تاب‌آوری جامعه ایرانی پایین آمده و یکی از دلایل مهم آن را هم به مخاطره افتادن سلامت روان شهروندان می‌دانند

تاب‌آوری جامعه ایرانی پایین آمده و یکی از دلایل مهم آن را هم به مخاطره افتادن سلامت روان شهروندان می‌دانند

موضوع سلامت روان حالا مدت‌هاست که از دهان مسئولان نمی‌افتد، این موضوع پس از فراگیری کرونا شتاب بیشتری هم گرفته و بسیاری از مسئولان به پیامدهای منفی پیرو این گزاره هشدار داده‌اند. این که تاب‌آوری جامعه ایرانی پایین آمده و یکی از دلایل مهم آن را هم به مخاطره افتادن سلامت روان شهروندان می‌دانند.
پیش از این روانشناسان بسیاری هم در این باره حرف زده‌اند و البته که هشدار هم داده‌اند اما در این میان دکتر مجید صفاری‌نیا نگاه متفاوت‌تری به موضوع دارد، او که در حوزه روانشناسی شهری پژوهش‌های قابل توجهی صورت داده باور دارد که شهرها و مکان‌ها هم تاثیر مستقیمی بر روان شهروندان دارند.
فارغ از این موضوع با او در رابطه با تاب‌آوری جامعه ایرانی حرف زدیم. اینکه چرا میانگین این تاب‌آوری نسبت به جوامع دیگر پایین‌تر است.
پاسخ‌های این رواشناس شهری سرنخ‌های جالب توجهی از چرایی برخی از دلایل ناآرامی‌های اخیر را هم پیش چشم ما می‌گذارد.
اساسا چگونه می‌توانیم به یک مکان دلبسته شویم؟ آن هم در روزهایی که به گواه آمارها 50 درصد شهروندان پایتخت اجاره‌نشین هستند، یعنی مشخص نیست سال بعد را در کدام محله زندگی خواهند کرد؟

افراد محیطی را که در آن بزرگ شده و پرورش یافته‌اند و آن محیط المان‌های خاصی دارد را دوست دارند لذا انسان‌ها محیطی را که دوست دارند عزیز داشته و آن محیط به آنها عزت نفس می‌دهد. زمانی که افراد محیط زندگی خود را دوست داشته باشند در آن محیط کمتر تخلف کرده و میزان آسیب‌‌هایی که به محیط وارد می‌کنند و همچنین بی‌‌توجهی آنها نسبت به محیط مورد نظر کاهش می‌‌یابد. زمانی که افراد وارد محل زندگی خود می‌شوند شادتر هستند و همچنین احساس امنیت بیشتری دارند که این مسائل از نشانه‌های دلبستگی مکان به عنوان یکی از مولفه‌های روانشناسی محیط است.

یکی از متغیرهای روانشناسی آن است که افراد نسبت به مکان‌هایی که به آن دلبسته هستند مهر و عطوفت بیشتری داشته و به طور طبیعی آسیب‌های اجتماعی، پرخاشگری، نزاع و انحرافات در چنین فضایی کمتر است. در روانشناسی مولفه دیگری باعنوان نظریه پنجره شکسته وجود دارد. در تحقیقات انجام شده مشاهده شد که در فضاهایی که در و دیوار و پنجره‌های آن شکسته است یا خانه‌های متروک وجود دارد میزان رفتارهای پرخاشگرانه و مغایر با اصول شهروندی مردم بیشتر است. در چنین محیط‌هایی مردم باعث افزایش آلودگی محیط شده و همچنین در چنین فضاهایی نزاع و درگیری بیشتر است.

