ماییم و نوای بینوایی، بسم للّه اگر حریف مایی @roya_dream2021
بینام و نشان
میخواهم برایت نامه بنویسم؛ نامهای که میدانم به دستت نخواهد رسید. شاید هم بخوانیاش، اما نمیخواهم بدانی از جانب من است.
میخواهم آن نامه را برایت پست کنم. نشانیات را دارم. بالأخره من هم روابط خاص خودم را دارم! اما میترسم بفهمی.
خودم هم نمیدانم چه میخواهم. تو که جای خود داری. شاید از بابت قضاوت زودهنگامت نگرانم. نمیخواهم برایت سوءتفاهم ایجاد کنم. میدانم این دنیا، دنیای متظاهران و ظاهربینان است. و تو از برداشت نادرست ناگزیری. شاید هم من در این دنیا جایی ندارم، چراکه راضی به تظاهر نیستم. و تو مرا به جرم متشابهت با ظاهری نمایان و تجربه شده از پیش، کیفر خواهی داد. ظاهر و باطنم یکی است. کاش به جای خرج بصیرت و ربط دادن بیربطها به من و اعمالم، وقتت را برای شناختم صرف میکردی.
از تو دلگیر نیستم. تو، دنیایی که در آن زندگی میکنی و آدمهای پیرامونت را میشناسم. و کمابیش به تجربههایی که محتاطت ساخته و بدبینت نموده است، آگاهم. تو که از ابتدا بیاعتماد متولد نشدهای. من و امثال منی بوده که برایت خاطرهی گزیدگی باقی گذاشته و حال تو «از ریسمان سفید و سیاه هراسانی».
نظرت چیست؟ برایت نامه بنویسم؟ تو بودی، مینوشتی؟
فکر و نظر آدمها برایم مهم نیست. اما تو مخاطب من هستی. و سعی میکنم تا جایی که برایم امکان دارد، حرفهایم تو را به اشتباه نیندازد. اما باز هم انتخاب با توست. ذهن تو، منطقه آزاد است و من به آزادیات احترام خواهم گذارد. تو مختاری، هر طور مایلی، بیندیشی. اما حواست باشد، عواقبش پای خودت است. یک تصور اشتباه، واکنشی که انتظار نمیرود، به دنبال خواهد داشت. و من کمی بیحوصلهام.
نمیدانم شاید ترجیح بدهم نامهای ننویسم. بگذار در هالهای ابهام باقی بمانیم. اگر برایت مهم باشد، خودت آن محتوا را کشف خواهی کرد. و اگر نه، پس بگذار ناگفته بماند.
راستی، در نامهای که به تو نخواهم نوشت، سلام نخواهم کرد؛ چراکه خداحافظی نکردهام که دوباره سلام کنم. من از آخرین سلام، در برابر چشمان توام و هنوز تو را به خداوند نسپردهام.
اصلاً چه اشکالی دارد؟! من در برابر تو، با سلامی که تکرار نخواهد شد. اما، تو را، در حضور خودت، به یکتای بیهمتا میسپارم. و چه کسی از او قابل اعتماد تر است؟!
کاش تو برایم نامههایی که نمیخواهی بنویسی و به نشانیام که میدانم از کسی که نمیدانم گرفتهای، بفرستی.
گاهی همه چیز در عین سادگی، پیچیده است و گاهی در عین پیچیدگی، ساده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قاب
مطلبی دیگر از این انتشارات
من هستم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
برسد به دست دریا