فصل اول – قسمت دوم: ساختار موسیقی


سلام. من وحید هستم از گروه موسیقی The Box، و با شما هستم با قسمت دوم سری پادکست‌های "چطور از موسیقی لذت ببریم؟ (پادکست صندوق)" با عنوان ساختار موسیقی مدرن. توی قسمت قبلی این سری پادکست‌ها، ما در مورد شناختن صدای سازهای مختلف توی موسیقی مدرن صحبت کردیم و چند تا مثال هم برای شما زدیم اونجا که بتونید تشخیص بدید صدای سازهای معمول و مصطلح رو توی موسیقی مدرن. پیشنهاد میکنم حتما اون قسمت رو بشنوید. حالا توی پلتفرم‌های مختلف قرار داده شده و امروز در مورد ساختار موسیقی مدرن صحبت می‌کنیم.




قبل اینکه شروع بکنم به بحث اصلیمون، باید به این نکته حتما اشاره بکنم که بعضی از انواع موسیقی مدرن مثل بلوز و جز، و مسلما موسیقی‌های سنتی مثل موسیقی سنتی خودمون، کلا ساختارشون با چیزی که امروز در موردش صحبت می‌کنیم متفاوت هست. پس ما بیشتر امروز درمورد موسیقی پاپ صحبت می‌کنیم و موسیقی راک و موسیقی‌هایی که تو این کتگوری قرار می‌گیرند. مثل موسیقی فولک یا حالا موسیقی کانتری. نکته‌ی دیگه‌ای که اشاره به خالی از لطف نیست، اینه که ما یک سری ژانر داریم توی موسیقی که اول اسمشون با پروگرسیو شروع میشه. مثل پروگرسیوراک. مثل پروگرسیومتال. این‌ها هم تا حد زیادی ساختارشون از اون قالبی که امروز می‌خوایم در موردش صحبت بکنیم جداهست. اصلا یکی از دلایلی که اسم این‌ها رو پروگرسیو یا پیشرو میذارن اینه که از ساختار مصطلح موسیقی که تا اون زمان استفاده می‌شده، جدا هستن و از اون پیروی نمی‌کنن.


دو تا اصطلاح رو توی این قسمت از پادکست من استفاده خواهم کرد که قبل اینکه شروع بکنم می‌خوام این دو تا اصلاح رو یه توضیح مختصری بدم برای کسانی که شاید با این اصطلاحات آشنا نیستن. یکی از اونا پاساژ هست. پاساژ یا فیل. پاساژ، به یه قسمتی از ریتم یا ملودی گفته میشه که وصل می‌کنه دو تا قسمت از موسیقی رو به همدیگه. همه‌ی سازهای موسیقی می‌تونن فیل یا پاساژ داشته باشن. منتها چیزی که ما خیلی شنیدیم، پاساژ ساز درامز هست، که من یک نمونه‌ای ازش رو اینجا می‌ذارم که مطمئنم با شنیدنش متوجه خواهید شد که منظور من از پاساژ یا فیل چیست.

(4:06 تا 4:26)


اصطلاح بعدی ریف هست. شاید اونایی که موسیقی متال بیشتر گوش میدن با این اصطلاح آشنایی داشته باشن. در حالی که ریف توی تمام انواع موسیقی مدرن وجود داره. از بلوز بگیرید تا کانتری، تا راک، تا متال، هر موسیقی که توی بخش موسیقی مدرن قرار می‌گیره، ریف درش وجود داره. ریف در تعریف ساده به یک ملودی کوتاه گفته میشه که تکرار میشه توی قطعه‌ی ما. این ملودی معمولا در نود درصد مواقع بیشتر از هشت میزان نیست. کوتاهه و این تکرار شدن‌اش توی موسیقی خیلی به چشم میاد یعنی جزو تعاریف اصلی‌اش هست و یه جورایی تم اصلی ملودی ما، تم اصلی اون آهنگ ما رو تشکیل میده.


