قسمت چهاردهم: سیکستو رودریگز

سلام من وحید هستم و این فصل دوم پادکست صندوقه و من با قسمت اول از این فصل در کنار شما هستم.

سیکستو دیاز رودریگز متولد ۱۰ جولای ۱۹۴۲ در دیترویت ایالت میشیگان آمریکاست. اون ششمین فرزند خانواده‌ی خیلی فقیر و از طبقه کارگر مکزیکی هست که برای کار، از مکزیک به دیترویت میشیگان اومدن تا توی کارخونه‌هایی که اونجا احداث شده، شروع به کارگری بکنن.

خب پدرش یک مکزیکی اسپانیایی تبار بود و مادرش نیوتاون امریکن بود یا ساکنین اصلی آمریکا. به خاطر اینکه فرزند ششم بود اسمش رو سیکستو گذاشتن یعنی ششمین و خیلی هم از بچگی رودریگز اطلاع زیادی در دست نیست. خودشم خیلی در مورد این قضیه صحبت نمی‌کنه و فقط ما می‌دونیم که خانواده‌اش به شدت تنگدست بودن. پدرشون صبح تا شب کار می‌کرده تا بتونه شکم خانوادش رو سیر بکنه. از این خونه به اون خونه. خانه‌های خیلی درب و داغون و شاید بعضی جاها گروهی زندگی کردن، با بقیه تو یه خونه. اینا چیزایی هست که خودش از بچگی به یاد میاره و بهشون اشاره می‌کنه.

در هر حال سیکستو در سال ۱۳۸۱ موفق میشه که از دانشگاه ایالتی وین لیسانس فلسفه بگیره. خب شروع حرفه‌ای موسیقی سیکستو رودریگز از کی بود؟ خودش میگه که ما یه گیتار خانوادگی داشتیم تو خونمون و مال همه بود و من این و برمی‌داشتم می‌رفتم بیرون، تو بار، اینور اونور و می‌خوندم. تو کافی‌شاپها، تو بارهای مختلف، تو غذاخوری‌ها. جاهایی که مردم جمع می‌شدن، شروع می‌کردم یه سری آهنگ‌هایی که خودم ساخته بودم رو می‌خوندم و حالا یه پولی جمع می‌کردم.

این دیگه تبدیل شده بود به فعالیت روتینش و هر شب این کار رو انجام می‌داد. تا اینکه تصمیم می‌گیره یکی از همین آهنگ‌هایی که می‌خونده رو ضبط بکنه به صورت سینگل و منتشر بکنه. در سال ۱۹۶۷، نام مستعار رودریگز رو برای خودش انتخاب می‌کنه. اسم این آهنگی که به صورت تک‌آهنگ منتشر می‌کنه ای ویل اسلیپ اوی هست که یک شرکت ضبط موسیقی خیلی کوچیک و محلی براش اون رو ضبط می‌کنه و منتشرش می‌کنه.

رودریگز باز ادامه میده به فعالیتش توی بارهای مختلف، کافی‌شاپ‌ها و غذاخوری‌های مختلف. تا اینکه بالاخره یک تولیدکننده‌ی موسیقی خیلی اتفاقی پیداش می‌کنه و توی بار میره می‌بینه کارش رو و باهاش قرارداد می‌بنده. این شرکت یا این کمپانی ضبط موسیقی، کمپانی ساسکس بود که البته بعدها هم خیلی زود منحل شد. دو تا آلبوم با این کمپانی ضبط می‌کنه که حالا اولین آلبومش با نام کلفکت ۱۹۷۰ منتشر میشه و دومین آلبومش کامینگ فرام ریلیتی در سال ۱۹۷۱ ضبط و انتشار پیدا می‌کنه.

بعدها صاحب این کمپانی ساسکس که در سال ۱۹۷۵ هم منحل ‌شد، توی یه مصاحبه‌ای میگه که از آلبوم اول رودریگز یعنی کلفکت، فقط شیش تا صفحه فروش میره. این عدد شیش انگار با زندگی سیکستو رودریگز مچ شده. فقط شیش تا! یعنی فرض بکنید تو کل آمریکا فقط شیش تا از این صفحه! به نظره همین مدیر این کمپانی یکی از دلایلی که فروش نمی‌رفت کارهاش، این بود که اسم اسپانیایی داشت. یعنی مردم فکر می‌کردند موسیقی رودریگز موسیقی لاتین هست و اون زمان هم خیلی موسیقی لاتین باب نبود و مردم آمریکا گوش نمی‌دادند.

