زمانی شروع به نوشتن کردم که احساس کردم قلمم را خوب به رقص در می آورم با سازی که از حرف های دلم کوک میکنم زمزمه هایی میکردم و روی کاغذ سفید با یک قلم نظاره گر رقص موزونشان میشدم ...
آرامش?
کاش می شد تمامِ آدم های غمگین وتنهارا
درآغوش کشید،برایشان چای ریخت،
کنارشان نشست وباچندکلام ساده،
به لحظاتشان رنگِ آرامش پاشیدوحالشان راخوب کرد.
کاش میشد این راقاطعانه وآرام درگوشِ تمامِ آدم هاگفت؛که
غم واندوه رفتنی است وروزهایِ خوب درراه اند،که حالِ
همه مان خوب خواهدشد...
مطلبی دیگر از این انتشارات
هواکش فن دار تراکتور ۲۸۵ ، ۳۹۹ ، ۴۷۵ ، 485 ، 800 ، کمباین و …
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابزارآلات صنعتی و ساختمانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
Feeding the vine