قسمت یازدهم: کلمه‌ها و ترکیب‌های تازه

سلام من وحید هستم از گروه موسیقی The Box و تو این قسمت یعنی قسمت یازدهم، از سری پادکست‌های چطور از موسیقی لذت ببریم، قراره که در مورد یک سری اصطلاحات موسیقی صحبت بکنم که حالا چه توی این پادکست چه توی پادکست‌های دیگه که در مورد موسیقی صحبت میشه، چو توی ویدیوها و حالا محتواهای دیگه‌ای که مربوط به موسیقی هستن خیلی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

سعیم بر این هست که این اصطلاحات رو به یک زبان ساده و قابل فهم برای شنونده‌ها توضیح بدم که حتی اون‌هایی هم که خیلی اطلاع ندارن از تئوری موسیقی، بتونن با این مفاهیم به خوبی آشنا بشن. قبل اینکه برم سر بحث اصلی این قسمت از پادکست، جا داره به سه تا نکته اشاره بکنم که یکی از اون‌ها وضعیت نابسامان و درهم‌برهم سیستم بهداشتی کشور هست.

تا زمان ضبط این قسمت از پادکست، ششصد الی هفتصد نفر از هموطنانمون روزانه دارند به خاطر این وضعیت نابسامان از دنیا میرن، در شرایطی که حتی کشورهای درحال توسعه و توسعه نیافته هم به واکسن دسترسی آسون دارن، این کار توی کشور ما به کندی صورت می‌گیرد و باعث میشه عزیزان ما،اطرافیان ما، همسایگان ما، دوستان ما، همکاران ما، همینطوری به خاطر نبود دارو و واکسن از دنیا برن.

در کنار اون شرایط وحشتناک کشور افغانستان هست که حالا هم کشور همسایه ما هست؛ ملت افغانستان یه قرابت خیلی طولانی، حالا چه در زمینۀ هنری، فرهنگی، تاریخی با ما دارن و واقعا قلب انسان رو به درد میاره. حالا نمی‌دونم آیا در بین شنوندگان این پادکست دوستان افغانستانی هم هستن؛ یعنی حالا چه اونایی که توی افغانستان زندگی می‌کنند، چه مهاجرینی که تو ایران زندگی می‌کنند. در اینجا جا داره که با این دوستان، ابراز همدردی بکنم.

واقعا نمی‌دونم چی بگم. چون تو این شرایط، تو این موقعیت جغرافیایی، واقعا غیر از همدردی کاری از دست ما برنمیاد. به همین دلیل فکر می‌کنم شاید ساده‌ترین کاری که بتونیم بکنیم، این هست که هوای همدیگه رو بیشتر داشته باشیم. سعی بکنیم تنش کمتری به هم وارد بکنیم و همدیگه رو بیشتر دوست داشته باشیم؛ چرا که واقعا دیگه جا نداریم چه فیزیکی چه روانی، واقعا برای مصیبت بیشتر دیگه جا نداریم، برای اعصاب خوردی بیشتر دیگه جا نداریم.

نکتۀ بعدی اینکه من توی قسمت سیزدهم این فصل از پادکست رو خواهم بست و وارد فصل جدید خواهم شد با یک موضوع جدید. یعنی قسمت بعدی که قسمت دوازدهم هست رو، به مبحث پلی‌متر و پلی‌ریتم اختصاص دادم که اگر چه اسم شاید غیر جذابی داشته باشه، ولی واقعا یکی از جذاب‌ترین و یکی از هیجان‌انگیزترین مباحث ریتمیک توی موسیقی هست و پیشنهاد میکنم حتما اون رو گوش بدید و قسمت سیزدهم رو بنا دارم، در مورد موسیقی فیلم صحبت بکنم. این هم شاید خیلی جذاب باشه براتون و در نهایت وارد فصل بعد بشم.

حالا موضوعی که من برای فصل بعد انتخاب کردم، این هست که بیام یک سری موزیسین‌های کمتر شناخته شده رو که کارهای برجسته‌ای دارند، معرفی بکنم به شما و با همین اطلاعاتی که توی این فصل از پادکست در اختیارتون قرار دادم، یک سری از آثار اونها رو آنالیز بکنم، بررسی بکنم و در نهایت کمک بکنم به این که حالا هم با این گروه‌ها، هم با این موزیسین‌ها آشنا بشید و همین که خودتون بتونید آثار اونها رو آنالیز بکنید، بررسی بکنید و بیشتر ازش لذت ببرید.



خب پرگویی بسه. بریم سراغ مبحث اصلی این قسمت. اولین چیزی که میخوام در موردش صحبت بکنم گام هست. گام یعنی یک گروه از نوت‌ها که فاصله‌شون نسبت به هم از یک قاعدۀ خاصی پیروی می‌کنه و همۀ این نوت‌ها که تو این گام قرار دارند، حول یک نوت اصلی قرار می‌گیرن که به این نوت اصلی ما میگیم تونال و نوت‌های دیگه توی این گام، بر اساس فاصله‌شون از اون نوت، به عنوان درجه خونده میشن. حالا درجۀ دو، درجۀ سه، درجۀ چهار و الی آخر.

من در مورد مفهوم فاصله و رابطۀ بین نوت‌ها توی قسمت هفتم یعنی قسمت هارمونی، به تفصیل صحبت کردم و اگه با این مفهوم آشنایی ندارید، شاید اون قسمت بتونه کمکتون که برای درک بهتر.