اگرچه نمیشه کتمان کرد موضوع نژادپرستی رو توی این قضیه. توی اون سالها مکزیکی‌ها خیلی در جامعه‌ی آمریکا مورد ستم قرار می‌گرفتند. حالا آفریقایی آمریکایی‌ها خب بالاخره تو دهه‌ی ۱۹۷۰ جنبششو به یه جایی رسیده بود و یه سری حقوقی رو به دست آورده بودند در جامعه‌ی آمریکا. ولی مکزیکی‌ها هنوز جایگاه خودشون رو پیدا نکرده بودن. هنوز که هنوز هم هست مکزیکی‌ها خیلی محبوب نیستند توی آمریکا و خیلی باهاشون بعضی جاها بد رفتار میشه.

در هر حال این مسائل از نظر رئیس کمپانی ساسکس موانعی بودند که باعث شدند آلبوم اول سیکستو رودریگز فقط شیش تا بفروش. البته باید به این نکته هم اشاره بکنم که متاسفانه زمانی که سیکستو رودریگز شروع می‌کنه به فعالیت، مصادف میشه با فعالیت غول‌هایی مثل باب‌دیلن، توی سبک سینگر سانگ رایتر. همین زیر سایه‌ی باب دیلن قرار گرفتن خودش یکی از عوامل مهمی می‌تونه باشه که صدای سیکستو رودریگز شنیده نشه توی عالم موسیقی.

اصولا وقتی دنبال آدمای کمتر شناخته شده و اندرریتد میگردیم، باید بریم توی زمان‌هایی که یک موزیسین، یک هنرمند خیلی شناخته شده میشه و بگردیم زیر سایه‌ی اون ببینیم که چه افرادی گمشدن. این خودش یک راهنمای خیلی خوب هست برای پیدا کردن استعدادهایی که فرصت شکوفایی نداشتن.

پروسیدر آلبوم دوم رودریگز شخصی هست به اسم استیو رولند که شخص خیلی شناخته شده‌ای هست در دنیای موسیقی. با افرادی مثل جری لوییس هم کار کرده ایشون. استیو رولند میگه که یکی از بهترین آلبوم‌هایی که شنیدم، آلبوم اول رودریگز بوده با اسم کلفکت. در کنار اون یکی از بهترین آلبوم‌هایی هم که کار کردم آلبوم دومش بود یعنی کامینگ فرام ریلیتی.

رولند توی یک مصاحبه‌ای میگه که غمگین‌ترین آهنگی که شنیدم آهنگ کاز از رودریگز هست. میگه که وقتی که ما شروع کردیم به ضبط آلبوم دوم، من نظرم این بود که این آلبوم قراره بترکونه و خیلی شنیده خواهد شد و رودریگز با این آلبوم مشهور میشه. معتقده که رودریگز فقط یه موزیسین نیست. یه خواننده نیست. بلکه در کنار اون یه شاعر خیلی خوبم هست. میگه که یک شخصیت پیامبر گونه‌ای داشت اصلا مثل بقیه‌ی موزیسین‌ها نبود و من این شخصیت رو تو هیچ موزیسینی که تا حالا باهاش کار کردم ندیدم.

توی آهنگ کاز که به نظر رولند غمگین ترین آهنگیه که شنیده، توی خط اول ترانه می‌شنویم که میگه دو هفته قبل کریسمس کارم رو از دست دادم و این اتفاق واقعا برای رودریگز میافته. یعنی دو هفته قبل کریسمس ۱۹۷۲ به دلیل نفروختن این آلبوم یعنی آلبوم جدیدی که منتشر می‌کنه، کلا کمپانی ساسکس انتشارش متوقف می‌کنه و از لیست آلبوم‌هایی که منتشر می‌کنه کلا میزانش بیرون.

