زیوکس، روایتی از یک کنجکاوی ساده تا خلق یک ترمینال هوشمن

همه‌چیز از یک سؤال شروع شد

گاهی یک سؤال کوچک آغازگر سفری می‌شود که سال‌ها ادامه پیدا می‌کند.

برای من، علی صباغی، این سؤال چیزی جز یک کنجکاوی ساده نبود:

آیا می‌شود رفتار بازار را فهمید؟ نه با حس و هیجان، بلکه با منطق، داده و تحلیل؟

من نه یک نابغه مالی بودم و نه از همان ابتدا یک تریدر موفق. مثل بسیاری از شما، مسیرم با رؤیای یک شبه میلیاردر شدن،امید، هیجان، آزمون و خطا، ضرر، یادگیری، و دوباره ساختن همراه بود. اما تفاوتی کوچک وجود داشت: ذهن من، ذهن یک مهندس الکترونیک بود. ذهنی تربیت‌شده با امواج، سیگنال‌ها، الگوها و مدل‌سازی. همین نقطه بود که داستان شکل‌گیری زیوکس را رقم زد؛ داستانی که از یک لپ‌تاپ ساده شروع شد و بعدها به یک ترمینال بین‌المللی تبدیل شد.

در این مقاله، می‌خواهم بدون اغراق، صرفاً از زاویه شخصی خودم، مسیر واقعی شکل‌گیری زیوکس و ترمینال زیوکس را روایت کنم؛ مسیری که شاید برای شما نیز الهام‌بخش باشد.

همه چیز از موج تشکیل شده، حتی جهان پیرامو ما
همه چیز از موج تشکیل شده، حتی جهان پیرامو ما

فصل اول؛ کنجکاوی یک مهندس (۲۰۱۵–۲۰۱۴)

پیش از آن‌که مرا به‌عنوان تریدر یا برنامه‌نویس بشناسند، مسیرم از دنیای مهندسی برق و الکترونیک آغاز شد؛ جایی که سال‌ها با مخابرات، امواج، فیلترکردن نویز و مدل‌سازی‌های ریاضی سروکار داشتم. اما حقیقت این است که جرقه اصلی، خیلی قبل‌تر زده شده بود.

وقتی فقط ۸ سال داشتم، برادرم که دانشجوی مهندسی نرم‌افزار در دانشگاه آزاد تهران جنوب بود، هر ماه مجله‌های دانش و کامپیوتر می‌خرید. من بدون آن‌که چیزی از برنامه‌نویسی بدانم، می‌نشستم و صدها خط کدی را که آخر مجله چاپ می‌شد، دقیق و مو به مو می‌نوشتم تا برنامه‌ها اجرا شوند. همان لحظه‌ها بود که یک دنیای تازه برایم شکل گرفت.

از همان سال‌ها، بذرهای علاقه و عشق به برنامه‌نویسی در دلم کاشته شد؛ دانه‌هایی که کم‌کم جوانه زدند، رشد کردند و بعدها مرا به مسیر خلق محصول، تحلیل بازار و توسعه ابزارهای حرفه‌ای رساندند.

بعد از آن سال‌ها که زمان انتخاب رشته رسید، اولین انتخابم مهندسی نرم‌افزار بود و دومی مهندسی الکترونیک، اما سرنوشت مرا به‌سمت انتخاب دوم برد. بااین‌حال علاقه‌ام به برنامه‌نویسی همچنان زنده بود. در دوران دانشجویی، واحدهای برنامه‌نویسی برایم بیشتر شبیه زنگ تفریح بودند. یادم هست امتحان پایان‌ترم را در ۱۰ دقیقه تحویل دادم؛ برای هر سؤال هم دو جواب نوشته بودم، فقط برای اینکه از دو روش خلاقانه حلش کنم. همان‌جا فهمیدم برنامه‌نویسی بخشی از وجود من است، نه یک درس ساده.

بعد از فارغ‌التحصیلی، ۸ سال در شرکت‌های بزرگ مخابراتی کار کردم. کنار طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی، همیشه برنامه‌نویسی ابزار حل مسئله‌ام بود؛ از رفع خطاهای فنی تا ساخت اتوماسیون‌های اداری. من همیشه عاشق خلق کردن و ساده‌کردن مسیرهای پیچیده بودم؛ اینکه یک نرم‌افزار بسازی و ببینی چطور کارها را سریع‌تر و دقیق‌تر جلو می‌برد. در همان سالها بود که به معامله گری و ترید و متاتریدر آشنا شدم.