حالا ما گام‌ها را در ابتدا بر اساس تعداد نوت‌هایی که توشون هست، دسته‌بندی می‌کنیم. معمول‌ترین گام‌ها، گام‌های دایاتونیک هست یا دیاتونیک که شامل هفت‌تا نوت هستند؛ همون دو ر می فا سل لا سی و حالا نیم‌پرده‌های بینشون. ما گام‌های پنج نوتی هم داریم که به عنوان پنوتاتونیک شناخته میشن، گام‌های شش نوتی و هگزاتونیک هم داریم که از اونا میشه به گام‌های بلوز و یا گام هولتون اشاره کرد.

گام‌های دیگه‌ای هم توی موسیقی غربی و توی موسیقی شرقی وجود دارند که تعداد نوت‌هاشون غیر از این‌ها هست، ولی خب مشهورترین و مصطلح‌ترینشون همین‌هایی بود که بهشون اشاره کردم. عموما گام‌ها را حالا فارغ از اینکه چند تا نوت دارن، به دو دسته تقسیم می‌کنند و این تقسیم‌بندی بر اساس همون قاعدۀ ساختشون، همون قاعدۀ فواصلی که بین نوت‌های این گام هست، انجام می‌گیره. این دسته‌بندی شامل گام‌های ماژور و گام‌های مینور هست. البته غیر از گام ماژور و مینور، ما حالات دیگه‌ای هم داریم ولی خیلی مسلح نیستند توی موسیقی.

من اینجا گام دو ماژور، یعنی گامی که بر حول محور نوت‌ دو به عنوان تونال ساخته شده و براساس قاعدۀ ساخت گام ماژور، ساخته شده رو اجرا خواهم کرد و در کنار اون گام دو مینور رو هم که باز هم تونالش، همون نوت دو هست ولی با قاعده و قانون گام‌های مینور ساخته شده، اجرا می‌کنم و شما می‌تونید تفاوت حسی این دو تا گام رو، با هم راحت‌تر متوجه بشید.

(۹:۳۰ تا ۹:۵۸)

یه عقیدۀ کلیشه‌ای و افسانه‌طور بین کسانی که موسیقی کار می‌کنن هست یا حتی کسانی که موسیقی گوش میدن و اونم این است که آهنگ‌های شاد، معمولا توی گام ماژور ساخته میشه و آهنگ‌های غمگین و دارک، توی گام مینور ساخته میشه. منوتها خیلی از موزیسین‌ها از جمله خود من، با این تعریف مشکل داریم.

یعنی مثال‌های خیلی زیادی میشه آورد از آهنگ‌هایی که غمگین هستند و تو گام ماژور ساخته شدن یا آهنگهای شادی که توی گام مینور ساخته شدند. پس خیلی این قضیه، قضیۀ کاملا درستی نیست. حالا اگه بخوام مثال نقض بیارم در مورد همین موضوع، مثلا اگه بخوام به آهنگ‌هایی اشاره بکنم که توی گام ماژور ساخته شدند ولی خیلی غمگین هستن، میتونم مثلا به River of Tears اثر Eric Clapton اشاره بکنم که توی گام دو ماژور ساخته شده و یه قسمت‌هاییش رو اینجا می‌شنوید. ببینید علی‌رغم اینکه این آهنگ توی گام ماژور ساخته شده، چقدر آهنگ غمگین و دادی هست.

(۱۱:۱۰ تا ۱۱:۵۰)

مثال بعدی که اون هم باز توی گام دو ماژور ساخته شده، آهنگ مشهور Imagine اثر John Lennon است که احتمالا خیلی از شما اون رو شنیدید و من باز اینجا یه بخش‌هایی از اون رو پخش می‌کنم.

(۱۲:۰۵ تا ۱۲:۴۵)

مثال بعدی، قطعۀ No Surprises هست اثر گروه Radiohead که اون هم احتمالا شنیده‌باشید. این آهنگ توی گام فا ماژور نوشته شده و بشنوید که چقدر این آهنگ واقعا تاریک و غمگین است.

(۱۳:۰۰ تا ۱۳:۲۷)

حالا یک سری از آهنگ‌هایی رو مثال می‌زنم که توی گام مینور نوشته شدند و آهنگهای شادی هستن. از اونا میشه به This Heaven اثر David Gilmour اشاره کرد که توی گام مینور نوشته شده. قسمت‌هایی از اون رو با هم بشنویم.

(۱۳:۴۳ تا ۱۴:۱۵)

یه مثال خیلی واضح که اصلا اسمش این افسانه رو نقض می‌کنه، آهنگ حقی است که یه مدت خیلی رو بورس بود. این آهنگ توی گام مینور ساخته شده. این آهنگ رو هم، یه قسمت‌هاییش رو با هم بشنویم، ببینیم که علی‌رغم اینکه تو گام مینور هست، چقدر آهنگ شادی هست.

(۱۴:۳۴ تا ۱۵:۰۵)

مثال دیگه، آهنگ Give It Away اثر Red Hot Chili Peppers هست که در گام لامینور نوشته شده و گوش بدید ببینید که اصلا چقدر آهنگ شادیه، اصلا آدم می‌خواد باهاش برقصه و این قضیۀ دسته‌بندی آهنگ‌های شاد و غمگین رو کاملا نقض می‌کنه.

(۱۵:۲۴ تا ۱۵:۵۰)

یه کلمۀ دیگه‌ای که من توی چند قسمت از این پادکست‌ها ازش استفاده کردم، کلمۀ مد هست. حالا چه توی بخش جَز مدال، چه توی آهنگ‌های مختلفی که حالا مثال زدم، احتمالا در موردش صحبت کردم، از این اصطلاح استفاده کردم.

مُد هم یه جور گام هست که بر اساس گام‌های ماژور و مینور، ساخته میشه و البته مدهای گام ماژور، خیلی مشهورتر هستند و توی سبک‌های بیشتری از موسیقی استفاده میشن و اینجوری ساخته میشن که شما همون گام ماژور رو در نظر بگیرید مثلا، بدون اینکه قاعدۀ ساخت اون گام رو، یعنی همون فواصلی که بین نوت‌ها هست رو، بخوایم تغییر بدیم، بیایم صرفا تونال یا نوت اصلی رو فقط تغییر بدیم.