اینکه چه سازی ریف رو می‌زنه خیلی محدودیت براش وجود نداره. هر سازی که توی موسیقی ما استفاده میشه می‌تونه ریف رو بزنه. منتها مصطلح هست توی موسیقی‌هایی که ما گوش میدیم، مثل موسیقی راک، پاپ و متال، معمولا زدن ریف بر عهده‌ی سازهایی مثل گیتار یا گیتار بیس هست. من چند نمونه از ریف‌های رو که حالا شاید بیشتر باهاشون آشنا هستیم براتون اینجا با گیتار خواهم زد و شاید کمک بکنه به اینکه این مفهوم ریف رو آسون‌تر و شاید بهتر متوجه بشید.

(6:11 تا 7:41)


همونطور که گفتیم موسیقی هم مثل بقیه‌ی چیزها از بخش‌های مختلفی تشکیل شده و دارای یک ساختار هست. توی موسیقی مدرن بخش‌های اصلی ساختار موسیقی شامل اینترو یا مقدمه، ورس یا بدنه‌ی ترانه، کورس یا ترجیع‌بند، بریج یا پل، سولو یا تک نوازی و در نهایت اوترو، اندینگ یا موخره هستن. من در ادامه هر کدوم از این بخش‌ها رو به تفصیل توضیح خواهم داد و مثال‌هایی خواهم زد برای هر کدوم از این بخش‌ها که بهتر و راحت‌تر بتونید با مفهوم این بخش‌های ساختاری موسیقی آشنا بشید. قبل اینکه ما وارد بخش اصلی قطعه‌ی موسیقی‌مون بشیم، یه بخشی رو به عنوان مقدمه یا حالا اینترو خواهیم داشت که یه جورهایی شبیه عنوان‌بندی یا تیتراژ اول فیلم‌ها و سریال‌ها هست.


اگر اهل دیدن فیلم و سریال باشید، میدونید که تو این فیلم و سریال‌ها قبل اینکه وارد داستان اصلی بشیم ما یه تیتراژ یا عنوان‌بندی داریم. توی موسیقی اینترو و مقدمه هم حکم همین تیتراژ و عنوان بندی رو داره و یه جورایی شنونده رو آماده می‌کنه برای ورود به اون قسمت اصلی قطعه. اینترو می‌تونه شامل بخش‌های مختلفی باشه و این بخش‌های مختلف هم، ممکنه با خود قطعه‌ی ما متفاوت باشه. حالا تفاوتشون توی سرعت باشه، توی گام مورد استفاده باشه، ممکنه شامل چیزهای مختلفی هم باشه. ممکنه با یک تک نوازی شروع بشه. ممکنه ما دکلمه‌ی ترانه‌ی قطعمون رو بشنویم توی بخش اینترو، یا حتی از صداهای غیرموسیقیایی استفاده بشه. مثل افکت‌ها. حالا صدای هر چی که فکر بکنید، صدای پرنده، صدای طبیعت، صدای حتی شهر. هر چیزی که تو ذهن‌تون باشه. صدای بارون.


از نظر زمان هم ممکنه خیلی متفاوت باشه. یعنی بعضی از اینتروها هستند که فقط چند ثانیه‌ان. بعضی از اینترو ها حتی تا دو دقیقه هم طول می‌کشن. پس خیلی قالب و قانون خاصی توی این بخش از موسیقی وجود نداره و ما چند تا مثال خواهیم زد در مورد اینترو که بتونید آشنا بشید با این بخش از ساختار موسیقی مدرن. مثال اول ما آهنگ"high hopes" از گروه "pink Floyd" هست که اینتروی اون با صدای طبیعت شروع میشه و انگار که شنونده روی چمنزار دراز کشیده و صدای پرنده‌ها و طبیعت به گوش میاد و حتی یک حشره هم انگار که دور سر این شنونده داره تکون می‌خوره، می‌چرخه و بعد صدای ناقوس کلیسا رو میشنویم و بعد ریف اصلی آهنگ که با پیانو نواخته میشه به گوش میرسه و آروم آروم وصل میشه به بدنه‌ی اصلی آهنگ ما.

(11:18 تا 12:05)


مثال دوم ما آهنگ "Wonder" اثر خواننده آمریکایی سبک فولک، سیکستو رودریگز هست که اینتروش با گیتار بیس و درامز شروع میشه و بعد گیتار آکوستیک با نواختن آکورد روی اون، اون‌ها رو همراهی میکنه تا وقتی که وصل میشه به بدنه‌ی اصلی آهنگ و خواننده شروع به خوندن میکنه.