نقطه ورود من به فارکس «معامله‌گری» نبود؛ «برنامه‌نویسی» بود.

یادم هست، نخستین باری که با متاتریدر و حساب دمو آشنا شدم، اولین موقعیت خرید EUR/USD، و حجم 10 لات. و ای وای از اون زمانی که اعداد آبی رو دیدم که هزاران دلار سود، در کثری از ثانبه، انگار تمام سلول های بدم سرشار از دوپامین و آدرنالین شده بودند. تمام سلول های بدنم فریاد میکشیدند و همزمان میگفتند:

من تا سال آینده میلیاردر خواهم شد!

باید نوشت از اینجا تا خود کره‌ی ماه لبخند :))))))))

بگذریم. بعد از ماه ها کنجکاوی با متاتریدر یک چیزی برایک آشنا بود. بله.... موج
بازار مالی برایم مثل یک سیگنال مخابراتی بود؛ سیگنالی پر از نویز، رفتارهای نامنظم، نوسانات تصادفی و در عین حال دارای یک ساختار پنهان. من می‌خواستم این ساختار را پیدا کنم. همین نگاه باعث شد اولین خطوط کدی که نوشتم، نه برای تحلیل تکنیکال، بلکه برای حذف نویز قیمتی باشد.

روشی به نام "Time-synchronous signal average"

روش TSA برای حذف نویز از سیگنال های مخابراتی
روش TSA برای حذف نویز از سیگنال های مخابراتی

همه‌چیز از همین مرحله شروع شد. از یک کنجکاوی خام که بعدها بزرگ شد و شکل گرفت.


فصل دوم؛ تولد اولین ربات معامله‌گر—آغاز رؤیا (۲۰۱۵)

وقتی اولین کد برنامه نویسی را برای شکل گیری اولین ربات نوشتم، هدفم سودآوری نبود. "دورغ میگم، واقعا بود :)"
اما می‌خواستم ببینم آیا می‌توانم نوسانات ریز و بی‌منطق را حذف کنم و رفتار اصلی قیمت را استخراج کنم؟ مثل دوران کاری ام، یاز هم دنیال ساده سازی مسائل بودم. این بار ساده سازی روند تغییرات قیمت.

مدلی ساختم که از تکنیک‌های نویزگیری مخابرات الهام گرفته بود. میانگین مقادیر ولتاژ روی نمونه ها در بازه های زمانی کوتاه روی یک طول موج. همان کاری که در آزمایشگاه های مخابرات، روی امواج مخابراتی انجام میدادیم، سیگنال های مخابراتی پر از نویز، تنها با یک خازن کوچک، صاف و ساده میشدند... این خازن به دلیل اینکه ذخیره کننده ولتاژ است یا به اصطلاح خودمان دارای حافظه است، مقادری قبلی ولتار را ذخیره میکند. و اگر در زمان کوتاهی ولتاز افت کند باز هم خروجی خازن ولتاژ قبلی است. و به همین دلیل، شکل خروجی نوسانات ولتاژ به تعداد زیاد، موجی با نوسانات کمتر است. احتمالا برای شما هم این عملکرد آشنا است. بله، میانگین متحرک یا MA.

مانگین متحرک یا همان Moving Average خیلی شبیه موج های مخابراتی هستند
مانگین متحرک یا همان Moving Average خیلی شبیه موج های مخابراتی هستند

با 2 هفته خواندن مستندات متاتریدر، زبان برنامه نویسی آن یعنی متاکوت را یاد گرفتم. تلاش کردم تا با زبان MQL برای اولین‌بار، یک ربات معامله‌گر با ایده اولیه خودم بنویسم و آن را با متدهای نویز گیری خودم روی حساب دمو فعال کنم. این یک شروع و مسیر جدید بود. رباتی که در استراتژی تستر "Strategy Tester" مثل همیشه من را یک شبه میلیارد کرد. اما در تست های واقعی، سودهای کوچک، منظم، اما طاقت فرسا داشت. چون من هیچ وقت آدم صبوری نبود...

برایم سوال شده بود! چرا نتونم این ربات رو قوی تر کنم؟ اگر یک الگوریتم بتواند رفتار قیمت را بفهمد، چرا نتوان آن را توسعه بدهم؟ به همین دلیل به دنبال راه کارهای جدید، تحقیق و مطالعه متدهای نوین گشتم.


