پادکست صندوق که در ابتدا نام آن «چطور از موسیقی لذت ببریم؟» بود در مورد چیزهایی است که میتوانند به شنوندگان و علاقهمندان به موسیقی کمک کند تا بیشتر از آهنگهای مورد علاقهشان لذت ببرند.
فصل اول-قسمت ششم: زمان در موسیقی
سلام. من وحید هستم از گروه موسیقی د باکس (the box) و با قسمت ششم از سری پادکستهای "چطور از موسیقی لذت ببریم؟" در کنار شما هستم.
موسیقی، کلا شاید بشه گفت چندتا پایۀ خیلی مهم یا چند المان خیلی مهم داره که... ما تا اینجای کار، یک سری از اونها رو پوشش دادیم توی قسمتهای قبلی.
اگه بخوایم مروری بکنیم روی صحبتهایی که تا الان کردیم؛ میشه گفت که ما جلسۀ اول رو، یا قسمت اول را در خصوص تیمبر یا صدای مختلف سازهای مختلف، نوای سازها صحبت کردیم.
توی قسمت دوم، در مورد ساختار موسیقی مدرن صحبت کردیم. پس یه جورایی ساختار موسیقی رو هم پوشش دادیم.
توی قسمتهای بعدی؛ یعنی قسمتهای سوم، چهارم و پنجم هم در مورد سبکهای موسیقی صحبت کردیم. یعنی یه جورایی در مورد فرم توی موسیقی صحبت کردیم.
یکی دیگه از مهمترین المانهای موسیقی، زمان هست. یعنی ما اگر ملودی داشته باشیم، اگر هارمونی داشته باشیم، اگر حالا در فرم و قالبی که انتخاب کردیم، یک آهنگی رو داشته باشیم، اگر زمان توی موسیقی نباشه، میشه گفت که یکی از پایههای مهم موسیقی لنگ هست.
البته هستند سبکهایی که حالا... به اون صورت کلاسیک، زمان توی اونها تعریف نشده؛ ولی... خب ما در مورد حالت کلی و حالت عمومی موسیقی میخوایم صحبت بکنیم و یکی از پایههای مهمش زمان هست.
پس این قسمت رو ما در مورد زمان و به طور خاص، در مورد کسر میزان و ریتم صحبت خواهیم کرد.
(۲:۰۲ تا ۲:۱۱۹ موسیقی)
من قبل از اینکه به بحث ریتم بپردازم، اینجا باید به یک سری تعاریف اولیه توی موسیقی اشاره بکنم و البته خیلی وارد داستان نمیشیم به خاطر این که از وقت و حوصلهی این سری پادکستها خارج هست.
فقط به اندازهای من صحبت خواهم کرد که کمک بکنه به درک بیشتر مفهوم ریتم و زمان در موسیقی.
همونطور که ما برای زمان در حالت کلی، یک سری واحدهایی داریم، در موسیقی هم همینطوری هست.
مثلا اگر در حالت کلی به زمان نگاه بکنیم، کوچکترین واحدی که توی زمان داریم حالا به صورت استاندارد، ثانیه هست و این ثانیهها در کنار هم، تشکیل یک واحد بزرگتری رو میدن به اسم دقیقه و دقیقهها خب مسلما در کنار هم ساعت رو تشکیل میدن و همینجوری این واحد بزرگتر و بزرگتر میشه.
توی موسیقی هم اولین واحد زمان، ضرب هست و این ضربها یا بیتها در کنار هم یک واحد زمانی بزرگتری میسازن به اسم متر، که حالا ما اون رو به عنوان میزان هم میشناسیم.
پس میزان، درحقیقت یک واحد زمانی هست برای ما توی موسیقی، که قطعۀ موسیقی ما رو، ملودی ما رو، حالا هر بخشی از موسیقی ما رو...به قطعات کوچکتر و مساوی تقسیم میکنه.
پس میشه گفت میزان یک بستههای کوچکی هست که در کنار هم، موسیقی مارو تشکیل میدن و این میزانها از ضربهای مختلفی تشکیل شدن.
حالا این میزان از نظر طولی چه اندازهای داره؟ یا از چند تا ضرب تشکیل شده؟ و یا کیفیت اون ضربها خودشون از نظر زمانی چطور هست؟
ما این رو با یک عدد، یک کسر در ابتدای قطعۀ موسیقی روی خطوط حامل مینویسیم.
که خب... کسر همونطور که میدونید یک صورت داره، یه مخرج داره. این کسر برای ما نشون میده که این میزانهایی که درست کردیم، این مترهای که درست کردیم، واحد شون چی هست؟ و چه تعداد از اون واحد توی این میزان قرار میگیره؟
عددی که توی مخرج کسر هست، برای ما کیفیت اون ضرب رو تعیین میکنه. اینکه ضرب ما از نظر طولی، از نظر زمانی، یا ارزش زمانی، چه مقدار طول میکشه هر ضرب ما؟
پس مخرج برای ما نوع ضرب رو مشخص میکنه و صورت کسر برای ما تعداد ضرب رو مشخص میکنه.
حالا برای اینکه ما مخرج کسر رو، یا نوع ضربی رو که انتخاب کردیم بهتر بشناسیم، من اینجا به ارزش زمانی نتها یک اشارهای بکنم.
خیلی چیز پیچیدهای نیست و شاید اونایی که کلاس موسیقی رفته باشن، حالا یک سازی رو یاد گرفته باشن، یا به طور کلی در مورد موسیقی تحقیق کرده باشن، اولین چیزی هست که شاید توی کلاسهای موسیقی آموزش داده میشه.
ما برای اینکه ارزش زمانی نتها رو بتونیم تعریف بکنیم، نیاز داریم که یک میزانی رو به عنوان میزان استاندارد معرفی بکنیم.
با توجه به اینکه اکثر قطعاتی که در طول تاریخ نوشته شدن، توی میزانهای چهار ضربی بودن؛ ما میایم یک میزانی رو به عنوان میزان استاندارد انتخاب میکنیم که از چهار ضرب تشکیل شده باشه.
حالا یک نتی رو در نظر بگیرید، یا یک صدایی رو در نظر بگیرید که طول زمانیش یا ارزش زمانیش به اندازۀ این میزان چهار ضربی هست. یعنی ما یک صدایی داریم که یه جورایی چهار ضرب طول میکشه.
به این نت، که شبیه یک دایره یا یک بیضی توخالی هست، بهش میگن نت گرد؛ یا در زبان انگلیسی هول نت.
شاید تعریف انگلیسیش یه مقداری واضحتر باشه. وقتی میگیم هول نت یعنی نتی که تمام میزان رو دربرمیگیره.
حالا فرض بکنید که این نت رو تقسیم بر دو میکنیم. یعنی یک صدایی رو داریم که به جای چهار ضرب، اینجا دو ضرب طول میکشه و این نت رو اسمشو گذاشتن نت سفید یا در انگلیسی هلف نت.
که باز میبینید هلف نت که نت نصف هست یه جورایی، یعنی این که نتی که ارزش زمانیش به اندازۀ نصف یک میزانه یا دو تا ضربه.
این نتم شبیه چوب گلف هست که سر اون چوب گلف، یا اون دایرۀ سرش تو خالی هست.
حالا اگه نتی رو داشته باشیم که از نظر زمانی، فقط یک ضرب طول بکشه... نواختنش، اون موقع بهش میگن نت سیاه یا کوارتر نت که همونجور که انگلیسیش میگه؛ نتی که یک چهارم میزان رو پر میکنه یا فقط یک ضرب طول زمانیش هست.