(12:29 تا 12:53)

مثال بعدی ما آهنگ پشت این پنجره‌ها هست. اثر ناصر عبداللهی که اینتروی اون با تک نوازی پیانو شروع میشه. یک بخش تقریبا طولانی، حول و حوش بیست ثانیه بیست و پنج ثانیه تک نوازی پیانو رو همراه با گیتار بیس و درامز می‌شنویم و بعد ویولنسل یک ملودی رو که ملودی اصلی این قطعه هم هست رو به صورت تک‌نوازی می‌نوازه و بعد با یه پاساژ درامز وصل میشیم به بدنه‌ی اصلی آهنگ که با نواختن همون ملودی توسط فلوت ادامه پیدا می‌کنه.

(13:36 تا 14:28)


مثال آخر ما توی این بخش، قطعه‌ی مادر اثر حبیب هست که به احتمال زیاد همه‌ی شما اون رو شنیدید. اینتروی این قطعه شامل بخش‌های متفاوتی هست که همونطوری که می‌شنوید ابتدا با یک آرپژ گیتار آکوستیک شروع میشه.

(14:57 تا 15:01)

و حالا سینتی‌سایزر و گیتار بیس هم اضافع میشه.

(15:04 تا 15:30 )

این ملودی که می‌شنوید توی بخش‌های دیگه‌ی قطعه شنیده نمیشه و این ملودی صرفا برای بخش اینترو نوشته شده که با سوت نواخته میشه. اینجا ساز هاپسیکورد که صداش سینتی سایزر شده، یک ریف کوتاه، یک ملودی کوتاه رو می‌زنه و با یه پاساژ وصل می‌شه به بخش اصلی آهنگ.

(15:38 تا 16:13)


بخش‌های بعدی ساختار قطعه‌ی ما شامل ورس و کورس هست. ورس بخش اصلی ترانه رو تشکیل میده. یعنی بخشی که داستان اصلی قطعه رو برای ما روایت می‌کنه. یه قطعه ممکنه که ورس‌های مختلفی داشته باشه ولی نکته‌ای که در مورد ورس هست اینه که ملودی‌اش تقریبا ثابته اما کلمات و ترانه‌ای که روی اون ملودی خونده میشه متفاوت هست. در کنار اون، بخش کورس هست که بخش تکرارشونده قطعه‌ی موسیقی ما هست. معمولا بخشی هستش که توی اجراهای زنده توسط حضار و تماشاچیان همراه با خواننده خونده می‌شه و نکته‌ی مهم این که ملودی و ترانه‌ی ثابتی داره. یعنی هم کلمات تکرار میشن، هم ترانه تکرار میشه و هم ملودی. معمولا هم اسم قطعات و آهنگ‌ها رو از توی کورس انتخاب می‌کنن. یعنی یه کلمه‌ای رو از توی کورس به عنوان اسم ترانه، اسم آهنگ، انتخاب می‌کنن.


توی این بخش هم من مثال‌هایی رو آماده کردم که روی اون‌ها بخش‌های ورس و کورس رو توضیح خواهم داد. قطعه‌ای که به عنوان مثال این بخش در نظر گرفتم، آهنگ عیدی فرهاد مهراد هست که به احتمال قوی همه‌ی ایرانی‌ها اون رو شنیدن. اینجا ما ورس اول رو می‌شنویم. به ملودی دقت بکنید که توی ورس بعدی هم تقریبا همین تکرار خواهد شد.

(17:55 تا 18:22)

اینجا کورس هست. این بخش در طول قطعه‌ی ما چندین بار تکرار خواهد شد.

(18:25 تا 18:42)

اینجا هم ورس دوم هست. اگه دقت بکنید ملودی خیلی شبیه ملودی ورس اول هست. صرفا یه جاهایی اوج رو شاهد هستیم ولی کلیت ملودی شباهت خیلی زیادی داره به بخش ورس اول

(18:45 تا 19:10)

و باز هم کورس.

(19:10 تا 19:25)


قطعه‌ی بعدی که در نظر گرفتم این قطعه، یعنی قطعه‌ی اجازه از داریوش اقبالی هست.