رودریگز هم که وسط ضبط آلبوم سومش بوده همونجا رها میکنه و میره دنبال کارگری کارهای ساختمونی و دخترش می‌گه که کارهایی رو انجام می‌داد که هیچکس به هیچ عنوان حاضر نبود اونها رو انجام بده. این سرنوشت رودریگز بزرگه که علیرغم داشتن استعداد و سبک منحصربه‌ فردش، جامعه و صنعت موسیقی به دلایلی که گفتیم، بهش روی خوش نشان نداد و رسما اون رو گذاشت کنار.

چند ماه بعد از انتشار آلبوم کلفکت، آلبوم به دست یک دی جی به اسم هولگر براکمن میرسه که توی ایستگاه رادیویی دو اس‌ام در شهر سیدنی برنامه داشته و شروع می‌کنه به پخش آهنگ شوگرمن، از آثار برجسته و مهم سیکستو رودریگز و ملت استرالیا هم خیلی خوششون میاد و طرفدار این آهنگ و این خواننده میشن.

به این ترتیب دو تا از لیبل‌ها یا کمپانی‌های تولید موسیقی استرالیا، تصمیم می‌گیرن که این آلبوم رو توی استرالیا منتشر بکنن و پخش بکنین. چند سال می‌گذره و یک سری برگزارکننده‌های کنسرت توی استرالیا، شروع می‌کنن به گشتن دنبال خواننده‌ی این آلبوم و این موسیقی، و با هزار مشقت بالاخره پیداش می‌کنن و در سال ۱۹۷۹ دعوتش می‌کنن به استرالیا که بره اونجا و براشون تور بذاره.

جالب اینه که سیکستو رودریگز تا قبل از اینکه بره استرالیا هیچ تجربه‌ی برگزاری کنسرت نداشته. یعنی فقط توی بارهای کوچیک، توی رستوران‌ها برای افراد محدودی حالا نهایتا تا صد نفر برگزار می‌کرده و یهو مواجه میشه با کنسرت‌هایی که گاها ۱۵۰۰ نفر می‌آمدند و تماشا می‌کردن.

یک تور پونزده روزه براش میذارن و سالن‌ها لبالب پر میشن و نهایتا از این اجراهایی که توی استرالیا انجام میده یک آلبوم هم بیرون میاد که باز هم خیلی در جای دیگه شنیده نمیشه و به صورت بوتلگ یا غیرقانونی خیلی کپی میشه و باز هم عایدی خاصی برای این موزیسین نداره. به همین دلیل بعد از برگزاری این کنسرت‌ها برمیگرده دوباره به آمریکا و بعد یه مدت دوباره چاره‌ای نداره به جز اینکه بره باز به کار کارگری ساختمان بپردازه تا بتونه شکم خانواده‌اش رو سیر‌ بکنه چرا؟ چون تو آمریکا نه کسی اون رو می‌شناخت نه کسی صفحه‌های او را می‌خرید و اصلا هیچ طرفداری حتی تو شاید شهر خودشم آنچنان نداشت.

اما بریم به قاره‌ی آفریقا. توی کشور آفریقای جنوبی. اصلا داستان وارد شدن آهنگ‌های رودریگز به آفریقای جنوبی، دقیقا مثل یک افسانه است. مثل یه افسانه‌ی محلی که همه اون رو بلدن. مردم آفریقای جنوبی بر این باورند که یک نفر از سفر آمریکا برمی‌گرده به آفریقای جنوبی و به همراه خودش آلبوم کلفکت رو میاره و هدیه میده به دوست دخترش. بعد این آلبوم تو یه مهمونی شنیده میشه و ملت خیلی خوششون میاد، اما کسی نمی‌دونست که این آلبوم از کجا باید بخرن و اصلا هیچ اطلاعی به غیر از عکس رودریگز روی اون آلبوم یا اون جلد صفحه، هیچ اطلاعی ازش نداشتن. می‌دونید که آفریقای جنوبی توی اون سال‌ها یک کشور کاملا بسته بوده. یک حکومت کاملا توتالیته داشته.