این هم قیافش شبیه همون چوب گلفه، منتهی با این تفاوت که داخل اون دایرۀ انتهاییش، سیاه هست. یعنی تو پر هست دایرش.
حالا اگه هر ضرب رو، توی میزانمون تقسیم بر دو بکنیم؛ یعنی یک نتی رو داشته باشیم، یک صدایی رو داشته باشیم که توی هر ضرب دو بار نواخته میشه، یعنی به اندازۀ نصف ضرب باشه، اون موقع به این نت میگن چنگ؛ که خب اسم انگلیسیش ایث نت هست یا نت یک هشتم که خب نشون میده که یک هشتم میزان رو پر میکنه.
قیافۀ این نت هم، باز شبیه چوب گلفی هست که البته سرش یه حالت پرچم داره. شاید این شکل رو خیلیا دیده باشن توی حالا...جاهای مختلف. پس این نوع نت، نت چنگ هست.
حالا اگه باز این نت چنگ رو تقسیم بر دو بکنیم، یعنی یک نتی داشته باشیم، یک صدایی داشته باشیم که در هر ضرب، چهار بار نواخته بشه، این نوت اسمش هست دولا چنگ.
در فارسی یا سیکستین نت که یعنی یک شانزدهم میزان. پس ما توی هر میزان، اون موقع میزان استانداردی که داریم چهار ضربی هست، ما شونزده تا از این نت میتونیم بزنیم.
حالا من اینجا برای درک بهتر موضوع، نتها را از نظر ارزش زمانی خواهم آورد.
در کنار اون چهارتا ضربی که ما تعریف کردیم توی میزان استانداردمون، اون ضربها رو به صورت صدای تیک، من خواهم گذاشت و شما خواهید دید که هر کدوم از این نتهایی که اسم بردیم از نظر زمانی چقدر طول میکشن.
ارزش زمانی نت گرد به این صورت هست.
(08:28_08:45 )
و ارزش زمانی نت سفید.
(08:45_09:00)
و اینجا هم، ارزش زمانی نت سیاه رو خواهیم شنید که به اندازهی یک ضرب هست.
(09:05_09:21)
و اینجا هم ارزش زمانی نت چنگ؛ که تو هر ضرب دو بار نواخته میشه.
(09:26_09:41)
و اینجا هم ارزش زمانی نت دولاچنگ؛ که در همین میزان شونزده تاست یا در هر ضرب چهارتا.
(09:48_10:00)
خب البته، ما نتهایی هم داریم که از نظر ارزش زمانی خارج از این سیستم هست؛ یعنی یا از اینا کوچیکتر هست یا اینکه از اینا بزرگتر هست از نظر زمانی و ممکنه مثلا توی هر ضرب، شونزده تا نت نواخته بشه که خیلی سریع میشه.
یا اینکه توی دو میزان یک نت نواخته بشه که خیلی حالا از نظر زمانی آرومتر هست.
یا حتی بین اینها یعنی مثلا یک نتی داریم که ارزش زمانیش مثلا یک ضرب و نیمه یا دو ضرب و نیمه.
پس خیلی حالت خشک و بستهبندی شده و صفر و یکی نداره ارزش زمانی نتها و میشه اونها رو باهاش بازی کرد و کوتاهتر و بلندترشون کرد.
که خب اینجا با توجه به اینکه ما نیاز نداریم به این موضوع، خیلی من دیگه به این قضیه نمیپردازم.
خب حالا که ارزش زمانی نتها رو دونستیم، میریم سراغ کسر میزان دوباره. ما گفتیم توی مخرج کسر میزان، عددی که نوشته میشه، نوع ضربی هست که ما استفاده میکنیم تو این میزان؛ یعنی طول هر ضرب رو برای ما مشخص میکنه.
وقتی عدد مخرج ما چهار هست، یعنی نتی که به عنوان یک ضرب در نظر گرفتیم، نت سیاه هست. یعنی همون نتی که طولش به اندازهی هر ضرب بود. پس یعنی هر ضرب ما، به اندازۀ یک نت سیاه طول خواهد کشید.
و اگر در مخرج عدد هشت رو داشته باشیم، یعنی نتی که انتخاب کردیم به عنوان مبنا، نت چنگ هست. یعنی اون نتی که حالا نصف نت سیاه بود.
به این ترتیب وقتی میگیم یک میزانی چهار چهارم هست، منظورمون این هست که توی یک میزان چهار نت سیاه جا میگیره.
وقتی میگیم سه چهارم هست یعنی توی اون میزان، سه تا نت سیاه جا میگیره.
پس اون صورت کسر ما برای ما تعداد اون ضربها رو مشخص میکنه.
حالا من اینجا یک سری از کسر میزانهای مشهورتر رو به صورت خیلی ساده، طوری که هر ضربش یک صدا داشته باشه براتون پخش خواهم کرد که شاید کمک بکنه برای درک بهتر کسر میزان.
من اینجا صدای هت درام رو به عنوان صدای نتمون، در نظر میگیرم. هت، توی ساز درامز در حقیقت همون دوتا سنچی هست که به صورت برعکس روی کلۀ هم قرار گرفتن و حالا یا با پا نواخته میشه، یا اینکه با چوب درام روش ضربه زده میشه.
خب صداش رو الان خواهیدشنید و باهاش آشنا خواهید شد.
اول از همه کسر میزان چهار چهارم رو با هم خواهیم شنید؛ که به اسم مارش (marsh) هم معروفه، چون مارش نظامی بر مبنای کسر میزان چهار چهارم هست و انقدر مشهوره این کسر میزان چهار چهارم که توی موسیقی بهش کسر میزان کامن هم گفته میشه؛ یا کامن تایم سیگنیچر (comn time signicher) که یعنی کسر میزان معمول و مشهور و چیزی که خیلی مورد استفاده است.
به همین ترتیب ما گاهی به جای عدد چهار چهارم یا کسر چهار چهارم، حرف سی (c) رو قرار میدیم که همون اول کامن هست و این رو اگر جایی دیدید، بدونید که منظور همون کسر میزان چهار چهارم هست.
این کسر میزان رو با هم بشنویم.
(13:20_13:32)
کسر میزان بعدی، کسر میزان سه چهارم هست که خیلیا اونو با اسم والس میشناسند؛ چون تمام قطعاتی که برای والس نوشتهشده، در کسر میزان سه چهارم هست.
مطمئنم وقتی میشنوید متوجه میشید که از چه نوع قطعاتی صحبت میکنم.
(13:53_14:01)
کسر میزان بعدی، کسر میزان شش هشتم هست که خیلی توی موسیقی غربی، مورد استفاده قرار میگیره و بر خلاف اون دوتا کسر میزانی که قبلا حالا صدای مترونومشو شنیدید، اینجا ما از نتهای چنگ به عنوان نت مبنا استفاده میکنیم.
به همین ترتیب میبینید که یه جورایی تعداد ضربهای ما بیشتر میشه؛ یعنی اون طول ضربها یه مقداری کمتر میشه و تعدادشون بیشتر میشه.
پس میزان شش هشتم رو هم اینجا مترونومش رو با هم بشنویم.
(14:34_14:43)
حالا این کسر میزان به چه کار ما میاد؟ و به چه درد ما میخوره؟ این کسر میزان در حقیقت یک بستر زمانی، یک قالب زمانی رو به ما میده که بتونیم توی اون یک ریتمی رو بسازیم، حالا یا بشناسیم.
پس کسر میزان به خودی خود خیلی شاید به کار ما نیاد. وقتی ما ارزش کسر میزان رو میدونیم که در مورد ریتم صحبت میکنیم و میخوایم یک ریتمی رو بشناسیم یا میخوایم یک ریتمی رو بسازیم؛۸ به همین ترتیب ما نیاز داریم که قالب زمانی اون ریتم رو بشناسیم.
