پادکست صندوق که در ابتدا نام آن «چطور از موسیقی لذت ببریم؟» بود در مورد چیزهایی است که میتوانند به شنوندگان و علاقهمندان به موسیقی کمک کند تا بیشتر از آهنگهای مورد علاقهشان لذت ببرند.
فصل اول - قسمت سوم - سبکهای موسیقی مدرن: بلوز، جز، رگتایم، گاسپل، کانتری
سلام. من وحید هستم از گروه موسیقی د باکس و همراه شما هستم با قسمت سوم از سری پادکستهای چطور بیشتر از موسیقی لذت ببریم و این قسمت و قسمت بعدی این پادکست، در خصوص سبکهای مختلف موسیقی مدرن صحبت خواهم کرد. امیدوارم که قسمتهای قبلی این سری پادکستها رو شنیده باشید. قسمت اول در خصوص سازبندی و انواع سازهای حالا مختلفی که توی زدن استفاده میشه صحبت کردم و توی بخش دوم دارم موسیقی مدرن حرفزدم. این پادکستها توی همهی پلتفرمهای پادکست قابل دسترسی هستند و پیشنهاد میکنم اگر شنیدید، حتما قسمت قبلی رو هم بشنوید.
قبل اینکه شروع بکنم به بحث اصلی باید به این نکته حتما اشاره بکنم که ما توی این قسمتها در خصوص سبکهای موسیقی مدرن صحبت میکنیم و کاری به سبکها و گونههای مختلف موسیقی کلاسیک و حتی موسیقی مردمی و فولک اروپا نخواهیم داشت. داستان موسیقی مدرن بعد از کشف آمریکا شروع میشه و همونطور که میدونید اقوام مختلف، کشورهای مختلف و ملتهای مختلفی بعد از کشف آمریکا شروع کردن به کوچ کردن و مهاجرت به این قارهی جدید و مسلما همراه خودشون موسیقیشون، فرهنگشون، هنرشون رو هم بردن.
اقوام مختلفی توی آمریکا ساکن شدند که شامل انگلیسیها، اسپانیاییها، پرتغالیها، ایرلندیها و باقی کشورها و ملتهای اروپا و اروپاییهایی که توی آمریکا ساکن شدند شروع کردن به آوردن ساکنین آفریقا یا برای کار توی مزارعشون. حالا به هر ترتیبی که بود. یا اونها رو داد و ستد میکردن یا اینکه اونها رو با وعده و وعیدهای توخالی گول میزدن یا اینکه حتی اونها رو میدزدیدن و با کشتی به آمریکا منتقل میکردن. حالا قبل از اینکه این سیاهپوستان آفریقایی تعدادشون تو آمریکا به یه حدی برسه که جوامع بزرگی رو تشکیل بدن و توی شهرهای مختلف ساکن بشن و تعدادشون زیاد بشه، موسیقی مردمی کشور آمریکا شامل موسیقی فولک کشورهای اروپایی بود.
مثل انگلستان، ایرلند، اسپانیا، پرتغال و کشورهای دیگه و در کنار اون توی مراسمات جشنها و حالا روزهای ملی که داشتن، از موسیقی مارش نظامی استفاده میکردن. مسلما خب بومیان خود آمریکا یا سرخپوستها اونها هم یک نوعی از موسیقی داشتند که خب همهمون میدونیم که اصلا این مردم اجازهی زندگی کردن نداشتند تا حد زیادی. چه برسه به اینکه بخوان موسیقیشون روعرضه بکنن به جامعه. پس خیلی مهجور مونده بود. موسیقی سرخپوستها و اصلا اسمی ازش نیست توی اون برههی زمانی. اما بعد از اینکه جامعهی سیاهپوستان بزرگتر شد و توی شهرهای مختلف ساکن شدن و تشکیل جوامع محلی دادن، آروم آروم موسیقیای که از سرزمین پدرشون از سرزمین مادریشون آورده بودن رو شروع کردن به نمایش دادن. شروع کردن به ابراز این فرهنگ خودشون توی آمریکا.
البته اول این موسیقی که ازش صحبت کردم توی جوامع خودشون بود. مثلا وقتی که سر زمین کار میکردن توی مزارع پنبه و حالا ذرت و مزارع دیگهای که کار میکردن تحت خیلی شرایط عجیب و غریب و ظالمانهای که بود، شروع میکردن به خوندن آوازهای محلی خودشون با ریتم و سبک آفریقایی که یکی از مهمترین خصیصههای موسیقی آفریقا سوال و جواب هست. این خصیصه توی موسیقی شرق هم هست. یعنی ما سوال و جواب رو توی موسیقی، حتی موسیقی خودمون هم داریم. تو موسیقی خاورمیانه هم داریم. به این ترتیب بود که یک نفر به عنوان کسی که حالا آواز میخوند، شروع میکرد به جملاتی رو به آواز خوندن و بقیه کارگرها اونجا بهش پاسخ میدادن.
(5:27 تا 6:07)
همینطور که میدونید، شرایط بردههای سیاه پوستی که تو آمریکا داشتن کار میکردن به حدی سخت بود که حتی اجازهی برگزاری اجتماع هم نداشتند. حتی اجازهی استفاده از سازهای بومی خودشون، از آواها و نواهای بومی خودشون، حتی از زبان مادری خودشون اجازه نداشتند استفاده بکنن. اما با بزرگتر شدن و گستردهتر شدن جامعهی سیاهپوستان، دیگه حضور در این اجتماعات، برگزاری این اجتماعات و آواز خونی دور هم جمع شدن، استفاده از موسیقی آفریقا دیگه اجتناب ناپذیر بود و نمیشد جلوش رو گرفت. به همین دلیل آروم آروم این فضا باز شد که این ساکنان آفریقا که به آمریکا آورده شده بودند شروع بکنن به استفاده از سازهای خودشون، از ریتمهای خودشون، از نواهای خودشون و حضور در اجتماعهایی که از این آوازها و موسیقی درش استفاده میشد.
یکی از قوانین خیلی مسخره و ظالمانهای که اون موقع گذاشته بودن این بود که استفادهی سازهای کوبهای برای آفریقاییتبارها توی برخی از ایالتها ممنوع بود. یعنی اجازه نداشتند از طبل و حالا درام و این سازهای کوبی استفاده بکنن. به همین دلیل موسیقی که از آفریقا اومده بود هنوز اون شکل اصلی خودش رو نگرفته بود. چرا؟ چون یکی از مهمترین سازهای قاره آفریقا، حالا چه شمال آفریقا که جنوب آفریقا، سازهای کوبهای هست. یعنی ریتم توی موسیقی آفریقا یکی از اساسیترین پایههای این نوع موسیقی شناخته میشه. همونطوری که میدونید دههها بعد از به کارگیری سیاهپوستان آفریقایی به عنوان برده توآمریکا و حالا جلوگیری از اجتماعات شون و استفاده از زبان مادریشون، آروم آروم این زبان مادری آفریقایی به فراموشی سپرده شد و نسلهای بعدی شروع کردن به انگلیسی صحبت کردن. حتی بین خودشون و تو جامعه خودشون.
(8:18 تا 8:31)
این اجتماعات که بزرگتر و بزرگتر شد، آروم آروم کارگرهایی که حالا در طول روز کار میکردن توی مزارع، شباه دور هم جمع میشدند با خانوادههاشون و شروع میکردن به آواز خوندن، به جشن گرفتن، که یه جوری حداقل این درد و رنجی که باهاش درگیر بودن در طول روز رو فراموش بکنن. خب آوازهایی که داشتن یواش یواش زبانش به زبان انگلیسی تغییر پیدا کرد و حالا دیگه شروع کرده بودند به استفاده از سازهای مختلف، خصوصا گیتار. به خاطر اینکه گیتار ساز نسبتا ارزانتری بود نسبت به سازهای دیگه، در دسترستر بود، شاید نگهداریاش یه مقداری آسونتر بود از سازهای دیگه، سبک بود، قابل حمل بود.