کشورهای دنیا اون رو تحریم کرده بودند و خیلی آدما از آفریقای جنوبی نمی‌تونستن خارج بشن. هنرمندها و خواننده‌ها و گروه‌های موسیقی هم به هیچ عنوان، اجازه ورود به آفریقای جنوبی رو نداشتن. به همین دلیل خیلی مرتبط نبودن مردم آفریقای جنوبی با دنیا. واقعا نمی‌تونستن بگردند و پیدا بکنن و ببینن کیه که این آلبوم منتشر کرده. اینطوری میشه که مردمه حالا آفریقای جنوبی شروع می‌کنن به صورت کپی‌کردن از این صفحه و تبدیل کردن به نوار کاست و پخش کردنش تو کشور. به صورتی که هیچ کس توی آفریقای جنوبی نبود از اونایی که یه مقداری توان مالی داشتند، که تو خونش این آلبوم پیدا نشه. یعنی تمام مردم آفریقای جنوبی آلبوم کلفکت رودریگز رو شنیده بودن و عاشقش بودن در حقیقت. بدون اینکه اصلا بدونن این خواننده کیه و جز اسمش و عکسش هیچ اطلاع دیگه‌ای از اون نداشتند.

آلبوم کلفت محبوب ‌ترین آلبوم موسیقی بین جوان‌های آفریقای جنوبی بوده. آفریقای جنوبی گفتیم خب یه کشور خیلی بسته بود و از نظر فرهنگی هم خیلی کشور بسته‌ای بود. خیلی مذهبی بود و از نظر فرهنگی خیلی سنتی بود. می‌دیدند این جوون‌ها که یک موسیقی هست، یک خواننده‌ای هست از آمریکا که داره یه همچین لاینی رو می‌خونه که آی واندر هومنی تایمز یو هد سکس و این خیلی براشون تابوشکنانه بود و به همین دلیل اصلا تبدیل شده بود به مظهر تابوشکنی توی آفریقای جنوبی. تمام اینها در حالی داره اتفاق میفته که اصلا سیکستو رودریگز در جریان نیست و داره توی آمریکا توی دیتروید کارگری ساختمون می‌کنه.

توی اون دوره یعنی دهه‌ی ۱۹۷۰ اعتراضات شدیدی بر علیه آپارتاید توی آفریقای جنوبی شروع شده بود و خیلی زود آلبوم کلفکت که توش خواننده از سیستم موجود انتقاد می‌کنه، تبدیل میشه به یک سرود انقلابی و چیزی که در حقیقت به جوون‌ها برای اعتراض کردن جرات میده. ببینید چه تاثیر مهمی داره آلبوم موسیقی کلفکت روی مردم آفریقای جنوبی. به حدی این آلبوم محبوب میشه، که دولت آفریقای جنوبی آهنگ شوگرمن که گفتیم از مطرح‌ ترین آهنگ‌های رودریگز هست برای اینکه از مواد مخدر صحبت می‌کنه، ممنوع اعلام می‌کنه پخشش رو. حتی صفحاتی که وجود داشته رو بعضیاشون جمع می‌کنن و اون بخشی که آهنگ شوگرمن روش پخش میشه رو با یک تیغی با یک میخی چیزی خط میندازن که کسی نتونه اون رو گوش بده.

ولی خب به این راحتیا نیست چون انقدر این تکثیر شده و پخش شده تو کشور که دیگه امکان حذف کردنش از جامعه‌ی آفریقای جنوبی نیست. توی این قطعه می‌شنویم که خواننده با اون ساقی مواد مخدر داره صحبت می‌کنه.

حالا وسط این داستان یک شایعه‌ای هم بین ملت آفریقای‌ جنوبی پخش شده بود و همه هم باورش کرده بودند و او این بود که رودریگز چند تا کنسرت میذاره توی آمریکا و تو این کنسرت حالا صدا خوب نبوده، مردم درکش نمیکردن یا هر چی، آروم‌ آروم ملت شروع می‌کنن تو کنسرتاش هو کردن و گوش ندادن چیز به سمتش پرت کردن و رودریگز روی سن توی یکی از اجراهاش با اسلحه جلوی مردم خودکشی می‌کنه. این یه داستانی بود که تقریبا همه باور کرده بودند و نحوه‌ی خودکشی و مرگ رودریگز رو این‌ طوری بین خودشون تعریف می‌کردن.