اون‌موقع این گام، بر اساس این که کدوم یکی از درجات گام رو به عنوان نوت اصلی یا تونال در نظر گرفتیم، تبدیل میشه به یکی از مُدهای هفتگانه که مدهای گام ماژور به این صورت هست اسماشون: مُد اول یا آیونین(Ionian)، مُد دوم یا دورین(Dorian)، مُد سوم یا فریژین(Phrygian)، مد چهارم یا لیدین(Lydian)، مُد پنجم یا میکسولیدین(Mixolydian)، مُد ششم یا آئولین(Aeolian) و مُد هفتم یا همون برۀ سیاه یا مُد ممنوعه، مُد لُکرین(Locrian).

این مُدها هم خودشون ماژور و مینور دارند. بعضی از مُدها، مُدهای ماژور هستند، بعضی از مُدها، مُدهای مینور هستن، مثلا مُد فریژین، مُد مینور هست و مُد میکسولیدین، مُد ماژور. حالا اگه بخوام مثال بزنم از این مُدها توی موسیقی، مثلا مُد فریژین توی موسیقی متال، خیلی استفاده میشه. یعنی شاید یکی از پایه‌های اصلی موسیقی متال باشه.

به عنوان مثال قطعۀ Harvester Of Sorrow اثر گروه Metallica، که بخش اولش توی مُد فریژین ساخته شده.این قسمت رو با هم بشنویم.

(۱۷:۰۰ یا ۱۸:۱۴)

و اگه بخوام از مُد میکسولیدین مثال بزنم که اون هم توی موسیقی راک خیلی مورد استفاده قرار می‌گیره، آهنگ مشهور Sweet Child O' Mine، اثر گروه Guns N' Roses هست که احتمالا همگی اون رو شنیدید. اینجا من بخش‌هایی از اون رو برای شما پخش خواهم‌کرد.

(۱۸:۳۳ تا ۱۹:۰۷)

خب موضوع بعدی که میخوام در موردش صحبت بکنم، آکورد و آرپژ هست. من توی قسمت هفتم یا همون قسمت هارمونی که قبلا هم بهش اشاره کردم، در مورد آکورد صحبت کردم؛ اینکه نواختن چند‌تا نوت با همدیگه هست، همزمان با هم که با هم رابطۀ هارمونیک معناداری دارن. آرپژ یعنی همون نوت‌هایی که توی آکورد هست که همزمان با هم به صدا در میاریم، اینجا به صورت جدا جدا به صدا در بیاریم و با یک ریتم خاص، اون‌ها رو به صدا در بیاریم که یک نظم خاصی داشته باشند. در این حالت آکوردی میشه به آرپژ. پس آکورد یعنی به صدا درآوردن همزمان چند تا نوت و آرپژ یعنی به صورت جداگانه همون نوت‌هایی که تو اون آکورده هستند رو، به صدا در بیاریم.

اینجا من آکورد سی میجر ناین رو، برای شما هم به صورت آکورد و هم به صورت آرپژ اجرا خواهم کرد که تفاوت اون‌ها رو با هم بتونید تشخیص بدید.

(۲۰:۱۳ تا ۲۰:۴۳)

نکته‌ای که در مورد آکورد و آرپژ هست، این هست که آکورد رو با همۀ سازها نمی‌تونیم ایجاد بکنیم. لازمۀ نواختن آکورد با یک ساز این هست که اون ساز، یک ساز پلی‌تونیک باشه. یعنی بشه همزمان چند تا نوت رو حداقل سه تا نوت رو درش به صدا درآورد. مثلا سازی مثل ویولون، امکان اجرای آکورد رو نداره. البته خیلی از نوازندگان چیره‌دست ویولون، انقدر سرعتشون بالا هست که می‌تونن آکوردهای حالا سادۀ سه صدایی رو هم روی سازشون به صدا در بیارن.

ولی در حالت کلی، سازی مثلا مثل ویولون یا مثل فلوت و سازهای بادی، توانایی اجرای آکورد رو ندارند. در مقابل سازهایی مثل پیانو و گیتار که توانایی نواختن حداقل سه تا نوت رو همزمان با هم دارند، می‌تونن آکورد بزنن.

اما آرپژ اینجوری نیست. آرپژ رو همۀ سازها می‌تونن اجرا بکنن چرا که خب گفتیم دونه دونه نوت‌ها را به صدا در میارن و دیگه نیازی نیست که اون ساز توانایی به صدا درآوردن چندتا نوت رو داشته باشه. پس آرپژ رو هم می‌تونیم با فلوت بزنیم، هم می‌تونیم با ویولون بزنیم، هم می‌تونیم با گیتار بزنیم، هم می‌تونیم با پیانو بزنیم و سازهای دیگه. حالا اینجا من یه سری مثال از استفاده از آرپژ توی آهنگ‌های مختلف توسط سازهای مختلف، براتون خواهم آورد که بشنوید توی آهنگ‌ها، چطور از آرپژ استفاده می‌کنند.

مثال اول قطعۀ شب تنهایی اثر محمد نوری، با آهنگسازی فریبرز لاچینی هست که اگه دقت بکنید، در کنار ملودی که توسط پیانو نواخته میشه، دست چپ پیانو، یعنی نوت‌های بم پیانو داره آرپژ میزنه. دقت بکنید نوت‌های بالا ملودی رو میزنه و نوت‌های بم که هر دو روی یک ساز اجرا میشن نوت‌های آرپژ رو به صدا درمیاره.

