در نظام حکمرانی سینمای ایران با چه بازیگرانی سروکار داریم؟

وقتی سخن از نظام و منظر حکمرانی به میان می‌آید، همان گونه که در شمارۀ قبل در یادداشت «در نظام حکمرانی رسانۀ ایران چه می‌گذرد» گفته شد، محل بررسی سیاستی، تمامی بازیگرانی است که در هر سطحی، هریک از کارکردهای متنوع در نظام حکمرانی کلان یا نهادی خاص مثل رسانه را ایفا می‌کنند. همان طور که اشاره شد، تفاوت رویکرد حکمرانی با سایر رویکردها در این است که در رویکرد یادشده، تمامی بازیگران اثرگذار و اثرپذیر موردنظرند و نگاه‌های سلسه‌مراتبی، نگاه‌های حاکمیت‌محور و نگاه‌هایی که بیشتر تلاش خود را معطوف به بخش خاصی از کل نظام می‌کنند، رد می‌شوند. تمامی بازیگران در این نظام کلان نقش ایفا می‌کنند و بسته به کارکرد خود و میزان ایفای آن، اثرگذار و اثرپذیرند.

وقتی سخن از نظام و منظر حکمرانی به میان می‌آید، همان گونه که در شمارۀ قبل در یادداشت «در نظام حکمرانی رسانۀ ایران چه می‌گذرد» گفته شد، محل بررسی سیاستی، تمامی بازیگرانی است که در هر سطحی، هریک از کارکردهای متنوع در نظام حکمرانی کلان یا نهادی خاص مثل رسانه را ایفا می‌کنند. همان طور که اشاره شد، تفاوت رویکرد حکمرانی با سایر رویکردها در این است که در رویکرد یادشده، تمامی بازیگران اثرگذار و اثرپذیر موردنظرند و نگاه‌های سلسه‌مراتبی، نگاه‌های حاکمیت‌محور و نگاه‌هایی که بیشتر تلاش خود را معطوف به بخش خاصی از کل نظام می‌کنند، رد می‌شوند. تمامی بازیگران در این نظام کلان نقش ایفا می‌کنند و بسته به کارکرد خود و میزان ایفای آن، اثرگذار و اثرپذیرند.

در نتیجه، وقتی از منظر حکمرانی به بررسی نظامی خاص همچون نظام رسانه می‌پردازیم، شبکه‌ای از بازیگران را در سطوح مختلف و با کارکردهای گوناگون می‌بینیم که هرکدام بسته به کارکرد، کژکارکرد و ایفانکردن کارکرد، می‌توانند محل بررسی دقیق‌تر قرار بگیرند. به این شکل می‌توان نشان داد که هر بازیگر چگونه نظام حکمرانی کلان را دچار اختلال می‌کند و با ایفانکردن کارکرد مناسب، خلل و شکافی میان زنجیره‌های این نظام می‌اندازد. چارچوب و عینک بررسی سیاستی نظام حکمرانی در هر سطحی، از کلان‌ترین سطح یعنی نظام حکمرانی کلان تا نظام‌های مختلف همچون نظام حکمرانی رسانه و البته در لایه‌های ریزتر مانند نظام حکمرانی سینما یا حتی در درون یکی از بازیگران نظام حکمرانی سینما، می‌تواند در نظر گرفته شده و پیاده شود. در این یادداشت با توجه به پروندۀ ویژۀ نظام حکمرانی سینما، به بررسی بازیگران این نظام در ایران و کارکردهای آن‌ها می‌پردازیم. در بررسی نظام حکمرانی سینما با مجموعه¬ای از بازیگران متنوع روبه‌رو هستیم که هرکدام بسته به کارکرد خود، در این نظام مؤثرند.