فصل سوم؛ اولین شکست جدی و یک بیداری ضروری (۲۰۱۶)

رباتی که نوشته بودم و چندین مدل رو روش پیاده کرده بودم، وقتی وارد حساب واقعی شد، همه‌چیز تغییر کرد.
سودهای دمو روی حساب ریل تکرار نشدند. تجربه ای که همه ما معامله گران حتما چشیده ایم. هیجان، ترس، طمع و فشار روانی چیزهایی بودند که هیچ الگوریتمی آن زمان درک نمی‌کرد. من هم مثل بسیاری از معامله‌گران تازه‌کار، با ضررهای پی‌درپی روبه‌رو شدم. فقط پول و مادیات نبود که از دست میرفت، روئیاها و چشم انداز آینده هم با آن پول ها از بین میرفت. اما آن دوران و شکست های پیاپی، ارزشمندترین دوره آموزشی زندگی‌ام شد.
برای اولین‌بار فهمیدم که:

«سیستم معاملاتی بدون مدیریت احساسات، همان‌قدر ناقص است که یک ربات بدون کنترل ریسک.»

این شکست باعث شد مسیر تازه‌ای بسازم؛ مسیری که در نهایت به زیوکس منتهی شد. چیزی که در معاملات من، چه در ربات ها و چه در معاملات دستی من نبود. مدیریت!


فصل چهارم؛ بازنگری کامل—وقتی الگوریتم‌ها انسان شدند (۲۰۱۷)

من همیشه در کنار معاملات با ربات های معامله گر به صورت دستی هم شرایط دهنی خودم رو معامله میکردم.
ده ها دوره آموزشی، 10 ها کتاب، صدها ویدئو آموزشی در یوتیوب، تحلیل های تکنیکال و تکنیک های معامله گری. همه با هم چیزی بود که من را سود ده نمیکرد. از همه چیز خسته شده بودم. ربات ها در کوتاه مدت به شکل عجیبی خوب پیش میرفتند و بعد از ماه ها تمام انچه را به دست اورده بودم را از دست میدادم. این هم مسیری اشنا برای همه شماهاست.
به نقطه‌ای رسیدم که باید همه‌چیز را از نو می‌ساختم. الگوریتم‌ها بازنویسی شدند. سیستم مدیریت ریسک اضافه شد. کنترل هیجانات وارد معادله شد. ربات‌ها نه‌فقط معامله، بلکه «شرایط» معامله را تشخیص می‌دادند. نتیجه این بازسازی، نه فقط بهبود عملکرد بود، بلکه ایجاد یک فلسفه جدید در ذهن من:

«بازار را باید هم داده‌محور دید، هم انسان‌محور.»


فصل پنجم؛ ورود به دنیای فاندامنتال—کشف منطق پشت رفتار بازار (۲۰۱۸–۲۰۱۹)

قبلتر نوشتم که من در کنار برنامه نویسی ربات ها، خودم هم معامله میگردم. اما چون شخصیتی با ذهن پریشان، ذهنی همیشه فعال و پر از پالش، دقدقه، هیاهو و وسواس فکری است، همیشه ترید های شخصیم به ضرر منتهی میشد. ترید کردن فقط علم به تکنیکال نیست. ترید فقط علم و دانش به تحلیل و دیدن چارت و مدیریت سرمایه نیست. ترید کردن یک مسیر زندگی و رشد ذهنی و فردیه. بعد از 15 تا 16 سال تجربه توی این مسیر این جمله رو میتونم الان بگم:

معاملع گری یک شغل نیست. یک فعالیت یا یک تخصص نیست. معامله گری یک سبک زندگی و رشد مغزی ، ذهنی و مسیر تکامل فردیه.


