مولفه های اصلی تاب آوری ، مولفه­‌های تاب­‌آوری کدام است؟

7 مولفه اصلی تاب‌آوری
نویسنده:آکادمی تالیف نوجان
وقتی سختی‌ها بی امان به ما هجوم میاره داشتن ظرفیتی به نام تاب‌آوری می‌تونه کمک کنه تا از شرایط سخت عبور کنیم!
شما تاکنون درباره تاب­‌آوری شنیدین؟
تاب‌آوری معمولاً به عنوان توانایی انعطاف پذیری یا بازسازی خود در شرایط سخت تعریف می­‌شود. این تعریف مشابه خاصیت شناوری در آب می‌­ماند که در این وضعیت بعد از هر بار زیر آب رفتن دوباره بصورت خودکار به حالت اولیه، هم‌ترازی و تعادل در سطح آب می­‌رسید. میله پلاستیکی را در نظر بگیرید که می­‌توان آن را خم و جمع کرد ولی به دلیل خاصیت ارتجاعی دوباره به حالت اولیه خود باز می­‌گردد.
مولفه­‌های تاب­‌آوری کدام است؟
همه بچه­‌ها با یک ذات منحصر به خودشان وارد دنیا می­‌شوند و هر کدام توانایی­‌هایی دارند که چنانچه والدین نوعی به فرزندشان نگاه کنند که او را دربرابر مشکلات توانمند می­‌بینند و به توانایی‌های فرزند خود واقف‌ هستند، اعتمادی در کودک درباره خوش شکل می‌­گیرد که این نوع اعتماد جزء اساسی از تاب‌آوری است که در هر بازه زمانی از زندگی می‌­تواند پرورش یابد.
مولفه‌های مهم تاب‌آوری
تاب‌آوری یک چیز ساده یک بخشی نیست. اجزای تشکیل دهنده تاب‌آوری چه چیزی هستند؟
تاب‌آوری از 7 مؤلفه اساسی و مرتبط با هم تشکیل شده است که این 7 مولفه عبارت اند از: قابلیت، اعتماد، ارتباط، منش مشارکت، مقابله و کنترل.
قابلیت (شایستگی)
قابلیت عبارت است از توانایی مدیریت شرایط به طور مؤثر. احساس مبهم و شک و شبه‌ه­ای در مورد اینکه ” من می­‌توانم این را انجام بدهم وجود ندارد”. قابلیت از طریق تجربه­‌ها واقعی بدست می­‌آید. کودکان بدون رشد و پرورش یکسری مهارت­‌های اولیه که به آن­ها اجازه می­‌دهد که به قضاوت­‌های خودشان اعتماد کنند، انتخاب­‌های مسئولان‌ه­ای انجام دهند و با موقعیت‌­ها دشوار روبرو شوند نمی‌توانند قابلیت لازم را داشته باشند.
اعتماد
اعتماد واقعی (اصیل) یعنی اعتقاد راسخ به توانمندی‌های خود که ریشه در شایستگی دارد. کودکان اعتماد را بواسطه نشان دادن قابلیت خود در فضا و موقعیت­‌های واقعی بدست می­‌آورند. اعتماد فقط یک نوع عزت نفس مخملی نیست که از قرار معلوم از گفتن جملاتی چون تو خاصی یا ارزشمندی به کودک حاصل شود.
اعتماد و شایستگی
کودکانی که توانایی قابلیت خود را تجربه می­کنند و همچنین می­دانند که در فضای امن و حمایت شده هستند، یک نوع حس امنیت عمیق را که اعتماد را برای رویارویی و مقابله با مشکلات و چالش­‌های زندگی تشویق می­‌کند، تجربه می‌کنند. وقتی که والدین کودکان خود را در کشف جزایر شایستگی و اعتماد به آن­‌ها حمایت می­‌کنند، آن­ها در واقع با این کار کودکان خود را برای بدست آوردن اعتماد کافی برای مواجهه با تجربیات جدید و اعتماد به توانایی­‌های خود به منظور تصمیم­گیری­‌های درست، حمایت و ترغیب می‌کنند.
