ضرورت دیده­ بانی تحول در سازمان­ های فرهنگی‌رسانه ­ای


موج جدیدی از ادبیات تحول­ خواهانه، سخنان و اسناد بازیگران فرهنگی ­رسانه ­ایِ کشور را درنوردیده است. از صداوسیما گرفته تا سازمان سینمایی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی، همه خود را در این موج تحول­ خواهی به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم سهیم کرده ­اند. این نخستین بار نیست که در سخنان و اسناد این سازمان ­ها به ضرورت تحول یا اشکال و راهکارهای آن اشاره می ­شود؛ گویا چنین ادبیاتی به رویکردی معمول و تکراری در مواجهه با ناکارآمدی ­ها و شکست­ های دوره ­ای در فائق‌آمدن بر مشکلات نظام رسانه­ ای بدل شده است.

به نظر می ­رسد در هر دوره­ ای از تغییرات مسئولان و صاحب­ منصبان این حوزه، تحول­ خواهی راهکاری­ برای ایجاد فاصله با میراث ناکارآمدی گذشته و نجات از وضعیت نابسامان آن دوره است؛ راهکاری که مدیران را قادر می ­سازد دوران خود را به‌مثابۀ طلیعۀ عصری جدید قلمداد کنند. چنانچه در این مدعای تحول­ خواهانه درک دقیقی از چرایی و چگونگی وضعیت آشفتۀ گذشته وجود داشته باشد، و نیز تلاش صحیحی برای رهایی از آن وضعیت صورت گیرد و فقط ایده ­ای برای رهایی از فشار افکار عمومی نباشد، می ­توان این مدعا را فالی نیک در نظر گرفت. با این حال، با گذشت زمان روشن می­ شود که آیا راهکارهای ارائه‌شده توان احیای قدرت و کارآمدی این سازمان­ها را دارند یا خیر؟

از همین رو، برای فعالان این حوزه ضروری است که با پیگیری و مطالبۀ وعده­ های داده‌شده، از همان ابتدا راه را برای تکرار تجارب ناموفق قبلی ببندند. چه این پیگیری ­ها منجر به اجرایی‌شدن اصلاحات بیان‌شده شود و چه مدیران را آگاه به اجرایی‌نبودن آن‌ها نماید، در هر حال قدم قابل‌ملاحظه ­ای در راه عبور از رکود مستمر اصلاحات با ادبیات تحول­ خواهی برداشته خواهد شد. به‌بیان دیگر، حتی در حالتی که اصلاحات وعده‌داده‌شده انجام شود و به نتیجۀ مطلوب نرسد، یا در مسیر اجرا عملی ­نبودن طرح ­ها یا ناتوانی مدیران در اجرای آن­ها محرز شود، حداقل فایدۀ این پایش مداوم آن است که ارائۀ طرح­ های کارشناسی­ نشده و یک ­شبۀ جدید، هزینۀ مدیریتی و سیاستی بیشتری برای مدیران بعدی این سازمان­ ها خواهد داشت.

با توجه به نقش مهم پژوهشگران این حوزه، ما نیز در رستاک بر اساس طراحی­ های سیاستی در چهار مرحله به ارائۀ پیشنهادهای تحولی در ابتدای کار، نقد ایده­ های تحولی موجود، دیده­ بانی تحولات در حال وقوع بر اساس سرفصل­های تحولی تیم ­ها یا گروه ­های مختلفی که مسئول این دستگاه ­ها هستند و ارزیابی تأثیر اجرای سیاست­ ها خواهیم پرداخت. اکنون که بحث تحول در صداوسیما مطرح است، با توجه به سبقۀ پژوهشی‌ای که ما در حوزۀ رسانۀ خدمت عمومی داریم، از پایش تحول در این سازمان آغاز کردیم. این پایش تحولی حاصل پژوهشی است که خروجی‌های ترویجی آن در پروندۀ ویژۀ این شماره از نشریۀ رستاک آمده است. این شماره همچنین به نقد سیاست‌های حضور سازمان در فضای مجازی و... نیز خواهد پرداخت؛ امید است که موردتوجه مخاطبان و سیاست‌پژوهان حوزۀ رسانه قرار گیرد.


این مطلب در سرمقالۀ شمارۀ سوم رستاک منتشر شده است که برای دانلود آن می توانید به اینجا مراجعه کنید. صفحۀ رستاک نیز در ویرگول به تازگی راه افتاده و مطالب رستاک و دیگر مطالب مرتبط با مطالعات حکمرانی رسانه در ایران در آن به اشتراک گذاشته می‌شود. هم چنین علاقه مندان می توانند برای دسترسی به اخبار بیشتر به کانال تلگرامی رستاک سر بزنند.

تمامی علاقه‌مندان به نوشتن و دغدغه‌مندان این حوزه می‌توانند از طریق ارتباط با نشریه و سردبیری آن، به نگارش متون سیاستی در رستاک بپردازند و ما نیز مشتاق این همکاری هستیم و خواهیم بود. همچنین پیشنهادها و انتقادات مخاطبان رستاک نیز بر غنای محتوایی آن در شماره‌های بعدی خواهد افزود. پیشاپیش از نظرات شما استقبال می‌کنیم و بابت آن کمال تشکر را داریم.