رستاک؛ در باب تحقیقات بازار اقتصاد دیجیتال انتشارات رستاک در ویرگول:https://virgool.io/restalks
تحلیل شبکه ای رقبا، فراتر از مقایسه ی محصول و فیچرهای رقیب
گذار از تحلیل قابلیت های رقیب به مدیریت موقعیت در اکوسیستم

چرا تحلیل رقابت دیگر یک بازی دوطرفه نیست؟
تحلیل رقابت برای دههها یک تمرین نسبتاً ساده بود: بررسی محصولات رقیب، مقایسه ویژگیها (فیچرها)، و تنظیم قیمت برای برتری یافتن. اغلب، تحلیل رقبا بر روی مقایسه محصول و تغییرات محصولی متمرکز میماند. با این حال، جعبه ابزار استراتژیستها میزبان مدلهای قدرتمندی چون تحلیل SWOT، نیروهای پنجگانه پورتر و تحلیل زنجیره ارزش نیز بود.
این مدلها به ما کمک میکردند تا شرکت را مانند یک قلعه ببینیم: با دیوارهای دفاعی (قوتها)، نقاط آسیبپذیر (ضعفها)، زمینهای اطراف برای فتح (فرصتها) و دشمنان در دروازه (تهدیدها). مدل پورتر، ساختار صنعت را به عنوان یک میدان نبرد تعریف میکرد که در آن شدت رقابت بین بازیگران فعلی، سرنوشت سودآوری را رقم میزد.
با این حال، این دیدگاه قلعه و خندق در دنیای امروز به طور فزایندهای ناکارآمد شده است. دلایل این ناکارآمدی عمیق و ساختاری است:
محو شدن مرزهای صنعت: یک شرکت خودروسازی امروز فقط با سایر خودروسازان رقابت نمیکند. رقیب آن میتواند یک غول فناوری مانند گوگل یا اپل باشد که پلتفرمهای رانندگی خودران توسعه میدهد، یا حتی یک شرکت انرژی که زیرساخت شارژ خودروهای برقی را کنترل میکند. مدلهای کلاسیک برای تحلیل چنین رقابتهای بینصنعتی طراحی نشدهاند.
ظهور پدیده همکاری-رقابتی (Co-opetition): شرکتها دیگر صرفاً رقیب یا شریک نیستند؛ آنها اغلب هر دو هستند. سامسونگ هم بزرگترین رقیب اپل در بازار گوشیهای هوشمند است و هم یکی از تأمینکنندگان اصلی نمایشگرهای آیفون. این روابط دوگانه و پیچیده در چارچوبهای سادهانگارانه ما در مقابل آنها نمیگنجد.
اقتصاد پلتفرمی و اثرات شبکهای: موفقیت شرکتهایی مانند مایکروسافت، فیسبوک (متا) یا آمازون نه فقط به خاطر برتری محصولاتشان، بلکه به دلیل اکوسیستم گستردهای از توسعهدهندگان، فروشندگان، و کاربرانی است که ساختهاند. در این دنیا، ارزش نه فقط در داخل شرکت، که در اتصالات و تعاملات شبکه خلق میشود.
در این محیط جدید که به اقتصاد شبکهای مشهور است، مزیت رقابتی کمتر از داشتن منابع داخلی منحصر به فرد و بیشتر از موقعیت استراتژیک در شبکه روابط ناشی میشود. اتکای
صرف به مدلهای کلاسیک مانند نگاه کردن به نقشه جادهای قدیمی در عصر مسیریابهای ماهوارهای زنده است؛ ممکن است شما را به مقصد برساند، اما از تمام میانبرها، مسیرهای بهینه و هشدارهای ترافیکی بیخبر خواهید ماند.
دو رویکرد در برابر هم؛ نگاهی عمیقتر به تفاوتها
برای درک کامل این تغییر پارادایم، مقایسه عمیق بین تحلیل سنتی و شبکهمحور ضروری است.
تحلیل رقبای سنتی، تحلیلی مبتنی بر ویژگیها (Attribute-based) است. تمرکز آن بر روی پروفایل کردن رقبای منفرد است. خروجی نهایی آن معمولاً یک گزارش تفصیلی در مورد شرکت X است که میگوید: سهم بازار آنها Y درصد است، استراتژی قیمتگذاریشان Z است، و محصول جدیدشان این قابلیتها را دارد. این رویکرد به سوالاتی از این دست پاسخ میدهد: چگونه میتوانیم محصول خود را بهتر از محصول رقیب کنیم؟ یا چگونه میتوانیم به کمپین بازاریابی آنها پاسخ دهیم؟
تحلیل شبکهای رقابت، تحلیلی مبتنی بر روابط (Relation-based) است. این رویکرد فرض میکند که عملکرد یک شرکت را نمیتوان در انزوا درک کرد. خروجی آن یک نقشه از اکوسیستم است که نشان میدهد چه کسی به چه کسی متصل است، اطلاعات و منابع چگونه جریان مییابند، و چه کسی قدرت و نفوذ را در دست دارد. این رویکرد به سوالات استراتژیکتری پاسخ میدهد: چرا فلان رقیب کوچک، تا این حد در صنعت نفوذ دارد؟ (شاید به دلیل موقعیت مرکزیاش در شبکه دانش). چگونه میتوانیم با ایجاد یک اتحاد استراتژیک جدید، جریان منابع در صنعت را به نفع خود تغییر دهیم؟
در واقع، تحلیل سنتی مانند خواندن بیوگرافی چند فرد مهم در یک شهر است، در حالی که تحلیل شبکهای مانند داشتن نقشه کامل سیستم حملونقل، شبکههای اجتماعی و مراکز تجاری آن شهر است. هر دو مفیدند، اما دومی تصویر بسیار بزرگتر و استراتژیکتری ارائه میدهد.