خب بعد اینکه اعتراضات به آپارتاید توی آفریقای جنوبی پیروز میشه، توی اوایل دهه نود یک کمپانی میاد و دو تا آلبوم رودریگز رو به صورت سی‌ دی منتشر می‌کنه و توی لیبل اون سی‌ دی یک متنی رو منتشر می‌کنن که توش می‌نویسند، ما خب می‌دونیم که این خواننده کیه، کجاس، اصلا مرده‌س،یا زنده، خانوادش کین، اصلا با کیا داره کار می‌کنه و اگر کسی هست که اطلاعی در مورد اون داره بیاد و به ما بگه که ما بتونیم این پولی رو که از فروش این سی‌ دی‌ها عاید ما میشه رو به دست حالا خودش اگه زنده است و اگر مرده به دست خانواده‌اش برسونیم.

با این حال همچنان هیچ اثری از رودریگز نیست. توی اینترنتیم که نوپاست و هنوز آنچنان رشد پیدا نکرده که بشه سرچ کرد و یک نفر رو به راحتی پیدا کرد خبری از رودریگز هست. نه از طریق کمپانی‌های ضبط و انتشار آثارش. خب اون کمپانی ساسکس هم که دیگه جمع کرده بودند و اصلا فعالیتی نداشتن. نهایتا یک ژورنالیست موسیقی توی آفریقای جنوبی، با مشقت خیلی زیادی، بعد از چند سال بالاخره موفق میشه پرودیوسر آلبوم کلفکت رو پیدا بکنه و از طریق اون متوجه میشه که اصلا این آدم زنده هست.

خودش میگه من برگشتم بهش گفتم که خب این نحوه‌ی خودکشی سیکستو رودریگز که میگن واقعیت داره؟ این که تو سن بعد اینکه مردم هوش کردن خط اول ترانه‌ی فورگتیت رو می‌خونه، و با اسلحه می‌زنه مغز خودش رو متلاشی می‌کنه. آیا این داستان درست هست یا نه؟ اون پرودیوسر قهقه میزنه زیر خنده و میگه نه این آدم زنده است و ما اصلا همچین چیزی نداریم یعنی همچین داستانی اتفاق نیفتاده اصلا. با این حال اون پرودیوسر هم خبر نداره که این آدم کجاست و داره چیکار می‌کنه و میگه که من فقط میدونم که نه اصلا این داستان‌ها نیست و ظاهرا زنده‌س و داره زندگیشو میکنه.

این روزنامه‌نگاره میاد یه سایتی طراحی می‌کنه و توش عکس رودیگز می‌گذاره، عکسی که روی آلبوم کلفکت هست و میگه که ما دنبال این می‌گردیم و هر کس که اونو می‌شناسه لطفا به ما پیام بده. بالاخره بعد چند سال یعنی تو سال ۱۹۹۷ دختر رودریگز خیلی اتفاقی سایت رو پیدا می‌کنه و با روزنامه‌نگاره ارتباط میگیره. میگه من دخترشم و جریان اینه. و پدرمن اینطوری داره زندگی می‌کنه. یک شور و هیجانی اونجا به وجود میاد مقاله‌هایی چاپ میشه که آره ما پیداش کردیم و دخترش به ما پیام داده. یک ذوق و شوق بین مردم به وجود میاد.

در دوم مارس ۱۹۹۸ برای اجرای تور دعوتش می‌کنن به آفریقای جنوبی. فرض بکنید که یک خواننده‌ای که سالیان سال چه تاثیر عظیمی داشته روی این جامعه، ازش دعوت بشه که بیاد توی اون کشور و برای اولین بار کنسرت بذاره. ببینید چه هیاهویی به وجود میاد. چه ذوق و شوق بین مردم به وجود میاد. بالاخره اینها دو مارس پرواز می‌کنند از آمریکا به آفریقای جنوبی. رودریگز و دو تا از دخترانش و یه دونه گیتار.  نه بندی در کار بود. نه گروهی در کار بود. نه پرودیوسری در کار بود. سه نفر با یه گیتار، میرن به آفریقای جنوبی.