شروع کردن به خوندن این شعرها و ترانههای جدید که اکثرا شاید نود و نه درصدش در مورد رنجهایی بود که میبردن، دور افتادن از عشقی که داشتند به دلیل اینکه مثلا اربابشون عوض شده بود و این ترانههای انگلیسی آروم آروم با اون گام و اون سبک موسیقی آفریقایی ترکیب شد و یک سبک جدیدی به وجود آورد به اسم بلوز. حالا از نظر ملودی و حالا هارمونی یک تفاوت خیلی اساسی با سبکهای دیگهی مثل سبک کلاسیک یا فولکهای اروپایی داره. اون هم حضور نت بلو هست.
حالا من نمیخوام در مورد نت بلو خیلی توضیح بدم، ولی یک نتی هست که البته توی موسیقی آفریقا توی گام دیاتونیک اروپایی جایی نداره. چرا؟ چون فاصلهاش با نتهای بعد و قبل خودش ربع پردهست اما وقتی وارد آمریکا میشه و روی سازهای غربی اجرا میشه اون ربع به پرده تبدیل میشه به نیمپرده. پس ما یک نتی داریم که از آفریقا اومده به اسم نوت بلو و توی گامهای مینور و ماژور که گامهای معمول اون دوره بودن و گامهای اصلی موسیقی کلاسیک و موسیقی اروپایی بودن، جایی نداره. به همین دلیل کسانی که تو موسیقی کلاسیک کار میکردند و شاید خیلی از اونهایی که هنوز الانم دارن توی حوزهی کلاسیک کار میکنن معتقد بودن و معتقد هستن این نوع خارجه یعنی فالشه. از گام بیرونه.
در حالی که حالا کسانی که با موسیقی مدرن سروکار دارند و طرفدار موسیقی مدرن هستن میدونن که اساس کل موسیقی مدرن بر پایهی همین نت و همین گام بلوز گذاشتهشده. ما بیشتر در مورد خصوصیات موسیقی بلو صحبت خواهیم کرد صرفا این و بدونید که بلو دوتا خصیصه داشته، که توی موسیقی کلاسیک نبود. یکی همین وجود نوت بلو و گام بلوز و دیگری ریتم مخصوص موسیقی بلوز که از آفریقا اومده و ترکیب شده با ریتم مارش نظامی که توی آمریکا بوده و به این ریتم میگن شافل.
پس یک بار دیگه این رو با هم مرور میکنیم که بلوز فعلا تا اینجای کار دو تا خصوصیت داره که تو موسیقی کلاسیک و موسیقی اروپایی نیست. یکی حضور نوت بلو و دیگری ریتم شافل. من در اینجا گام مینور بلوز رو براتون اجرا خواهم کرد و مشخصا نوت بلو رو کنار گام پنتاتونیکی که از گام مینور اروپایی گرفتهشده و شما تفاوت بین این دو تا گام رو احساس خواهید کرد به دلیل حضور او نوت بلو.
(12:26تا12:38)
گامی که شنیدید گام لا مینور پنتاتونیک بود و گام بعدی که براتون میزنم گام لامینار بلوز هست با تاکید بر روی نوت بلو.
( 12:49 تا13:12)
توی گونههای اول ترانههای بلوز خبری از درامز، بیس و سازهای دیگه نیست. تنها و تنها خواننده و یه ساز گیتار هست که این موسیقی رو اجرا میکنن. چرا؟ به خاطر اینکه خیلی از ایالتها استفاده از سازهای کوبهای رو برای سیاهپوستها ممنوع کرده بودن و هنوز خبری از یادگیری موسیقی بین سیاهپوستها نبود. هنوز اجازه نداشتن، اصلا وقت این رو نداشتن که بخوان موسیقی یاد بگیرن. یه تعداد خاصی که حالا یه جورهایی وقت پیدا میکردن به صورت انفرادی شروع میکردند به یادگرفتن حالا ساز گیتار و اکثرا هم به صورت بداهه و سینه به سینه شاید از پدرشون، از یه آشنایی که داشتن، یاد میگرفتند و خیلی خبری از همنوازی و نمیدونم هارمونی و حالا یا تئوری موسیقی اصلا نبود.
یکی از اولین کسانی که موسیقی بلوز رو اجرا میکرد توی خیابونها، توی حالا بارها، توی اجتماعات و حتی در بین سفیدپوستان، کسی بود به اسم بلاین لمن جفرسون. ما مطمئن نیستیم که این اولین شخص بوده که این کار رو انجام میداده ولی حداقل جز اولینها بوده و خوشبختانه یک سری از ترانههای بلاین لمن جفرسون به دست ما رسیده. یعنی ضبط شده و به دست ما رسیده. بلاین لمن جفرسون همونجوری که از اول اسمش پیداست یک شخص نابینا بود که به عنوان پدر موسیقی بلوز شناخته میشه. چرا که موسیقی بلوز رو از اجتماعات سیاهان آورد بیرون تو خیابون. حداقل هنوز نتونسته بود ببره داخل جامعهی سفیدپوستها ولی حداقل از اون جامعهی خودشون آورد بیرون و شناسوند به بقیهی مردمی که تو جامعه زندگی میکردن.
تو خیابون کنار خیابون مینشست و به اصطلاح یک سری ترانهها رو با گیتار خودش اجرا میکرد. من در اینجا یکی از ترانههای بلاین لمن جفرسون رو براتون پخش خواهم کرد تا با گونهی ابتدایی سبک بلوز آشنا بشین
(15:33 تا 16:32)
در موازات اتفاقاتی که بهش اشاره کردم، جنبش ضد بردهداری هم توی آمریکا اوج گرفت و آروم آروم توی نیمهی دوم قرن نوزدهم توی سال 1863 منجر به لغو قانون بردهداری شد.
این خیلی اتفاق مهم و میمونی برای سیاهپوستا بود مسلما و باعث شد که سیاهپوستانی که حالا دیگه دینشون تغییر کرده بود و مسیحی شده بودن، کلیسای خودشون رو تاسیس بکنن و دیگه حالا اجتماعات خودشون رو داشته باشند و خیلی بیشتر بتونن از امکاناتی که تو جامعه بود استفاده بکنن. تاسیس کلیسای سیاهپوستان تاثیر خیلی زیادی روی موسیقی مدرن گذاشت. چرا؟ بخاطر اینکه موجب به وجود اومدن موسیقی گاسپل شد.
گاسپل چیه؟ گاسپل همون آواز خونی داخل کلیسای سیاه پوستان هست که احتمالا شنیدید. همراه با دست زدن،و آوازهای مذهبی خودشون ر میخونن. اینجا بازهم فرهنگها با هم تلاقی کردند و توی کلیسای سیاهپوستان از آوازهای مذهبی مسیحی در کنار ریتمها و موسیقی آفریقایی برای انجام مراسم مذهبی استفاده میشد. موسیقی گاسپل برای سیاه پوستان هنوز که هنوزه دارای یک ارج و قرب و یک تقدس خاصی هست و حتی اون زمان که حالا شاید خیلی عقاید مذهبی قرص و محکمتر بود، کسانی که توی کلیسا موسیقی گاسپل رو اجرا میکردن و آوازهای گاسپل رو میخوندن اگه میرفتند و موسیقی بلوز رو اجرا میکردن، به شدت مورد غضب جامعهی سیاهپوستها قرار میگرفتن.
