ماییم و نوای بینوایی، بسم للّه اگر حریف مایی @roya_dream2021
نازنین!
تو عزم رفتن کردهای
و من در اندیشه به دام انداختن خاطراتت
تو میروی
و روزهای بیتو از راه میرسند
باران نمیبارد،
باغچه نمیخواند
تو رفتهای
و زمین در زمان درگیر شده
تو میروی
و حکایت ماندن تمام نمیشود
و این دوئل نابرابر
به شکست ماندن انجامد،
یا پیروزی رفتن
هرچه که باشد
تکههای نقره اندود مرا در بر آینه خیال پیدا کن
من پیاله به سلامت بر باد داده بودم
از تو به قدر یک آلبوم عکس هست
از تو به قدر یک دفتر خاطره
از تو به قدرِ قَدَر، صدای خنده در گوشم مانده
از تو به قدْرِ قَدَر، بغض آرام در خاطرم مانده
من تو را در پسکوچههای غریب، قریب یافتم
نازنین من!
میروی
و بهانه برای ماندن به پایان میرسد
من هم میروم
و شاید روزی با هم،
از این شهر برویم...
نگاه کردم
خاطرهای جا نمانده باشد
مگر آن را بلعیده باشم....
R✍?
Aug 18
مطلبی دیگر از این انتشارات
شب سرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
برگرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
روز برفی