اما ریتم چی هست توی موسیقی؟ تعریف ریتم توی موسیقی، یک الگوی زمانی خاص هست که شامل ضربهای مختلفه و این ضربها قدرت متفاوتی دارند؛ یعنی بعضی ضربها ضعیفترن، بعضی ضربها قویتر هستن.
تمام این ضربها، حالا همۀ ضربهای یک ریتم، باید توی قالب کسر میزان ما قرار بگیرن. یعنی اگه کسر میزان چهار چهارم داریم، ریتمی که میسازیم یا ریتمی که میشنویم، باید توی قالب این کسر میزان چهار چهارم جا بشه.
توی ریتم ما یک ضرب داریم و یک ضد ضرب داریم. ما ضرب رو یا دامن بیت (dom bit) رو با عدد میشماریم و آپ بیت (up bit) یا ضد ضرب رو با و میشماریم.
مثلا وقتی ما یک میزان چهار چهارم داریم، خب میزان ما از چهار تا ضرب تشکیل شده؛ ولی این ضربها که به همدیگه نچسبیدن.
بینشون یه فضاهای خالی هست؛ یعنی شما وقتی نت به صدا در میاد، اون چهار تا ضرب رو که میشنوید با یک فاصلۀ زمانی، نسبت به هم قرار میگیرن. اون سکوت بینشون رو ما بهشون میگیم ضد ضرب و اونا رو با و میشماریم. همین و فارسی خودمون.
مثلا فرض کنید چهار چهارم رو میگیم یک و دو و سه و چهار و. یک و دو و سه و چهار و. اون یک دو سه چهار ضربهای ما هستن.
همون نتهایی که توی مخرج کسر مشخص کردیم ارزشش رو و تو صورت تعدادشو مشخص کردیم، اون اون عددها یک دو سه چهار نتهای ما هستن و اون سکوتهای بینش که ما به عنوان آپ پیت یا ضد ضرب میشناسیم، اونها رو با و میشماریم.
حالا وقتی جلوتر میریم میبینید که توی ریتم سازی لزومی نداره که اون آپ بیتها یا ضدضربها سکوت باشن. میتونن به جای اونها نت قرار بگیره.
حالا من همون کسر میزانهایی که براتون توی قسمت قبلی پخش کردم، اونها رو براتون شروع میکنم به شمردن روی اون کسر میزانها، روی اون مترونومها و شما آپ بیت و داون بیت یا ضرب و ضد ضرب رو راحتتر میتونید تشخیص بدید.
(17:30_18:02)
در تعریف دیگه، میشه گفت ریتم در حقیقت قرار دادن نتها، قرار دادن صداها و سکوتها توی هر کدوم از این ضربها و ضد ضرب هاست؛
یعنی ما میتونیم بینهایت ریتم درست بکنیم. با قرار دادن صداها توی ضربها یا توی ضد ضرب ها جاهاشون رو عوض بکنیم. تو ضدضربهای مختلف صدا قرار بدیم. تو ضربههای مختلف صداها را با سکوت قرار بدیم.
پس خیلی انعطافپذیری زیادی به ما میده. برای ساختن ریتم. پس ریتم در حقیقت قرار دادن صداها و سکوتها توی این ضربها و ضد ضربها هست.
حالا من اینجا میخوام همین کار رو انجام بدم. یعنی میام یه کسر میزانی رو انتخاب میکنم. اینجا چهار چهارم. کسر میزان چهار چهارم رو انتخاب میکنم و روی ضربها و ضدضربها، یا داون بیتها و آپ بیتها میام صدا قرار میدم، حالات مختلف.
یه بار روی ضربها صدا قرار میدم. یه بار روی ضد ضربها صدا قرار میدم و ترکیبی از این دو تا که شما بشنوید و ببینید چقدر میشه با این کسر میزان ساده با این ضربهای ساده میشه ریتم ها رو عوض کرد.
من در ابتدا صدای هت رو، یا صدای نت مورد نظرمون رو روی ضربها قرار خواهم داد روی داون بیتها و بعد جاشونو عوض میکنم؛ این دفعه صدای هت رو نت مون رو میبرم روی آب بیتها یا روی ضدضربها.
تفاوت این دو تا رو با هم بشنوید.
(19:32_20:00)
خب حالا شروع میکنم به ترکیب کردن این دوتا باهم؛ یعنی یه جاهایی از اپ بیتها برای صدای نتم استفاده میکنم. یه جاهایی از داون بیتها و به این ترتیب ریتمهای مختلفیرو خواهم ساخت.
من صدای مترونوم رو، یا همون تیکهایی که شنیدید رو اینجا روی کسر میزانم میذارم، روی ریتمم که شما ببینید که کجا داون بیت داریم، کجا اپ بیت داریم.
(20:30_20:47)
تا اینجا یه جورایی متوجه تفاوت کسر میزان با ریتم و رابطۀ اونها با هم شدیم؛ اما برای درک بهتر این موضوع من یه مثال سادهتر میزنم.
فرض بکنید که تو یک مراسم عروسی هستید. توی مراسم عروسی، معمولا مصطلح هست که... یک عدهای گوشه نشستن و دارن دست میزنن و خب یک عدهای هم اون وسط دارن میرقصن.
حالا اونایی که اون گوشه نشستن دارن دست میزنن، این ضربآهنگ دست زدنشون معمولا ثابت هست در طول یک آهنگی که اونجا گذاشته شده و صدای ضربهایی که با دستشون درمیارن، یه جورایی با فاصله یکسانی صورت میگیره.
حالا این صدای دست زدنه، حکم کسر میزان ما رو داره که در طول قطعه، در طول آهنگ، با یک ضربآهنگ ثابت داره تکرار میشه.
ولی کسایی که میان وسط شروع میکنن به رقصیدن، ممکنه یکی فارسی برقصه، یکی کردی برقصه، یکی ترکی برقصه. حالا هر سبک و سیاق و رقصی که تو ذهنتون میاد با اون آهنگ شروع میکنن به رقصیدن.
اون کسایی که میان میرقصن، هر کدومشون انگار یک ریتم مخصوص به خودشون رو دارن. پس اون رقصه، حکم ریتم ما رو داره که در قالب اون کسر میزان در قالب اون دستزدنه انجام میگیره.
به این ترتیب؛ فرقی نمیکنه اون کسی که میاد اون وسط میرقصه، از چه رقصی استفاده میکنه. فارسیه؟ ترکیه؟ بریک دنس میزنه.
ولی همۀ این رقصها درسته که با هم متفاوتن؛ ولی همشون در قالب اون دست زدنن. یعنی با ضربآهنگ اون دست زدنه دارن میرقصن.
به این ترتیب اون دست زدنه برای ما حکم کسر میزان رو داره توی آهنگ، و رقصیدن های متفاوت، حکم ریتمهای متفاوتی دارن. به این ترتیب میشه روی یک کسر میزان ساده، خب رقصهای مختلف یا ریتمهای مختلفی رو اجرا کرد.
پس با تمام این بحث ما به دو تا نتیجهی خیلی مهم میرسیم. یکی اینکه ریتم در حقیقت یک پترن یا الگویی هست که در قالب کسر میزان اجرا میشه و دو اینکه اون دست زدنه یا اون کسر میزان، خودش میتونه به عنوان یک ریتم معرفی بشه.