(19:40 تا 20:28)

این بخش ورس اول ما هست. دقت بکنید که داره داستان اصلی رو روایت می‌کنه توی این بخش. باز هم ملودی‌اش رو دقت بکنید. این بخش هم کورس هست. که چند بار توی این آهنگ تکرار خواهد شد.

(20:36 تا 21:00)

اینجا ورس سوم هست البته ولی همون ملودی باز هم اینجا شنیده میشه منتها کلمات متفاوته. ترانه یه حرف دیگه‌ای میزنه

(21:03 تا 21:42)

و باز هم کورس. همون ملودی، و همون ترانه.

(21:43 تا 21:54)


قطعه‌ی بعدی یه مقداری امروزی‌تر هست. قطعه‌ی "اینجا جای موندن نیست" اثر سیروان خسروی. اینجا ورس اول رو میشنوید. این قطعه اینترو هم نداشت. یعنی همون اول رفت سراغ بحث اصلی.

(22:02 تا 22:54)

و این هم کورس آهنگ.

(22:56 تا 23:16)

این آهنگ یه کورسی داره که دو بخش هست. ببینید این ملودی‌ها شون با هم متفاوته ولی هر دو بخش باز هم با همین ترانه‌ و با همین ملودی تکرار میشه و جلوتر میریم سراغ ورس دوم. اینجا می‌بینید که ملودی خیلی خیلی شبیه ملودی ورس اول هست یعنی تغییرات در حد شاید یکی دو تا نت باشه.

(24:00 تا 24:36)

و باز هم کورس

(24:38 تا 25:00)

ببینید ملودی و ترانه یکیه منتها سازبندی شاید یه مقداری تغییر کرده باشه و شما صدای پرکاشن رو اینجا نمی‌شنوید.


مثال بعدی ما قطعه‌ی "باران تویی" اثر گروه چهارتار هست و همونطوری که می‌شنوید توی اینتروی اون از صدای باران و افکت صدای باران استفاده شده.

(25:19 تا 25:28)

خب اینجا ما ورس اول رو داریم. چیزی که باید توی ورس باید بهش دقت بکنیم ترانه و ملودی هست. لازم نیست به سازبندی آنچنان برای تشخیص ورس دقت بکنید چون ممکنه آهنگساز توی ورس‌های مختلف سازبندی رو عوض بکنه و صداهای مختلف استفاده. ولی ملودی ثابت خواهد بود تقریبا.

(25:30 تا 26:21).

اینجا هم کورس رو شاهد هستیم

(26:23 تا 27:14)

اگر دقت کرده باشید نکته‌ای که تو بخش قبلی هم بهش اشاره کردم اینجا حاکم هست. یعنی اسم ترانه، اسم قطعه که باران تویی هست، از بخش کورس اون انتخاب شده. خب اینجا ورس دوم هست. به ملودی دقت بکنید. کم و بیش همان ملودی ورس اول رو شاهد هستیم.

(27:16 تا 28:10)

و اینجا باز هم کورس رو می‌شنویم. با همون ترانه و با همون ملودی.

(28:15 تا 28:24)


به عنوان مثال آخر یه قطعه‌ی راک رو انتخاب کردم. قطعه‌ی"in bloom" اثر گروه نیروانا. ورس اول.

(28:37 تا29:02)

اینجا هم کورس رو میشنویم.

(29:04 تا 29:21)

تکرار دوباره‌ی کورس

(29:24 تا 29:50)

ورس دوم با همون ملودی. ولی می‌بینید که ترانه، کلمات‌اش فرق می‌کنه.

(29:55 تا 30:16)

و باز هم کورس. چیزی که باید مد نظر قرار بدید یکی این که یه قطعه ممکنه ورس‌های مختلفی هم داشته باشه یعنی ممکنه دوتا یا سه‌تا ورس داشته باشه که هر کدوم از این ورس‌ها ملودی جداگانه‌ی خودشون رو داشته باشن دو اینکه وجود کورس توی قطعات موسیقی واجب نیست. یعنی باز هم یک آهنگ ممکنه فاقد کورس باشه و فقط از چند تا ورس تشکیل شده باشه.