اصلا به موسیقی بلوز میگفتم موسیقی شیطانی. یعنی یک جورایی در مقابل موسیقی گاسپل قرارش داده بودن. من در اینجا یک نمونه از موسیقی گاسپل رو براتون خواهم گذاشت. دقت بکنید که یکی از مهمترین خصیصههای موسیقی گاسپل سوال و جواب هست. یعنی یک نفر حالا اون کسی که موعظه میکنه توی موسیقی گاسپل، یک قسمتی از ادیعه یا حالا متن مذهبی رو میخونه و بقیه بهش پاسخ میدن یعنی این سوال و جوابه که گفتم توی موسیقی آفریقا و حتی توی موسیقی شرق هم هست، اینجا هم شنیده میشه
(19:12 تا 20:05)
بدین ترتیب موسیقی بلوز، موسیقی شنبهشبها بود که همه دور هم جمع میشدن، حالا توی کلوپها توی بارهای خودشون و موسیقی گاسپل موسیقی صبحهای یکشنبه بود که همه به کلیسا میرفتند و با هم این موسیقی مذهبی رو اجرا میکردن.
نکتهای که میخوام اینجا بهش اشاره بکنم این هست که موسیقی بلوز هنوز شکل اصلی خودش رو به خودش نگرفته هنوز خبری از هارمونی شاخص موسیقی بلوز نیست و حتی سازبندی موسیقی بلوز هم هنوز شکل و شمایل خودش رو نگرفته و صرفا به وسیله یک یا دو تا گیتار اجرا میشه آوازهای بلوز. بعد از قانون لغو بردهداری توی آمریکا یک اتفاق خیلی خوب دیگهای که افتاد این بود که خیلی از سیاه پوستانی که علاقهمند بودن به هنر، به موسیقی، این امکان رو پیدا کردن حداقل توی مدرسههای کوچیک موسیقی شروع بکنن به آموختن تئوری موسیقی و یاد گرفتن نواختن سازهایی مثل پیانو که شاید تا اون موقع اصلا دست سیاهپوستها به پیانو نرسیدهبود. کسانی که به این مدارس موسیقی میرفتند.
خب قاعدتا باید موسیقی کلاسیک اروپایی رو یاد میگرفتند و توی این نوع موسیقی رو و قطعات موسیقی کلاسیک رو میزدن روی پیانو. اما کسی که از یک دنیای دیگه وارد آمریکا شده هیچوقت نمیتونه فرهنگ کشور مادری خودش رو فراموش بکنه. به همین دلیل کسانی که به این مدارس موسیقی رفتند به مرور باعث به وجود آمدن سبک جدیدی در موسیقی شدن که یکی از تاثیرگذارترین سبکهای موسیقی هست روی موسیقی مدرن به اسم رگتایم. موسیقی رگتایم حاصل تلفیق موسیقی کلاسیک با ریتم موسیقی آفریقاییست. همون ریتم شافلی که ازش صحبت کردیم یکی از کسانیکه خیلی نامدار هست توی سبک رگتایم، اسمش هست اسکات جاپلین.
ایشون در کنار همکاران خودشون در حوالی سال 1900 تا 1905 سبک رگتایم رو با ترکیب موسیقی کلاسیک با موسیقی بلوز به وجود آوردن. من حتما از این سبک یک مثال رو براتون خواهم گذاشت. مسلما این نوع موسیقی رو شنیدید چون این موسیقی، موسیقی بود که توی فیلمهای صامت خیلی ازش استفاده میشد و خیلی خیلی موسیقی محبوبی بود بین آمریکاییها. چون که اولا یه جورایی ریشه در موسیقی کلاسیک داشت و در کنارش یک دنیای جدیدی از موسیقی و ریتم رو هم معرفی کرده بود که خیلی راحت میشد شاید باهاش رقصید.
توی بارها و کلوپها شاهد اجرای موسیقی رگتایم بودیم.
(23:09 تا 23:39)
آروم آروم نوازندههای مختلف بلوز و رگتایم و گاسپل دور هم جمع میشدند، با هم تبادل نظر میکردند توی اجتماعات خودشون و آروم آروم آفریقایی تبارها شروع کردن به استفاده از سازهای سازهای که توی موسیقی مارش نظامی استفاده میشد. مثل کورنت، ترومپت، ترومبون و ساکسیفون و سازهای بادی آروم آروم جای خودشون رو بین جوامع سیاهپوست بازکردن. از طرفی نوازندههای رگتایم پیانو رو هم با خودشون برای موسیقی سیاهپوستها به ارمغان آوردن.
یعنی پس در کنار گیتار، که از بلوز اومدهبود و سازهای بادی که از موسیقی مارش نظامی قرض گرفته شده بود و پیانو که از رگتایم اومدهبود، گروههایی تشکیل شد از نوازندههای مختلف این سازها و بدین ترتیب اولین گروه موسیقی جاز در دنیا در سبک دیکسیلند پایهگذاری شد. تا اینجای کار ما سبک گاسپل رو داشتیم، سبک بلوز رو داشتیم، مارش نظامی رو داشتیم، در کنار رگتایم و البته در کنار سبکهای فولک اروپایی. اما این چهارتا سبکی که در ابتدا بهش اشاره کردم با هم ترکیب شدن، نوازندههای این سبکها در کنار هم قرار گرفتند و سبک جدیدی رو پایهگذاری کردند که اسمش رو گذاشتن جاز.
(25:16 تا 26:05)
خصوصیات مهمی که موسیقی جاز داشت این بود که چون نوازندههای موسیقی مارش هم درش به فعالیت میپرداختن، فقط شامل سیاهپوستان نبود. درسته که شاید بزرگترین چهرههای موسیقی جاز خیلیهاشون سیاهپوست بودن و اون ریشهی اولیهی این موسیقی از جامعه سیاهپوستان بلند شده ولی سفید پوستان هم خیلی مشتاق بودند و وارد شدن به سبک جاز و شروع کردن به نواختن و ساختن قطعات مختلف توی این سبک. اولین سبکی که توی جاز به وجود اومد سبک دیکسیلند بود. سبک دیکسیلند شامل نوازندههای سازهای بادی برنجی هست. مثل ترومپت، مثل ترومبون و ساکسیفون که ملودی اصلی موسیقی رو اینها بر عهده دارن.
در کنار سازهایی مثل پیانو و درامز. پس ما درامز رو هم برای اولینبار موسیقی میبینیم. چون رگتایم یک موسیقی بود که صرفا شامل پیانو میشد و بلوز هم که با گیتار اجرا میشد، گاسپر هم که عمدتا یا همراه با گیتار بود یا فقط صرفا گروههای کر بودن که میخوندن. پس مارش برای ما یک سری سازهای جدیدی رو آورد که شامل سازهای بادی بودن و البته درامز. خصوصیت اصلی دیکسیلند این هست که خیلی قانونمدار نیست. از نظر چه هارمونی، چه از نظر سازبندی، چه از نظر ملودی، از نظر سولو نواختن. یهجورایی همهی نوازندهها با هم شروع میکنن به نواختن. یعنی هر کی یه جوری داره ساز خودش رو میزنه. البته مسلما نوتهایی رو اجرا میکردن که با هم رابطهی هارمونیک دارن ولی هنوز خبری از هارمونی موسیقی مدرن و ساختار موسیقی مدرن نبود.