کالبدشکافی تحلیل شبکهای رقابت
چیستی و ابعاد
تحلیل شبکهای رقابت، مطالعه ساختار اجتماعی-اقتصادی رقابت است. این تحلیل، اکوسیستم کسبوکار را به عنوان یک گراف (Graph) مدلسازی میکند که در آن بازیگران (شرکتها، افراد، سازمانها) گرهها (Nodes) و روابط بین آنها (همکاری، رقابت، جریان مالی، تبادل اطلاعات) یالها (Edges) هستند. هدف، درک این است که چگونه ساختار این گراف، رفتار و عملکرد گرههای درون آن را تحت تأثیر قرار میدهد. این تحلیل حداقل در سه بعد کلیدی انجام میشود:
تحلیل ساختاری (Structural Analysis): این بعد به تصویر کلان شبکه نگاه میکند. سوالاتی مانند: آیا شبکه متراکم و پر از ارتباط است (که منجر به انتشار سریع اطلاعات و نوآوری میشود) یا پراکنده و تکهتکه است (که فرصتهایی برای واسطهگری ایجاد میکند)؟ آیا خوشههای (Clusters) مشخصی از شرکتها وجود دارند که با هم همکاری نزدیک دارند و از بقیه جدا افتادهاند؟
تحلیل موقعیتی (Positional Analysis): این بعد بر روی تکتک گرهها و جایگاه آنها در ساختار کلی تمرکز میکند. یک شرکت ممکن است در حاشیه شبکه باشد یا در مرکز آن. ممکن است پل ارتباطی بین دو خوشه مهم باشد یا در یک بنبست اطلاعاتی قرار گرفته باشد. این موقعیت، دسترسی آن شرکت به فرصتها، اطلاعات و قدرت را تعیین میکند.
تحلیل پویایی (Dynamic Analysis): شبکهها ایستا نیستند. اتحادها شکل میگیرند و از بین میروند، بازیگران جدید وارد میشوند، و اهمیت برخی روابط کم یا زیاد میشود. این بعد به بررسی تکامل شبکه در طول زمان میپردازد تا بتوان روندهای آینده را پیشبینی کرد. برای مثال، مشاهده اینکه یک تأمینکننده کلیدی به تدریج در حال تقویت روابط خود با خوشه رقیب است، یک هشدار استراتژیک حیاتی محسوب میشود.
انواع شبکههای قابل تحلیل
بسته به سوال استراتژیک، میتوان انواع مختلفی از شبکهها را تحلیل کرد:
شبکه اتحادهای استراتژیک: نقشه همکاریها، سرمایهگذاریهای مشترک و کنسرسیومها برای فهمیدن اینکه چه کسی با چه کسی برای نوآوری یا ورود به بازار جدید همکاری میکند.
شبکه جریان دانش: تحلیل استنادات در پتنتها یا مقالات علمی برای ردیابی مسیر انتشار دانش و شناسایی مراکز نوآوری.
شبکه هیئتمدیره مشترک (Board Interlocks): تحلیل مدیرانی که همزمان در هیئتمدیره چند شرکت عضو هستند. این شبکه میتواند نشاندهنده جریان غیررسمی اطلاعات و نفوذ در سطح نخبگان صنعت باشد.
شبکه تأمین و توزیع: نقشه روابط بین تأمینکنندگان، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان برای شناسایی نقاط آسیبپذیر و گلوگاهها در زنجیره ارزش.
نتیجه گیری
تحلیل شبکهای رقابت یک تغییر پارادایم اساسی است که شرکتها را از دیدگاه "جزایر مستقل" به "بازیگرانی در یک اکوسیستم پیچیده و بههمپیوسته" تبدیل میکند. این رویکرد، استراتژیستها را قادر میسازد تا:
فراتر از رقابت محصولی: تمرکز را از جنگهای قیمتی و مقایسه ویژگیهای محصول به درک ساختار زیرین روابط و اتصالات حیاتی تغییر دهند.
کسب مزیت از موقعیت: مزیت رقابتی خود را نه از منابع داخلی منحصر به فرد ، بلکه از موقعیتیابی هوشمندانه در شبکه و درک پویاییهای اکوسیستم به دست آورند.
شناسایی قدرت واقعی: نفوذ و قدرت واقعی بازیگران را فراتر از سهم بازار صرف، و بر اساس جایگاه آنها در جریان اطلاعات و منابع، درک کنند.
در نهایت، برندگان آینده آنهایی نخواهند بود که قویترین قلعه را دارند، بلکه آنهایی هستند که بهترین و هوشمندانهترین شبکهها را میسازند و مدیریت میکنند.
در بخشهای آتی، به ابزارهای دقیق تحلیل کمی شبکه (شامل شاخصهای کلیدی مانند مرکزیتها و حفرههای ساختاری) و همچنین راهنمای گام به گام عملیاتی برای اجرای کامل این نوع تحلیل خواهیم پرداخت.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نخ نما شدن مفهوم تنوع و ابعاد آن در زیر سایه ی عدالت گستری تک بُعدی سازمان صداوسیما
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا کپیرایت در پلتفرم های ایرانی همیشه مسئله بوده است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
کدام عوامل در قیمتگذاری محصولات دیجیتال تأثیر گذارند؟