دلیل این جمله را توی ادامه مقاله بهتون توضیح می‌دهم.
من بعد از سال‌ها تجربه، کم‌کم فهمیدم نوسانات کوتاه‌مدت توی بازار (زیر ۳۰ دقیقه) تقریباً تصادفی هستند و هیچ دلیل منطقی پشتشان نیست. اما روندهای میان‌مدت و بلندمدت، کاملاً تابع منطق‌های بنیادی و اقتصادی کلان هستند. این‌جا بود که تحلیل فاندامنتال وارد زندگی من شد. اما یک مشکل بزرگ داشتم: من، یک فرد ADHD ذهنی، همراه با عدم تمرکز، با حجم زیادی از داده‌ها و منابع پراکنده، تقریباً فلج می‌شدم و تمرکز روی همه آن‌ها تقریباً غیرممکن بود. تحلیل‌های بانک‌ها و موسسات بانکی را مطالعه می‌کردم و دقیقاً روی چارت کاری را می‌کردم که خلاف تحلیل‌های من بود. از وضعیت خسته شده بودم. طبق معمول، برنامه‌نویسی ابزاری بود برای ساده‌سازی مسائل و مشکلات من.
پس اولین دیتابیس شخصی‌ام را ساختم؛ یک اکسل ساده که تبدیل شد به موتور اولیه‌ی یک پلتفرم جهانی. تحلیل‌های اقتصادی موسسات را می‌خواندم. نتیجه آن تحلیل‌ها یک جهت برای رشد یا نزول احتمالی یک ارز بود.
۸ ارز مهم فارکس در یک اکسل، و رنگ سبز و قرمز برای اینکه به خودم اعلام کنم فقط در این جهت‌ها معامله کنم. با برنامه‌نویسی، آن اکسل را روی چارت متاتریدر به خودم نمایش می‌دادم تا به دلیل ذهن پراکنده خارج از آن قوانین عمل نکنم. رباتی را هم که قبلاً نوشته بودم به این اکسل متصل کردم، تا معاملاتی که می‌گیرد در جهتی باشد که موسسات مالی بزرگ می‌گیرند. با این تفاصیر وارد مسیری تازه برای خلق ابزاری جدید شده بودم.


فصل ششم؛ یکپارچگی داده‌ها و تولد ربات فاندامنتال (۲۰۱۹–۲۰۲۰)

من ذهنیتی کاملا احتمالاتی روی قیمت دارم. همه چیز رندم و احتمالی است. تمام بالا و پاین رفتن های قیمت. به همین دلیل جهت درست معامله کردن، جهتی است که فقط احتمال بیشتری برای آن وجود دارد و هیچ قطعیتی در کار نیست. پس شروع کردم به اضافه کردن داده های مهم اقتصادی و پارامتر های مهمی که روی قیمت تاثبر میگذاشتند تا درصد احتمالاتی رو دقیق تر کنم.

در این مرحله، داده‌های مختلف را به هم وصل کردم:

  • داده های قیمت و مومنتوم حرکتی

  • داده‌ها و شاخص های اقتصادی، مثل روند تورم یک کشور، روند رشد اقتصادی، بازار کار و ...

  • گزارش‌های COT و جهت گیری سفته بازان بزرگ بازار.

  • تحلیل موسسات بانکی مثل ING.

  • سنتیمنت بازار و جهت گیری معامله گران خرد، آنهای که بیش از 90 درصدشان ضرر ده هستند.

  • انتظارات سیاست‌های پولی و جهت گیری متخصصان سرشناس

  • روند تغییرات اوراق قرضه کشورهای مختلف.

نتیجه یک جهش بزرگ بود. چراکه کنترل این حجم زیاد داده در یک اکسل ممکن نبود.

این مشکل دلیلی شد برای ثبت یک دامنه، یک بانک داده ابری و تولد برندی به نام زیوکس.

زیوکس، از تبدیل آن اکسل با صدها پارامتر به یک بانک داده آنلاین با هزاران پارامتر و فرمول خلق شد. هزاران پارامتری که در دقیقه توسط یک بک اند قوی مدیریت و پردازش میشود. صدها داده خام در لحظه از منابع معتبر دریافت میشوند، توسط هزاران خط کد برنامه نویسی پردازش میشوند تا نتیجه نهایی برای معامله گران آماده استفاده باشد. زیوکس، زمان را برای کاربرانش خرید.

اکسپرت شخصیم را تبدیل کردم به اولین ربات فاندامنتال که به بانک داده زیوکس متصل بود. رباتی که تصمیماتش بر اساس واقعیت‌های بنیادی بود، نه صرفاً الگوهای تکنیکال و این شد که از اثری که خلق کرده بودم لذت میبردم. شیرین تر از یک شبه پولدار شدن.
عکس زیر تصویر این اکسپرت است. رباتی که هم معاملات اتوماتیک انجام میده هم یک دستیار دوست داشتنی که همیشه کنارم بوده و در معامله گری کمکم کرده.

این اکسپرت رو Fundamental Trader نامگذاری کردم. رباتی که با تحلیل و جهت گیری بزرگان بازار و تلفیق تکنیکال، سنتیمنت و فاندامنتال جهت درست رو انتخواب میکنه.
Fundamental Trader بعد از 2 ماه به یکی از پرفروش‌ترین محصولات سایت MQL5 تبدیل شد و لوح افتخار اون رو از شرکت متاتریدر دریافت کردم. این اکسپرت اثری بود، که برای من نه یک افتخار تجاری، بلکه تأییدی بود بر مسیر چند ساله‌ام.