(۲۲:۴۰ تا ۲۳:۱۷)

مثال بعدی قطعۀ Island هست اثر Philippines، یکی از آهنگسازان مطرح سبک مینیمال کلاسیک. آرپژ توی این قطعه توسط گروه سازهای زهی آرشه‌ای، نواخته میشه؛ یعنی گروه ویولون، ویولون سل، ویولا و امثالهم. دقت بکنید خیلی ساده است تشخیصش. اون صدای گروه ویالون داره یک آکورد رو به صورت آرپژ می‌نوازه.

(۲۳:۴۳ تا ۲۴:۲۱)

مثال بعدی قطعۀ Unforgiven هست، اثر گروه Metallica که خیلی قطعۀ مشهوری هست. بخش اولش، اون اینتروی اولش، ساز گیتار کلاسیک آرپژ رو می‌نوازه. اگه دقت بکنید، تشخیصش خیلی راحته.

(۲۴:۳۷ تا ۲۵:۰۵)

مثال بعدی، قطعۀ Lightning Song هست، اثر Anathema و تم اصلی آهنگ و بخش اول اون، به صورت آرپژ نواخته میشه.

(۲۵:۱۵ تا ۲۵:۴۰)

قطعۀ بعدی، که یکی از قطعات موسیقی مورد علاقۀ خود من هست و به نظرم آرپژ اون، واقعا جزو یکی از آرپژهای محشر موسیقی راک و متال هست، اسمش هست Hope Leaves

گروه Opeth که آرپژ اون، ساز گیتار الکتریک میزنه و این آرپژ در تمام طول آهنگ، تکرار خواهد شد.

(۲۶:۰۲ تا ۲۶:۳۸)

همون جوری که شنیدید، آرپژ شکل‌های مختلفی داره و فقط شامل یک واحد نیست و هیچ قاعده و قانونی هم برای ساختش وجود نداره. فقط این که باید در چارچوب کسر میزان و ریتم اون آهنگ باشه و یه جورایی تکرارپذیر باشه که به گوش خوشایند بیاد. من قسمت ششم رو کلا در مورد ریتم و کسر میزان صحبت کردم. اگر با این اصطلاحات آشنا نیستید، پیشنهاد میکنم حتما این قسمت رو هم بشنوید.

(۲۷:۰۹ تا ۲۷:۳۵)

خب اصطلاح بعدی، اصطلاح تمپو هست. همونجوری که از اسمش معلومه تمپو، یعنی سرعت نواختن یک قطعه که بر اساس بیت پر مینت یا ضرب در دقیقه، نمایش داده میشه. مثلا وقتی میگیم یه قطعه‌ای تمپوش ۱۲۰ هست. یعنی تعداد ضرب‌های اون توی هر دقیقه صدوبیست عدد هست که ضرب رو هم، تو همون بخش کسر میزان و ریتم به تفسیر صحبت کردم در موردش.

اینجا یک مثال خواهم زد. خود من یک ملودی رو با گیتار، اول روی تمپوی هشتاد خواهم زد؛ یعنی هشتاد ضرب در دقیقه و بعد همون ملودی رو روی تمپوی صدوچهل خواهم زد. ببینید تفاوت این دوتا توی سرعتشون به چه صورت خواهد بود.

(۲۸:۲۵ تا ۲۹:۱۹)

یکی از مهمترین مباحث موسیقی، بحث دینامیک هست. دینامیک در کل و به زبان ساده، یعنی بالا و پایین رفتن صدا یا ولوم حالا یه قطعه. یعنی مثلا نوازنده یه جاهایی با قدرت بیشتری سازش به صدا در بیاره و ولوم رو ببره بالا و یه جاهایی با قدرت کمتر و نرم‌تر بنوازه که طبیعتا صدا و ولوم اون ساز میاد پایین.

این موضوع در کل به دو صورت توی موسیقی نمود پیدا میکنه. دینامیک توی یک بخش از موسیقی، مثلا توی چند میزان یا توی چند ثانیه، اتفاق میفته و نواختن اون قسمت رو حالا به صورت نرم یا به صورت قدرتمند رو یا با ولوم بالا رو، با دو عبارت اصلی پیانو(Piano) و فورته(Forte) نشون میدن که P یا F که اول این کلمات هست رو، در کنار خطوط حامل می‌نویسن.

اونجا نوازنده می‌دونه که یه جایی رو باید آروم بزنه وقتی نوشته پیانو، اونجاهایی که نوشته فورته رو باید با قدرت بیشتری بزنه و ترکیبی از این دو تا هم وجود داره. یعنی P و F رو در کنار هم قرار میدن و بین این دو تا رو یعنی بین پیانو و فورته رو، با ترکیب این دوتا کلمه، یعنی مثلا یه مقداری از پیانو محکم‌تر یا یه مقداری از فورته آروم‌تر.

و وقتی که یه بخش از ملودی یا قطعه از حالت پیانو شروع میشه، یعنی از حالت نرم شروع می‌شه، آروم آروم صداش میره بالا و به فورته میرسه، این حالت رو هم با یک علامت که شبیه سنجاق‌ سره، زیر خطوط حامل نشون میدن، بهش میگن کرشندو(Crescendo). وقتی برعکسش اتفاق میفته یعنی از ولوم بالا شروع می‌کنیم به نواختن و آروم آروم صدامون رو کم می‌کنیم و نوتامون رو نرم‌تر میکنیم، به اون میگن دی‌کرشندو(Decrescendo). یعنی صدا رو آروم آروم کم کردن. حالت دیگه‌ای که ما از دینامیک توی موسیقی داریم، بلند نواختن صرفا یه نوت هست توی یه گروهی از نوت‌ها. یعنی یک نوت رو بلندتر از بقیه نوت‌ها نواختن. به این حالت میگیم اکسنت یا آکسان(Accent) یا تاکید که فقط روی یک نوت اتفاق میوفته.

