چطور مقدمه قدرتمندی برای پست وبلاگ‌مان بنویسیم؟

یک مقدمه قدرتمند، نیمی از موفقیت یک پست وبلاگ را تضمین می‌کند. آیا شما با این جمله موافق هستید؟ برایتان پیش آمده که با متنی پر محتوا برخورد کنید ولی به خاطر شروع ضعیف آن، از انگیزه خواندن مطلب باز بمانید؟ به نظر من، از مهمترین قسمت‌های یک پست وبلاگ، مقدمه آن است و من در این مطلب می‌خواهم 3 سبک مختلف مقدمه نویسی را برای شما بیان کنم و به شما اطمینان می‌دهم اگر تا پایان این متن همراه باشید، ایده‌هایی برای ساختن مقدمه‌های جذاب و قدرتمند بدست خواهید آورد.

تمامی مواردی که در ادامه می‌آیند، تجربه شخصی من هستند و ممکن است از لحاظ تئوریک اشتباه باشند! اما من از آن‌ها خیر دیده‌ام.

#سبک اول مقدمه‌نویسی: با سوال شروع کنید

مقدمه، فرصتی است برای طرح مساله و یادآوری سوالات، نیازها و دغدغه‌های مخاطبین مطلب‌مان. من طبق تجربه به این رسیده‌ام که «سوال، نرخ مشارکت بیشتری ایجاد می‌کند.» کسی که پست وبلاگی را می‌خواند احتمالا به دنبال حل مشکلی است و یا سوالی در سر دارد و یا ممکن است به دنبال رفع دغدغه‌ای از خویش باشد. به همین دلیل اگر این سوالات و نیازها و دغدغه‌ها را در مقدمه مطلب، برای مخاطب‌مان بیان کنیم؛ مخاطب با خود این‌طور فکر می‌کند:

چه جالب! نویسنده این متن، مرا می‌فهمد، مشکلات و دغدغه مرا می‌داند، چه باحال است او! وای که چه عالیست (ساختن تجربه لذت بخشی برای مخاطب که به آن UX هم می‌گویند) و من به چه گنجی رسیده‌ام! اکنون آماده‌ام (انگیزه کافی دارم) تا این متن را بخوانم. خوشحالم که به این صفحه فرود آمده‌ام (اشاره به مفهوم لندینگ پیج در دیجیتال مارکتینگ).

اگر در ابتدای مقدمه طرح مساله کردید، در ادامه آن، این کارها ضروریست:

1- من طبق تجربه به این رسیده‌ام که «ایجاد تجربه‌های لذت‌بخش برای خواننده پست وبلاگی ما، زمانی حاصل می‌شود که او کارشناس مطلب‌مان شود.» یعنی باید متنی بنویسیم که کاملا برای مخاطب شفاف و بدون ابهام باشد و اگر قرار است در متن، اتفاقی بیافتد، باید در مقدمه آن را به خواننده بیان کنیم.

راستی پیشنهاد میکنم یک بار به بالای این متن برگردید و مقدمه را مجددا بخوانید. در آن‌جا هم طرح سوال کرده‌ام و هم با شما در میان گذاشتم که در این متن چه خواهید خواند.

مقدمه را مجددا خواندید؟ دیدید که من طرح سوال کردم و تلاش کردم در همان ابتدای کار با ایجاد یک فضای مشترک، اعتماد شما را بدست بیاورم و در ادامه به شما گفتم که در این متن چه خبر است و چه خواهم گفت.

اما این تمامِ کار نیست!

2- درست است که سوالات ذهنی مخاطب را به یادش آوردید و در ادامه به او گفتید که در متن چه خواهد گذشت اما ممکن است هنوز بارقه‌هایی (جرقه‌هایی) از تردید و عدم اعتماد در او باقی مانده باشد، اینجاست که باید به او اطمینان دهید. به او اطمینان دهید که با خواندن این متن چه بدست خواهد آورد.

با خود روراست باشید و وجدان داشته باشید؛ اگر واقعا محتوایتان از «غنای محتوایی» کافی برخوردار نیست بهتر است دست نگه دارید و متن‌تان را بهبود دهید. وقت، بهای گران بهاییست که شما از مخاطبین‌تان می‌گیرید. فرض کنید اگر متنی کم ارزش بنویسید و روزانه هزاران نفر آن را بخوانند، چه زمان بزرگی را از بشریت تلف کرده‌اید و به چه نسل کشی بزرگی دامن زده‌اید! من واقعا فکر میکنم که اگر اینقدر سخت گیرانه برخورد نکنیم، نه رشدی خواهیم کرد و نه ماندگار خواهیم شد.
نوشتن مقدمه‌های قدرتمند سخت نیست اما چالشی است و با آموختن سبک‌های مختلف مقدمه‌نویسی می‌توان اینکار را ساده‌تر و به مراتب لذت‌بخش‌تر کرد.
نوشتن مقدمه‌های قدرتمند سخت نیست اما چالشی است و با آموختن سبک‌های مختلف مقدمه‌نویسی می‌توان اینکار را ساده‌تر و به مراتب لذت‌بخش‌تر کرد.

#سبک دوم مقدمه‌نویسی: از افسانه و ایمان کمک بگیرید!

دوست ندارم که بیهونه و گزافه بگویم اما ناچارم برای بیان بهتر این قسمت، کمی از تجربه خودم بنویسم.