لوح افتخار 100 و 500 فروش موفق در مارکت MQL
لوح افتخار 100 و 500 فروش موفق در مارکت MQL

فصل هفتم؛ ظهور زیوکس—از تجربه شخصی تا یک پلتفرم جهانی (۲۰۲۱)

یک ترمینال هوشمند برای معامله‌گران خرد، ساخته شده توسط یک معامله‌گر خرد.
ترمینالی که بر پایه‌ی داده‌های واقعی، اطلاعات بنیادی، پول هوشمند، داده‌های COT، تحلیل سنتیمنت و هوش مصنوعی طراحی شده است. نسخه‌ی انگلیسی آن منتشر شد و به سرعت با استقبال مواجه شد.
هزاران کاربر، صدها مشتری فعال و یک برند در حال رشد، نشان از اعتماد و کارآمدی آن دارد.

صفحه اصلی ترمینال زیوکس و نمایش ده ها پارامتر مهم به عنوان محرک های قیمتی یک جفت ارز
صفحه اصلی ترمینال زیوکس و نمایش ده ها پارامتر مهم به عنوان محرک های قیمتی یک جفت ارز

زیوکس در اصل یک نسخه‌ی به‌روز شده از یک اکسل ساده است؛ تبدیل هزاران داده‌ی خام به محصولی که در لحظه هزاران اطلاعات را پردازش می‌کند و تحلیل آن را به معامله‌گر ارائه می‌دهد. من همواره با برنامه‌نویسی به دنبال ساده‌سازی کارها بوده‌ام.

حال، سال‌ها بعد، تمرکز من تنها روی چارت‌هاست و تحلیل داده‌ها به عهده‌ی ترمینال زیوکس است. این ابزار به من تنها یک درصد ساده‌ی احتمال بیشتر برای صعود یا نزول قیمت یک دارایی را اطلاع می‌دهد، اما همین یک درصد گاهی تفاوت بزرگی ایجاد می‌کند.


فصل هشتم؛ بازگشت به ریشه‌ها—زیوکس فارسی (۲۰۲۵)

بیاین ادامه حرفی که در فصل های قبلی زدم رو ادامه بدم. اینکه معامله گری تنها تخصص نیست و باید به شکل تکامل اون رو دید.

معامله‌گری یک شغل یا یک تخصص ساده نیست. معامله‌گری فقط علم تحلیل تکنیکال، مدیریت سرمایه یا دانستن اندیکاتورها نیست. معامله‌گری یک سبک زندگی است، یک مسیر رشد ذهنی، روانی و فردی.

فارکس، این بازار وحشی، با هزاران آموزش و تحلیل هم قابل رام شدن نیست. یک قایق هر چقدر هم مجهز باشد برای موج های عظیم اقیانوس ها آماده نیست. آنچه یک معامله‌گر واقعی از بازار به دست می‌آورد، نه تنها پول، بلکه سبک زندگی و رشد درونی اوست. برای موفقیت، باید نظم را در خون خود داشته باشی، احساساتت را کنترل کنی، خشم را مهار کنی و شادی و خوشحالی لحظه‌ای را از خودت دور کنی. نه از سود سرخوش بشی، نه از ضرر سرخورده. مانند پیرمردی ۹۰ ساله که تمام تلخی و شیرینی زندگی را چشیده و می‌داند هیچ چیز پایدار نیست. سودها می‌آیند و می‌روند، هیجانات گذرا هستند، زندگی بالا و پایین دارد و تنها کسی می‌تواند در این مسیر بایستد که این حقیقت را در رگ‌های خود حس کرده باشد. ترید کردن یعنی کشیدن سختی‌ها و مواجهه با نفس. مانند پیامبری که در مسیر حقیقت، سختی‌ها و مقاومت را تجربه می‌کند. این مسیر، مسیر تکامل است، مسیر فهمیدن خود و کنترل خویشتن. بازار فقط آزمونی است برای کشف و رشد درونی. اگر به دنبال پول فقط هستی، شکست خواهی خورد. اما اگر به دنبال رشد و فهمیدن زندگی هستی، معامله‌گری به تو چیزی می‌دهد که هیچ دانشگاه یا کتابی نمی‌تواند و هیچ وقت راه آسوده ای نخواهد بود.