مثلا فرض بکنید تو یک گروه چهارتایی از نوت‌ها، ما روی یکی از نوت‌ها، علامت آکسان یا تاکید رو می‌گذاریم. من اینجا از هر دو حالت نشون دادن دینامیک، مثالی خواهم زد. در مثال اول من شروع می‌کنم از نرم نوازی یا همون پیانو و آروم آروم شروع می‌کنم به سمت فورته رفتن و اون حالت کرشندو رو، برای شما اجرا خواهم کرد. توی مثال دوم هم تاکید یا آکسان روی یک نوت رو تو یه گروه چندتایی، نشون خواهم داد.

(۳۲:۰۹ تا ۳۲:۴۸)

شاید با شنیدن اسم پیانو توی دینامیک، یاد ساز پیانو افتاده باشید. من اینجا جا داره به یک نکته‌ای که شاید براتون جالب باشه اشاره بکنم که اسم اصلی ساز پیانو، پیانو فورته هست. یعنی سازی که توانایی اجرای نوت‌های نرم و نوت‌های فورته یا نت‌های قوی رو داره. قبل از اون سازهای کلاویه‌دار مثل هارپسیکورد(harpsichord)، این توانایی رو نداشتن.

یعنی صرفا با یه دینامیک خاص، با یه ولوم خاص، می‌شد نوت‌ها را به صدا درآورد. پیانو یک تحولی ایجاد کرد تو این قضیه و این توانایی رو به نوازنده داد که هم نوت‌ها را به صورت نرم یا پیانو اجرا بکنه و هم به صورت فورته و اسم این ساز رو گذاشتن پیانو فورته که به مرور زمان حالا برای سادگی، بهش میگن ساز پیانو.

حالا چرا دینامیک مهمه توی موسیقی؟ واقعیتش اینه که دینامیک به موسیقی روح میده. یعنی شما در نظر بگیرید صحبت کردن خودمون رو، ما هیچوقت با یک لحن ثابت صحبت نمی‌کنیم با یه ولوم ثابت صحبت نمی‌کنیم. موقع حرف زدن با توجه به اون احساسی که داریم، ولوم صدامون رو و لحن صحبت کردنمون رو عوض می‌کنیم.

توی ساز هم دقیقا همینه. وقتی شما می‌خواید احساس‌های متفاوتی رو با سازتون منتقل بکنید، مجبورید که از دینامیک‌های مختلفی استفاده بکنید. اگه بخواید همش با یک لحن، با یک ولوم بنوازید سازتون رو، این به مرور خسته‌کننده میشه و توی انتقال مفهوم و توی انتقال حس، توانا نخواهد بود اون ساز.

من اینجا خودم یک حالا سلویی رو خواهم نواخت با گیتار الکتریک، در بخش اول دینامیک رو توش رعایت نمی‌کنم و سعی خواهم کرد که تمام نوت‌هایی که می‌نوازم، تقریبا یک علوم داشته باشن. می‌دونید که خود این کار هم، کار سختی هست. یعنی بالاخره انسان مثل کامپیوتر نیست که بتونه ولوم رو در یک جا نگه داره. ولی سعیم بر این خواهد بود که دینامیک خیلی بالا پایین نشه و ولوم نوت‌ها، به یک اندازه باشن.

توی قسمت دوم، من میام از دینامیک کمک میگیرم و با بالا و پایین کردن ولوم و با نرم نواختن و با قدرتمند نواختن، یک روحی رو به همین سولو وارد خواهم کرد. شما ببینید چقدر فرق می‌کنه، تغییر توی ولوم و قدرت نوازندگی و چقدر تغییر میده و چقدر روح وارد می‌کنه به یه قطعۀ موسیقی.

(۳۵:۲۱ تا ۳۵:۴۸)

یکی دیگه از کلماتی که خیلی استفاده کردم ازش توی این قسمت‌ها، کلمۀ پاساژ یا فیل هست. پاساژ توی تعریفش، یعنی یه بخش خیلی کوتاه شاید در حد یک میزان، حالا شاید بعضی وقتا بلندتر، ولی معمولا خیلی کوتاه که با بداهه‌نوازی همراهه. این خیلی مهمه و دو قسمت از یک ملودی رو یا دو بخش از یک قطعه رو به هم وصل می‌کنه.

همۀ سازها هم بدون استثنا می‌تونن فیل یا پاساژ بزنن. چه توی ملودی، چه توی بخش ریتم خودشون. مثلا ما برای ساز درامز پاساژ داریم، برای ساز بیس پاساژ داریم، برای ساز گیتار پاساژ داریم، ویولون پاساژ داریم، هر سازی که فکر می‌کنید می‌تونه دو تا قطعه رو، دو تا بخش رو یا دو تا ملودی رو دو تا بخش از یک ملودی رو می‌تونه با یک پاساژ وصل بکنه به همدیگه که این شامل بداهه‌نوازی هست.

یعنی اون قسمت خیلی کوتاه، یک بداهه‌نوازی همراهش هست. در ابتدا بیاید یک مثالی رو از پاساژ ساز درامز گوش بدید، ببینید که دو بخش از ریتم رو چجوری به هم متصل می‌کنه یه پاساژ و چه روح و تنوعی به قطعۀ موسیقی میده.

(۳۷:۰۷ تا ۳۷:۲۰)

مثال بعدی رو، من یک فیل یا پاساژ رو، با ساز بیس، گیتار بیس، اجرا خواهم‌کرد. گوش بدید به اون ریف اصلی، اون بخش اصلی که بیس می‌نوازه و بعد برای اینکه تنوع ایجاد بشه، یهو وسطش یه بخش پاساژ یا فیل اجرا خواهم کرد و دوباره برمی‌گردم به همون ریتمی که داشتم می‌زدم.

