تاب آوری روانی و آمادگی آگاهانه


قرار داشتن کشورمان در زمره ده کشور نخست سانحه خیز جهان و استعداد وقوع دو سوم بلایای متعارف جهانی در پهنه آن مشخصه مهمی است که ضرورت اولویت دهی به مقوله پیشگیری و در وهله بعد، آمادگی به عنوان دو مرحله آغازین چرخه مدیریت بحران را اجتناب ناپذیر می نماید.

به عبارت دیگر، گذار از ساختار پاسخ سالار فعلی به ساختاری پیشگیری و آمادگی محور، از اقتضائات بنیادین تناسب یافتن ساختار مدیریت سوانح کشور با واقعیات یاد شده جامعه ایران می باشد که علی الاصول می بایست در ساختارهای قانونی و اداری تجلی یابد.

در این نوشتار اما در پی واکاوی ساختار مدیریت سوانح کشور نبوده بلکه وجه مهمی از آمادگی ملی برای مواجهه کارآمد با سوانح متعدد محتمل الوقوع و پیامدهای زیانبار آن را می خواهیم مورد توجه قرار دهیم. پیامدهای روانی یکی از وجوه مهم وقوع سوانح بوده که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

یکی از وجوه آمادگی برای مواجهه با سوانح، آمادگی های روانشناختی است.

آسیب های ناشی از سوانح بسته به شدت آنها، می توانند پیوستاری از پیامدهای روانی از اندوه از دست دادن عزیزان و سرپناه گرفته تا پیامدهای گذرای تغییر موقت در روند زندگی و بحران تطابق با شرایط جدید پس از وقوع سوانح را موجب گردند. واکنش های روانی در اشخاص مختلف نیز بسته به ساخت شخصیتی و پارامترهای مختلف وراثتی و محیطی متفاوت می باشند

لازمه طی شدن سریع تر و کم عارضه تر دوران پس از وقوع سوانح تا بازگشت به روند طبیعی نزدیک و شبیه به قبل از وقوع سوانح، برخورداری شهروندان از سلامت و تعادل نسبی روانی است. بنا بر این آمادگی روانی برای مواجهه موثر با سوانح عبارت از برخورداری از یک توان روانی نسبی برای تحمل فشار روانی ناشی از سوانح می باشد.

از این توان در ادبیات روانشناسی با عنوان تاب آوری روانی یاد می شود. به عبارت دیگر تاب آوری روانی عبارت از میزان تاب آوردن فرد در برابر فشارهای روانی بوده که این شاخصه روانی نیز می تواند در افراد مختلف متفاوت باشد.

در شرایط بالاتر بودن تاب آوری روانی شهروندان در برابر پیامدهای روانی سوانح، آنان دوران گذار پس از وقوع سوانح تا بازگشت به زندگی طبیعی شبیه و نزدیک به شرایط قبل از وقوع سوانح را سریعتر و کم عارضه تر سپری می توانند نمود. پرسشی که در این میان اهمیت می یابد این است که آیا تاب آوری روانی یعنی آستانه شکنندگی روانی شهروندان در مقابل فشارهای روانی ناشی از سوانح، قابل ارتقاء می باشد؟ خوشبختانه خبر خوب این است که علیرغم تاثر ابعادی از این مشخصه از پارامترهای وراثتی، تاب آوری روانی برایندی از مواجه های تجربی فرد در وقایع پیشین زندگی می باشد. به عبارت دیگر چنانچه فرد توانسته باشد وقایع ناگوار پیشین زندگی اش را تاب آورده و از آنها عبور نموده و روندی رو به رشد را سپری نموده باشد، تاب آوری روانی نسبی وی در وقایع بعدی فرا رو قابل پیش بینی است.