حالا هر چند که ساده است. یک دست زدن ساده است یا یک ضربهای به اصطلاح سادهای هست، منتهی میشه این نتیجه گرفت رو که هر کسر میزانی خودش یک ریتم هم هست، ولی برعکسش صادق نیست. یعنی هر ریتمی کسر میزان نیست. ریتم با کسر میزان متفاوت است.
چون اینجا شما تصویر من رو ندارید، من نمیتونم روی یک کسر میزان با ریتمهای مختلف برقصم،ولی میتونم روی کسر میزان ثابت با گیتار، ریتمهای متفاوتی رو بزنم و شما ببینید که بله میشه که روی یک کسر میزان ثابت، ریتمهای متفاوتی رو داشت و بینهایت ریتمهایی رو تولید کرد.
قبل از اینکه بریم سراغ این ریتمهای مختلف، این غلط مصطلح توی کسانی که تو موسیقی فعالیت میکنن هست که... از کلمۀ ریتم به جای کسر میزان استفاده میکنن.
مثلا میگن ریتم چهار چهارم یا ریتم شش هشتم در حالی که این درست نیست، اما خب انقدر مصطلح شده که دیگه همه متوجه منظور همدیگه میشن. وقتی میگن ریتم چهار چهارم منظور همون کسر میزان چهار چهارم است.
ولی ما باید سعیمون بر این باشه که از اصطلاحات و کلمات درست، در جای درستشون استفاده بکنیم.
(24:07_24:54)
خب حالا تا اینجای راه که اومدیم، وقتشه که بریم سر اصل مطلب و اون هم روش تشخیص کسر میزان هر آهنگ هست؛
ما برای اینکه بتونیم کسر میزان یک آهنگ رو تشخیص بدیم، لازمه که ریتم اون آهنگ رو بشناسیم و اون پترن و اون الگویی که تکرار میشه به عنوان ریتم، اون رو اول و آخرش رو بدونیم کجا شروع میشه و کجا تموم میشه.
پس اون پترن رو اول درک میکنیم با شنیدن آهنگ، و اون ریتم رو میشناسیم و بعد شروع میکنیم به دست زدن یا پاکوبیدن با اون آهنگ، در کنار اون ریتم.
حالا اون جایی که ریتم شروع میشه، یعنی برمیگرده به اون حالت صفر خودش؛ از اول میخواد شروع بشه، اونجا شروع میکنیم به شمردن، و جایی که ریتم تموم میشه، ما شمردمون رو قطع میکنیم با همون ضربآهنگ دست زدن یا پا کوبیدن روی زمین.
حالا من اینجا برای اینکه یه مقداری این موضوع براتون راحتتر بشه، چندتا مثال میزنم و روی اون مثالها شروع میکنم به شمردن و کسر میزان اون آهنگ رو براتون مشخص میکنم.
اولین آهنگی که انتخاب کردم آهنگ "شمع"، اثر گروه "آرکایو" هست و من روش ضربها رو براتون میشمرم و کسر میزانش رو مشخص میکنم.
همینطور که میشنوید ریتم این قطعه به این صورت هست.
(26:24_26:49)
پس کسر میزانی آهنگ چهار چهارم است. چهارتا ضرب داره.
قطعهی بعدی، اسمش هست بریک آن "ترو تو د ادرساید" (on true to the other side) اثر گروه "ددورز" (the woods) و همونطور که میشنوید؛ ریتمش اینطوری هست.
(26:58_27:30)
این هم پس کسر میزانش چهار چهارم هست. ریتمی متفاوت است با ریتمی که قبلا شنیدید.
قطعۀ بعدی اسمش "ایف ای لاست یو" (if I lost you) است اثر "مینی کینگ" (mini king) و همونطور که میشنوید، ریتمش به این صورت هست.
(27:36_28:00)
حالا شروع بکنیم بشماریم باهاش... این هم کسر میزانش شیش هشتم هست. توی ریتم شیش هشتم معمولا ضرب اسنر (sner) روی ضرب چهارم زده میشه.
و حالا شیش هشتمی که ما توی موسیقی غربی داریم. یه بار دیگه گوش بدید؛ اسنر درامر رو با صدای تق. با صدایی که اینجوری میاد روی درامز، اون اسنر هست. اون ضرب توی ضرب چهارم هست اگه خوب گوش بدید.
(28:24_28:42)
قطعهی بعدی تم اصلی فیلم "پدرخوانده" یا "گاد فادر" هست و همونطور که میشنوید ریتمش اینطوریه.
(28:55_29:10)
و شروع میکنیم به شمردن... یک دو یک دو سه، یک دو سه. و کسر میزانمون سه چهارم هست.
این همون کسر میزانی هست که گفتیم اسمش والسه و اگه دقت بکنید، شما رو یاد رقص والس میندازه و تو خود فیلم هم اتفاقا، دون کولیونه با دخترش توی عروسیش، والس میرقصه روی همین آهنگ.
میریم سراغ یک مفهوم دیگه، به اسم "سینکوپیشن" (synqupation) یا سنکوپ (sanqup) که توی ریتم خیلی خیلی مهم هست و واقعا کلی از ریتمهای شرق و غرب، همشون داخلشون سینکوپیشن دارن.
سینکوپیشن به صورت ساده؛ یعنی قرار دادن نتها، قرار دادن صداها، روی آپ بیتها و روی جاهایی که جزو ضرب اصلی نیستند و جز ضد ضرب هستن.
یعنی ما بیایم از نتها و صداها که برای ریتم سازی استفاده میکنیم، اونها رو روی بخشهای ضد ضرب کسر میزان قرار بدیم.
حالا این تعریف خیلی سادش هست و ما اگه بیایم حتی اون ضد ضربهایی رو که قبلا صحبت کردیم که با و خونده میشن، مثلا یک و دو و سه و چهار و. حتی بین اون یک و، بازم یک فضایی هست که اونم حتی میتونیم ریزتر بکنیم و اون هم یکجور ضد ضرب محسوب میشه.
یعنی این فاصلۀ این ضرب ها رو به فواصل کوتاهتری تقسیم بکنیم. به جای اینکه دو تا فاصله داشته باشیم، چهارتا فاصله داشته باشیم و معمولا به جای اون فاصلههای کوچکتر، از کلمۀ ای (E) استفاده میکنن. مثلا یک ای و دو ای و چار ای و.
(30:54_31:01)
میبینید که حتی بین اون عدد و هم یک ضد ضرب دیگه قراردادیم.
سینکوپیشن میاد نتهاشو میذاره روی اینها. حالا چه روی اون وها چه روی اون ایها و لزوما روی همۀ اونا قرار نمیده. هر جا که دلش خواست، بسته به اون ریتم، بسته به نوع ریتمش، جاهای مختلف قرار میده، ولی تاکید بیشترش روی اون بخشهای ضد ضرب هست.
ریتمهای ضد ضرب ریششون برمیگرده به کشورهای آفریقایی. جایی که رقصیدن خیلی باب بوده و مراسمات مذهبی و مراسمات فرهنگیشون با رقص و حالا آواز و دور هم جمع شدن بوده.
توی موسیقی آفریقا شاید بگیم مهمترین ساز، سازهای کوبهای هستند. یعنی سازهایی که شاید نقش اصلی رو توی ریتمسازی، برای ما ایفا میکنن.
به همین ترتیب؛ آفریقاییها شاید بشه گفت یکی از ملتهایی هستند که توی زمینۀ ریتم واقعا خبره هستند و ریتمهای خیلی عجیب غریبی دارن که شاید بشه گفت 99 درصدشون، بر پایۀ همون سینکوپیشن یا سنکوپ ساخته میشه.
