یه شروع خوب برای کتابخوانی


یکی از مشکلاتی که اکثر مردم در بحث کتاب با آن رو به رو هستند مانند خیلی از کارهای دیگر مشکل شروع به کار است. اینکه قدم اول را بردارند و به سمت کتاب حرکت کنند. این میل به کتابخوانی چطور باید بوجود بیاید؟ آیا غیر از این است که حرکتی ابتدایی از سمت ما صورت بگیرد؟ همین که در قبال تعارف کتاب توسط کسی، دست رد به آن نزنیم. یا گاهی تکانی به خود داده و راه را به سمت کتابفروشی کج کنیم که این کج روی عین هدایت است.

منازل امروز مکانی شده برای صنایع دستی و تزیینات خاص و گرانقیمت و در عین حال فاقد ارزش معنوی(منظور، ارزش هایی که در رشد انسان کمک رسان هستند) و اگر بخشی از این جایگاه در اختیار کتاب هم باشد رنگ و فرم کتاب تعیین کننده است نه محتویات آن.

(خاطره) چند مدت پیش در کتابفروشی معروف شهرمان مشغول ولگردی بودم و از این قفسه به آن قفسه می کردم که با اتفاق جالبی رو به رو شدم. آقا و خانمی که جوان هم بودند وارد شدند و از قرار معلوم به دنبال قرآن بودند برای زندگی مشترکشان. گپ می زدند و صدایشان ماشاءالله انقدر رسا بود که بدون فضولی هم کاملا این مکالمه شیرین به گوش حقیر می رسید. عروس می گفت محتویات قرآن مهم است و آقا داماد رنگ و حجم قرآن را ملاک قرار داده بود. کتابفروش که انگار قرآن های رنگارنگش به عبارتی روی دستش باد کرده بود حرف عروس خانم رو ادامه و ...

شروع کتابخوانی می تواند با خواندن یک داستان چند خطی باشد. با اینکه به شدت هیچ اعتقادی به مطالعه در شبکه های اجتماعی ندارم اما برخی کانال هایی که داستان های کوتاه را در خود جای داده اند می توانند مشوقی باشند برای حرکت انسان به سمت کتاب. در خیلی از سایت ها توسط افراد مختلف روش های مختلفی را برای شروع کتابخوانی پیشنهاد داده اند اما کلمه مشترک همه آنها استفاده از داستان است.

پیشنهاد من نیز همان پیشنهادی است که هر جایی شاید خوانده باشید با مقداری اضافات شیرین. از یک کتاب داستان شروع کنید. کتابی با حجم کم ،که  پس از پایان آن مغز شما پیام پایان یک کتاب را بدهد. به پایان رساندن کتاب هر چند با حجم کم حکم کودکی را دارد که در باغ سیب با قد کوتاهش تغلا می کند تا پایین ترین شاخه را به پایین بکشد و سیب سرخ و زرد آن را بچیند. چیدن سیب اول شوق ادامه حرکت و غارت درخت بی نوا و به خاک سیاه نشاندن باغبان را به همراه خواهد داشت.

حتما متوجه شده اید که جناب مغز به شما اخطار نمیدهد که کتابی خوانده شده حجم آن کم بوده است و ارزش مطالعه داشته یا نداشته است. تعداد تنها چیزی است که حضرتش متوجه آن می شود و با پایان کتاب، عدد یک را ثبت می نماید.

از یک کتاب ساده، کم حجم و ترجیحا داستانی استفاده کنید. نکته انحرافی که به شخصه آن را تجربه کرده ام تورق کتاب است که بعدها در مورد آن خواهم نوشت.

برگرفته شده از : mohammadbarzin.ir