دخترش میگه وقتی رسیدیم فرودگاه دیدیم یه لیموزین اونجا پارک جلوی هواپیما و پدرم برگشت بهم گفت که باید جلوی راه مردم نگید یه آدم مشهوری اومده اینا لیموزین آوردم خیلی تو دست و پاشون نپیچید. بلند شید. بلند شید بیاید بریم. میگه که خب ما یه کم رفتیم جلوتر و متوجه شدیم که نه این لیموزین رو اصلا برای ما آوردن و اون آدم مشهوری که قراره بیاد و سوار لیموزین بشه پدر منه. میگه در طول مسیر تا خود هتل، روی تمام تیرهای چراغ ‌برق تبلیغ کنسرت رودریگز بوده. عکس رودریگز بوده. میگه ما هممون از تعجب شاخ درآورده بودیم. آدمی که یه کارگر ساختمون توی آمریکا و هیچکس نمیشناستش اصلا آلبوم شیش تا فروش رفته توی آمریکا الان، تو این کشور اصلا یه قهرمانه. انگار خواب بودیم انگار یه رویا بود انگار اصلا اینا واقعی نبودن.

دختراش میگن حتی توی هتل هم به خاطر اینکه خدمه تو زحمت نیفتند سیکستو گاهی اصلا روی تخت نمی‌خوابید که تخت بهم نریزه و خودش اونجا رو تمیز می‌کرد. ظرفا رو خودش تمیز می‌کرد و می‌گفت که ما مهمون اینا هستیم. اینا رو تو زحمت نندازیم.

بالاخره اولین کنسرتش توی آفریقای جنوبی رو در ششم مارس ۱۹۹۸ برگزار می‌کنه. خب بند هم نداشته. گروه موسیقی هم نداشته و یه بند محلی که اونجا سالیان سال آهنگ‌های رودریگز رو اجرا می‌کرده به عنوان بند کمکی میاد و براش می‌نوازه و رودریگز آهنگ‌ها رو می‌خونه. اولین آهنگی که توی اون کنسرت اجرا می‌کنه، آهنگ ای واندر هست.

روزنامه‌نگارهای زمینه‌ی موسیقی توی دنیا، میگن که سیکستو رودریگز حتی از الویس پریسلی هم توی آفریقای جنوبی محبوب‌تر بوده. هیچ خواننده‌ای حتی رولینگاستونز هم به پای محبوبیت سیکستو رودریگز توی آفریقای‌ جنوبی نمی‌رسیده. این خیلی موضوع عجیبیه. اصلا مثل یه داستان غیر واقعی و یه افسانس.

بالاخره شیش تا کنسرت لبالب پر برگزار می‌کنه و تمام رسانه‌های آفریقای جنوبی پوشش میدن و توی چند تا برنامه‌های تلویزیونی هم میاد مصاحبه میکنه. کلا یک دوره‌ی طلایی خیلی خوبی برای مردم آفریقای جنوبی اتفاق میفته با کنسرت‌های سیکستو رودریگز. وقتی برمی‌گرده آمریکا عکسا رو می‌بره نشون میده به رفقاش. رفقاش باورشون نمیشه. مردم دیتروید باورشون نمیشه. میگن اینا فیکن. اینا رو خودت درست کردی. اصلا امکان نداره.تو کی هستی مگه اونجا رفتی انقدر دنبالت اومد توی فرودگاه و کنسرت برات برگزار کردن و اصلا کسی حرفاش رو باور نمی‌کنه.

اما چیزی که سیکستو رودریگز رو بالاخره توی آمریکا مشهورش کرد، فیلمی بود به نام سرچینگ فور چوکرمن که توسط یک فیلمساز سوئدی در سال ۲۰۱۲ در مورد زندگی و حرفه‌ی رودریگز ساخته شد. این فیلم موفق شد که جایزه اسکار رو بگیره و باعث شد که مردم توی آمریکا و حالا جاهای دیگه‌ی دنیا هم سیکستو رودریگز رو بشناسن بالاخره.

یکمی در مورد شخصیت رودریگز صحبت بکنیم. خب گفتیم که به شدت فقیر و تنگدست بودند. این یکی از موانع بزرگ موفقیت رودریگرز در آمریکا بود. میدونید که فقر یکی از مهمترین عواملی هست که باعث میشه استعدادهای یک انسان هرز بره و نتونه اونجوری که باید خودش رو به جامعه نشون بده. حالا تو هر زمینه‌ای هر زمینه‌ای که فکر بکنی. چه هنر باشه چه حالا علوم مختلف باشه چه حرفه‌های مختلفی باشه و این فقر شاید بشه گفت بزرگترین مانع برای رشد انسان‌ها هست.