انواع بازیگران و کارکردها در نظام حکمرانی سینمای ایران

مشابه نظام حکمرانی رسانه، در نظام حکمرانی سینما نیز با پنج دسته بازیگر مواجه هستیم:

1- بازیگران حاکمیتی: منظور بازیگرانی هستند که مستقل از قوای سه‌گانه، بخش عمومی و کسب‌وکارهای بخش خصوصی، به ایفای کارکرد در نظام حکمرانی سینما می‌پردازند. این بازیگران می‌توانند شامل بازیگران مستقل از قوا، نهادهای منصوب رهبری و برخی از سازمان‌ها و شوراها و شهرداری‌ها باشند. در سینمای ایران بازیگرانی همچون حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شورای عالی سینما ذیل این بخش قرار می‌گیرند.

2- بازیگران قوای سه‌گانه: تمامی بازیگرانی که ذیل سه قوۀ مجریه، قضاییه و مقننه هستند، در این دسته قرار می‌گیرند؛ برای نمونه می‌توان به سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دانشگاه‌های دولتی دارای رشته‌های مرتبط با سینما، مجلس و کمیسیون‌های مربوط، دادسراهای تخصصی مرتبط با رسانه و... اشاره کرد.

3- بازیگران بخش خصوصی: آمار دقیقی از میزان بازیگران بخش خصوصی وجود ندارد؛ اما این دسته به‌صورت کلی شامل مؤسسه‌های تولید و پخش فیلم‌های سینمایی و سریال‌های شبکۀ نمایش خانگی، تهیه‌کنندگان مؤسسه‌های تولید فیلم و سریال و تولید موسیقی، سالن‌های سینمایی، کانون‌های آگهی و تبلیغات، مراکز پژوهشی و آموزشگاه‌های آزاد سینمایی هستند. این بازیگران توسط بخش‌های خصوصی مستقل از قوای سه‌گانه و بازیگران حاکمیتی در نظام حکمرانی سینما مشغول فعالیت‌اند.

4- بازیگران بخش عمومی (صنفی‌تخصصی): بازیگرانی که به‌طور تخصصی در زمینه‌های مرتبط با سینما به ایفای کارکرد می‌پردازند و بیشتر آن‌ها کارکردی صنفی دارند؛ مانند خانۀ سینما، جامعۀ صنفی تهیه‌کنندگان سینمای ایران و پژوهشکده‌ها و مراکز پژوهشی دارای مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.

5- بازیگران بین‌المللی: منظور بازیگرانی است که در عرصۀ بین‌الملل یا در کشورهای دیگر فعالیت دارند اما در نظام حکمرانی رسانۀ ایران نقش‌آفرینی می‌کنند؛ همچون برخی جشنواره‌ها و اتحادیه‌های بین‌المللی.

همچنین در نظام حکمرانی سینما با پنج کارکرد اصلی مواجه هستیم:

1- سیاست‌گذاری: شامل دو سطح سیاست‌گذاری از بالا به پایین (تدوین، تصویب و ابلاغ، نظارت و گذاشتن در دستورکار) و سیاست‌گذاری از پایین به بالا (اعمال‌نظر بر سیاست‌های ابلاغی و روندها) است.

2- تنظیم‌گری: شامل صدور مجوز (در دو سطح صدور پروانۀ تولید فیلم و صدور پروانۀ نمایش فیلم)، تنظیم‌گری از بالا به پایین (مقررات‌گذاری، نظارت اداری، صدور احکام اداری، جریمه و مجازات، اجرایی‌سازی قواعد و...) و تنظیم‌گری از پایین به بالا (نمایندگی تخصصی، اعمال‌سلیقه بر مقررات و اعمال‌فشار بر تغییر آن) است.

3- ارائۀ کالا یا خدمت: ارائۀ خدمت دارای پنج سطح است که عبارت‌اند از خلق ایده (نگارش طرح اولیه)، پیش‌تولید (آموزش و نگارش فیلمنامه)، تولید (ساخت فیلم)، پس‌تولید (تدوین، جلوه‌های ویژه و...) و توزیع (اکران).

