چگونه می نویسم-1 (برایان آدلیس)


عادت نوشتن در افراد مختلف متفاوت و شاید کاملا شخصی باشد. از وبلاگ نویس های ساده مانند من گرفته تا نویسندگان بزرگ دنیا، همه و همه روش های خود را برای نوشتن داریم.

یکی با هزار کلمه در روز کار خود را شروع می کند و اول صبح هر چیزی که کلمه به حساب بیاید را روی کاغذ پیاده می کند تا کاملا تخلیه ذهنی صورت بگیرد. کسانی هم هستند که تا مطالعه نکنند به سمت نوشتن نمی روند. آن دیگری با پیاده روی شروع می کند و آنی دیگر با خوردن قهوه.

یکی روزها می نویسد و شبها کتاب می خواند و دیگری روزها را کاملا خواب است و شب ها خواب را بر چشم حرام می کند تا اثری ماندگار را خلق نماید.

در این بخش  که نام آن را از روی کتاب «چگونه می نویسم » انتخاب کرده ام  سراغ صد نویسنده می روم و عادات نوشتن آن را با شما به اشتراک می گذارم ، شاید که رستگار شوید.

در ضمن در انتهای هر پست شما بنویسید که عادت نوشتن شما با بهترین نویسندگان دنیا چقدر شباهت دارد.

برایان آدلیس؛

«بعضی روزها اصلا نمی توانم کار کنم اما بعضی روزها تا ساعت نه شب کار می کنم. در این روزها وقتی از پشت میز بلند می شوم مثل آدم های مست تلو تلو میخورم. نمی دانم چرا؟ هنوز نتوانسته ام راهی پیدا کنم که بهتر از این کار کنم. خیلی وقت ها زمانی که جلوی کامپیوتر می نشینم  هیچ چیز به مغزم نمی آِید. ولی کامپیوتر روشن است و به من نگاه می کند و می گوید : برایان بیا، شروع کن، زود باش .

تا به حال کتاب هایی را نوشته ام ، مثل یک رویا به سراغم آمده اند. مثلا در شهر پالرمو ایتالیا به دریای مدیترانه خیره شده بودم که کل رمان به ذهنم آمد و فوری به اتاق برگشتم و شروع کردم به نوشتن. ... ساعت چهار صبح از خواب پریدم. همسرم گفت: بگیر بخواب.اما ترسیدم بعدا نتوانم به خاطر بیاورم. پس کامپیوتر را روشن کردم و 5 صفحه خلاصه داستان را نوشتم. کم پیش می آید که ایده کل رمان را این طوری به دست آوردم»

چند نکته مهم در این بخش و در صحبت های آقای آدلیس وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذاشت.

نکته اول را می توان اینگونه نامگذاری کرد: جدی گرفتن الهامات. شاید برای ما نیز در طول روز اتفاقاتی رقم بخورد که جرقه ای باشد برای دست به قلم شدن. کافی است کمی در خیابان قدم بزنیم تا در گیر و دار زندگی اجتماعی خوراک نوشتن را خود را فراهم کنیم. نمونه ای از این نوع نوشتار را دوست خوبم در وبلاگ زیبای نقل بلاگ به اشتراک می گذارد. نویسنده  با عکس العملی که نسبت به الهامات دارد نکته مهمی را گوش زد می کند و آن جدی گرفتن آنچه چیزی است که به ذهن خطور کرده است.

شاید اگر نویسنده دست از دیدن دریا و مناظر آن بر نمی داشت و همچنان کنار دریا خوش می گذارند رمانی مانند رویا به وجود نمی آمد. و یا حتی اگر به نیاز طبیعی بدنش که خواب می باشد پاسخ می داد و از رختخواب جدا نمی شد امروز رمان دیگرش در بازار در اختیار مردم نبود.

نکته دوم که تاثیر بسیار  زیادی در امورات روزانه ما نیز دارد  یادداشت برداری است. آقای برایان آدلیس با دست کشیدن از دو امر ساده خود را از مهلکه فراموشی نجات و موجبات به وجود آوردن رمان تازه خود را فراهم کرد.

آقای آدلیس بعد از دست کشیدن از خواب، سراغ رایانه خود می رود و بدنه اصلی رمان خود را پیاده سازی می کند. شاکله اصلی رمان در اولین حرکت نویسنده شکل می گیرد و همین اتفاق با یک یادداشت برداری ساده آغاز شده است.

برگرفته شده از : mohammadbarzin.ir