این ریتمهای آفریقایی، به مرور وارد مناطق دیگهای شدن. وارد حتی خاورمیانه شدن. بعد وارد اروپا شدند حتی.
بعد از طریق اروپا رفتن به آمریکا و توی آمریکای جنوبی مثل کشورهایی مثل برزیل، کشورهایی مثل کوبا، این ریتمها رفتن اونجا اصلا یک شکل و شمایل تازهتری به خودشون گرفتن و تبدیل شدن به یک سری ریتمهایی که ما بعدا در موردشون صحبت میکنیم. ریتمهای خیلی مهمی هستن.
پس میشه گفت یه جورایی ریتمهای سنکوپ دار ریششون و شروعشون از قاره آفریقا بوده.
یکی از خصوصیتهای مهم ریتمهای سنگوپ دار، القای حس رقص هستند به شنونده. یعنی وقتی شما اون ریتمهای سنکوپ دار یا سینکوپیشن رو گوش میدید احساس رقصیدن به شما به وجود میاد و این از همون فرهنگ آفریقا اومده؛ که رقص جز جداییناپذیر اون هست.
من اینجا یک ریتم خیلی ساده، برپایهی کسر میزان چهار چهارم میسازم و ریتمی که ضربهاش سر ضرب هست و یک ریتمی میسازم که سنکوپیشن هست؛ یعنی از سنکوپ استفاده شده توش.
این تفاوت رو شما میبینید و اون احساس رقصیدنی که تو آدم به وجود میاد هم، با شنیدن این ریتم دومیه بیشتر درکش میکنید؛ یعنی وقتی ریتم اول رو گوش میدیم، خیلی آدم حس رقصیدن بهش القا نمیشه... ولی با شنیدن ریتم دوم که سنکوپ دار هست این احساس روی آدم به وجود میاد.
(33:47_34:07)
به عبارت دیگه سینکوپیشن یا ریتمهای سنکوپ دار، ریتمهایی هستن که شما وقتی دارید دست میزنید باهاش و کسر میزان و میشمارید، اون ضربهای ریتمها و خارج از اون کسر میزان هستن. خارج از اون دست زدنهای شما هستن و یه جورایی انگار جاشون درست نیست؛
ولی وقتی اینو به صورت کلی گوش میدید، به صورت یه فیلم کامل گوش میدید، میبینید که نه اینجوری نیست و همون تعریف ریتم که یک الگوی تکرار شونده در قالب کسر میزانه، توش هست و هرگز این ریتم از کسر میزان خارج نمیشه.
یعنی از این دست زدن شما، از این ضرب آهنگ دست زدن شما خارج نمیشه و کاملا داخل کسر میزان خودش هست. منتهی جای اون ضربها، جای اون بیتهایی که انتخاب شده برای این ریتم، روی ضربهای کسر میزان نیست و بین اونهاست و همین معنی سنکوپ هست.
حالا میریم سراغ چندتا ریتم مشهور.
حالا من اسماشو بهتون میگم و مثالهاشو براتون میزنم که اگه جایی شنیدید بتونید اونا رو تشخیص بدید.
اولین ریتمی که میخوام معرفی بکنم؛ من قبلا توی بخش چهارم که در خصوص موسیقی راک بود، من اونجا یه اشارهای بهش کردم. ریتمی هست به اسم بکبیت (back bit) که با آراند بی، وارد موسیقی مدرن شد و بر پایۀ کسر میزان چهار چهارم هست.
ریتم بک بیت، حالت استاندارد یا حالت ساده اش به این صورت هست که... خب چهارتا ضرب اصلیش رو ضرب اول و سوم رو کیک درام میزنه و ضرب دوم و چهارم رو هم اسنر میزنه.
پس ما چهار تا ضرب اصلی داریم داخلش، که ضربهای اول و سوم رو کیک درام میزنه و ضربهای دوم و چهارم رو اسنر میزنه.
حالا این وسط ما های هت (high hat) هم داریم یا همون هتی که بهش اشاره کردم، معمولا توی ریتمهای بک بیت، هتها هشت تا ضرب میزنن.
یعنی همون یک و دو و سه و چهار و اینا رو اگه بشمارید هشت تا ضربه دیگه. یعنی یک ضرب، یک ضدضرب، یک ضرب، یک ضدضرب.
پس ما در کل دو ضرب کیک داریم. دو ضرب اسنر داریم و هشت ضرب هت داریم.
من حالت سادهیب ریتم بک بیت رو اینجا براتون پخش میکنم و بعد چند تا مثال از ریتم بکبیت روی آهنگهای مختلف براتون خواهم گذاشت، با سرعتهای مختلف و با حس و حال مختلف یا شاید با یک جورایی تنوع مختلفی که توشون هست که راحت بتونیم تشخیصش بدیم.
روش تشخیصش همون گفتم ضربهای کیک و اسنر هست. یعنی ضربهای اول و سوم دقیقا روی ضرب، کیک زده میشه و دقیقا روی ضرب، ضربهای دوم و چهارم اسنر زده میشه.
(37:07_37:20)
مثال اول قطعهی "از خواب پریدن" اثر "کینگ رام" (king raam) هست که همونطور که میشنوید ریتمش چهار چهارم هست و ریتم بک بیت هست.
(37:32_37:49)
قطعۀ بعدی اسمش هست "د ون د لیو بریکس" ( the when the live breaks) اثر گروه "لد زپلین" و این هم ریتم بک بیته؛ ولی یه مقداری توش سینکوپیشن به وجود آورده و ضربهای کیک رو جاشون رو یه مقداری تغییر داده. با هم بشنوید.
(38:07_38:40)
ریتم مشهور بعدی ریتم شافل (shuffle) هست. من توی بخش سوم سری پادکستها در موردش صحبت کردم. تو اونجاییکه درمورد بلوز و جز صحبت میکنم، اونجا یه اشارهای به ریتمهای شافل کردم.
ریتم شافل، یک ریتمی هست که بر پایهی کسر میزان چهار چهارم هست و اگه بخوایم توضیحش بدیم من گاها این رو یا به صورت یک چرخی در نظر میگیرم که به جای اینکه محورش وسط باشه، یه مقداری محورش متمایل حالا به طرفین هست و این چرخه وقتی میچرخه، یه جورایی انگار داره لنگ میزنه و یه جاهایی تندتر میچرخه. یه جاهایی آرومتر میچرخه.
یا اینکه گاهی، اینجوری تصورش میکنم که انگار یه آدمی داره راه میره با یه ریتم خاصی و پاش رو زمین میکشه، یکی از پاهاشو روی زمین میکشه و این یه جوری، اون حس کرختی خاصی رو به اون راه رفتن اون آدم میده و توی ریتم شافلم اینجوریه.
وقتی شما گوشش میدی، یه جایی انگار داره آرومتر از اون چیزی که باید زده میشه.
ما ریتم شافل رو در ابتدا توی بلوز دیدیم. وارد جز شد و یکی از ریتمهایی هست که سینکوپیشن یا سنکوپ داخلش هست و مسلما همونطور که گفتم شافل هم ریتمی هست که پایۀ ریتم آفریقایی داره.
تقریبا همهی موزیسینهای سبک بلوز و جز، و حتی راک که داخلش گاهی شافل استفاده میشه، معتقدند که شافل رو باید حس کرد و قابل نوشتن شاید به اون صورت نیست.
نتنویسی شاید نمیشه به این راحتیا و باید حسش کرد شافل رو و هیچکی نمیتونه بگه که شافل چه اندازه اون کرختی و اون سینکوپیشن رو داره و هر نوازندهای شاید شافل رو یک جوری بزنه.