4- تسهیلگری: به‌معنای ظرفیت‌سازی، آگاه‌سازی، ایجاد انگیزه و توانمندسازی با ابزارهای مالی (مانند تأمین هزینۀ تولید فیلم سینمایی) و غیرمالی (مثل اعطای معافیت مالیاتی) است که به ایفای نقش بازیگران کمک کرده و موانع فعالیت آن‌ها را رفع می‌کند.

5- اداره: این کارکرد بیشتر به امور اجرایی مانند تعیین بودجه، انتصاب اعضا، برنامه‌ریزی و هماهنگی می‌پردازد.

در نظام حکمرانی رسانۀ ایران چه می‌گذرد؟

در نظام حکمرانی سینمای ایران با چندهزار بازیگر روبه‌رو هستیم که حداقل بیش از دویست‌تای آن‌ها غیرخصوصی یا در اصل حاکمیتی، عمومی یا وابسته به قوای سه‌گانه‌اند. بررسی تک‌تک این بازیگران و کارکردهای دقیق آن‌ها از حوصلۀ این یادداشت بیرون است و در جای دیگری ارائه خواهد شد؛ اما دیدی کلی از این نمای وسیع می‌تواند کمک‌کننده باشد. عمدۀ بازیگران غیرخصوصی نظام حکمرانی سینما در ایران از نظر کمی متعلق به قوای سه‌گانه است. در هر سه قوه شاهد بازیگران کلیدی‌ای مانند وزارتخانه‌های دولت، به‌طور خاص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دادستانی کل کشور، دادسراها و دادگاه‌ها، مجلس شورای اسلامی، مرکز پژوهش‌های مجلس، دیوان محاسبات و کمیسیون‌های مجلس شورای اسلامی، هستیم. در مجموع حدود صد بازیگر در این بخش مشغول به فعالیت‌اند که بیشتر به کارکردهایی نظیر ارائۀ کالا یا خدمت، به‌ویژه در سطح ارائۀ خدمت می‌پردازند. تسهیلگری و اداره کارکردهای دیگری هستند که قوای سه‌گانه بیشتر از دیگر کارکردها در آن فعالیت می‌کنند. البته تنظیم‌گر اصلی سینما یعنی سازمان سینمایی و امور سمعی‌بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز ذیل این بخش قرار می‌گیرد که اگر نگاه کمی و عددی را کنار بگذاریم، وزن قوای سه‌گانه را خیلی بالا می‌برد. همچنین شورای عالی سینما نیز، که به‌تازگی قرار بر فعالیت آن است، ذیل قوۀ مجریه به سیاست‌گذاری و هماهنگی در این حوزه می‌پردازد.

نهادهای فراقوه‌ای و مستقل از قوا نیز بیشترین نقش را پس از قوای سه‌گانه در حوزۀ حکمرانی سینما ایفا می‌نمایند. کارکرد نهادهای فراقوه‌ای مانند دستگاه رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاست‌گذاری در سطح بالا به پایین است و ورود بسیار کمی به دیگر کارکردها داشته. نهادهای مستقل از قوا که شامل نهادهای منصوب رهبری مانند بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی، صداوسیما، نهادهای نظامی و سازمان تبلیغات اسلامی، و همچنین شهرداری‌ها هستند نیز مانند قوای سه‌گانه عموماً به ارائه و تولید خدمت در حلقه‌های مختلف زنجیرۀ ارزش سینما از پیش‌تولید تا اکران می‌پردازند.

متولی اصلی سیاست‌گذاری در نظام حکمرانی سینما، نهادهای فراقوه‌ای مانند دفتر رهبری و تا حدودی قوۀ مقننه (مجلس شورای اسلامی و هیئت‌رئیسه) و قوۀ قضاییه (ریاست قوه و دادستانی کل کشور) هستند. در بخش تنظیم‌گران این حوزه نیز نهادهای صنفی‌ تخصصی بیشترین کارکرد را در بخش نمایندگی تخصصی از صنعت و سیاست‌گذاری دارند. همچنین بنیاد فارابی و سازمان سینمایی و امور سمعی‌بصری ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قوۀ مجریه نیز همان گونه که گفته شد جزو تنظیم‌گران این حوزه هستند و در کارکردهای صدور مجوز، مقررات‌گذاری، نظارت اداری و... فعالیت می‌کنند. البته تنظیم‌گری در سینمای ایران را نباید در حلقۀ تولید از زنجیرۀ ارزش دید و بازیگرانی چون حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان سینمایی آن در حلقۀ اکران به‌سبب ایفای نقش نظارتی جزو تنظیم‌گران اصلی محسوب می‌شوند.