زمانی من با یک مجموعه مشاوره ازدواج و خانواده همکاری محتوایی داشتم. می‌خواستم در عبارات «مشاوره ازدواج» و کلمات دیگر این حوزه، در جایگاه برتری قرار بگیرم. من 20 مطلب برنامه ریزی کردم که تنها 3 تای آن‌ها مربوط به مشاوره ازدواج بود و الباقی به مباحث دیگری همچون ترک سیگار و دوره‌های چاقی و... مربوط می‌شد. عادت دارم که قبل از نوشتن متن، قلمم (تبرم) را تیز کنم! به همین دلیل یک برگ کاغذ و یک قلم بر میدارم و خود را جای مخاطب قرار میدهم و از منظر خواننده مطلبم به داستان و ماجرا نگاه میکنم. با اینکار هم دغدغه های او را میفهمم و هم سرنخ های محتوایی فوق العاده ای را کشف میکنم. در این مورد خاص، کشفی که کردم این بود که «خیلی از افراد، به مشاوره اعتقادی ندارند و آن را بیهوده قلمداد میکنند!» همین کشف من باعث خلق شیوه ای از مقدمه نویسی شد که اولین بار در همین متن نیز بکارش بردم.

من مقدمه‌ام را اینگونه نوشتم:

من ایمان و همسرم افسانه، هرگز به مشاوره ازدواج اعتقادی نداشتیم. همواره با خود می‌گفتیم که چه کسی بهتر از ما، خودمان را می‌شناسد؟ حدود 6 سال است که با هم ازدواج کرده‌ایم و در ابتدا همه چیز فوق‌العاده بود؛ ولی کم کم اوضاع تغییر کرد و مشکلات بین‌مان بیشتر و بیشتر شد. تا جاییکه واقعا به طلاق فکر می‌کردیم. به توصیه و اصرار پدر افسانه، ناچار شدیم نزد یک مشاور ازدواج برویم. شاید باورتان نشود اما این کار، بهترین اتفاق در زندگی مشترک ما بود. ما اکنون همواره از خدمات مشاوره در زمینه‌های مختلف زندگیمان استفاده می‌کنیم. اگر مایلید که بدانید در مشاوره ازدواج چه می‌گذرد و اهمیت مشاوره رفتن در چیست، پیشنهاد می‌کنم تا ادامه این مطلب همراه ما باشید.

این مطلب من به مدت یکسال در تمامی کلمات «مشاوره ازدواج» و «مشاوره پیش از ازدواج» و... در جایگاه اول تا سوم گوگل قرار داشت. البته که این وبسایت اکنون غیر فعال شده و متاسفانه نمی‌توانم به شما اثبات کنم.

امیدوارم که متوجه سبک دوم مقدمه نویسی شده باشید، در این سبک با کمک فضاسازی و استفاده از کاراکترهای خیالی تلاش می‌کنیم مقدمه قدرتمندی خلق کنیم که انگیزه کافی برای خواندن مطلب را در خواننده ایجاد کند.


#سبک سوم مقدمه‌نویسی: دنیا را بدون سوژه مورد نظرتان تصویر کنید

مثال: میخواهم یک مقدمه برای متنی بنویسم که درباره ترمز ABS و ویژگی های آن است. با کمک این سبک از مقدمه نویسی می‌توانم الان این مقدمه را برایتان بنویسم:

فرض کنید در یک هوای بارانی در اتوبان رانندگی می‌کنیم و ناگهان یک روباه زیبا از مراتع کنار اتوبان وارد جاده می‌شود. با سرعت پدال ترمز را فشار می‌دهیم، چرخ‌ها قفل می‌شوند اما متوقف نمی‌شویم. سطح جاده بیش از حد لیز شده و ناگهان آن اتفاق ناگوار رقم میخورد. این حادثه‌ای است که می‌تواند بارها در جاده‌ها پیش بیاید اگر خودرو‌ها به سیستم ترمز ABS مجهز نشده باشند. در این مطلب به ویژگی‌ها و تکنولوژی پیشرفته ترمز ABS پرداخته‌ایم که می‌تواند جاده‌هایی بدون تصادف را به ما هدیه دهد. پیشنهاد می‌کنم تا پایان این مطلب همراه باشید.

آیا با این مقدمه ارتباط برقرار کردید؟ در این مقدمه، برشی از دنیایی بدون ترمز ABS را نمایش دادم. اگر شما بخواهید در مورد هود آشپزخانه و ویژگی‌های آن با این سبک مقدمه نویسی، مقدمه‌ای بنویسید چه می‌گفتید؟


در ادامه این را به یاد داشته باشید که تولید محتوا، تنها لفاظی و نگارندگی نیست! آنچنان که دانستن تکنیک ها و فنون مختلف سئو (بهینه سازی برای موتورهای جستجو یا SEO) نیست. تولید محتوا خلق یک تجربه لذت بخش برای مخاطب است.

1- در این تجربه لذت بخش باید هم «معماری محتوا»ی خوبی داشت.

(به این معنا که متن، نمایش خسته کننده‌ای نداشته باشد و تلاش کنیم تا ظاهری جذاب و خواندنی را برای مخاطب ایجاد کنیم. حالا چه با کمک المان های نگارشی همچون بولد و ایتالیک و بولت پوینت و لیست و نقل و قول و تصویر و انواع باکس های مختلف و هم با کمک رنگ و سایز و فونت و...)

2- و هم «غنای محتوا»ی خوبی داشت.

که اگر این دو در متن ما یافت شود، هم ما ماندگار خواهیم شد و هم مطلبمان.

در این متن اگر تونستم کمکتون کنم واقعا خوشحالم. پیشنهاد میکنم اگر ایده ای به ذهنتون زد که میتونه برای مخاطبین این مطلب هم کمک کننده باشه اون رو کامنت کنید تا محتوای غنی‌تری رو به کاربران وب فارسی هدیه کنیم. ممنونم