتره چون هزینه تولید گامت نر کمه ولی هزینه تولید گامت ماده بالاست.
در پستانداران، که جنس ماده علاوه بر هزینه گامت بزرگتر، وظیفه حاملگی رو هم تحمل می کنه، اختلاف بین ترجیح تکاملی نر و ماده بالا می ره. برای نر ها ترجیح اینه که هر لقاحی با اسپرمشون صورت گرفت رشد کنه.
در حالی که برای ماده ها مهمه که فرزندی که در بدنشون رشد می کنه 'کیفیت' بالایی داشته باشه. تعداد حاملگی های پستانداران ماده محدوده و در نخستی ها پروسه خطرناک و پر آسیبی برای مادره و می خواد که منابع رو منصفانه بین فرزندان امروز و آینده اش تقسیم کنه.
ولی هر جنین می خواد سهم بیشینه از منابع مادر داشته باشه. بخشی از این به خاطر ژن هایست که از طرف پدر دستکاری شدن. به این پدیده Imprinting گفته می شه، و در واقع عامل کشمکش پدر و مادر در لایه ژنی برای به دست آوردن منابع بیشتر از مادره.
از لحظه ای که سلول های جنین از طریق جفت به جریان خون مادر دسترسی پیدا می کنن، کنترل اوضاع تا حد زیادی از دست مادر خارج می شه. جنین از طریق جفت سلول هاش رو به جاهای مختلف بدن مادر می فرسته، و با ترشح هورمونی می تونه رشد لایه های مختلف رحم و رگهای تغذیه کننده جفت رو تغییر بده.
در مورد اینکه سلول های پخش شده در بدن مادر چکار می کنن، نظریات مختلف هست. مثلا بعضی به مغز می رن و ممکنه بر رفتار بعد از زایمان مادر تاثیر بزارن. بعضی احتمالا شانس حاملگی های بعدی در فاصله کوتاه پایین می ارن یا شانس بقای جنین های بعد رو کم می کنن (رقابت با بچه های بعد).
حتی گزارش هایی مبنی بر نقش این سلول ها در ترمیم بافت اسیب دیده مادر (در اثر سکته قلبی) وجود داره. همه مادر ها سلول های بچه هاشون رو در خودشون برای سالها بعد از حاملگی حمل می کنن. (اینجا)
اما برگردیم به رقابت مادر و جنین. تو بیشتر پستانداران، مادر اجازه چنین زورگویی رو به این راحتی نمیده. لایه اندومتر رحم کم خون تره و کلا از سیستم شریانی مادر فاصله داره، طوری که جنین نمی تونه خودشو به شریان های اصلی مادر برسونه ، برای همینم حاملگی آنقدر سخت نیست.
درنخستی ها، شاید به خاطر نیاز به انرژی زیادی که مغزهای بزرگ دارن، دسترسی به سیستم خونی لازم می شه. ولی به همه دلایلی که در بالا ذکر شد، مادر می خواد که دسترسی به شریان های اصلی رو به تعویق بندازه، و در واقع جنین رو قبل از اجازه ورود به سیستم 'کنترل کیفیت' کنه.
از لحظه ای که جنین چند سلولی روی اندومتر میشینه، شروع به کاویدن دیواره رحم می کنه به سمت بدن مادر تا بتونه خون و غذای بیشتری دریافت کنه.
ینجاست که کاربرد اندومتر مهم میشه. در واقع اندومتر با وجود مغذی بودن از -سختترین- جاها برای رشد جنینه و ضمنا قابل دور ریختن! تست هایی که روی موش انجام شده نشون می ده که جنین ها راحت تر روی بافت های دیگه از جمله چشم، روده و حتی بیضه (!) رشد می کنن.
در عین حال، مشکل اینه که جنین ها برای رشد نیاز به منابع عظیمی دارن. راه حل نخستی ها برای حل این مسئله اینه که بافت پر خون و مغذی (و البته کم تحملی برای لوس بازی) رو بسازن که در عین حال بتونن در موقع نیاز (قبل از اینکه جنین به شریان های درونی رحم برسه) بریزن دور.
در واقع در زنان، هر ماه لایه ای ضخیم و پر خون برای فاصله گذاشتن بین رحم و سیستم خونی مادر ایجاد می شه که در صورت حاملگی به مادر اجازه حذف جنین های ضعیف یا ناخواسته (از دید مولکولی) رو میده. قبل از اونکه به شریان ها برسن و کنترل پروسه های حساس فیزیولوژیک رو در اختیار بگیرن راه حل 'بهینه' ای نیست، ولی تکامل عموما مساله ها رو در 'عاقلانه' ترین روش حل نمی کنه. همونطور که گفتم این بحث خیلی گسترده است، یک توصیف قابل دسترس و عالی از یک متخصص این زمینه که این رشتو هم ازش کمک گرفته اینجا نوشته شده:
این رشته توییت اولین بار توسط سام منتشر شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاوش در شهر شوش
مطلبی دیگر از این انتشارات
آسیبشناسی حرکت اصلاحطلبی
مطلبی دیگر از این انتشارات
شکستن نخستین تحریم نفتی به دست ژاپن