بیشترین تسهیلگران حوزۀ سینما، قوۀ مجریه و دولت، یعنی هیئت دولت، بنیاد فارابی و تا حدی سازمان سینمایی و دانشگاه‌ها، هستند. نهادهای صنفی‌تخصصی نیز از طریق خانۀ سینما ورود جدی‌ای به تسهیلگری دارند. همچنین حوزۀ هنری سازمان تبلیغات ذیل نهادهای فراقوه‌ای گاهی به تسهیلگری می‌پردازد. خانۀ سینما به‌عنوان یکی از بازیگران صنفی کلیدی، بیشترین نقش را در کارکرد نمایندگی تخصصی صنعت بر عهده دارد.

برای کارکرد اداره، خانۀ سینما بیشترین نقش را بر اساس تعدد، عهده‌دار است. سازمان سینمایی ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز این کارکرد را ایفا می‌کند.

همان گونه که در سینمای ایران قابل‌حدس است، بازیگران غیرخصوصی سهم زیادی در مالکیت سالن‌های سینمایی دارند. حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی و در کنار آن قوۀ مجریه، رکورددار سالن‌های نمایش هستند (سالن‌های نمایش وزارت علوم، وزارت نفت، سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی و...). برای دیگر سالن‌دارها نیز می‌توان به هلال‌احمر ذیل بخش خصوصی و خانۀ سینما ذیل صنوف تخصصی اشاره کرد.

آنچه از بررسی دقیق بازیگران نظام حکمرانی سینمای ایران و کارکردهای آن‌ها به دست می‌آید، کمیت و البته پراکندگی بسیار بالای بازیگران غیرخصوصی در این حوزه است. هرچند وجود چند بازیگر سیاست‌گذار یا قانون‌گذار و بازیگران تنظیم‌گر و تسهیلگر در بخش غیرخصوصی طبیعی می‌نماید، این حجم از حضور بازیگران در این بخش از نظام غیرطبیعی است. البته بخشی از آن ریشه در عوامل دیگری همچون مالکیت سینماهای پیش از انقلاب توسط بازیگران حاکمیتی دارد؛ اما تعدد ارائه‌دهندگان خدمات، تسهیلگران، تنظیم‌گران و سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران، به‌معنای تنوع و تکثر مثبت آرا میان آن‌ها نخواهد بود.

اینکه هرکدام از بازیگران غیرخصوصی نظام حکمرانی سینما چه کژکارکردهایی ایفا می‌کنند یا در این نظام حضور بیجا دارند، خود به بررسی و طول‌وتفصیل بسیار طولانی نیاز دارد که از حد این یادداشت بیرون است؛ اما دید کلی و نمایی از دور، حالتی مشابه «تشتت و آشفتگی» را به‌وضوح نشان می‌دهد؛ مسئله‌ای که خود زایندۀ مسائل بی‌شماری در نظام حکمرانی سینماست. برخی از این موارد در یادداشت بعدی موردبررسی قرار گرفته است.


این یادداشت در دومین شماره از نشریه‌ی رستاک، نشریه‌ی تخصصی مطالعات حکمرانی رسانه در ایران منتشر شده است. برای دریافت شماره‌ی دوم رستاک به اینجا مراجعه کنید.

همچنین صفحه‌ی رستاک در ویرگول هم به تازگی راه افتاده و مطالب رستاک و دیگر مطالب مرتبط با مطالعات حکمرانی رسانه در ایران در آن به اشتراک گذاشته می‌شود.