اینطور می‌توان متوجه شد که طراحی‌های محیطی از سوی مسئولان منطبق با آنچه باید نیست، این موضوع چقدر در حال مردم تاثیر دارد؟ یک جامعه زمانی از استانداردهای سلامت روان برخوردار است که افراد جامعه احساس کنند برنامه‌ریزی مسؤولان به گونه‌ای است که برای مردم بیشترین سود و کمترین زیان را می‌بینند. در این شرایط استاندارد، مردم به مدیران خود اعتماد می‌کنند و همین اعتماد اجتماعی، باعث بالا رفتن سرمایه اجتماعی شده و شاخص حال خوب را در مردم بالا می‌برد. در یکی دو سال گذشته طبق بازخوردهایی که ما از جامعه می‌گیریم، میزان افسردگی مردم بالا رفته است.
سال گذشته قیمت‌ها جهش‌ زیادی داشت و بیشتر مردم سرمایه‌های اندک خود را از دست دادند. این در حالی است که روان آدم‌‌ها زمانی آرام است و می‌توان به آن صفت سلامت داد که بتواند آینده را پیش‌بینی کند و بر اساس همین پیش‌بینی بتواند آن را کنترل کرده و برایش برنامه‌ریزی کند. تنش‌های زیادی در چندین ماهه اخیر به روان مردم وارد شده و پیش‌بینی آینده را از آنها سلب کرده، وقتی فردی نداند فردا که آینده نزدیکش است، چگونه خواهد بود دچار استرس ، کرختی و پرخاشگری می‌شود و این تنش‌‌های روانی را در سطح خانواده، محل کار و جامعه بروز می‌دهد.همه اینها باعث می‌شود میزان اعتیاد، طلاق، زد‌و‌خوردهای فیزیکی و ... بالا برود.
این می‌تواند پاسخ رفتار اجتماعی مغایر جامعه ایرانی هم باشد؟
رای تعریف این مفهوم ابتدا باید بدانیم رفتار اجتماعی مانند این است که فرد به فرهنگ‌ها و اقوام مختلف احترام بگذارد، در خیابان زباله نیندازد، گران فروشی نکند، راننده تاکسی مابقی کرایه را به مسافر بپردازد، به محیط زیست احترام بگذارد و هر رفتاری مغایر رفتارهای شهروندی مسلما رفتارهای مغایر اجتماعی هستند. وقتی این جنس رفتارها را بررسی کنیم؛ در فضای رانندگی، در روابط مالک و مستاجر، در رفتارهایمان در مترو و… می بینیم که رفتارهای مغایر اجتماعی یا غیرشهروندی در حال افزایش است.


دلیل این افزایش چیست؟
یکی ازعلل این موضوع آلودگی اطلاعات است یا آنطور که استنلی میلگرام، روانشناس اجتماعی مطرح کرد «اضافه بار محرک» است. در واقع زندگی در شهرها، شرایطی را ایجاد می‌کند که ما به دلیل افزایش ورودی اطلاعات به مغز خود دچار اضافه بار اطلاعاتی می‌شویم. ذهن ما اضافه بار را زمینه تهدیدآمیز، ادراک می‌کند. مثلا وقتی وارد مترو می‌شوید پیش از آنکه مسافران داخل واگن پیاده شوند مسافران خارج، داخل می‌شوند و اجازه خارج شدن به آنها را نمی‌دهند. این موضوع به واسطه تراکم آدم‌ها در فضای مترو است که افراد دچار اضافه بار شناختی می‌شوند و زمینه تهدید آمیز می‌شود. به همین دلیل هم هست که در زمان‌های پیک مترو، خشونت و پرخاشگری افزایش می یابد.
راهکار یا پژوهشی پیرامون مهار این موضوع انجام شده؟ به این معنا که این موضوع آیا در مهندسی فرهنگی ما لحاظ می‌شود؟
ما در سال ۲۰۰۳ آزمون شخصیت جامعه پسند را در ایران، هنجارسازی کردیم. اما کجا در سیستم آموزشی ما این آزمون انجام می‌شود؟ در کجای آموزش و پرورش ما رفتارهای جامعه پسند ترویج می شود؟! کدام یک از والدین به فرزندانشان دو خودکار می‌دهند تا اگر همکلاسی‌اش خواست یکی را به او بدهد؟ فقط یاد می دهیم در مدرسه حقت را بگیری، اگر هلت دادند توام آنها را هل بده و… وقتی شخصیت جامعه پسند در جامعه ترویج نمی‌شود پس چنین شخصیتی هم شکل نمی گیرد.