از این منظر می توان پیش سازهای تاب آوری روانی را قابل آموزش و تمرین دانست و مبتنی بر این نگاه می توان با انگاره تبدیل تهدیدها به فرصت ها به سختی های ریز و درشت زندگی با دیده فرصت هایی برای تمرین و ارتقاء تاب آوری نگریست. از این رهاورد شهروندان می توانند در فرآیند زندگی خویش با دیده تمرین به استقبال برخی شرایط دشوارتر از روند معمول زندگی خویش رفته و تحمل شرایط دشوار در ابعاد مختلف را در خزانه تجربی خویش برای روز مبادا نظیر ایام وقوع سوانح غیر مترقبه پس انداز نمایند. در حقیقت شهروندانی که پس انداز تجربه شرایط مشابه در خزانه تجربی آنها بیشتر باشد در روزهای سخت سانحه تاب آورترند. بطور مثال یکی از محرومیت هایی که می تواند پس از وقوع سوانح، فشار روانی آفریده و سلامت روان شهروندان را به چالش طلبد محرومیت های زیستی ناشی از، از دست دادن روند تغذیه مطلوب و طبیعی همیشگی خانوار و وابستگی به جیره های غذایی و نیز سرپناه اضطراری نظیر چادر می باشد. شهروندانی که بموجب تمرین های خودخواسته، تحمل این شرایط دشوار در خزانه تجربی آنها پس انداز گردیده به دلیل تطابق های مربوطه، زودتر از کسانی که از این پس انداز تجربی محرومند در شرایط دشوار و محرومیت های دوران سوانح، تاب آورتر بوده و راحت تر از بقیه دشواری های این دوران را پشت سر توانند گذاشت. علاوه بر تمرین و تجربه ارادی و آگاهانه شرایط دشوار، معنویت و همدلی با دردمندان دو عامل مهم دیگر در ارتقاء تاب آوری شهروندان در شرایط دشوار پس از وقوع سوانح می باشند. انسان هایی که معنویت بیشتری در زندگی آنها نمود دارد شکنندگی روانی آنان در برابر دشواری ها کمتر و تاب آوری آنان بیشتر از کسانی است که معنویت کمتری در زندگی شان نمود دارد. همدلی با سایر قربانیان و بازماندگان سوانح به معنای توان درک دنیا از دریچه نگاه و احساس آنها نیز یک فاکتور قوی در ارتقاء تاب آوری شهروندان به حساب می آید. در این راستا مبتنی بر آموزه های روانشناسی اجتماعی، یکی از دلایل تاب آوری روانی بخش قابل توجهی از سانحه دیدگان در روزهای نخست سانحه، یک نوع احساس جمعی است مبنی بر اینکه سانحه همگانی است و هر فرد، افراد زیادی را هم شرایط خویش می یابد و بنا براین یک فضای همدلانه عمومی مانع از در هم شکستن روانی می گردد. این عامل اما به مرور زمان هر چه که از لحظه های اولیه وقوع سانحه می گذرد کمرنگ تر می گردد. فهم دقیق این مسائل از منظر روانشناسی جوامع سانحه دیده، برای انجام بموقع و بهینه مداخلات روانشناختی حائز اهمیت تعیین کننده ای خواهد بود. در برخی مواقع مداخلات نابهنگام، زمینه تشدید پیامدهای روانی در شهروندان جوامع سانحه دیده را موجب خواهد گشت. بنابر این آماده سازی شهروندان از طریق ارائه آموزش های روانشاختی پیشگیرانه از جمله آموزش مهارت های مرتبط با سلامت روان می تواند از طریق پیشگیری از افول تاب آوری روانی زمینه ارتقاء آن را فراهم آورده و بدین ترتیب شهروندان بهتر و سریع تر بتوانند دوران گذار پس از وقوع سوانح را پشت سر گذاشته و به زندگی عادی و طبیعی خویش رهنمون گردند. تحقق این امر اما مستلزم برنامه ریزی های مدونی است که ما را از تصمیم گیری های ناکامل و سلیقه ای موردی و مقطعی وارهانده و به یک نگاه بلندمدت پایدار رهنمون گردد. واحد بهداشت روان تیم های بهداشت و درمان اضطراری معاونت بهداشت و درمان در جمعیت هلال احمر که برای پاسخ به به نیاز خدمات سطح یک بهداشتی و درمانی در کنار واحدهای چهارگانه دیگر تشکیل شده از جمله ساختار سازی های ارزنده ای است که با توسعه آن و خلق ساختارهای مشابه می توان به برونرفت از برخی ناکارامدی های فعلی برآمده از فقدان ساختارهای هدفمند اندیشید. سلامت روان در سوانح اما آنقدر اهمیت دارد که نیازمند ساختار مستقلی مختص مداخلات روانی اضطراری برای پیشگیری از مزمن شدن و وخامت آثار روانی سوانح می باشد.

ساختار می تواند و باید مبتنی بر مطالعه پیامدهای روانی و درس های آموخته از سوانح پیشین طراحی و پس از یک دوره اجرای آزمایشی، در صورت کارآمدی و اثربخشی مناسب می تواند به عنوان یک واحد عملیاتی در ساختار دائمی نهادهای مرتبط با مدیریت سوانح از جمله جمعیت هلال احمر تعریف و در شرایط آرامش و اضطراری کارکردی پیشگیرانه و مداخله محور یابد.

یحیی بازیاری زاده

معاون بهداشت، درمان و توانبخشی جمعیت هلال احمر هرمزگان