ارتباط
کودکان که دارای روابط نزدیک خانوادگی، دوستان و جامعه هستند به احتمال زیاد حس عمیق‌تری از امنیت دارند و همین امنیت باعث ایجاد ارزش‌ها مستحکمی و روشنی در زندگی آن‌ها ‌شود که خود مانع از جستجوی انتخاب‌های مخرب برای جلب محبت و توجه می‌شود. خانواده نیروی قوی‌ای در زندگی کودک است، ولی با این وجود، ارتباطات دیگر چون ارتباط با گروه‌های شهروندی، آموزشی، مذهبی و ورزشی همچنین می‌تواند حس تعلق یک شخص جوان را به یک دنیای بزرگ‌تر و احساس امنیت در این دنیا افزایش دهد.
منش
کودکان به حسی اساسی از درست و اشتباه بودن به منظور داشتن این اطمینان که آن‌ها آمادگی لازم را برای تصمیمات عاقلانه، تشریک مساعی با محیط و رسیدن و تبدیل شدن به یک بزرگسال با ثبات را دارند، می‌رسند. کودکان واجد منش از حس قوی خود ارزشمندی و اعتماد برخوردارند. آن‌ها از متصل بودن به ارزش‌ها خود و نشان دادن دیدگاه مراقبتی نسبت به دیگران احساس بهتری خواهند داشت.
مشارکت
یکی از آموزهای قدرتمندی که کودکان آن را تشخیص می‌دهند زمانی است که کودکان به این در ک می-رسند که وجود آن‌ها در این دنیا نقش مهمی در بهتر بودن دنیا دارد یا به عبارت دیگر دنیای جای خوبی است بخاطر اینکه من در آن زندگی می‌کنم. کودکانی که به اهمیت مشارکت شخصی در دنیای پیرامون خود پی می‌برند به یک نوع حس هدفمندی نائل می‌شوند که می‌تواند باعث ایجاد انگیزه در آن‌ها شود. آن‌ها تنها اقدام به عمل یا تصمیم برای پیشرفت دنیای خود انجام نمی‌دهند بلکه همچنین قابلیت، منش و حس ارتباط خود را تقویت می‌کنند.
مقابله
کودکانی که یاد گرفته‌اند به نحوه مؤثری با استرس‌های زندگی مقابله کنند آمادگی بیشتری برای دست و پنج نرم کردن با چالش‌ها و بحران‌های زندگی دارند. بهترین فاکتور محافظتی در مقابل رفتارهای آسیب رسان و پرخطر ممکن است داشتن خزانه‌ی از شیوه‌های مقابله‌ی سازگارانه و مثبت با آن‌ها باشد.
کنترل
هنگامی که کودکان متوجه این موضوع می‌شوند که آن‌ها می‌توانند نتایج تصمیمات و اعمال خود را کنترل کنند، به احتمال زیاد آن‌ها به توانایی‌های خود در مورد این که چه کار انجام دهند تا انعطاف پذیری لازم را داشته باشند، بیشتر تکیه می‌کنند.
از سوی دیگر، اگر والدین تمام تصمیمات را به تنهایی بگیرند، فرصت کودکان برای یادگیری کنترل نادیده گرفته می‌شود. کودکی که احساس می‌کند “همه چیز همیشه برای من اتفاق می‌افتد ” تمایل به منفعل بودن، بدبین بودن، و افسردگی در او شکل می‌گیرد. او کنترل را به عنوان یک عامل خارجی می‌بیند، هر کاری که او انجام می‌دهد واقعاً مهم نیست به دلیل اینکه که او هیچ کنترلی بر پیامد آن ندارد.
اما یک کودک انعطاف‌پذیر می‌داند که او دارای کنترل درونی است. بوسیله انتخاب‌ها و اقدامات خود نتایج را مشخص می‌کند. او می داند که او می تواند تفاوت ایجاد کند، و این باعث بیشتر رشد شایستگی و اعتماد او می‌شود.

Resiliency.ir