یعنی شما یک آهنگ بلوز رو مثلا به چند تا نوازنده درامز بلوز بدید، ممکنه هر کدوم شافلش رو یه اندازه در نظر بگیرن. یه عده اون کرختی رو بیشتر ایجاد بکنن، یه عده کمتر. پس خیلی نمیشه، یه کیفیتی هست که نمیشه خیلی با عدد و رقم اون رو بیان کرد برای نوازنده.
و یک نکتهی مهم دیگهای که در مورد شافل هست، این هست که وقتی سرعت موسیقی ما بالا می.ره یا تمپوی موسیقی ما بالا میره، شافل نزدیک میشه به ریتم بکبیت یا ریتمهایی که شبیه بک بیت هستند؛ یعنی ریتمهایی که سینکوپیشن ندارن.
یعنی هرچه سرعت شما میره بالاتر، اون سینکوپیشن یا سنکوپ، آروم آروم حذف میشه و توی سرعتهای پایینتر، ما اون حالت شافل و حالت سینکوپیشن و حالت کرختی رو خیلی خیلی بیشتر داریم.
پس این حالت شافل یا شافلیت اگه بخوایم اصطلاح براش بسازیم، با بالا رفتن سرعت موسیقی ما کاهش پیدا میکنه.
با این حساب، باز هم شافل داخل کسر میزان تعریف میشه. یعنی اصلا ما هیچ ریتمی رو نداریم که داخل کسر میزان خاص تعریف نشه؛ یعنی با همۀ سینکوپیشنی که داره با همهی اون حالت شافلی که داره، باز هم توی کسر میزان شمرده میشه و اگه باهاش دست بزنید کاملا مشخصه که یک ریتم چهار چهارم هست.
اینجا من یک ریتم بک بیت رو در کنار یک ریتم شافل قرار میدم با سرعت یکسان و با کسر میزان یکسان که جفتشون چهار چهارم هستن و شما میبینید که دقیقا وقتی از شافل حرف میزنیم، از اون حس شافل حرف میزنیم، منظورمون چی هست؟
به صدای هت ها گوش بدید توی دو تا ریتم و ببینید که هت ها چه جوری حرکت میکنند. برخلاف بکبیت توی شافل، هت ها صداش کاملا متفاوت هست و دارای سینکوپیشن هست.
(42:32_42:55)
من تا دلتون بخواد میتونم از شافل براتون مثال بیارم. اینجا یه قطعۀ بلوز رو انتخاب خواهم کرد و یه قطعۀ جز رو انتخاب خواهم کرد که ریتم شافل دارن و اون ریتمها رو، براتون روش مشخص میکنم و باهاش میشمارم.
خب قطعۀ اول، قطعۀ "لاو سان ویسل بلوز" (love sun wisel bloose) هست. اثر "فردی کینگ" (fredy king) که همونطوری که میشنوید ریتم شافلی داره. اگه با دقت گوش بدید، میبینید درامز چجوری داره ریتم میزنه.
(43:32_43:59)
قطعۀ بعدی اسمش هست "سامتینگ الس" (something else) اثر "کنون بالگ" (canon balg) که یه قطعهی جز هست و یه مقداری سرعتش بالاتر از قطعهی قبلی هست، ولی باز هم همون ریتم شافل رو داره تو خودش. گوش بدید باز...
(44:12_44:31)
حالا اونایی که قسمت سوم پادکست رو گوش دادن، من اونجا در مورد واکینگ بیس لاین (walking baise line) حرف زدم. اینجا هم این قطعه واکینگ بیس لاین داره.
(44:39_44:48)
ریتمهای مشهور بعدی، ریتمهای منطقۀ آمریکای جنوبی هستند یا ریتمهای لاتین و همونطور که گفتیم؛ ریشهی این ریتمها از قاره آفریقا هست و زمان بردهداری که بردهها رو به قارهی آمریکا میاوردن، اون بردهها با خودشون بالاخره فرهنگ و موسیقی خودشونم آوردند و به شدت موسیقی آمریکا رو تحت تاثیر قرار دادن و میشه گفت یه جورایی که کلیت ریشهی موسیقی آمریکا در موسیقی آفریقا هست. حالا چه آمریکای شمالی رو در نظر بگیریم که آمریکایجنوبی.
شاخص اصلی ریتمهای آمریکای جنوبی یا ریتمهای لاتین، وجود سینکوپ و سینکوپیشن هست. توی این ریتمها ما یه الگوهای ریتمیکی داریم به اسم کلاوی (clav). کلاوی لغت در اسپانیایی به معنی کلید هست.
یه جورایی خیلی از موزیسینها معتقدند که درک کلاوی، مثل یک کلیدی هست که درو یا دروازه رو به روی موسیقی لاتین باز میکنه. پس کلاویها توی موسیقی لاتین، توی ریتم موسیقی لاتین، واقعا یکی از کلیدهای اصلی هستن.
ما دوتا کلاوی خیلی مهم داریم که تمام ریتمهای لاتین، بر پایۀ این دوتا کلاوی ساخته میشن. اولین سوم کلاوی (som clavy) هست و دومی رومبا کلاوی (romba clavy).
این دوتا یک تفاوت خیلی کوچیک با هم دارن، اما این تفاوت کوچیک، باعث میشه که خیلی ریتمهای مختلفی از هر کدومشون بیاد بیرون.
این کلاویها بر پایهی کسر میزان دو چهارم هستند. منتهی خیلی از موزیسینها معتقدند چون میزان اول، دو چهارم اول با دو چهارم دوم متفاوته، ما باید این رو به صورت کلی یک میزان چهار چهارم در نظر بگیریم.
منتهی خود اهالی منطقۀ لاتین، موزیسینهاشون معتقدند که نه این یک ریتم دو چهارم هست و هر ریتمی که بر پایۀ این ساخته میشه، باید در زمرۀ دو چهارم قرار بگیره.
به همین ترتیب به این اجماع رسیدند که کلاویها یک جورهایی توی میزان چهار چهارم قرار میگیرند، منتهی باید اونها رو به صورت دو تا بستۀ دو چهارم کنار هم تصور کنیم.
حالا من اینجا کاری که انجام میدم این هست که این کلاویها رو یعنی سوم کلاوی و رومبا کلاوی روکنار هم براتون پخش میکنم.
چطوری؟
اولش من هت رو صدای هت رو به عنوان مترونوم در نظر میگیرم. یعنی اون میزان چهار چهارم رو من اول روی ضربهای اصلی یا همون چهارتا ضرب کسر میزانمون من هت رو قرار میدم که شما بتونید کسر میزان رو باهاش حفظ بکنید و بشمارید و بعد با صدای دو قطعۀ چوب، که به اسم کلاوی شناخته میشن، این پترن سوم کلاوی و رومبا کلاوی رو میزنم و بعد روی این دوتا پترن، یک ریتم سادهای رو ایجاد میکنم که شما ببینید با این چطور میشه ریتم ساخت. خب در ابتدا سوم کلاوی رو داریم.
(47:51_48:15)
حالا رومبا کلاوی.
(48:18_48:38)
حالا اگه اون دو چهارم اول سوم کلاوی رو ما در نظر بگیریم و اونو فقط تکرار بکنیم، یعنی دو چهارم دوم رو بزنیم کنار و فقط دو چهارم اولو تکرار بکنیم، یک حالا ریتمی رو ما بهش دست پیدا میکنیم به اسم ترسیو (tresio) یا سه ضربی و این ریتم شاید خیلی براتون آشنا باشه.
من این ریتم رو مثل دو ریتم قبلی میسازم و یک ریتم حالا سادهای هم روش ایجاد میکنم و شاید اینجوری بدونید منظور من دقیقا از تریسیو چی هست که خیلی توی موسیقی پاپ مورد استفاده قرار میگیره.