(۳۷:۴۷ تا ۳۸:۱۱)

حالا برای اینکه پاساژ رو توی ملودی زدن هم بشنوید، من اینجا یک ملودی خیلی کوتاه خواهم‌ زد با گیتار و حالا این ملودی شامل دو‌تا بخش خواهد بود و من ابتدا این دو‌تا بخش رو به صورت جداگانه خواهم نواخت بدون پاساژ و در قسمت دوم، همین ملودی‌ رو یک پاساژی بینش قرار خواهم داد. این دو‌تا ملودی رو و این دو‌تا رو به وسیلۀ یک فیل یا یک پاساژ ،به هم وصل می‌کنن.

ببینید که چه تنوعی ایجاد میشه توی نواختن ملودی و چقدر پر میشه قطعۀ ما. یعنی اون فواصل بین بخش مختلف یک ملودی، چقدر خوب پر میشه و دیگه خالی باقی نمی‌مونه. البته این نکته رو در ذهنتون داشته باشید که گاهی وقتا لازم هست که بین دو تا ملودی ما بخش خالی داشته باشیم، بخش سکوت داشته باشیم و این بستگی داره کاملا به حس اون آهنگ و اون نظری که آهنگساز و نوازنده برای این قطعه در نظر گرفته.

(۳۹:۱۷ تا ۳۹:۴۰)

اصطلاح بعدی که احتمالا خیلی شنیدنش، اصطلاح تنظیم یا arrangement هست در موسیقی. تنظیم به زبان ساده، یعنی چینش و مرتب کردن کار آهنگساز و انتخاب کردن سازها تو یه قطعه یا همون سازبندی. اینکه چه بخشی رو چه سازی بزنه، چه سازهایی با هم حضور داشته باشن تو این قطعه و همچنین اضافه کردن هارمونی و رنگ‌آمیزی یک اثری که آهنگساز ساخته.

آهنگساز چیکار می‌کنه؟ آهنگساز ملودی اصلی اون قطعه رو می‌سازه یا تم اصلی رو می‌سازه. مثلا فرض بکنید یه آهنگسازی روی پیانو یه قطعه‌ای رو می‌سازه، حالا چه به صورت کامل، چه به صورت تیکه تیکۀ ملودی‌های مختلف و این قطعه‌ای که آهنگساز می‌سازه، معمولا شامل یک ساز هست. حالا توی موسیقی مدرن، بیشتر ممکنه رو گیتار ساخته بشه یا حتی روی پیانو و توی موسیقی‌هایی مثل موسیقی کلاسیک و یا موسیقی جَز، معمولا روی پیانو ساخته میشه اول. آهنگساز قطعه رو روی پیانو می‌سازه و تنظیم‌کننده میاد اون رو برای سازهای مختلف، تنظیم می‌کنه.

اگه بخوایم فرایند تولید یک اثر موسیقی رو با تولید یک فیلم مقایسه بکنیم، در حقیقت آهنگساز همون نویسنده هست. یعنی خالق اصلی یک فیلم، نویسنده هست. یعنی کسی که داستان رو می‌نویسه، اون رو پردازش می‌کنه، شخصیت‌ها رو پردازش می‌کنه و اون رو می‌سپره به یک شخص دیگه‌ای که اون رو تنظیم بکنه، آماده بکنه برای تبدیل شدن به یک اثر تصویری و اون شخص کارگردان هست.

حالا در حالت خیلی کلی بخوایم بگیم، کارگردان میاد بازیگرا رو انتخاب می‌کنه، نقش‌ها رو مشخص میکنه، لوکیشن رو مشخص می‌کنه، نمی‌دونم نحوۀ قرارگیری دوربین‌ها رو مشخص می‌کنه، نحوۀ روایت داستان رو که به چه صورتی باشه، مشخص می‌کنه. این کارگردان اگه بخوایم تو موسیقی معادلش رو بگیم، همون کسی هست که یک اثر موسیقی رو تنظیم می‌کنه. آهنگساز و تنظیم‌کننده هردوشون باید بر اصول آهنگسازی، حالا یا تئوری موسیقی، هارمونی موسیقی، آشنا باشند و تسلط داشته باشن. منتها تنظیم‌کننده، یک دانش دیگه‌ای هم باید داشته باشه و اون شناختن ساز‌هاست.

اینکه سازها چه نوت‌هایی رو می‌تونن بزنن، صداشون در چه بازه‌ای قرار می‌گیره و این هماهنگی بین سازها رو باید کامل بشناسه. به همین دلیل شاید بشه گفت خیلی از اونایی که اسمشون رو به عنوان تنظیم کننده توی آثار پاپ امروزی می‌شنوید، در حقیقت تنظیم‌کننده نیستند. اونا producer هستن. یعنی کسایی هستن که این قطعات موسیقی رو، با استفاده از کامپیوتر، یه جوری سر هم می‌کنن.

من اینجا برای اینکه بیشتر با مفهوم آهنگسازی و تنظیم آشنا بشید، در وهلۀ اول خودم رو در قالب یک آهنگساز قرار خواهم‌داد و یک ملودی رو به همراه آکوردهای اون روی ساز گیتار، می‌نویسم و اجرا می‌کنم براتون. بعد خودم رو در کسوت یک تنظیم کننده قرار خواهم داد و سازهای دیگه رو به قطعه که توسط آهنگساز ساخته شده، اضافه خواهم‌کرد.

