دانشجوی ارتباطات، دانشگاه علامه
چه چیز سینمای ایران برای مخاطبان ایرانی جذاب است؟
مخاطبان ایرانی از چه فیلمهایی استقبال میکنند و به چه فیلمهای بیتوجهی میکنند؟ به عبارت دیگر چه فیلمهایی انتظارات مخاطبان ایرانی برآورده میکند و سرمایهگذاران برای سودآوری در چه فیلمهایی سرمایهگذاری میکنند؟ با استفاده از نمودارهای گزارش جامع 10 سالۀ سینمای ایران، مخصوصاً قسمت «تولید و توزیع در سینمای ایران»، نتایجی دربارۀ سلایق مخاطبان ایرانی به دست میآید.
در نمودار صفحۀ 19 نشان داده شده است که سه ژانر مسلط در سینمای ایران عبارتند از درام، اجتماعی و کمدی.
اما در نمودار صفحۀ 31 مشاهده میکنیم که پرفروشترین ژانر در سینمای ایران با اختلاف زیاد ژانر کمدی بوده است. به شکلی که مجموع فروش بقیۀ ژانرها از ژانر کمدی کمتر بوده است. ازین محبوبیت ژانر کمدی این نتیجه حاصل میشود که اکثر مخاطبان ایرانی سینما را به عنوان محلی برای گذران اوقات فراغت و خنده میشناسند.
فصلی که بیشترین اقبال از سوی مخاطب ایرانی به سینما میشود فصل بهار است. با اینکه تعداد 21 درصد از فیلمها در بهار اکران شدند، اما 45 درصد از فروش کل فیلمها در این فصل بوده است. بیشترین میزان فروش در بهار هم محدود به هفتۀ اول فروردین ماه، یعنی اکران نوروزی فیلمهاست. معمولا در اکران نوروزی تعدادی از بهترین فیلمهای تولید شده در سال گذشته در سینما اکران میشود. همچنین یکی از مکانهایی که خانوادهها در ایام نوروز برای تفریح و گذران تعطیلات انتخاب میکنند سینماست. بنابراین جای تعجب ندارد که در فروش فیلمها در این دوران به اوج خود میرسد.
میزان زمان فیلمهای ایرانی به طور میانگین 90 دقیقه است. میانگین فیلمهای امریکایی 120 دقیقه و میانگین فیلمهای اروپایی 90 دقیقه است. تجربۀ سالهای اخیر نشان داده است که فیلمسازان کمی سراغ ساخت فیلمهای طولانی مدت میروند و همچنین فیلمهای طولانی در سینمای ایران به ندرت با موفقیت در گیشه مواجه میشوند. بنابراین فیلمهایی که در 90 دقیقه و با ریتم تندی روایت میشوند، حوصلۀ مخاطب را سر نمیبرند و او را سرگرم میکنند در سینمای ایران شانس موفقیت بیشتری دارند.
از 906 فیلمی که از سال 1391 تا شهریور 1402 اکران شدند، 260 فیلم متعلق به گروه سینمایی هنر و تجربه بوده است. فیلمهای این گروه فرم و محتوای متفاوتی از سینمای عامهپسند دارند و معمولا به صورت مستقل ساخته میشوند. گروه سینمای هنر و تجربه از سال 1391 شروع به کار کرد و هدف از راهاندازی آن از سوی وزارت ارشاد اکران فیلمهایی بود که غیرتجاری هستند و تصاویر جدید و متنوعی را وارد سینمای ایران میکنند. با این استقبال از این سینما هنوز بسیار کم است و عموم تماشاگران سینما برای فیلمهای گروه هنر و تجربه اهمیتی قائل نمیشوند. به شکلی که مجموع فروش این فیلمها از زمان تاسیس تا به الان حدود 3 میلیارد و 800 میلیون تومان بوده است. این به آن معناست که با اینکه حدود 28 درصد فیلمهای اکران شده در سینمای ایران متعلق به گروه هنر و تجربه بودند، تنها 2 دهم درصد از فروش سینمای ایران متعلق به این گروه بوده است.
از مجموع 4 نکتۀ بالا، یعنی (1) محبوبیت ژانر کمدی، (2) رونق اکران نوروزی، (3) میانگین 90 دقیقهای فیلمها و (4) عدم اقبال به سینمای هنر و تجربه، این نتیجه حاصل میشود که مخاطب ایرانی در سینما به دنبال سرگرم شدن و خوش گذراندن در اوقات فراغت است. البته که در تمام کشورهای دنیا اکثریت مخاطبان برای تفریح و خوشگذرانی سراغ سینما میروند، اما این سوال مطرح است که چه حدی عادی است که سینما به عنوان محلی برای تفریح شناخته شود؟ میتوان سینما را آیا از سینما جدای از سرگرم کردن، نمیتوان توقع داشت که در بازتاب وقایع کمتر دیدهشدۀ جامعه و تاریخ کشور، و یا ترویج ارزشها و جهانبینیهای قدیمی و جدید نقش داشته باشد؟ چرای سینما نمیتواند در حین اینکه محلی برای تفریح است، گاهی محلی برای تأمل و بازاندیشی زندگی هم باشد؟ علت اینکه سرمایهگذاران و فیلمسازانی مثل مسعود اطیابی که اول دهۀ 90 فیلمهای درام و اجتماعی کمفروش میساختد و الان کمدیهای پرفروش میسازند چیست؟ علت استقبال زیاد مردم از فیلمهای کمدی به دلیل کیفیت بالای آنهاست یا نیازهای روانی و احساسی مخاطب ایرانی؟ و دلیل استقبال کم مردم از فیلمهای هنری کیفیت پایین آنهاست یا کمحوصله بودن مخاطب؟ جواب به این سوالات مرتبط با صنعت سینمای ایران میتواند اطلاعاتی دربارۀ جامعه و مردم ایران امروز به ما بدهد که البته نیازمند تحقیقات عمیقتری از سوی جامعهشناسان است.
گزارش رو از اینجا میتونید دریافت کنید.
اگر به حوزه تحقیقات بازار و موضوعات مرتبط علاقهمند هستید، کانالهای ارتباطی رستاک رو دنبال کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
کشف عمیق علتها: نگاهی به تحقیقات بازار علی
مطلبی دیگر از این انتشارات
صداوسیما و وعدههای تحول
مطلبی دیگر از این انتشارات
صداوسیما، مهرهی ناخواستهی سرویسهای جهانی!