بشنویم باهم.
(49:14_49:40)
خب همونطور که شنیدید؛ این دوتا کلاوی خیلی شبیه هم بودند و فقط توی یک جای خیلی کوچیکی با هم تفاوت داشتند. منتهی این تفاوت باعث میشه که ریتمهای که از هر کدوم از اینها به وجود میاد، خیلی با هم تفاوت داشته باشن.
همونطور که گفتیم همهی ریتمهای آمریکای جنوبی یا ریتمهای لاتین از این دوتا کلاوی تشکیل شدن.
منتهی مشهورترین اونها، یکی ریتم سامبا (samba) هست و یک ریتم باسانوا (basanowa).
ریتم سامبا، یک ریتم حالا با سرعت بالایی هست که خیلی توی موسیقیهای رقص آمریکای لاتین استفاده میشه. توی سبکهایی مثل سالسا (salsa) مثلا از اون خیلی استفاده میشه و جالب اینه که برای شمردن توی آمریکای لاتین خیلی از اون روش یک و دو و سه و چهار و استفاده نمیکنن.
روش خودشونو دارن توی آموزش ریتم و یکی از حالا کسانی که ریتم آموزش میداد، من ویدیوهاش رو نگاه میکردم، میگفت که ما توی آموزشگاههامون یه عبارتی درست کردیم که بر اساس اون به هنرجوهامون ریتم لاتین رو درس میدیم.
یک عبارتی درست کردن که اینجوری خونده میشه: تیکوچوکونوکوچو و این رو وقتی تند تند پشت سر هم میخونن، انگار همون ریتم سامبا رو داره تکرار میکنه. حالا اگه من بخوام این پشت سر هم بخونم اینجوری میشه.
(51:06_51:12)
این ریتم به اصطلاح سامبا هست، توی موسیقی لاتین.
حالا من یک ریتم سامبا رو که روی درامز اجرا شده، براتون میذارم که اون رو بشنوید و سعی بکنید این تیکوچوکونوکوچوکو رو باهاش تکرار کنید که یه جورایی براتون ملکۀ ذهنتون باشه. اگه جایی این ریتم رو شنیدید سریع بتونید اون رو تشخیص بدید.
(51:34_51:56)
مهم بعدی ریتم باسانوا هست. خیلیا معتقدن که باسانوا از سامبا مهمتره توی موسیقی. اگرچه سامبا از باسانوا قدیمیتره. برمیگرده به اوایل قرن بیستم و این در حالیه که باسانوا توی دهۀ 50 ساخته شده و یه مقداری جدیدتر هست از سامبا.
باسانو در حالت کلی سرعتش از سامبا پایینتره، حتی خیلیها معتقدند که باسانوا نسخهی آروم شدهی سامبا هست.
در حالی که خود نوازندههای بخش لاتین، منطقهی لاتین، معتقدند که این درست نیست و باسانوا کلا با سامبا فرق میکنه و فرقشون اینه که بخش اولشون، دو چهارم اولش، با دوچهارم دومش، توی باسانووا، با سامبا جاشون عوضشده.
یعنی دو چهارم دوم سامبا رو آوردن گذاشتن اول، دو چهارم اولش گذاشتن دوم و ریتم باسانوا رو به وجود آوردن.
ریتم باسانوا و ریتم سامبا در کنار اون، دوتا ریتمی هستند که یک نوازندۀ بزرگ موسیقی جز به اسم "بیزی گلسبی" (busy glasby) از آمریکای جنوبی اون رو با خودش به موسیقی جاز وارد کرد، به آمریکای شمالی آورد و اون رو به موسیقی جاز وارد کرد و شاید بشه گفت؛ یکی از تحولات مهم سبک جز هست و از خدمات ارزندۀ بیزی گلسبی به حساب میاد.
اینجا هم من یک ریتم باسانوا رو که روی ساز درامز اجرا شده، براتون میذارم. ببینید تفاوتش با سامبا. اولا سرعتش خب پایینتره که ضربآهنگش و ریتمش یه مقداری متفاوته نسبت به سامبا.
(53:38_53:53)
خب اینجا، من یک قطعۀ موسیقی رو که در ریتم سامبا نوشته شده براتون پخش میکنم و سعی بکنید اون ریتم سامبا رو توش تشخیص بدید و بعد از اون یه قطعهای رو در سبک جز، با ریتم باسانوا براتون پخش میکنم.
تو خاطرتون باشه که ریتم باسانوا یکی از ریتمهای مهم سبک جز هست و خیلی از نوازندهها و موزیسینهای سبک جز توی این ریتم آهنگ سازی کردند و قطعاتی رو تولید کردند. با هم بشنویم این دوتا قطعه رو.
(54:27_55:29)
خب احساس میکنم که خیلی راه دوری رو رفتیم. بهتره برگردیم به کشور خودمون و یکی از ریتمهای مشهور کشور خودمون رو هم بررسی بکنیم و اون ریتمی نیست جز ریتم شیش و هشت.
ریتم شش و هشت برخلاف تصور خیلیا، که فکر میکنند بر پایهی کسر میزان شیش هشتم هست، اینطور نیست بر پایۀ کسر میزان دو چهارم و چهار چهارم هست و درسته که شامل شیش ضرب میشه اگه ضرباش رو بشمارید، ولی توی قالب کسر میزان دو چهارم و چهار چهارم قرار میگیره.
اگر از اون روشی که با هم مرور کردیم، برای پیدا کردن کسر میزان استفاده بکنید، میبینید که تو یه کسر میزان دوچهارم و چهار چهارم قرار میگیره.
ریتم شش و هشت از موسیقی سنتی وارد موسیقی پاپ ما شده و من به شخصه خیلی موسیقی سنتی رو نمیشناسم و نمیتونم خیلی در مورد ریتمهای موسیقی سنتی صحبت بکنم.
پیشنهاد میکنم اگر علاقهمند هستید به ریتمهای موسیقی سنتی، حالا پادکستها یا محتواهایی که در این زمینه تولید میشه اونها رو گوش بدید، ولی در اینجا ما کافیه به همین اشاره بکنیم که شیش و هشت از موسیقی سنتی وارد موسیقی پاپ ما شده و خیلی جالبه که مثل همون کلاوی، حتی وقتی که چهار چهارم هست، شامل دوتا بخش دو چهارم در کنار هم میشه و این کاملا بستگی داره به اینکه اون ریتم شش و هشت ما چطور تکرار میشه.
یعنی باید به این دقت بکنیم که تکرارش به چه صورت هست؟ تا کجا طول میکشه؟ چند ضرب ما شاهد اون ریتم هستیم که دوباره به تکرار برسه؟
و این مشخص میکنه که ما توی کسر میزان دوچهارم هستیم یا چهار چهارم. مثلا اگه من بخوام ریتم شیش و هشت رو یه جورایی با دهنم اجرا بکنم، فرض بکنید توی حالت دوچهارم به این صورت میشه:
(57:21 57:31)
توی دوضرب این ریتم تکرار میشه.
ولی وقتی یه مقداری توی دو چهارم بعدی یه تغییراتی توش ایجاد بکنیم، تبدیلش میکنیم به کسر میزان چهار چهارم. اینجوری میشه:
(57:43_57:46)
اینجا میبینید که دو چهارم دوم، با دو چهار اول یه مقداری متفاوته. اینجا ما باید بگیم که کسر میزانمون چهار چهارم هست.