(30:55 تا 31:17)


اگه یه قطعه‌ی موسیقی رو به بخش‌های مختلفی تقسیم بکنیم، بریج یا پل بخش کوتاهیه که این قسمت‌های مختلف رو به هم متصل می‌کنه. مدت زمان بریج اصولا باید از ورس و کورس کوتاه‌تر باشه یا حداقل به اندازه‌ی کورس باشه. حال و هوای بخش بریج هم با کلیت اون قطعه متفاوته. ممکنه توی ترانه مثلا یک حرف جدیدی گفته بشه توی بریج. از نظر موسیقی هم بخش بریج با بخش‌های دیگه متفاوته. یعنی مثلا حالا اون‌هایی که بیشتر با موسیقی آشنایی دارند و آکورد رو می‌شناسن، توی بخش بریج ما آکوردهای متفاوتی نسبت به بخش‌های دیگه می‌شنویم. ملودی متفاوتی می‌شنویم و حتی ممکنه ریتم و گام متفاوتی هم توی بخش بریج بشنویم.


نکته‌ی مهم دیگه‌ای که در مورد بریج هست، اینه که غالبا توی نود و پنج درصد موارد، توی یک سوم نهایی قطعه موسیقی ما هست و یا اینکه قبل از کورس قرار می‌گیره. موقعی که قبل از کرس قرار می‌گیره، اصطلاحا بهش میگن پری‌کورس یا اگه بخوایم یه کلمه براش اختراع بکنیم پیش ترجیع‌بند. یعنی ما قبل از کورس ممکنه که یک بخش کوتاهی رو مثل بریج داشته باشیم که اصطلاحا به اون بریج میگن پری‌کورس. پس برای تشخیص بریج، ما چندتا نکته رو در نظر می‌گیریم. یکی اینکه این بخش حتما کوتاهه. یعنی نسبت به کورس و ورس کوتاه‌تره. دو اینکه حال‌وهوا و ریتم و حالا آکوردها و ترانه متفاوته نسبت به بقیه‌ی قطعه. و نکته‌ی مهم اینکه توی یک سوم نهایی قطعه یا قبل از کورس ما دنبال بریج می‌گردیم.


نکته‌ی دیگه اینکه توی قطعاتی ما معمولا شاهد بریج هستیم که آهنگساز اون قطعه دارای خلاقیت و درک خوبی از موسیقیه. چرا که ایجاد بریج یا پل، یا حالا یه جورایی تغییر و به هم زدن اون حال و هوای کلیت اون آهنگ، یه جور ریسک محسوب می‌شه و معمولا آهنگسازهای مبتدی حاضر نیستن همچین ریسکی رو قبول بکنن و بیان اون قطعه‌ی خودشون رو یه تغییر اساسی توش ایجاد بکنن. حالا هر چند که این تغییر هم کوچیک باشه. من برای این بخش هم برای درک بهتر مفهوم بریج چندتا مثال انتخاب کردم که با هم می‌شنویم.


به عنوان اولین مثال، من قطعه‌ی "trouble" اثر کولدپلی رو انتخاب کردم که کلیت قطعه چهار دقیقه و سی ثانیه‌ست و بریج توی دقیقه‌ی سه و سی اتفاق میفته یعنی توی یک سوم نهایی قطعه‌ی ما. ورس و کورس این قطعه به ترتیب به این صورت هست

(34:25 تا 35:15)

و اینجا بریج رو شاهد هستیم.

(35:17 تا 35:48)

همونطور که شنیدید، هم ترانه‌ی بخش بریج متفاوت بود و هم موسیقی بخش بریج با کلیت قطعه متفاوت بود. مثال دوم قطعه‌ی "other side" اثر گروه رد هات چیلی پپرز هست که مدت زمان‌اش تقریبا چهار دقیقه و شانزده ثانیه‌ست و بریج توی دقیقه‌ی سه اتفاق میفته و همونجوری که می‌بینید اینجا هم بریج توی یک سوم نهایی قطعه‌است. باز هم ورس و کورس رو پشت سر هم می‌شنویم و بعد بخش بریج رو خواهیم داشت.

(36:27 تا 37:17)

اینجا بریج رو بشنوید.

( 37:19تا 37:56)


مثال آخری که برای این بخش در نظر گرفتم قطعه‌ی "راوی" اثر هایده هست. این مثال علاوه بر اینکه یه قطعه‌ی وطنیه، از این نظر با مثال‌های قبلی متفاوته، اینکه بریج اون قبل از کورس‌اش قرار گرفته. یعنی ما شاهد پری‌کورس هستیم. اینجا شما ورس قطعه رو می‌شنوید.

