علت های شکست پروژه های نرم افزاری ERP در سازمان ها

داستان این بود که داشتم توضیحات یک نرم افزار BPMN رو در یوتیوب میدیدم که...


این مطلب فقط سر نخ هست خودتون جدی تر روی اون تحقیق کنید.

لطفا برام کامنت بگذارید. نظرتون رو بگید.

کامنت اول رو هم لطفا بخونید
این مطلب رو در وبلاگ شرکت گذاشتم و بعدش تصمیم گرفتم جاهای خاص رو حذف کنم و با عموم به اشتراک بگذارم

داستان این بود که داشتم توضیحات یک نرم افزار BPMN رو در یوتیوب میدیدم که...

الان یک تبلیغی یوتیوب بهم نشون داد که یک عالمه داستان توی سرم ریخت...

خیلی شبیه تجربیات نزدیک به مرگ بود...

کل بیست سال گذشته رو در ذهنم به صورت یک فیلم چند ثانیه ای دیدم...


میخوام چیز هایی که دیدم رو براتون شرح بدم:

این عکس تبلیغی است که دیدم در یوتیوب


بعد از کلیک من رو آورد به این لینک

https://www.atlassian.com/end-bsm-now

چیزهایی که در ذهنم مرور شد

فصل اول: تحلیل های بدون آمار

سالهاست میبینم که ده ها شرکت پیاده ساز بزرگ ترین محصولات erp در ایران با طرف مشتری های بزرگ و سازمان ها دچار مشکل میشن

همیشه دوس داشتم علت ها ش رو عمیقا بررسی کنم تا اینکه در فاز اول پاسخ به این سوال به جواب هایی تحلیلی مواجه شدم
1- فرهنگ سازمان
2- آموزش ناخوب
3- مدیران ناحامی
4- سازمان ناچابک

فصل دوم: پروسه اجرای پروژه

اما فاز دوم وقتی بود که دکتر آرش خسروی رفتن مالزی و 4 سال اونجا بودن وقتی ازشون در سال اول پرسیدم داری چکار میکنی؟ گفتن باید هر سال روی یک پروژه و پایان نامه و طرح کار کنم و به صورت مقاله ارائه بدهم و اگر اکسپت بشه کارتمومه. گفتن: الان دارم علت های شکست پروژه های نرم افزاری رو در خود شرکت های نرم افزاری برررسی میکنم.

سال ها بود میشنیدم پروژه های بزرگ در دنیا 95 درصد شون شکست میخورن

و برام جالب بود که اینجا هیچ کس، هیچ وقت، شکست نمیخورد و وقتی میخورد اعلام نمیکنه، و حتی مطالعه ای هم روی علت ها و ریشه ها صورت نمیگرفت. علتش هم برای هیچ کس مهم نبود. میانداختن تقصیر یکی یا چند نفر یا یک گروه و تمام.

  • اگر شرکت خصوصی بود که میگفتن خب حالا باید چقدر هزینه کنیم تا مطالعه کنیم. ما که میدونیم علتشو
  • اگر هم غیر خصوصی بود که به یک نحو دیگر.

پس معلوم شد توی بعضی کشورها یک پروسه طی میشه.

هر پروژه هدف داره و هر روز هر هفته مراقبت صورت میگیره و هر بازه کوتاه یا بلند محاسبه جدی صورت میگیره و شکستش یا موفقیتش اعلام میشه



فصل سوم: نتیجه سفر برای دکترا به مالزی

نتیجه تحقیقی بود که آقای دکتر خسروی داشتن:

و نتیجه ای که ایشون گفتن و در ذهن من مونده اینه:

در هر سازمانی با هر رویکردی حداقل سه بار تا بلوغ سازمانی طول میکشه تا ابزارهای erp یا crm شکل بگیرن و بتونن روی پای خودشون بایستند


پدرم همیشه میگفت ژاپنی ها فهمیدن: کودک در زمان یادگیری راه رفتن هستش که مغزش رو تشکیل میده.

و فهمیدن یک چیزی حدود 24 مرحله ی جداگانه داره ....

و میگفتن خب اگر کسی در این پروسه یادگیری، به بچه اش در راه رفتن کمک کنه، اون فاز یادگیری و تکمیل مغز درست و کامل انجام نمیشه و بای پس میشه و در آینده دچار ضعف میشه.

و اون کودک سراسر عمرش در مسایلی که مرتبط به این پازل بنیادی هست به مشکل میخوره

شاید بشه از داستان بالا نتیجه گرفت که سازمان ما نیاز به سیر تکاملی داره که بتونه روی پای خودش بایسته و مقدمات و بستر قوی رو برای خودش برای رشد و شکوفایی ایجاد کنه

فصل چهارم: تحلیلِ تبلیغِ جیرا در یوتیوب

ما باید ببینیم جیرا در این تبلیغ چه جملاتی استفاده کرده

و پشت صحنه این جملات چه مفاهیمی هست و اونا رو در شرکت های طرف قرارداد دنبال کنیم.

جمله اول: مدیریت بد سرویس BSM

جمله دوم: تجربیات ثبت شده شرکت ها از موفقیت یا عدم موفقیت.


لطفا نتایجی که از ذهنتون عبور میکنه در کامنت ها با من به اشتراک بگذارید


کامنت اول رو بخونید لطفا