من اینجا یک نمونه از موسیقی دیکسیلند رو براتون میذارم تا ببینید این سبک به چه صورت هست
(28:28 تا 28:59)
اتفاقی که افتاد این بود که گروههایی که موسیقی دیکسیلند رو اجرا میکردن سفر میکردن به کشورهای مختلف به اروپا خصوصا و موسیقیشون رو عرضه میکردند به جوامع اروپایی، به همین ترتیب خیلی از نوازندهها میرفتن اونجا و آشنا میشدند با موسیقی اروپا و یه جورهایی شاید فرصت تحصیل یا فرصت یاد گرفتن تئوری و هارمونی براشون فراهم میشد.
در این میان یک سری از نوازندهها خیلی رشد کردند از نظر تئوری و هارمونی توی موسیقی نوازندههای مثل لویی آرمسترانگ و به این ترتیب موسیقی جاز از اون حالت شلوغ پلوغی که داشت، تبدیل شد به یک موسیقی که یک ساختار قدرتمند هارمونی و تئوری داره و به این ترتیب اولین تحول توی موسیقی جاز توسط این نوازندهها و آهنگسازها به وجود اومد. این تحول شامل این تغییرات بود. یک اینکه ظهور نوازندهها و آهنگسازهایی که آشنا بودند به تئوری موسیقی توی جاز باعث شد که این سبک از موسیقی به سمت تئوریزه شدن و گرایش بیشتر به هارمونی و تئوری کشیده بشه. دو اینکه این گروههای موسیقی بزرگتر شدن و نوازندههای بیشتری بهشون اضافه شدن، سازهای بیشتری به اونها اضافه شدند و سازبندی اون تکمیل شد. سه اینکه سفیدپوستهای بیشتری وارد موسیقی جاز شدن. حالا دیگه جاز صرفا مختص سیاهپوستها نبود و نوازندههای سفید پوست هم وارد این سبک موسیقی شدهبودن.
از طرفی وضع مالی و اقتصادی توی آمریکا داشت بهتر میشد به همین دلیل اونهایی که کلوپ داشتن، اونهایی که بارهای خیلی بزرگی داشتند میومدن و از این گروههای جاز دعوت میکردند که توی حالا کلوپها یا بارهاشون موسیقی بزنن و همین اقتصادی شدن این موسیقی باعث شد که افراد بیشتری به این موسیقی روی بیارن و یه جورهایی باعث گسترش و بهبود شرایط این موسیقی شد. به این ترتیب، این تحول باعث به وجود آمدن گروههای بزرگ موسیقی جاز شد که با اسم بیگ بند شناخته میشدن. شامل نوازندههای مختلف سازهای بادی، حالا چه برنجی چه چوبی، مثل نمیدونم کلارینت، مثل ترومپت، مثل ساکسیفون، مثل ترومبون و نوازندههای پیانو و درامز و حتی گروههای کر و خواننده و حتی گیتار و نوازندههای مختلف. بدین ترتیب سبک سویینگ توی جاز به وجود اومد.
با کمک اشخاص بزرگی مثل لویی آرمسترانگ. خصوصیت موسیقی سویینگ اینهکه براش نوت نوشته میشه. یعنی برای هر کدوم از گروههای سازهای مختلف نت نوشته میشه. پارتیطور داره یعنی دقیقا مثل موسیقی کلاسیک هر بخشی نتهای مخصوص به خودش رو داره و از روی نت نواخته میشه. این سبک از موسیقی جاز نه تنها توی آمریکا بلکه توی کل دنیا مشهور میشه و خیلی از کشورهای اروپایی هم شروع میکنن به تاسیس گروههای بزرگ موسیقی جاز.
من در اینجا یک نمونه از سبک سویینگ در موسیقی جاز خواهم آورد تا با این سبک آشنا بشید و دقت بکنید به تعداد سازها و صداهای مختلفی که از این گروه همیشه و همچنین نظم و ترتیبی که این سبک نسبت به سبک دیکسیلند داره
(23:08 تا 24:12)
در اینجا باید به این نکته اشاره بکنم با توجه به اینکه تقریبا همهی نوازندههای سبک جاز با سبک بلوز آشنا بودند و همگی بلوز میزدن، این باعث شد که این دانش موسیقی، دانش تئوری و هارمونی موسیقی آروم آروم به سبک بلوز هم بیاد و سبک بلوز رو هم متحول بکنه.
با این حساب گروههای بزرگی سبک سویینگ، همون بیگ بندها، میرفتن تو کلوپهای بزرگ توی اجتماعات بزرگ و این موسیقی رو اجرا میکردن که خیلی مناسب رقص بود و مردم میومدن صرفا برای لذت بردن از این موسیقی و رقصیدن همراه اون. منتها یک سری از این نوازندهها وقتی که کارشون توی کلوبها تموم میشد شب به جای اینکه برگردن خونه و استراحت بکنن برای فردا آماده بشن، میرفتن توی یک محلهایی که آماده کرده بودند برای تمرین بیشتر. این نوازندهها جمع میشدن دور هم و همدیگه رو به چالش میکشیدن. چطوری؟ با سرعت بیشتر نواختن. شروع میکردند به نواختن با سرعت خیلی بالا و تغییر هارمونی با سرعت خیلی بالا. یعنی آکوردها رو خیلی تند تند عوض میکردن و اون موقع نوازندهها رو، دوستان خودشون رو به چالش میکشیدند که روی این تغییرات مختلف آکوردها این سرعت تغییر هارمونی شروع بکنن به نواختن ملودی.
به این ترتیب خیلی از نوازندههای که حالا شاید کمتر از بقیه خبره بودن، کنار گذاشته شدن و این اجتماع و این تمرینها، صرفا شامل نوازندههای خیلی چیرهدست میشد. کسانی که میتونستند این چالش رو قبول بکنن و میتونستن روی این سرعت بالای تغییر هارمونی شروع بکنم به بداههنوازی. در کنار این سرعت بالا توی تغییر هارمونی و سرعت بالای ملودی، آکوردها خیلی پیچیدهتر شد صداهای مختلفی نتهای مختلفی به آکوردها اضافه شد. نتهای بیشتری به آکوردها اضافه شد و آکوردها خیلی پرتر شدن. پس این جمعی که جمع میشدن دور هم و تمرین میکردن بعد از اجرایی که به اصطلاح تو کلوپها داشتن، اینها سه تا کار رو توی تمرینشون خیلی جدی گرفته بودن. یکی این که با سرعت بیشتری ملودی بزنن. دو اینکه روی تغییر سریع آکوردها، تغییر سریع هارمونی بتونن خودشون رو حفظ بکنن و سه آکوردهای پیچیدهتر و هارمونی پیچیدهتر رو بتونن تشخیص بدن و بنوازن.
اینجوری بود که ما شاهد یک گروه، یک کلوپ از نوازندههای چیرهدست بودیم که هر شب خودشون رو به چالش میکشیدن با چیزهای جدید، با نوآوریهای جدید و در صدر اینها شخصی بود به اسم دیزی گلسبی که یک نوازندهی بسیار چیره دست ساز ترومپت بود. این کلوپهای نوازندهها در حوالی شروع جنگ جهانی دوم خیلی باب شدن و نوازندههای خیلی مشهوری رو تو خودشون جا دادن و هدفشون این بود که موسیقی جاز و از اون استرو تایپی که داشت بیارن بیرون.