با این که خب یک زندگی ساده کارگری داشته و خیلی فقیر بوده. کاری که انجام می‌داده این بوده که بچه‌هاش و هر چند وقت یه‌ بار برمی‌داشته می‌برد موزه‌ها و کتابخانه‌ها و گالری‌های هنری و اون‌ها رو با هنر و آثار هنری آشنا می‌کرده. براشون از هنر صحبت می‌کرده و ببینید یه آدم توی اون شرایط چه زحمتی می‌کشه چه تلاشی می‌کنه برای اینکه یه جوری این فقر و کنار بزنه. در حقیقت فقر مانعی نباشه برا بچه‌هاش که درکی از زندگی خارج از اون فضای تنگدستی و فضای خونشون داشته باشن.

توی یه مصاحبه ازش می‌پرسن که خب چرا دیگه ول کردی وسط کار و اون آلبوم سوم رو ندادی دیگه ادامه ندادی؟ برمی‌گرده میگه که خیلی دوست داشتم که این کار رو انجام بدم. واقعا کار مورد علاقه بود. ولی هیچی نمی‌تونه واقعیت رو شکست بده و من قبول کرده بودم که دیگه شکست خوردم و تصمیم گرفتم برم دنبال یه کاری که بتونم حالا خرج خانواده رو دربیارم و یه نونی بیارم سر سفره‌ی خانوادم. واقعیتش اینه که ما هممون یک سری رویاهایی داریم، یک سری آرزوهایی داریم که علی‌رغم اینکه براشون تلاش می‌کنیم که بهشون برسیم و هر کاری از دستمون بر میاد انجام میدیم که این رویاها را محقق بکنیم.

عوامل خیلی زیادی هستن توی زندگی مثل فقر، مثل حالا شرایط خانوادگی، مثل جامعه‌مون و یک موضوعاتی مثل نژادپرستی و امثالهم، این‌ها میان و مانع میشن و واقعیتش اینه که اکثر قریب به اتفاق ما قراره شکست بخوریم و به این رویا هامون نرسیم. این یک واقعیت تلخ است که در طول تاریخ همیشه اتفاق افتاد.

اینکه یک عده میان و میگن که صرف اینکه شما تلاش بکنید برای رسیدن به موفقیت، به اندازه‌ی کافی خوب باشی، کار خوب انجام بدی و بالاخره حتما یه روزی میاد که موفق میشی و به آرزوهات می‌رسی. این حرف واقعا میشه گفت چرند هست و آدم‌هایی این موضوع رو القا می‌کنند به جامعه که خودشون شرایط خیلی عالی داشتن، خانواده‌ی ثروتمندی داشتن، توی شرایط اجتماعی خوبی قرار داشتن و بالاخره از طریق خانواده از طریق ثروتی که داشتن، تونستن به یه جایی برسن و حالا اون بالا نشستن و برای ما دارن نسخه صادر می‌کنن.

ببینید همه‌ی این عوامل دست به دست هم دادن همون فقر و تنگدستی، نژادپرستی و صنعت کثیف موسیقی که الان توی دنیا حاکم هست و اجازه نمیده افرادی که واقعا استعداد دارن و مستقل هستند بتونن بیان بالا و هنرشون رو نشون بدن. علی‌رغم اینکه شبکه‌های اجتماعی به وجود اومده و هر کسی تریبونی داره ولی انقدر صداها زیاده که واقعا صدای شاید ۹۹ درصد این افراد شنیده نمیشه و اون یک درصدی هم که شنیده میشه معمولا توسط کمپانی‌های بزرگ موسیقی یا اشخاصی که اسپانسر میشن برای اون‌ها حالا یا به صورت اتفاقی کشف میشن یا این که بالاخره با پولی که دارن می‌تونن خودشون رو نشون بدن.

تمام این عواملی که گفتم دست به دست هم دادن و مردم دنیا رو از داشتن هنرمندی مثل سیکستو رودریگز محروم کردن. درحقیقت ضربه‌ی اصلی و ضرر اصلی رو ما مردم و جوامع مختلف، دیدن که محروم شدن از داشتن چنین هنرمندی و استفاده از چنین استعدادی و بالاخره اتفاقی افتاد که این هنرمند که به نظر خیلی از تولیدکننده‌های موسیقی به نظر خیلی از کسانی که تحقیق می‌کنند در زمینه‌ی موسیقی نه تنها هیچی از افرادی مثل باب دیلن کم نداشت، بلکه بعضی از آثارش، یک سر و گردن هم از آثار بابدیلن بالاتر هستن.

