https://saheb.net/
ترجمه کلمه صاحب به فارسی
صَاحِب
قابل شمارش مذکر
[جمع: أَصْحَاب]
دوست
- 1.تَظَاهَرَ بِالْغَرْقِ وَ نَادَى أَصْحَابَهُ!او وانمود به غرقشدن کرد و دوستانش را صدا زد!
- 2.رَأَيْتُ صَاحِبِي فِي المَطَار.دوستم را در فرودگاه دیدم.
کلمات نزدیک
- نقار الخشب
- طنين
- غشاء
- قفزة
- نقر
- طنان
- ما من
- أسرع
- أضمر
- التزام
مطلبی دیگر از این انتشارات
صاحب تتلو
مطلبی دیگر از این انتشارات
معنی صاحب کلاس پنجم
مطلبی دیگر از این انتشارات
صاحب (سقز)