سافرینگ

میخوام حرف تکراری بزنم.

زندگی سراسر رنجه. چه بخوایم چه نخوایم. چه خوشمون بیاد، چه خوشمون نیاد. شما چه تو ثروتمند ترین خانواده دنیا بدنیا بیای، رنج میکشی چه تو ایران. چه چیزی زندگی آدمها رو متفاوت میکنه پس؟

اون انتخاب های ماست برای این که چه رنجی بکشیم. بیشتر رنج هایی که میبریم بی فایده ن. اما یه تعداد محدودی هم هستن که جایزه همراه خودشون دارن. ما رو از نقطه الف به نقطه ب میبرن.

وزنه زدن رو تصور کن. سراسر درد و رنجه. اتفاقی که توی باشگاه برای شما میفته اینه که داری نابود میکنی عضلاتت رو. چرا ؟ چون بدن بعد این رنج بدن یاد میگیره که خودش رو بازسازی کنه و دفعه بعد قوی تر بشه. یک سال بعد ساید افکت این ساختار رنج و بازسازی میشه این که پیرهنتون تو تنتون قشنگ وای میسته.

یکی از دوستام پرسید میخوام از طریق فلان کار ماهی ده تومن در بیارم. گفتم میشه دوسال زمان میبره. گفت میدونی من آدم این که اونقدر خودم رو بخاطرش اذیت کنم نیستم. گفتم اره میدونم. ولی نگفتم بهش که تو در هر صورت این دوسال رو قراره رنج بکشی. چه برنامه ریزی کنی براش چه نکنی.

احتمال زندگی آدمهای موفق یه چیزی شبیه برنامه ریزی و انتخاب دقیق رنج هاست. اولویت بندی بین این که کدوم درد رو میخوام امروز تحمل کنم و چقدر میتونم تحمل کنم. هر چی پله بالاتری میری رنج های بزرگتری رو میتونی تحمل کنی. جف بزوس هر روز میلیون ها دلار پول از دست میده، این اتفاق برای ۹۹ درصد ادمهای کره زمین یعنی پایان زندگی شون. شما هر چی بیشتر بری باشگاه وزنه های سنگین تری میتونی بزنی.

خوشبختی چی میشه؟ احتمالا کسی که این رنج ها رو قبول کنه، بهشون مسلط بشه و مسیر رو بدونه میتونه به صلح برسه با خودش. استرس و فشار حاصل اینه که من باید یه جایی باشم که نیستم، این زندگی رو تلخ میکنه. ادمی که به رنج هایی که میبره مسلطه، یاد میگیره آروم باشه.

من بارها شده تو اسنپ نشستم برای رسیدن به یه پرواز یا قرار و اگر نمیرسیدم سر ساعت خیلی خیلی ناراحت میشدم. تنها کاری که از دستم برمیومده این بوده که گوگل مپ رو باز نگه دارم تا ببینم چقدر دیگه میرسیم. کار بیشتری نمیتونستم که بکنم. احتمالا آدمهای خوشبخت هم همینن. نقشه دستشونه تو اسنپ نشستن و منتظرن که برسن.

نشستن تو اسنپ رنجه.