خب قطعاتی که توی ریتم شش و هشت ساخته شدن، انقدر زیادن که احتمالا همۀ شما اونا رو شنیدید. باز با این حال من اینجا یه قطعهای رو که از ریتم شش و هشت استفاده میکنه، براتون پخش خواهم کرد که این ریتم رو هم بشناسید.
(58:12_58:58)
حالا ما اگه بیایم یه مقداری این سینکوپیشن یا سنکوپ ریتم شیش و هشت رو کمترش بکنیم، سعی بکنیم فاصلۀ ضربهامون رو؛ اون شیش تا ضربی که داریم رو، یه مقداری مساویترش بکنیم، اینو نزدیک میکنیم به ریتم شش هشتم غربی که قبلا شنیدین نمونهی اونو.
به این ترتیب ما یک ریتمی رو خواهیم داشت که توی اصطلاح آماتوری و اصطلاح عامیانه بهش میگن شش هشتم سنگین، که خیلی از ترانهها، خیلی از آهنگها، روی اون ساخته شده.
من این ریتم رو براتون اجرا میکنم با گیتار و مسلما متوجه خواهید شد که از چه ریتمی صحبت میکنم؛ چون خیلی از کسانی که تازه میخوان گیتار رو یاد بگیرن جزو اولین ریتمهایی هست که توی آموزش گیتارپاپ بهشون نشون میدم.
(59:51_01:00:09)
من اینجا لازم میبینم که این ریتم به اصطلاح شش هشتم سنگین رو، با شیش هشتم غربی مقایسه بکنم. اینجا شما ریتم شش هشتم غربی رو میشنوید که اگه با دقت بهش گوش بدید، میبینید که ضرب اسنر درام ما، روی ضرب چهارم هست.
اگه باهاش بشمارید یک دو سه چهار پنج شیش رو، میبینید که وقتی چهار رو میخونید، ما روی درامز ضربهی اسنر رو داریم.
(01:00:37)
و اینجا شما به اصطلاح ریتم شش هشتم سنگین فارسی رو میشنوید. اگر دقت بکنید میبینید که نه تنها رو ضرب چهارم بلکه رو ضرب پنجم هم ما یه تاکیدی داریم و بعد از ضرب پنجم، ما دیگه سکوت میکنیم.
یعنی میمونیم تا شمارش تموم بشه. دوباره از یک شروع میکنیم به تکرار ریتممون. پس این تفاوت اصلی بین این دو تا ریتم هست که نباید اونا رو باهم اشتباه بگیریم.
(01:01:12_01:01:26)
نکتهای که اینجا من لازم میدونم یه اشارهای بهش بکنم؛ بحث کسر میزانها و ریتمهای لنگ هست. ریتمهای لنگ، ریتمهایی هستند که بر پایهی کسر میزانهای نامتعارف تر ساخته میشن. کسرمیزانهایی مثل مثلا پنج چهارم، هفت چهارم، هفت هشتم، نمیدونم نه هشتم و امثالهم.
خصوصیتی که کسر میزانهای لنگ دارن، این هست که نمیتونیم اونا رو تقسیم بکنیم به دو تا بخش.
یعنی مثلا شما اگه چهار چهارم رو در نظر بگیرید، چهار چهارم رو میشه به دو تا دو چهارم تقسیمکرد و این دو بخش با هم برابر هستند.
شیش هشتم رو میشه به دو بخش سه هشتم تقسیم کرد و این سه هشتم با هم برابر هستند.
اما مثلا هفت چهارم رو اگه بخوایم تقسیم کنید به دو تا بخش، یه بخشمون میشه چهار چهارم، یه بخشمون میشه سه چهارم و این دو تا نسبت به هم متفاوت هستند و بخش دوم ناقصتر از بخش اوله.
به همین دلیل، به این ریتمها میگن ریتم لنگ. یعنی یه جورایی انگار که دارن لنگ میزنن. ریتمها و کسر میزانهای لنگ، توی موسیقی سنتی ما خیلی استفاده میشن.
شاید از مهمترین ریتمهای موسیقی سنتی ما ریتمهای لنگش باشن، ولی به این معنی نیست که تو موسیقی غربی ما این ریتمها رو نداریم.
به همین خاطر همین من اینجا دو تا قطعه رو انتخاب کردم که روی کسر میزانهای لنگ هستند. دارای ریتمهای لنگ هستن و شما با شنیدن اونها خیلی راحتتر میتونید این مبحث رو درک بکنید.
آهنگ اول آهنگ مانی (money) هست از پینک فلوید (pink floid) که روی کسر میزان هفت چهارم ساخته شده و آهنگ بعدی آهنگ وایکریس (why cries) است از گروه تول (tool) که روی کسر میزان پنج چهارم ساختهشده.
(01:03:16_01:04:15)
واقعیت اینه که میشه گفت... به تعداد موزیسینها شاید ما ریتم داریم. یعنی هر موزیسینی بالاخره یک ریتمی رو معرفی کرده به موسیقی و به تعداد فرهنگها، به تعداد کشورها، به تعداد شهرها حتی، به تعداد اقوام، ما ریتمهای مختلفی داریم و خیلی راحت میشه رفت گشت و ریتمهای مربوط به هر منطقهای رو پیدا کرد و با اونا آشنا شد.
مسلما در قالب زمان این پادکست نمیگنجه که ما بخوایم ریتمهای خیلی زیادی رو اینجا پوشش بدیم و من به همین مباحثی که بهش اشاره کردم بسنده میکنم.
امیدوارم کمک بکنه به شما برای شناختن کسر میزان آهنگهای مختلف و موسیقیای که گوش میدید و لذت بردن بیشتر از اونها.
مباحث خیلی زیادی توی بحث ریتم ما داریم و مباحث پیچیدهای مثل پلیمتریک و پلیریتمیک که من اینجا بهش اشاره نکردم، اما بنا دارم که توی یه قسمت جداگونه حالا در آینده به مبحث پلی ریتم و پلیمتر بپردازم، چون یکی از بحثهایی هست که توی موسیقی مدرن، خصوصا موسیقی راک و متال خیلی ازش استفاده میشه و خوشحال خواهم شد اگر شما ریتمی رو میشناسید یا از شنیدنش لذت میبرید، اون رو با ما توی بخش کامنتها به اشتراک بگذارید که ما بتونیم از ریتم مورد علاقۀ شما لذت ببریم.
در نهایت من یه قطعهای رو براتون پخش خواهمکرد که تنظیم دوبارهاش از خود من هست.
قطعهی دریغ از فرامرز اصلانی که من اون رو حالا به سبک و سیاق خودم تنظیم مجدد کردم و بازخوانی کردم و یه جورایی میشه گفت خوانش من از این قطعهی خیلی خوب هست از فرامرز اصلانی.
امیدوارم شما هم ازش لذت ببرید.
ریتم این قطعه ریتم باسانوا هست و سعی بکنید اون رو تشخیص بدید، باهاش بشمارید کسر میزان رو و در نهایت توی بخش انتهایی قطعه، من از ریتم بک بیت استفاده کردم. ریتم رو تغییر دادم و اون رو هم بشنوید و اون رو هم سعی بکنید باهاش بشمارید و کسر میزانش رو تشخیص بدید.
امیدوارم از این قطعه هم لذت ببرید و شب و روز خوبی داشته باشید و به موسیقی گوش دادن ادامه بدید.
(01:06:01_01:11:00)
بقیه قسمتهای پادکست صندوق را میتونید از طریق CastBox هم گوش بدید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل اول – قسمت اول: معرفی سازها
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل اول – قسمت چهارم: راک و آر اند بی
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت دوازدهم: پلیریتم و پلیمتر