من از تو می‌روم...

من از تو می‌روم

بر گل‌برگ‌های خسته فراموشم مکن

بر باله های نوشینه پوش این دیار



من از تو می‌روم

دور و دور و دور و دورتر

دورتر از شوری سراب


من از تو می‌روم

مَثَل نخستین بهارِ باران

به یک‌باره در ظرف اندود خیال

رو به آفتاب


من از تو می‌روم

تا خَموشی ارتعاش صوت

تا انجماد یگانه گرمای قلبم

تا ناآشنایی چشم‌هایم به تو


من از تو می‌روم

که بوده است از سرآغاز، شیرین‌خواب رو به زوال

تا به آخِر، مدفون در فراموشی حاصل‌خیز


من از تو می‌روم

به سان آبی روان رود

به سان دلتنگی سکوت


من از تو می‌روم

بدون من،

بدون تو...

R✍?