این که موسیقی جذب برای رقص هست، برای سرگرمی هست. اینها میخواستن این رو تغییر بدن. میخواستن نشون بدن که موسیقی جاز نه تنها یک موسیقی هست برای تفریح، بلکه یک موسیقی هست که هنری و علمی هم هست. بدین ترتیب دومین تحول توی سبک جاز به وجود اومد توسط این کلوپها منجر شد به ایجاد سبک مشهور بیباپ. تفاوت سبک بیباپ با سویینگ چی هست؟ خب گفتیم که سویینگ اکثرا برای رقص و سرگرمی ایجاد میشد ولی بی باپ یک حالت هنری و یک حالت علمی و جدیتر داشت. دو اینکه توی بیباپ ما سرعت بالاتری داریم یعنی تمپو بالاتر هست و سرعت نواختن خیلی از سبک سویینگ بالاتره.
سه اینکه هارمونی خیلی پیچیدهتری داره. ما توی سویینگ شاهد هارمونیهایی هستیم که خیلی به موسیقی که اروپایی نزدیکان. درسته که با اون یه سری تفاوتهای اساسی دارند ولی خیلی بیشتر نزدیکان به هارمونی موسیقی دیاتونیک. ولی هارمونی بیباپ خیلی پیچیدهست. اصلا از قواعد هارمونی دیاتونیک و موسیقی کلاسیک تبعیت نمیکنه و کلا یک دنیای جدیدی داره. همونطوری که قبلا هم اشاره کردم، سویینگ شامل یه گروههای بزرگی بود که براشون نت نوشته میشد. یعنی همه از روی نت میزدند و نقش همه کاملا مشخص بود و خیلی خبر از بداهه نوازی نبود. منتها بیباپ کاملا بر روی بداههنوازی بنا شده و تعداد کسانی که تو گروههای جاز بیباپ فعالیت میکنن خیلی کمتر از بیگبندها هستن.
یک اتفاق خیلی مهم دیگهای که افتاد این بود که سازدرامز نقشش تغییرکرد. ما توی سویینگ شاهد این بودیم که ساز درامز بیشتر با کیک، یعنی همون طبل بزرگی که به صورت حالا قرار میگیره روی زمین و با پا بهش ضربه وارد میشه، اون طبل خیلی نقش مهمی توی ساختن ریتم داشت. پس ما مثل موسیقی مارش، از کیک درام و اسنر که توی موسیقی مارش خیلی صداش شنیده میشه بیشتر برای تولید ریتم توی سویینگ استفاده میکردیم.
(40:30 40:38)
منتها توی سبک بیباپ وظیفهی ریتم سازی توسط ساز درامز بر عهدهی سیمبلها هست یعنی همون سنجها و ریتم اصلی ور نوازنده درامز با سیمبل و سنج میگیره.
(40:55 تا 41:07)
در کنار درامز، عملکرد ساز گیتار هم تغییر کرد. توی گروههای بزرگ یا بیگ بندها یا اصلا اثری از گیتار نبود یا اینکه اگر هم بود، خیلی ساده فقط آکوردها رو با یک ضرب روی سیمها عوض میکرد و خیلی نقش پیچیدهای نداشت ولی توی بیباپ، اگر گیتاری حضور داشت شروع میکرد به بداهه نوازی و زدن لاینهای مختلف در کنار گرفتن آکوردها.
همچنین اینم در نظر داشته باشید که زمانی که بیباپ شکل گرفت، تو حوالی حالا سالهای 1939 تا 1945 گیتارهای الکتریک هم آروم آروم وارد بازار شده بودن و توی بیباپ ما خیلی بیشتر شاهد گیتارهای الکتریک هستیم. از طرفی با توجه به اینکه سرعت خیلی بالاست توی بیباپ و تغییر آکوردها خیلی سریع اتفاق میفته و ملودیها خیلی پیچیدهان، گامهای عوض میشن، به این ترتیب خواننده نمیتونه با این تغییرات خودش رو آدابته بکنه. کار بسیار مشکلی هست خوندن روی سبک بیباپ به همین دلیل ما خیلی شاید توی نود و نه درصد موارد اثری از خواننده توی سبک بیباپ نمیبینیم و صرفا یه سبک اینسترومنتال محسوب میشه.
از طرفی پیانو هم نقشش توی بیپاپ نسبت به سویینگ عوضشد. توی سبک سویینگ معمولا پیانو کار آکورد زدن رو داشت. درسته که ما شاهد یک سری قطعاتی هستیم که پیانو ملودی میزنه و همراهی میکنه با خواننده ولی بیشتر توی سویینگ پیانو برای ما آکورد میزد. منتها توی سبک بیباپ پیانو تبدیل میشه به اگه نگیم ساز اصلی، یکی از سازهای اصلی موسیقی جاز که نه تنها هم آکورد میزنه، بلکه سولو نوازی میکنه و بداهه نوازی میکنه روی اون قطعهی موسیقی. من اینجا یه قطعهی بیباپ براتون انتخاب کردم به عنوان نمونه که بشنوید و تفاوتش رو با اون قطعهی سویینگی که با هم شنیدیم شاید بهتر درک بکنید.
(43:35 تا 44:36)
پس ما فهمیدیم که بیباپ سبکی هست که خیلی هنریه توی جاز و خیلی اصولی و بر اساس تئوری و هارمونی بنا گذاشته شده و سبک سویینگ بیشتر برای رقص و لذت بردن و اجتماعات و کلوپها مورد استفاده قرار میگیره. اما شباهت این دو تا چی هست؟ خب هر دوتاشون توی سبک جاز هستن و مسلما شباهتهایی با هم خواهند داشت. اول اینکه ساز بندیشون شبیهه. یعنی ما همون سازهایی که تو سویینگ شاهدشون بودیم، به تعداد کمتر توی بیباپ هم همونها رو داریم. یعنی ساز دیگهای از یه سبک دیگهای از جای دیگهای به موسیقی وارد نشده. دو نقش ساز بیس هست. حالا یا گیتاربیس یا اون موقع هنوز خبری از گیتارهای بیس الکترونیک نبود، کنترباس بیشتر ساز بیس رو میزد. نقش ساز بیس توی سویینگ و بیباپ یکیه.
یعنی هردوتا با هم از واکینگ بیسلاین استفاده میکنند. واکینگ بیس لاین یا حالا بیسی که انگار داره راه میره، یک نوع از نواختن بیس هست، از لاینهای بیس هست، که چیز جدیدی هم نیست. ما توی موسیقی کلاسیک هم شاهد لاینهای واکینگ بیسلاین هستیم. خصوصا توی سبک باروک و کارهای غولهایی مثل باخ. من اینجا به خاطر این که بدونید دارم از چی صحبت میکنم وقتی میگم واکینگ بیس لاین، خودم با یک بیس الکتریک دو تا واکینگ بیسلاین براتون اجرا میکنم که مطمئنم اگر طرفدار موسیقی جاز باشید با شنیدن اینها منظور من رو خیلی راحت متوجه میشید اگر هم خیلی با جاز میونه خوبی ندارید، باز هم کمک خواهد کرد که واکینگ بین لاین رو بشناسید.
(46:39 تا 47:17)
خب بیباپ یک سبک خیلی پیچیدهای بود برای خیلی از نوازندهها و در مقابلش گروهی از نوازندهها اومدن سبک کول جاز رو ارائه کردن.
کول جاز از نظر هارمونی و از نظر سازبندی فرق چندانی با بیباپ نداره. منتها تفاوت اصلیش با بیباپ اینه که سرعتش خیلی پایینه. یعنی تمپوی پایینتری رو ما شاهد هستیم و در کنارش خواننده هم به این سبک اضافه شده. یعنی ما اینجا باز هم شاهد ترانه و حضور خواننده هستیم. اینجا من یک مثال از سبک کول جاز براتون میذارم از یکی از مشهورترین و چیرهدستترین نوازندههای ساز ترومپت به اسم چت بیکر
(48:12 تا 48:58)
فراموش نکنیم که سبک جاز توی موسیقی یکی از سبکهاییه که با آغوش باز تحولها و نوآوریها رو پذیراست.
