زهرا فهیمی هستم، دانشجوی مدیریت بازرگانی، خودآموز و علاقمند به حوزه منابع انسانی
فهم هوشمندی ماشین از منظر فلسفه هوش مصنوعی
مک کارثی نخستین کسی است که اصطلاح هوش مصنوعی را به کار برد. وی هوش مصنوعی را اینگونه تعریف کرده است (علم و مهندسی ساختن ماشینهای هوشمند به خصوص برنامههای هوشمند کامپیوتری.)
هدف هوش مصنوعی فهم سرشت هوش بشری از راه بررسی ساختار برنامههای رایانهای و نحوه حل مسائل با رایانه است. به اعتقاد متخصصان این رشته، این بررسی میتواند نحوه عمل و جزئیات هوش بشری را نشان دهد.
در این مورد که آیا کامپیوتر فکر میکند یا خیر نظریات گوناگونی وجود دارد. در اینجا نظریه دنیل دنت و جان سرل را توضیح میدهیم: جان سرل از طریق حیث التفاتی ذهن مندی کامپیوتر را نفی میکند و استدلال او در متون فلسفه ذهن به (استدلال اتاق چینی) معروف شد. فرض کنید من درون یک اتاق در بسته محبوس شده باشم و یک کتاب به زبان انگلیسی دارم که در آن قواعد و مراحل اجرای یک برنامه کامپیوتری (همان برنامهای که ماشین به کمک آن قادر است ورودی چینی را به خروجی چینی تبدیل کند) نوشته شدهاست. حال کسانی که بیرون اتاق هستند یک دسته بزرگ نوشتههای چینی به من میدهند. فرض کنید (همانطور که واقعاً این طور است) من چیزی از زبان چینی نمیدانم نه نوشتن و نه خواندن و حتی من مطمئن نیستم که بتوانم بین نوشتههای چینی یا زبانهایی شبیه آن مثلاً ژاپنی و شکلکهای بیمعنی تفاوت قائل شوم. از نظر من نوشتههای چینی فقط پر از شکلکهای بیمعنی است. با این حال من قادر هستم ورودی که از بیرون اتاق به زبان چینی دریافت کردهام را به کمک کتاب و مراحل اجرای برنامه گفته شده پردازش کنم و یک یادداشت به زبان چینی را به افراد بیرون اتاق بدهم. او میگوید اگر کامپیوتر اینگونه تست تورینگ را پشت سر گذاشتهاست (که در صورت پشت سر گذاشتن چنین است) من هم میتوانم چنین کاری کنم. حال او بیان میدارد در این آزمایش فرق جدی بین نقشی که کامپیوتر ایفا میکند با نقش او وجود ندارد چرا که هر دو یک سری گامهایی را برمیدارند و در نهایت برداشتی که از کار آنها میشود این است که آنها در یک گفتگو شرکت داشتهاند. با این حال سرل قادر به فهم مکالمه نیست پس میتوان اینگونه ادعا کرد که کامپیوتر نیز چنین است و مکالمه را نمیفهمد. سپس سرل اینگونه قضیه را بیان میکند که بدون "فهم" نمیتوان عمل ماشین را "فکر کردن" توصیف کرد پس کامپیوتر نمیتواند فکر کند و در نتیجه نمیتوان برای آن ذهن قائل بود. همه صحبتهای بالا در نهایت سرل را به این نتیجه رهنمون کرد که فرضیه "هوش مصنوعی قوی" غلط است.
البته باید دانست که اشکالاتی بر سرل وارد شد که وی پاسخ آنها را اینگونه داد: من نگفتم ذهن مختص به موجودات مغزدار است بلکه ذهن مندی نیازمند ارگانیسم و اندامواره است چه انداموارهٔ مغزدار و چه انداموارهٔ بی مغز. اما به نظر میرسد میتوان استدلال کرد یک موجود غیر آلی (غیراندامواره) هم صاحب ذهن باشد؛ یعنی چنین فرضی لااقل تصورپذیر است، و این تصورپذیری موجب میشود نتوانیم به طور تحلیلی و پیشینی ذهن را با انداموارگی همبسته بدانیم.
اما دنیل دنت از طریق کیفیات ذهنی هوش مصنوعی را نفی میکند.
در هوش مصنوعی فرضیههای فراوانی قرار میگیرند که دو نوع از آنها از بقیه کلیدی ترند:
1) فرضیه دستگاه نمادها:
«رایانه را میتوانیم به نحوی برنامه ریزی کنیم که بیندیشد». تقریر دیگر از فرضیه فوق این است که رایانه میتواند بیندیشد.
2-فرضیه قوی دستگاه نمادها:
(تنها رایانه میتواند فکر کند)
پیداست که فرضیه دوم در مقایسه با فرضیه نخست افراطیتر است و ادعایی حداکثری دربر دارد. چرا که بر طبق آن، هر چیزی که فکر میکند، حتی موجودات طبیعی، باید رایانه باشد. از این رو ذهن بشر هم دستگاهی جامع از نمادهاست و تفکر بشر هم از لحاظ ماهیت با تفکری که درخصوص رایانه به کار میرود، تفاوت ندارد. در هر دو مورد تفکر همان توانایی دستکاری و جابه جا کردن نمادهاست.
منبع: وبلاگ روتیک
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه ای بر زندگینامه مادر اختر فیزیک ایران
مطلبی دیگر از این انتشارات
ارائه نورا به بازار پشتیبانی مشتریان
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا پایتون بهترین زبان برنامه نویسی برای یادگیری ماشین است؟