این آدم نتونست بیشتر از دو تا آلبوم بیرون بده و آثاری تهیه بکنه. آثار هنری تولید بکنه و جامع از اون استفاده بکنن.

سیکستو رودریگز الان تقریبا دیگه هشتاد سالشه و هنوز هم توی همون خونه‌ی کارگری که سالها توش زندگی کرده داره زندگی می‌کنه. تمام پول‌هایی که به دست آورده بعد از مشهور شدنش، یا بخشیده به دختراش یا به دوستاش و اطرافیانش یا به همشهری‌‌هاش. به اونایی که نیاز داشتند و اصلا دنبال زرق و برق نیست. حتی میگن که اینترنتو تلویزیون و اینا هم تو خونش نیست و وقتی هم که اون فیلم سرچینگ فور چوکرمن اسکار رو برنده میشه خود رودریگز میگه که من خواب بودم. اصلا تلویزیون نداشتم که بخوام نگاه بکنم.

یک زندگی خیلی ساده رو داره ادامه می‌ده و در عین حال داره روی آلبوم نیمه تمام کار می‌کنه و متاسفانه چشم‌هاش هم به خاطر بیماری آب مروارید دارن کور میشن و اگه برید کنسرت‌های آخرش رو نگاه بکنید اصلا دیگه جلوی پاشم نمی‌بینه و روی سن حالا یکی از دختراش معمولا دستش می‌گیره و میاره پشت میکروفن می‌نشونه.

واقعا یکی از آرزوهام اینه که بتونم رودریگز رو ببینم. حتی برای چند لحظه که شده از نزدیک ببینم ولی مطمئنم که با این شرایط این آرزو هم مثل خیلی از آرزوهای من و شما محقق نخواهد شد.

آثار رودریگز سبک و سیاق خاص خودشون رو دارن. ترانه‌هاش اغلب حالت شاعرانه دارند یعنی از اون حالت ترانه خارج هستند و خیلی شبیه شعر هستند و می‌دونید که سبک سینگر سانگ رایتر اصل ماجرا در مورد شعر هست در مورد ترانه هست و خیلی نوازندگی و حالا اون قالب موسیقی و تکنیک‌های مختلف خیلی توش برجسته نیستن و اصل ماجرا ترانه هست و اون شعر هست.

سبک و سیاق خوانندگی رودریگز هم مخصوص به خودش هست. ملودی‌های خیلی قشنگ و ماندگاری رو ساخته برای کارهاش که خیلی خوب روی ترانه نشستن .اجراهاش رو هم اگه برید ببینید اصلا یک شخصیت خیلی خجالتی و اهل رودروایسی داره و همیشه توی کنسرتهاش سرش پایینه و خیلی اون حالت خجالت رودروایسی توی صورتش هست.

یکی از ویدیوهای که من خیلی دوست دارم از آثار رودریگز، یک ویدیو هست که آهنگ اینر سیتی بلوز رو تو خیابون و رو به دیوار اجرا می‌کنه. خیلی نمادین هست این کارش. نشسته گوشه‌ی خیابون، کنار پیاده‌رو رو به دیوار و داره این ترانه ‌رو اجرا می‌کنه. آثارش سازبندی خیلی خوبی هم داره. از سازهای مختلف توی کارهاش استفاده می‌کنه. برخلاف حالا نوازنده‌ها و خواننده‌های سبک سینگر سانگ رایتر که معمولا به یک گیتار یا یک سازدهنی بسنده می‌کنند. رودریگز آثارش پر از سازهای مختلف و متنوع هست. هارمونی خیلی خوبی داره آثارش و فراتر از خیلی از آثار سبک سینگر سانگ رایتر هست آثار رودریگز.



بقیه قسمت‌های پادکست صندوق را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/پادکست-صندوق---قسمت-14%3A-سیکستو-رودریگز-id4849739-id480057303?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA%20%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82%20-%20%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%2014%3A%20%D8%B3%DB%8C%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D9%88%20%D8%B1%D9%88%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%AF%D8%B2-CastBox_FM



https://theboxband.ir/sixto-rodriguez/