به همین دلیل تحولها و نوآوریها تو این سبک به اینجا ختم نشد و یک تحول بزرگ دیگه توی جاز به وجود اومد با ظهور آهنگساز و نوازندهی بزرگ سبک جز به اسم مایلز دیویس. مایلز دیویس کاری که کرد در وهلهی اول، اومد مدهای موسیقی رو، اصلا مجهور مونده بودن هیچ سبکی از موسیقی از مدها دیگه استفاده نمیکرد. شاید ما دیگه بعد از دورهی باروک و با تونال شدن موسیقی یعنی به وجود اومدن گامهای مینور و ماژور، دیگه مدهای کلیسایی رو کلا کنار گذاشته بودن. مایلز دیویس اومد این مدها رو دوباره زنده کرد توی سبک جاز و سبکی رو به وجود آورد به اسم مودال جاز. یعنی استفاده از مدهای کلیسایی داخل موسیقی جاز. بدین ترتیب سبک جاز آوانگارد استارت خورد توسط مایلز دیویس.
کار دیگهای که مایلز دیویس کرد و شاید خیلی سر و صدا کرد بین آهنگسازهای جاز، حذف تونالیته از موسیقی بود. موسیقی جاز. تونالیته یعنی چی؟ حالا خیلی ساده و خیلی شاید ابتدایی بخوام توضیح بدم، موسیقی کلاسیک و موسیقیهای جاز و بقیهی موسیقیهایی که حالا تا قبل از مایلز دیویس ما شاهد بودیم تونال بودن. یعنی چی یعنی اینکه حول یک نت میچرخیدن. یعنی یک نت به عنوان نت اصلی برای ما حضور داشت و بقیهی نتها توی اون گام بر اساس اون نت چیده میشدن. مثلا شاید شنیده باشید میگن گام دو ماژور. یعنی چی؟ یعنی اینکه ما هفت نتی که توی موسیقی داریم، حول محور یک نت میچرخند توی این گام و اون نت، نت دو هست.
پس تونال برای ما یعنی اون نت و اینجا یعنی نت دو. کاری که مایلز دیویس انجام داد این بود که اعلام کرد که نیازی نیست به این که ما نتی داشته باشیم به عنوان مرکز گاممون که از اون نت شروع بکنیم و به اون نت خاتمه بدیم قطعهمون رو یا اون بخشمون رو، ملودیکون رو. ما میتونیم به نتهای مختلف خاتمه بدیم و اون نت تونال رو از موسیقی حذف بکنیم. مایلز دیویس قطعاتی رو نوشت که خیلی مشهور هستن توی موسیقی جاز که این قانون رو به هم ریخت. این تحولها خیلی تحولهای بزرگی بودن چرا که تحول هایی بودند که ما توی موسیقی کلاسیک هم شاهدشون بودیم. موسیقی اتونال، سبکی از موسیقی کلاسیک بود که با همین بینش به موسیقی کلاسیک ایجاد شده بود.
بدین ترتیب مایلز دیویس موسیقی جاز رو یک پله از نظر هارمونی، از نظر تئوری، از نظر هنری بودن و جدی بودن بالاتر برد و حالا حتی کسانی که توی موسیقی کلاسیک هم فعالیت میکردند دیگه موسیقی جاز به عنوان یک سبک جدی و یک سبک هنری نگاه میکردن. من اینجا قطعهی "so what" اثر مایلز دیویس رو براتون قرار میدم به عنوان نمونهای از جاز مودال. اسم این قطعه رو به خاطر بسپاریم چون یکی از نقاط عطف موسیقی مدرن نه تنها موسیقی جاز، بلکه موسیقی مدرن محسوب میشه.
(52:51 تا 54:14)
اما جاز شاهد تحولات دیگهای هم توی خودش بوده که حالا من دو تا از مهمترین اونها رو بهش اشاره میکنم.
یکی ورود موسیقی لاتین و ریتمهای موسیقی لاتین که موسیقی آمریکای جنوبی بود و جاز هست ریتم مثل باسانوا و سامبا که ریتمهای مشهور موسیقی لاتین هستند به جاز وارد شدند و خیلی از آهنگسازها و نوازندهها از این ریتمها توی قطعاتشون استفاده کردن. حتی سازهای کوبهای آمریکای جنوبی هم به جاز اضافه شدند و جای خودشون رو باز کردن تو این سبک. تحول بعدی ورود موسیقی جاز به قارهی اروپا بود و ترکیب اون با موسیقیهایی مثل موسیقی فلامینکو، موسیقی اسپانیا و موسیقی منطقهی بالکان که منطقهی کولیها هست توی اروپا.
این ترکیب و این تلفیق باعث شد که یک سبکی در موسیقی جاز به وجود بیاد البته با تلاش نوازنده مشهور گیتار سبک جاز، جانگو سبکی رو به وجود آوردن به اسم جیپسی جاز که شاید خیلی از شما شنیده باشید قطعاتی رو از این سبک.
(55:41 تا 56:03)
با این تعاریف به سوال مشهوری میرسیم که خیلیها از خود من پرسیدن و مسلما شاید سوال خیلی از شما هم باشه و اون هم اینه که تفاوت سبک جاز با سبک بلوز توی چی هست. همونطور که شنیدید بلوز مادر سبک جاز محسوب میشه و طبیعتا سبک جاز نسبت به سر بلوز پیچیدهتر هست. هم از نظر هارمونی و هم از نظر سازبندی.
پس یکی از تفاوتهای اساسی موسیقی بلوز و موسیقی جذب توی هارمونیشون هست. یعنی چی؟ یعنی ما توی موسیقی بلوز خیلی آکوردهای پیچیدهای نداریم، آرکوردهای متنوعی خیلی نداریم، اون سبک بلوز کلاسیکی که ساختار اصلی بلوز هست شامل سه تا آکورد میشه ولی توی سبک جاز ما تا دلتون بخواد آکورد داریم، تا دلتون بخواد تغییرات هارمونی داریم و خیلی پیچیده هست از نظر هارمونی. از نظر ریتم سبک بلوز باز هم سادهتر از جاز هست ما توی سبک بلوز معمولا شاهد ریتمهایی هستیم که بر پایهی کسر میزانهای چهار چهارم و شیش هشتم نوشته میشن. اما توی جاز از این خبرها نیست.
توی جاز ریتمهای شکسته داریم، ریتمهای لنگ داریم و ریتمهای مختلفی حتی ریتمهای همونطوری که گفتیم از کشورهای لاتین وارد جاز شدن. پس در اینجا هم جاز نسبت به بلوز پیچیدهتر هست. از نظر سازبندی هم این دو تا سبک با هم متفاوتان. چطور؟ توی بلوز اکثرا شاهد نواختن سولوها، نواختن بداهه نوازیها با گیتار هستیم. حالا چه گیتار آکوستیک و بعدتر که گیتار الکتریک اومد بیشتر گیتار الکتریک. یعنی ما نقش اصلی زدن ملودی رو توی سبک بلوز بر عهدهی گیتار الکتریک میبینیم. ولی توی جاز اینجوری نیست. توی جاز بیشتر سازهای بادی و همچنین پیانو هستند که کار سولو نوازی و نواختن ملودیها رو بر عهده دارن.