(۴۳:۰۹ تا ۴۴:۱۶)

توی پرانتز این نکته رو هم اشاره بکنم که تخصص من در زمینۀ موسیقی مدرن هست موسیقی مردمی مدرن و در زمینۀ موسیقی کلاسیک تخصص آنچنانی ندارم و اگر احیانا بخوام یه قطعه‌ای بنویسم که توسط ارکستر موسیقی کلاسیک همراهی بشه، مجبورم اون رو بدم به یک نفر که به اصطلاح برای ارکستر اون رو تنظیم بکنه. پس تنظیم کننده‌های قطعات موسیقی هم دارای تخصص‌های مختلفی هستند و شاید کسی که کارش رو خیلی خوب بلده توی یک سبکی از موسیقی، نتونه تو یه سبک دیگه‌ای کار arrangement رو انجام بده.

(۴۴:۵۶ تا ۴۵:۳۱)

اصطلاح بعدی که خیلی از هنرجوهای خود من ازم می‌پرسن که این یعنی چی، اصطلاح میکس و مسترینگ هست. میکس کردن، یعنی چینش المان‌های مختلف یک قطعۀ موسیقی یک آهنگ، کنار همدیگه. کسی که کار میکس رو انجام میده، کاری به هارمونی و سازبندی و نمی‌دونم مسائلی که مربوط به آهنگسازی هست، اصلا نداره. اصلا نیازی هم نداره که دانش داشته باشه در این موضوع. کسی که کار میکس و مسترینگ انجام میده، کلا یک شاخۀ دیگه‌ای از تولید موسیقی هست که ربطی به آهنگسازی و تنظیم نداره.

خب آهنگساز و تنظیم کننده، کارشون رو آماده می‌کنن روی کاغذ یا تو این نرم‌افزار و میدن به نوازنده‌ها که اون‌ها رو بنوازن توی استودیو و ضبط می‌کنند این کار رو و به صورت ترک‌های جداگانه، که حالا هر ساز برای خودش یک ترکی داره، به صورت ضبط شده، می‌برن این رو وارد استودیوی میکس می‌کنند و کسی که کار میکس رو انجام میده، این فایل‌های موسیقی رو، این صداها رو کنار هم می‌چینه و حالا افکت‌های مختلفی بهش میده، ولوم‌های اونا رو تنظیم می‌کنه که کدوم ساز صداش بیشتر به گوش برسه. وقتی یک سازی مثلا سولو میزنه یه مقداری ولوم میاد بالاتر که صداش واضح‌تر به گوش برسه، سازهای ریتم رو می‌بره عقب‌تر. همونطور که میدونید، سازهای مختلف، بازۀ فرکانسی خاص خودشون رو دارن. مثلا گیتار بیس، یک بازه فرکانسی داره که توی فرکانس‌های بم‌تر و پایین‌تر قرار می‌گیره، مثلا ساز درامز، خودش قطعات مختلفش توی فرکانس‌های مختلف هستن، ساز گیتار، معمولا توی بخش Mid-range قرار می‌گیره، بخش وسط فرکانسی قرار می‌گیره و حالا سازهایی که صدای زیرتری دارن، میرن توی بخش بالاتر فرکانس‌ها، فرکانس‌های بالاتری رو پوشش میدن. کسی که میکس رو انجام میده، دانش خیلی خوبی از این فرکانس‌ها داره و با استفاده از ابزاری که در اختیارش هست مثل ای‌کیو(EQ) و کمپرسور(Compressor)، میاد و بازۀ فرکانسی این سازها رو برای هر‌کدوم، برجسته‌تر می‌کنه و فرکانس‌های ناخواسته‌ای که از این سازها به وجود میاد رو حذف می‌کنه و باعث میشه که صدای سازها صدای سازهای مختلف خیلی شفاف و به واقعیت نزدیک باشند و در نهایت این صداها رو در کنار هم قرار میده و اون اثر تکمیل شده رو، تحویل می‌ده به آهنگساز و حالا تنظیم کننده.

اگه بخوایم باز هم پروسۀ تولید موسیقی رو با فیلم مقایسه بکنیم، کاری که میکس و مسترینگ انجام میده، دقیقا همون کاری هست که تدوینگر برای ما انجام میده. یعنی خب تدوینگر دیگه کاری نداره که فیلم چجوری فیلمبرداری شده، نمی‌دونم لوکیشن کجاست، فیلمنامه رو کی نوشته، کیا بازی کردن.

با این چیزا کاری نداره. صرفا تصاویری که گرفته شده توسط کارگردان و فیلمبردارها، این تصاویر تیکه تیکه رو میارن به تدوینگر تحویل می‌دن و تدوینگر با توجه به دانشی که داره و با استفاده از نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای مختلف، میاد این قطعات رو به هم میچسبونه، اگه لازم باشه افکت تصویری خاصی روی تصویرها قرار میده، نمی‌دونم رنگشون رو بهتر می‌کنه، تغییر میده، از تکنیک‌های مختلف تدوین استفاده می‌کنه برای وصل کردن قطعات مختلف به همدیگه.

دقیقا همون کاری که شخصی که میکس و مسترینگ برای ما انجام میده، با قطعۀ موسیقی ما می‌کنه و البته همونجوری که توی تولید فیلم، کارگردان میاد تو اتاق تدوین و در کنار تدوینگر میشینه و اون رو راهنمایی می‌کنه که چجوری سکانس‌های مختلف، پلان‌های مختلف رو به هم متصل بکنه، آهنگساز و تنظیم‌کننده هم حالا یکیشون یا هر دوتاشون، کنار کسی که میکس رو انجام میده می‌شینن و بهش مشورت میدن، راهنماییش می‌کنن، نظارت میکنن بر کارش که اثر نهایی که به دست میاد، همون چیزی باشه که مد نظر آهنگساز و تنظیم کننده هست. حالا ما گفتیم میکس و مسترینگ. خب میکس رو که توضیح دادیم که چه اتفاقی میفته.