(38:29 تا 39:01)

اینجا بریج قطعه‌است یا همون پری‌کورس که وصل میشه به کورس آهنگ.

(39:08 تا 39:19)

و اینجا هم کورس رو میشنویم.

(39:20 تا 39:33)

یکی دیگه از بخش‌های مهم ساختار موسیقی مدرن، تک‌نوازی هست. البته تک‌نوازی مختص صرفا موسیقی مدرن نیست و توی ژانرهای دیگه موسیقی هم ما اون رو می‌شنویم مثل موسیقی کلاسیک یا حتی موسیقی سنتی. منتها تعریفی که از تک نوازی هست اینه که یک ملودی نسبتا طولانی رو داریم که توسط یک ساز نواخته میشه و سازهای دیگه اون قطعه، اون رو همراهی می‌کنن. حالا یا با آکورد یا با لاین‌های مختلفی که دارن.


سولو یا تک نوازی می‌تونه به صورت بداهه نوازی باشه یعنی خود نوازنده تصمیم بگیره چه نت‌هایی رو بزنه و هیچ نتی از قبل براش آماده نشده باشه، یا اینکه به صورت نواختن از روی نت باشه. یعنی آهنگساز یک نتی رو آماده کرده برای این قسمت و نوازنده صرفا این نت رو میزنه. توی هر ژانر از موسیقی مدرن تک‌نوازی بر عهده‌ی ساز اصلی اون ژانر هست. مثلا توی سبک‌هایی مثل راک یا بلوز، معمولا به خاطر اینکه ساز اصلی گیتار هست بخش تکنوازی یا گیتار انجام میده یا اینکه ساز بادی مثل ساکسیفون این کار رو انجام میده یا کیبورد. و توی سبک‌هایی مثل فولک و کانتری هم سازهایی مثل گیتار آکوستیک یا هارمونیکا یا همون سازدهنی کار سولو نوازی رو انجام میدن. یا توی سبک‌هایی مثل پاپ، حتی ویولن یا فلوت یا سازهای دیگه هم می‌تونن سولو نوازی بکنن.


خیلی غالب و قانون خاصی در خصوص اینکه چه سازی سولو رو میزنه وجود نداره. صرفا آهنگساز از سازهایی برای سولو نوازی استفاده می‌کنه که توی اون ژانر یه مقداری غالب‌تر و معمول‌تر هستند. نکته‌ی دیگه اینکه تکنوازی یا سولو ممکنه هر جایی از قطعه قرار بگیره یعنی یا ممکنه اصن ابتدای قطعه باشه یا وسط قطعه باشه یا حتی انتهای اون. تو این بخش هم من چند تا مثال برای تک‌نوازی انتخاب کردم که اون‌ها رو با هم می‌شنویم. برای مثال اول من قطعه‌ی "comfortably numb" اثر پینک‌فلوید رو انتخاب کردم که دو تا سولوی بی‌نظیر داره. اگه از نظر ترانه این قطعه رو به دو قسمت تقسیم بکنیم، سولوی اول دقیقا توی وسط قطعه اتفاق می‌افته و سولوی دوم که در انتهای این آهنگ هست. برای این بخش من سولوی اول رو انتخاب کردم که در وسط قطعه قرارداره.

(42:21 تا 43:03)


مثال دوم بخش سولوی قطعه‌ی "Burden" اثر گروه اوپس هست که توسط کیبورد نواخته میشه. این بخش رو هم با هم می‌شنویم.

(43:15 تا 43:54)

مثال آخر این بخش هم قسمت تکنوازی نسخه‌ی آکوستیک قطعه‌ی "رقی" اثر عبدی بهروانفر هست که هارمونیکا یا سازدهنی نواخته میشه

(44:07 تا 44:53)

و در نهایت بخش اوترو، اندینگ یا موخره رو داریم تو یه قطعه‌ی موسیقی، که بخشی است که بعد از اون قطعه‌ی موسیقی به پایان میرسه. توی ادبیات آهنگسازی به اوترو کدا گفته میشه یعنی بخشی که از اون به بعد ما پایان قطعه رو داریم.