اگر چه توی هر دو سبک از سازهای مشترکی استفاده میشه مثل سازهای بادی که گفتیم مثل پیانو و سازهای دیگه مثل درامز و بیس توی هر دو سبک مورد استفاده قرار میگیره. این دوتا سبک از زن ملودی هم با هم متفاوتان. توی سبک بلوز ملودی ما بر روی گام بلوز نواخته میشه. یعنی ما خارج نمیشیم از گام بلوز. یه گام بلوز مینور داریم یه گام بلوز ماژور داریم که ملودیهای ما بر روی این گامها نوشته میشه. ولی توی جاز، ما نه تنها از گام بلوز استفاده میکنیم بلکه از گامهای ماژور، مینور، از مدها، از گامهای مخصوص موسیقی جاز که بر اساس هارمونی جاز به وجود اومدن.
پس خیلی توی جاز ما دستمون بازه و میتونیم ملودی رو توی گامهای مختلف بزنیم ولی توی بلوز ما از گام بلوز استفاده میکنیم. موسیقی بلوز با توجه به منشاش خیلی به ترانه وابستهاست یعنی نقش ترانه توی موسیقی بلوز خیلی پررنگه و کلیت موسیقی بلوز داستان اون ترانه رو روایت میکنه. چه سازها، چه سولو نوازی، چه خواننده، چه خود ترانه همه در خدمت اون داستانی هستند که قراره روایت بشه. ولی توی جاز اینجوری نیست. توی جاز ما خواننده هم داریم، ترانه هم داریم، ولی لزومی برای حضور وکال و ترانه توی سبک جاز وجود نداره. ما سبک بیباپ رو داشتیم که عمدتا اینسترومنتال بود و خبری از ترانه نبود.
از نظر موزیسینهای این دو تا سبک، اونهایی که توی سبک بلوز کار میکردند حداقل تا اون زمان، خیلی تئوری موسیقی نمیدونستن خیلی هارمونی نمیدونستن و واقعا لازم هم نبود. چون از نظر ساختاری و ازنظر تئوری موسیقی بلوز خیلی پیچیده نیست و نیازی هم نیست که نوازندههای بلوز کلی برن چیزهای مختلفی در مورد هارمونی و تئوری یاد بگیرن ولی توی جاز از این خبرها نیست. توی جاز نوازندهها نه تنها تئوری موسیقی کلاسیک رو میدونن، بلکه تئوری موسیقی جاز رو هم، هارمونی موسیقی جاز رو هم میشناسند و کامل باهاش آشنا هستن.
تفاوت دیگهای که بلوز با موسیقی جاز داره این هست که موسیقی بلوز خیلی مردمیتر هست. یعنی جاهایی که موسیقی بلوز اجرا میشه معمولا توی کلوپها هست، توی بارها هست، توی اجتماعات کوچیک هست. ولی جاز معمولا تو کنسرتها اجرا میشه. حالا حداقل سبک هنری ترش، یعنی بیباپ و سبکهای بعد از اون توی کنسرتهای بزرگ برگزار میشن. یعنی یه جورهایی مثل موسیقی کلاسیک هست قشر الیت بیشتر میرن اون کنسرتها رو میبینن ولی موسیقی بلوز موسیقی مردمی هست یعنی ممکنه تو خیابون هم اجرا بشه یعنی خیلی در بند تشریفات نیست به عبارتی
(1:01:57 تا 1:02:34)
اما شباهت این دو تا سبک چی هست؟
خیلی از کسانی که حالا یا هنرجوی من هستند یا اینکه با هم در مورد موسیقی صحبت میکنیم یا شنونده موسیقی مدرن هستن، میگن که نمیتونن بلوز رو از جاز تمیز بدن یعنی انقدر شاید شبیه به هم هستن که تشخیصشون یه مقداری برای کسانی که حالا خیلی حرفهای موسیقی گوش نمیدن سختتر باشه. اولین شباهت این دو تا سبک موسیقی توی استفاده از ریتم شافل هست. همونطور که توضیح دادم ریتم شافل مختص موسیقی مدرن بعد از بلوز هست و بر پایهی ریتم مارش و ریتم آفریقایی ساخته میشه و یک حال و هوای خاصی داره. خیلی از حالا نوازندههای خصوصا سازهای کوبهای که وظیفهی نواختن ریتم رو بر عهده دارن، یک داستانی رو تعریف میکنن حالا خیلی شاید شبیه اسطوره باشه، ولی برای توضیح ریتم شافل خیلی کمک میکنه.
اون هم این هست زمانیکه نوازندهها و موزیسینهای سبک بلوز و جاز از جنوب آمریکا مهاجرت کردن به شیکاگو که مرکز سبک جاز هست، با قطار سفر میکردن و این حرکت قطار رو ریل، صدای چرخهای قطار روی ریل براشون اون ریتم رو تداعی کرده و یه جورهایی بعضیها میگن که این نوازندهها از اون صدای قطار الهامگرفتن برای ایجاد سبک شافل که البته به نظر میاد که شاید خیلی داستان اغراقآمیزی باشه .چون خیلی عمیقتر از این حرفهاست ریتم شافل و به این سادگیها نمیشه شاید اون رو تعریف کرد. من اینجا نمونهای از ریتم شافل براتون خواهم گذاشت تا تفاوت اون رو با ریتم ریتمهای معمولی توی موسیقی مدرن درک کنید.
(1:04:49 تا 1:05:06)
شباهت دوم این دو تا سبک توی استفاده از گام بلوز و نت بلو هست. هر دو تا از این سبکها از گام بلوز استفاده میکنند و نت بلو که با هم در موردش صحبت کردیم توی هر دو تا سبک شنیده میشه. شباهت سوم این سبکها عدم تبعیت از هارمونی موسیقی کلاسیک یا هارمونی موسیقی دیاتونیک هست و اصلا بلوز و جاز هارمونی مخصوص به خودشون رو دارن. حالا گفتیم بلوز شاید هارمونیاش خیلی سادهتر باشه ولی با اون سادگی هم از هارمونی موسیقی دیاتونیک یا موسیقی کلاسیک تبعیت نمیکنه. در اینجا من یک نمونه از موسیقی بلوز و یک نمونه از موسیقی جاز قرار خواهمداد و شاید این بتونه کمکتون بکنه توی تشخیص این دو تا سبک از همدیگه.
اثری که میشنوید قطعهی "have you ever loved a women"هست اثر فردی کینگ یکی از بزرگان سبک بلوز. همونطور که شاهد هستید، سبکهای مثل جاز و سبکهای دیگه روی سبک بلوز تاثیر خودشون رو گذاشتن و سازبندی این سبک یه مقداری تغییر کرده و سازهای جدیدی بهش اضافه شده و این دو پرنشده یه جوری میشه گفت مدرنتر شده. علاوه برنکاتی که قبلا بهش اشاره کردم یک روش خیلی ساده برای تشخیص بلوز از جاز وجود داره و اون هم این هست که بلوز یه قالبی داره که در طول آهنگ تکرار میشه. یعنی برخلاف جاز یه قالب تکراری داره. این قالب معمولا دوازده میزان هست.
ما بلوز هشت میزانی کمتر هم داریم ولی اکثر مواقع بلوز دوازده میزانی است. یعنی اگر شما میزانها رو بشمارید، سر دوازده تا دوباره برمیگرده از میزان یک. همون رو تکرار میکنه تا وقتی که قطعه به پایان برسه. من این دوازده میزان رو براتون میشمارم روی این آهنگ، شاید بتونیم راحتتر تشخیص بدید بلوز رو از جاز.
(1:07:38 تا 1:07:42) یک.
(1:07:42تا 1:07:45)دو.
(1:07:45تا 1:07:49)سه.
(1:07:049 تا 1:07:54) چهار.