ترمینال زیوکس، همه محرک های بازار رو در یک صفحه برای تحلیل اماده کرده
ترمینال زیوکس، همه محرک های بازار رو در یک صفحه برای تحلیل اماده کرده

زیوکس 4 سال به شکل انگلیسی و بین المللی فعالیت کرد. بازخودش تبدیل شد به مشتریان وفاداری که در این سالها با ما همراه بودند. و در سال گذشته من به این فکر فرو رفتم که چرا نسخه فارسیش رو نسازم؟ مسیری که من رو تکامل داد، "هنوز یک شبه میلیاردر نشدم و نخواهم شد"
تکامل یعنی از یک معامله گر ضرر ده تبدیل شدن به یک معامله گر معقول. این تکامل ارزشی بیش از مادیات خواهد داشت. و به همین دلیل علاقه مند شدم نسخه فارسی این برند رو هم فعال کنم.
بعد از رشد بین‌المللی، نیاز به نسخه فارسی احساس میشه. برای من، زیوکس فقط یک پروژه نبود؛ بخشی از هویت من بود. پس تصمیم گرفتم همراه تیم ۱۰ نفره‌ای که طی سال‌ها شکل گرفته بود، نسخه فارسی زیوکس را برای معامله‌گران ایرانی ارائه کنم. زیوکس فارسی، بازگشت به خانه بود؛ بازگشت به جایی که همه‌چیز برای من شروع شد.


فصل نهایی؛ زیوکس، مسیر تکامل معامله‌گر

معامله‌گری تنها یک شغل یا تخصص ساده نیست؛ این مسیر، راهی برای رشد ذهنی، روانی و فردی است. فارکس، با تمام پیچیدگی‌ها و نوساناتش، نه با آموزش‌ها و تحلیل‌ها، بلکه با تجربه و تمرین مداوم رام می‌شود. یک معامله‌گر واقعی از بازار تنها پول نمی‌گیرد، بلکه یاد می‌گیرد نظم و کنترل را در خون خود داشته باشد، هیجانات لحظه‌ای را مدیریت کند و با سختی‌ها مواجه شود. این مسیر، مسیر فهمیدن خود و کشف عمق توانایی‌ها و محدودیت‌های شخصی است و زیوکس، در بطن همین مسیر شکل گرفت؛ به عنوان یک همراه و ابزار برای کسانی که قصد دارند از معامله‌گری چیزی فراتر از سود کوتاه‌مدت بیاموزند.

زیوکس نه یک سیگنال‌دهنده، بلکه یک تحلیلگر ۲۴ساعته است که داده‌های بنیادی، تکنیکال و سنتیمنت را یکپارچه و قابل فهم می‌کند. هدف آن ساده کردن پیچیدگی‌ها، کاهش سردرگمی و علمی‌تر کردن تصمیم‌گیری معامله‌گران بود. هر ماژول، شاخص یا ابزار زیوکس حاصل تجربه واقعی و درس‌های به دست آمده از شکست‌ها و ضررهاست؛ تجربه‌هایی که تبدیل به ابزار شدند و اکنون مسیر یادگیری و تصمیم‌گیری را برای معامله‌گران کوتاه‌تر و موثرتر کرده‌اند. زیوکس در حقیقت داستان یک معامله‌گر خرد است که سال‌ها برای فهمیدن بازار تلاش کرد و حالا این تجربه را با دیگران به اشتراک می‌گذارد.

امروز زیوکس تنها یک پلتفرم نیست، بلکه یک اکوسیستم کامل برای تحلیل و تصمیم‌گیری در بازارهای مالی است. از ترمینال داده‌های بنیادی تا مدل‌های هوش مصنوعی و تحلیل سنتیمنت، همه ابزارها در خدمت یک هدف هستند: ساده کردن مسیر رشد معامله‌گر و کاهش فاصله بین معامله‌گران خرد و مؤسسات بزرگ. این مسیر، نتیجه سال‌ها تجربه، شکست و بازسازی است و نشان می‌دهد که معامله‌گری واقعی چیزی فراتر از پول است؛ راهی برای تکامل، فهمیدن زندگی و همراهی با بازاری که همیشه در حال تغییر است.

«زیوکس داستان تلاش یک معامله‌گر خرد است برای فهمیدن بازار؛ و امروز، ابزاری است برای کسانی که نمی‌خواهند در این مسیر تنها باشند.»

با آرزوی موفقیت برای همه همچنین جامعه معامله گران و تحلیل گران بازارهای مالی
علی صباغی
خالق زیوکس