مخالف کلمه صاحب کلاس سوم

- معاشر، همراه، هم سفر، هم صحبت، همنشين  
2- آقا، ارباب، مخدوم، مولا  
3- خداوند، دارنده، ذي حق  
4- مالك، موجر  
5- خواجه، وزير
≠ خادم، نوكر

عربی رئيسي، ماجستير، سيد، السيد، ربان، خبير، فنان، مدرس، رب العمل، ولي الأمر، رئيس مؤسسة، حاكم، خط رئيسي، منتصر، المتغلب، تخصص، تغلب، سيطر، كبح، روض، برع في، يتقن
مرتبط استاد، سرور، کارفرما، چیره دست، لرد، شاهزاده، مالک، خدیو، مدیر

مطالب مرتبط

صاحب درد

1- دردمند  2- مصيبت زده

صاحب کار

1- ارباب، كارفرما  2- استاد  3- مباشر

صاحب خبر

1- آگاه، مخبر، مطلع  2- خبرگزار، خبرنگار، منهي  3- حاجب، معرف  4- ايلچي، پيك، رسول، سفير

صاحب حق

حقدار، ذيحق، محق

صاحب سخن

سخنران، سخنور، گوينده، متكلم، ناطق ≠ شنونده، مستمع

صاحب خانه

1- خانه خدا، مالك، موجر  2- ميزبان
مترادف صاحب: معاشر، همراه، هم سفر، هم صحبت، همنشین، آقا، ارباب، مخدوم، مولا، خداوند، دارنده، ذی حق، مالک، موجر، خواجه، وزیر

متضاد صاحب: خادم، نوکر

برابر پارسی: دارنده، خداوند، کدیور

مخالف صاحب

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. معاشر، همراه، همسفر، همصحبت، همنشین
۲. آقا، ارباب، مخدوم، مولا
۳. خداوند، دارنده، ذیحق
۴. مالک، موجر
۵. خواجه، وزیر ≠ خادم، نوکر

هم خانواده و مترادف کلمه صاحب چیست؟

هم خانواده کلمه صاحب؛ صحبت، صحبه، صحبان، صحاب، صحابه و صحب و اصحاب می باشند.

واژه صاحب ریشه در زبان عربی دارد و معنی آن در زبان و ادبیات زبان فارسی به معنی مالک و همراه می باشد. واژه صاحب در گفت و گوی روزمره بیشتر به معنی مالک کاربرد دارد و استفاده می شود ولی در ادبیات زبان فارسی معنی گسترده تری دارد همچنین صاحب در زبان و فرهنگ فارسی اسم پسرانه است که بر نام پسران خود می نهند.

مترادف های واژه صاحب شامل کلماتی چون؛ همراه، هم سفر، آقا،  ارباب، معاشر، هم صحبت، هم نشین، مولا، دارنده، مالک، مخدوم، خداوند، ذی حق، وزیر، خواجه و موجر می باشد متضاد این واژه نیز نوکر و خادم می باشد. فرهنگ معین درباره معنی واژه صاحب اینگونه آورده است که به معنی هم صحبت، مالک، معاشر، همراه ، دارنده، دارا، مالک ، همنشین و یار و همچنین نام پسرانه می باشد.

در لغت نامه دهخدا واژه صاحب را به معنی یار، رفیق، جلیس، دمساز، قرین و ملازم می داند در فرهنگ عمید نیز بر معنی واژه صاحب اشاره به معاشر، یار و دوست، ملازم و هم صحبت دارد. فرهنگ واژه های فارسی سره نیز به دارنده و فرهنگ واژه فارسی هوشیار هم به معاشر ، یار، مالک، دوست و ملازم در معنی واژه صاحب آورده است.