مجموعهی فرهنگی/رسانهای شرقالملل در قالب ماهنامهی رخنگار
اشتراوس و علوم اجتماعی
اشتراوس باور داشت که علوم اجتماعی در وضع فعلیشان غیرقابل دفاع هستند. رشتههای مختلف اجتماعی مثل اقتصاد، جامعهشناسی،.. همهی انسانها و جوامعشان را مطالعه میکنند، امّا بهطور واضح قادر نیستند یافتههای خود را با یکدیگر متّحد کنند و ارتباطی بینشان بیابند.
راهحلّ اشتراوس یافتن یک نوع قالب اندازهگیری برای رجوع است (frame of reference). یک نوع راهنما و نقشه که ساختار بنیادی جوامع را بازتاب داده و یا آن را توضیح دهد؛ که در نتیجه به هر جامعهی ممکنی قابل اطلاق باشد. او ادامه میدهد که «این ساختار بنیادین را میتوان با «هدف» و یا سلسهمراتب طبیعی «اهداف» جامعه تعریف کرد.» اشتراوس متوجّه بود که خیلی از دانشمندان علوم اجتماعی این نظر را رد میکنند که آیا اصلاً میتوان چنین ساختار بنیادینی داشت. برعکس، این دانشمندان، جوامع مختلفی را در طول زمان و مکان مشاهده مینمایند که مسائل را لزوماً از چشمانداز خود میبینند. اشتراوس در واکنش به این نظر بیان میدارد مادامیکه این «دانشمندان» به مطالعهی جوامع دیگر از چشمانداز خود مشغول باشند، هرگز قادر به درک این جوامع دیگر، مثل جوامع بومی، آنطور که آنها جامعهشان را درک میکنند نخواهند بود. اشتراوس حتّی فراتر میرود و معتقد است این دانشمندان حتّی قادر به درک جامعهی خود نیز نخواهند بود؛ چرا که آنچه در مورد جامعهشان منحصربهفرد و متمایزکننده است تنها در مقایسه با جوامع دیگر روشن میشود. اشتراوس قبول دارد که بین درک «عینی» (objective)، آنطور که چیزها هستند، و درک «ذهنی» و نسبی جامعه، آنطور که اعضای یک جامعه چیزها را میفهمند، تفاوت بنیادینی وجود دارد. ولی او نتیجه میگیرد که اگر ما میخواهیم به چیزی برسیم که لایق نام «علم» اجتماعی باشد، باید این دو نوع درک را ترکیب کرده و به یک فهم جامعتر برسیم. برای روشن شدن تفاوت این دو نوع درک از جامعه، اشتراوس مثال قوطی فلزی و اهالی جزایر اندمان (Andaman) را میآورد. دو درک از قوطی فلزی وجود دارد. یکی اینکه قوطیهای فلزی «به واقع» قوطی فلزیاند که مثلاً در فیلادلفیا تولید شدهاند. دو اینکه این قوطیهای فلزی «برای» اهالی این جزایر اشیاء براق و نایابیاند که گاهی در ساحل پیدا میکنند. درک دوم، مربوط به درک محیط اطراف، بدانگونه است که اعضای جامعه درک میکنند. اشتراوس معتقد است برای درک جوامع ما باید این دو نوع نگاه را ترکیب کنیم.
اشتراوس ادامه میدهد که چون خود مفهوم «جامعه» یک مفهوم به نسبت متأخّر در دنیای تفکّر است، ما نیاز به یک فرمول ابتداییتر داریم که به تمام زمانها و مکانها قابل اطلاق باشد. این مفهوم را میتوان از تمایز بین «ما اینجا با روشهامان» و «آنها آنجا با روشهاشان» به دست آورد. از این تمایز است که مفهوم ابتداییتر جامعه برمیآید. اشتراوس معتقد است که این نوع نگاه به مفهوم «جامعه» دو شرط اساسی را برآورده میکند: اطلاقپذیری عمومی (universal applicability) و درکپذیری عمومی (universal intelligibility). اوّلی برای اینکه با این مفهوم هر جامعهای را فارغ از میزان تفاوتش میتوان مطالعه کرد. دومی برای اینکه هر جامعهای هر چه قدر دارای قالب فکری متفاوتی باشد باز هم این مفهوم را درک میکند.
امّا این مفهوم ابتدایی باز هم ما را از محدودیّت چشماندازمان که ناشی از «روشهامان» است رها نمیکند. چونکه هنوز در مشاهده و مطالعهی جامعهی دیگر ما با فرضها و تفاوتهای چشماندازمان درگیریم. برای رهایی از این محدودیّت، اشتراوس به گذشتگان دست میازد. او میبیند که «روشهای ما» در غرب برگرفته از دو سنّت بهشدت متفاوت است: سنّت یونانی و عبری. با مطالعهی این دو نوع سنّت، اشتراوس نتیجه میگیرد که آنها در یکچیز مشترکاند: مفهوم قانون الهی. امّا این قانون الهی هم بعد از مشاهدهی گوناگونی این قانون میان انسانها و همچنین تناقضات آن زیر سؤال میرود. از این شک و پرسشگری، ایدههای طبیعت و علم بیرون آمدند. زیر سایهی این مفاهیم، یونانیها به مطالعهی قبیلههای گوناگونی پرداختند که در دسترسشان بود. در این مطالعات آنها قالب و روش بسیار ساده و روشنی به کار بردهاند که هنوز برای ما بهراحتی قابل درکند. درعینحال، آن قالب و روش از نظر زمانی چنان به آنچه میان تمام انسانها مشترک است نزدیک بوده که بهسختی امکان دارد بر اساس ویژگی و یا فروض مشکلداری بوده باشد. اشتراوس معتقد بود که ما با کشف قالب فکری و روشهایی در متون کلاسیک استفاده شده میتوانیم به یک قالب فکری طبیعی و بنیادین دست پیدا کنیم.
برداشت آزاد از مقالهی نظر لئو اشتراوس در مورد علوم اجتماعی و طبیعی: دو مقالهی منتشرنشده
و مقالهی منتشرنشدهی اشتراوس راجع به قالب فکری و رجوع در علوم اجتماعی...
رخنگار / ماهنامهی فرهنگی و هنری
شمارهی دوم / فروردین 1400
کانال تلگرام: https://telegram.me/Sharghulmelal_Group
صفحه اینستاگرام: https://instagram.com/sharghulmelal
مطلبی دیگر از این انتشارات
جنایت و مکافات: استثنا یا قاعده، جبر یا اختیار
مطلبی دیگر از این انتشارات
وظیفهی دانشگاه در جهان امروز
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایستادن در نقطهی گناه