(1:07:54 تا 1:07:5) پنج.
(1:07:56 تا 1:08:00) شش.
(1:08:00 تا 1:08:04) هفت.
(1:08:04 تا 1:08:08)هشت.
(1:08:08 تا 1:08:11)نه.
(1:08:11 تا 1:08:15) ده.
(1:08:15 تا 1:08:19)یازده.
(1:08:19 تا 1:08:22)دوازده.
یه راه سادهی دیگه برای تشخیص بلوز توجه به ترانهاش هست. ترانههای بلوز معمولا توی نود و پنج درصد موارد به این شکل است که جمله اول و جمله دوم یا بیت اول و بیت دوم یکی هستن یعنی هی تکرار میشوند و جملهی سوم و چهارم فرق میکنه. اگر ترانهی این قطعه رو سرچ کنید و نگاه بکنید میبینید که این قضیه در مورد این قطعه هم صادق هست. اما ساختار موسیقی جاز با موسیقی بلوز فرق میکنه. موسیقی جاز معمولا یه اینتروی چهار میزانی داره. یعنی اگه بشمارید تا شماره چهار میشمارید و بعد وقتی که ورسها شروع میشن، همهی ورسها مضربی از هشت هستن. یعنی یا هشت میزانی هستند، یا شونزده میزانی هستن، یا سی و دو میزانی هستن.
قطعهای که برای این قسمت آماده کردم قطعهی "The lady is a Tramp" با صدای فرانک سیناترا هست و سعی بکنید باهاش بشمارید. حالا اول چهار میزان اول رو بشمارید، وقتی که خواننده شروع میکنه به خوندن شروع بکنید به شمردن. میبینید که ورزسهاش شونزده میزانی هست. یعنی سر هر ضرب اگه بشمارید، روی شماره شونزده ورس شما تموم میشه و میره سراغ ورس بعدی. دوباره از یک میشماری تا شونزده. به تفاوتهایی که توی قسمت قبل هم بهش اشاره کردم اینجا هم دقت بکنید. سازبندی، صدای سازها، هارمونی و بقیهی نکاتی که اونجا بهش اشاره کردم.
(1:10:08 تا 1:12:17)
خب حالا وقتشه که بریم سمت دیگر ماجرا. یعنی سبکی که سفیدپوستهای آمریکایی به وجود آوردن و اون سبکی نیز جز کانتری. سبک کانتری مختص کشور آمریکا هست و سازبندی خاص خودش رو داره، ترانههای خاص خودش رو داره، و نحوهی خوندن خاص خودش رو داره. ما قبلا گفتیم که اروپاییهایی که به قاره آمریکا اومدن همراه خودشون فرهنگ خودشون و موسیقی مردمی خودشون رو هم آوردن. توی موسیقیهای فولکی که وارد آمریکا شدند، دو تا بیشتر از بقیه روی سبک کانتری اثر گذاشتن. یکیش موسیقی فولک ایرلند بود که ساز فیدل رو که یک حالت دیگهای از ساز ویولن هست به موسیقی کانتری آورد و بعدی ترانههای مردمی موسیقی انگلستان بود که با بلد شناخته میشن.
شاید در بین اونهایی که موسیقی کانتری رو بررسی کردن و تحقیق کردن در مورد این سبک، سبک بلوز خیلی کمتر از بقیه بهش پرداخته شده. یعنی یه جورهایی اثر سبک بلوز روی سبک کانتری کمتر به چشم اومده این در حالی که یکی از مهمترین سازهای سبک کانتری ساز بنجو هست که این ساز بنجو اصالتا یک ساز آفریقایی است و این توسط سیاهپوستان آفریقایی به آمریکا آورده شده. پس یه جورهایی اصلا نمیشه بلوز رو این وسط نادیده گرفت. از طرف دیگه یک منطقهی وسیعی توی شرق آمریکا هست که حتی تا جاهایی توی کشور کانادا هم کشیده شده به اسم آپالاچی یا آپالاشی که مردمان اونجا از اقوام مختلف اروپایی و همچنین اقوام بومیان اصلی آمریکا یا سرخپوستان تشکیل شدند.
اونها هم یک موسیقی فولک مخصوص به خودشون رو دارن که این موسیقی هم تاثیر بهسزایی روی موسیقی کانتری گذاشته. پس موسیقی کانتری یه جورهایی ترکیبی از آهنگهای فولک اروپاییه که شامل آهنگهای ایرلندی و انگلیسی میشن و آهنگها و نواهای فولک منطقهی آپالاچی و همچنین موسیقی بلوز میشه. اینجوری نوشته شده توی تاریخ موسیقی که منطقهای که موسیقی کانتری توش شکل گرفته منطقهی تنسی آمریکا هست و در ابتدا و حتی در ادامهی حضور این سبک توی جامعهی آمریکا، ما اثری از ساز درامز نمیبینیم. اینجا به این دلیل نبوده که کسی اونها رو ممنوع کرده باشه از استفاده از ساز درام.
به این دلیل هست بیشتر که اونها معتقد بودند که ساز درام صداش خیلی بلنده و صدای خواننده و سازهای دیگه رو، خصوصا بنجو که صداش نسبت به سازهای دیگه در کمتر هست، تحت تاثیر قرار میده و باعث میشه که خوب به گوش نرسن. در اینجا من یک نمونه از موسیقی کانتری برای شما خواهم گذاشت که مسلما با شنیدنش متوجه منظور من از این سبک خواهید شد چون خیلی سبک مشهوری هست و شاید خیلی جاها ما اون رو شنیدیم.
(1:15:58 تا 1:16:34)
تا اینجای کار ما با سبکهایی از موسیقی مدرن آشنا شدیم که شاید به عنوان مادر بقیهی سبکهایی که به وجود اومدن شناخته میشن.
ما سبک گاسپل رو شناختیم که سبک موسیقی مذهبی سیاهپوستان هست، سبک بلوز رو شناختیم که موسیقی شاید مردمیتر سیاهپوستان آمریکایی هست، موسیقی مارش ر وشناختیم که مارش نظامی هست که توی جشنها مورد استفاده قرار میگرفته. فهمیدیم که موسیقی بلوز یه جورهایی با موسیقی کلاسیک ترکیب شد و رگتایم رو به وجود آورد و از اون طرف رگتایم باز با بلوز و گاسپل ترکیب شد و سبک جاز رو به وجود آورد و از اون طرف آهنگهای فولک اروپایی با مارش و بلوز و حتی موسیقی محلی منطقهی آپالاچی آمریکا ترکیب شد و سبک کانتری رو به وجود آورد.
پس ما تا اینجا منشا سبکهای مهم کانتری، جاز و بلوز رو شناختیم. در قسمت بعدی این پادکست ما میریم سراغ سبکهای جدیدتری مثل راک مثل پاپ مثل متال و هیپهاپ و سبکهای دیگهای که شاید بیشتر باهاشون آشنا هستیم. امیدوارم روز و شب خوبی رو پیش رو داشته باشید. حتما به صفحات ما توی شبکههای اجتماعی سر بزنید. اونجا هم مطالبی هست که ممکنه مورد توجه شما قرار بگیره. در آخر قطعهای رو خواهید شنید در سبک بلوز که اثر خود من هست، با اسم "همه پارو میزنن".
(1:18:32 تا 1:21:44)
بقیه قسمتهای پادکست صندوق را میتونید از طریق CastBox هم گوش بدید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت چهاردهم: سیکستو رودریگز
مطلبی دیگر از این انتشارات
قسمت سیزدهم: موسیقی فیلم
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل اول – قسمت چهارم: راک و آر اند بی