گاو بنفش : مارکتینگ به روش طراحی محصول!

کتاب گاو بنفش با نام اصلی Purple Cow یکی از کتابهای ارزشمند در حوزه بازاریابی و مارکتینگ است که میگه که دوران بازاریابی سنتی (که میگن یه جنس خوب همگانی تولید کنید و با تبلیغات گسترده برایش مارکت بسازید) تموم شده است. چون مردم اجناس عمومی‌شان را خریداری کرده‌اند. تبلیغات تلویزیونی هم دیگر توجه کسی را جلب نمی کند . در این دنیای اشباع از تبلیغات چه باید کرد؟

وقتی با بازاری مواجه می شویم که کسی به آن توجه ندارد دو راه داریم. یا آنرا رها کنیم . یا یک گاو بنفش در آن بازار ارایه کنیم. همه محصولات معمولی قبلا ساخته شده اند. شما باید چیز خاصی ارایه کنید که نیاز خاصی را از مخاطبین برطرف کند. منظور از گاو بنفش، محصولیست که شاخص باشد و ارزشی برای مشتری ایجاد کند.

توجه داشته باشید که خاص بودن منجر به این میشود که برخی افراد شما را دوست نداشته باشند و این بخشی از تعریف خاص بودن است. اما اگر ریسک نکنید و معمولی باشید، هیچکس نه از شما انتقادی میکند و نه تعریفی میکند. شما نامریی میشوید و این آغاز شکست است. اما انتقاد دیگران، خود نوعی توجه است.

خودروی CTS کادیلاک یکی از زشت ترین اتوموبیل های دنیاست و بارها مورد انتقاد مجلات ماشین قرار گرفته است. اما جالب این است که این ماشینها فروش خوبی دارند

آدمها دو دسته اند:
۱. کسانیکه از آن انتقاد میکنند
۲. کسانیکه عاشق این ماشین هستند و آنرا میخرند!

مشتریان شما در کدام دسته اند؟


برخی فکر میکنند متضاد "خاص بودن"، بد بودن است. اما خیر! متضاد خاص بودن، خیلی خوب بودن است. مثلا اگر با هواپیمایی به سفر بروید و سالم برسید، درباره آن با دیگران صحبت نمیکنید. زیرا توقع دارید که همینگونه باشد. خیلی خوب بودن، عادی شده است و ارزش حرف زدن ندارد.

به جای تمرکز بر اکثریت مردم، روی پذیرندگان آغازین تمرکز کنید. اگر این افراد از محصول شما لذت ببرند، خودشان مبلغان شما خواهند شد.

مثال یک گاو بنفش : شرکت Curad میخواست در تولید چسب زخم با شرکت بزرگ BandAid رقابت کند که ناممکن بود. اما این شرکت به جای تاکید بر روی کیفیت یا قیمت کمتر، گاو بنفشی رو کرد چسب زخم کارتونی!

مشتریان اولیه‌ش کودکان بودند و مبلغانش هم کودکان شدند و با همین گاو، بازار را از رقیب گرفت

مثال دیگر: شرکت تولید رنگ DutchBoy فهمید که کیفیت رنگ چندان برای مردم فرقی نمیکند و همه خوب هستند! برای متمایز بودن، این شرکت قوطی رنگ را تغییر داد. زیرا متوجه شد که جابجا کردن قوطی رنگ های بزرگ، سخت است و با درک نیاز اصلی مشتری، فروش خود را چند برابر کرد.

او برای قوطی های رنگ، یک دسته ایجاد کرد که جابجا کردن قوطی را راحت تر میکرد.

این عملکرد صحیح بازاریابی است که در طی آن بازاریاب، محصول را تغییر میدهد و نه آگهی تبلیغاتی را. در واقع بازاریابی، خود محصول است. نه راه تبلیغ آن.

کتاب گاو بنفش تاکید میکند که بازاریابان نیز باید طراحی محصول بیاموزند تا بتوانند نیازهای مشتری را بهتر درک کنند و در فرایند طراحی شرکت کنند. تیم بازاریابی خود را در طراحی محصولات شرکت دهید. آنها را با فرایندهای طراحی آشنا کنید و بگذارید محصول را در لایه طراحی، برای مشتری بهینه کنند.

امروزه رقابت در شیوه طراحی نهفته است. برای ورود به این عرصه دو راه دارید.

  • یا خودتان طراحی را یاد بگیرید.
  • یا از فرایندهای درست طراحی پیروی کنید. (تفکر طراحی، مشاهده و اندازه گیری و بهبود مداوم)

امروزه بازاریابی دیگر به معنای یافتن مشتری برای محصولی که طراحی کرده اید نیست. بلکه به معنای طراحی محصول برای مشتری ای است که میخواهید جذبش کنید.