در اینجا قانون و قاعده خاصی برای این که چطور قطعه‌مون رو به پایان ببریم وجود نداره. خصوصا توی موسیقی مدرن. منتها چند روش خیلی معمول و مصطلح هست که اکثر آهنگسازها از اون‌ها استفاده می‌کنن و من به اون اشاره خواهم کرد. متداول‌ترین روش، روش استفاده از فید آوته. یعنی آروم آروم صدای قطعه مون رو کمتر و کمتر بکنیم تا جایی که دیگه به پایان برسه. یه روش دیگه استفاده دوباره از اینترو هست. یعنی اون بخشی که توی بخش ابتدایی قطعه‌مون ساختیم و استفاده کردیم دوباره بیایم توی بخش انتهایی یا اوترو استفاده بکنیم. یه جورایی بازگشت به ابتدای قطعه رو تداعی می‌کنه توی ذهن شنونده.


روش دیگه اتمام ناگهانی هست. یعنی یک جایی که انتظارش رو نداریم قطعه به پایان برسه. یه روش دیگه هم کاهش تدریجی سرعت قطعه است. یعنی انگار که قطعه سرعتش آروم‌آروم کم میشه و در نهایت باز می‌ایسته. یه روش کمتر متداول هم وجود داره که البته خیلی حرفه‌ای‌تر هست و اونم اینه که آهنگساز برای بخش اوترو و بخش پایانی قطعه‌ی خودش یک بخش مجزایی رو بنویسه. ما این قضیه رو توی موسیقی کلاسیک خیلی زیاد داریم ولی توی موسیقی مدرن شاید کمتر شنیده میشه. من برای هر کدوم از این روش‌هایی که ذکر کردم مثال‌هایی رو خواهم آورد تا بتونید راحت تر با مفهوم اوترو هم آشنا بشید.


مثال اول ما قطعه‌ی مشهور "hotel California" اثر گروه ایگلز هست که در بخش اوتروی اون از روش فیدآوت استفاده شده.

(47:17 تا 47:45)

مثالی که برای روش استفاده دوباره از اینترو توی بخش موخره انتخاب کردم، قطعه‌ی "Nothing Else Matters" اثر گروه متالیکا هست.

( 47:59 تا 48:45)

قطعه‌ی"yesterday" اثر بیتلز هم از روش کاهش تدریجی سرعت قطعه یا کاهش تمپو برای بخش اوتروی خودش استفاده کرده.

(49:00 تا 49:17)

و در نهایت من قطعه‌ی"Rosetta Stoned" اثر گروه تول رو به عنوان قطعه‌ای که بخش اوتروی مجزا داره انتخاب کردم.


نکته این که این قطعه در انتها به صورت ناگهانی تموم میشه.

(49:34 تا 50:25)

امیدوارم تونسته باشم توی این قسمت از پادکست، مفهوم ساختار موسیقی مدرن و کلیات اون رو به شما منتقل بکنم. مطمئنا نکات و جزئیاتی در خصوص ساختار موسیقی وجود داره که اینجا من به دلیل اینکه از حوصله و وقت این قسمت از پادکست خارج بود، به اون‌ها اشاره نکردم. لطفا صفحات گروه رو توی شبکه‌های اجتماعی دنبال بکنید. اونجا ما یک سری ویدیوها و مطالب آموزشی دیگه‌ای در خصوص موسیقی قرار دادیم که ممکن هست مورد توجه علاقه‌مندان به موسیقی قرار بگیره. قطعه‌ای که خواهید شنید ساخته‌ی خود من هست با عنوان زندگی برنده است. روز خوبی داشته باشید.

(51:13 تا 54:55)



بقیه قسمت‌های پادکست صندوق را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82%3A-%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D9%84%D8%B0%D8%AA-%D8%A8%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%9F-(%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-2%3A-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D9%82%D8%B7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C)-id4849739-id480057289?utm_source=virgool&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA%20%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82%3A%20%DA%86%D8%B7%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D8%B2%20%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C%20%D9%84%D8%B0%D8%AA%20%D8%A8%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D9%85%D8%9F%20(%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%202%3A%20%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%20%D9%82%D8%B7%D8%B9%D8%A7%D8%AA%20%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%82%DB%8C)-CastBox_FM
https://theboxband.ir/music-structure/?utm_source=virgool