حالا مسترینگ چی هست و تفاوتش با میکس چی هست؟ مسترینگ درحقیقت اون پولیش نهایی کار هست. مثلا شما فرض بکنید یه قطعۀ چوبی که ساخته میشه خیلی بادقت و حالا یک استادکار میاد یه قطعۀ چوبی رو میسازه، در نهایت حتی کار وقتی تموم میشه، یک پولیش نهایی به این قطعه‌ای ساخته شده میزنن که حالا زرق و برقش معلوم بشه، یه جورایی مثلا تو چشم بیاد، اون مشکلاتی که ممکنه در پروسۀ تولید اون، از چشم پنهان مونده باشه اونا رو ببینه و اصلاح بکنه.

مسترینگ توی موسیقی هم دقیقا همینه. یعنی اون پولیش نهاییه رو، روی قطعه‌ای که حالا میکس شده، برای ما انجام می‌ده. در حقیقت میکس ۹۹درصد کار چینش و ادیت یه قطعۀ موسیقی رو انجام میده و اون یه درصد که برای کنترل نهایی و پولیش زدن کار هست در نهایت، بر عهدۀ مسترینگ هست.

نکتۀ خیلی مهم این هست که، میکس فقط شامل کارهای استودیویی نیست، یعنی فقط شامل کارهای ضبط شده نیست. ما توی اجراهای زنده هم شخصی رو داریم که پشت میز میکس میشینه و کار میکس رو انجام میده. شاید از چشم‌ها پنهان باشه، وقتی شما به یک کنسرت موسیقی میرید، کسی که داره میکس می‌کنه رو نمی‌بینید.

در حقیقت اون پشت صحنه هست و تمام این سازها، همۀ این میکروفون‌ها، وصل شده به میز اون. اولا کسی که کار میکس را انجام میده، میاد تصمیم می‌گیره که سازها کجا قرار بگیرن، نوازنده‌های مختلف کجا قرار بگیرن اگه سازشون به صورت آکوستیک هست، یا اگه سازشون به صورت الکتریکی هست، از آمپلی‌فایر صداش میاد بیرون، باندها و آمپلی فایرها کجا قرار بگیرن، صدای هر ساز چقدر بلند باشه توی اون قطعه‌ای که داره اجرا میشه و چه افکت‌هایی لازمه که روی صدای سازها بیاد، یا روی صدای خواننده بیاد، حالا افکت‌های عمومی.

چون یه سری افکت‌ها هست که دست خود نوازنده هست و اون انتخاب می‌کنه که چه افکتی روی سازش باشه. ولی یک سری افکت‌های عمومی مثل ریور و حالا اکو و این‌ها هست که معمولا به صدای خواننده داده می‌شه، اینها همه زیر دست کسی هست که کار میکس رو انجام میده. پس میکس صرفا یه کار استودیویی نیست، بلکه توی قطعات زنده هم، کسی که میکس رو انجام میده، واقعا کار سخت و مهمی را بر عهده داره.




خب این‌ها یک سری اصطلاحات معمول در موسیقی بودن که من اینجا سعی کردم با زبانی ساده، برای شما توضیح بدم که اگر احیانا چه تو قسمتای قبلی، چه تو قسمت‌های آینده بخوام در مورد یه قطعۀ موسیقی صحبت بکنم و در مورد این پارامترها و اصطلاحات صحبت بکنم، یه آگاهی کوچیکی، یک شناخت کوچیکی، از اون‌ها داشته‌باشیم.

مسلما مثل تمام رشته‌ها، مثل تمام علوم، تمام هنرها، اصطلاحات و موضوعات خیلی زیادی هست توی موسیقی و اگر اصطلاحی هست، اگر موضوعی هست که یا من اینجا بهش اشاره نکردم و شما دوست دارید بیشتر در موردش بدونید،حتما توی بخش کامنت‌ها در موردش بنویسید، نهایتش این هست که من توی یه بخش‌های خیلی کوچیکی، در حد چند دقیقه، می‌تونم این موضوعات رو، این اصطلاحات رو توضیح بدم و حالا به صورت جداگانه در کنار این اپیزودها، اون‌ها رو آپلود بکنم.

فراموش نکنید که من رو توی صفحات اجتماعی دنبال بکنید، آدرس صفحات شبکه‌های اجتماعی من، توی همین پادگیری که دارید این پادکست رو باهاش گوش میدید، وجود داره و کلیک بکنید، می‌تونید حالا وارد اونجا بشید. من توی یوتیوب یک سری ویدیوهایی رو آپلود می‌کنم که در مورد اصطلاحات مختلف موسیقی صحبت می‌کنم، در مورد تکنیک‌های نوازندگی صحبت می‌کنم و اگر علاقه‌مند هستید به نوازندگی، اگر علاقه‌مند هستید به موسیقی، می‌تونید اونجا هم این ویدیوها را تماشا بکنید یا من رو تو اینستاگرام دنبال بکنید، اونجا هم یک سری مطالبی‌ رو در این خصوص قرار میدم که دیدنشون شاید خالی از لطف نباشه.

امیدوارم که روزگار خیلی بهتری در انتظار همۀ ما باشه، فراموش نکنیم که مراقب خودمون و مراقب اون‌هایی که در اطراف ما دارن زندگی می‌کنن باشیم و فراموش نکنیم که موسیقی خوب گوش بدیم و از اون لذت ببریم.



بقیه قسمت‌های پادکست صندوق را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/پادکست-صندوق---قسمت-11%3A-کلمه‌ها-و-ترکیب‌های-تازه-id4849739-id480057299?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA%20%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82%20-%20%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%2011%3A%20%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%20%D9%88%20%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-CastBox_FM
https://theboxband.ir/music-expressions/