قرار بود مهندسی بشم که نویسنده هم هست... الان چی هستم؟ شما بگید
تجربهای از خرابی شوفاژ در یک شب زمستانی!
ضربالمثل کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد را شنیدهاید؟ من یکی از همان کوزهگرهایی هستم که از کوزههای شکسته آب میخورد. البته نمیدانم چقدر جزئیات این ضرب المثل را میدانید. بگذارید قبل از شروع قصهام از این کوزهگر و کوزههای شکستهاش حرف بزنم
قصه از آنجا شروع میشود که کوزهگری هرروز از رودخانه با کوزههایش به مسیر روستا برمیگردد. یکی از کوزهها ترک دارد و آب از آن خارج میشود و یکی از کوزهها سالم است و دائما به کوزه شکسته فخر میفروشد. کار به جایی میکشد که کوزه شکسته از کوزهگر میپرسد چه حکمتی دارد که من را دور نمیاندازی؟
کوزهگر در جواب میگوید: «وقتی داریم به روستا بر میگردیم، در مسیر برگشتمان به گلها خوب نگاه کن.
ماههاست که تو به این گلها آب میدهی . ایرادی که فکر میکنی داری، روستای ما را تغییر داده و آن را زیباتر کرده است.»
القصه نتیجه این است که گاهی بدون آنکه فکرش را بکنیم، تاثیرگذار عمل میکنیم.
اینکه چرا چنین قصهای به ضربالمثل کوزهگر و کوزهشکسته وصل میشود را نمیدانم؛ اما میدانم آب خوردن از کوزهشکسته توسط کوزهگر کنایه از این دارد که صاحب هنر و کاری از آن بهره کافی نمیبرد.
چرا من کوزهگرم و چرا از کوزه شکسته آب خوردم؟
تا جایی که یادم میآید، کم پیش آمده، آسمان به زمین آمده و زمین به آسمان، یادم افتاده که میشود از کسبوکار خودمان حمایت کنم. چرا؟ به این هم فکر کردهام.
بیشترین درصد دلیل این موضوعی فراموشی است. گاهی فراموش میکنم که کوزهگرم. به این موضوع افتخار میکنم؟ معلوم است که نه! معلوم است که دوست دارم اولین و وفادارترین مشتری برندم باشد اما گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود. حالا چه شد که از این موضوع حرف زدم؟
چند شب پیش، در روزهای سرد زمستانی تجربهای داشتم که مطمئنم کرد باید مشتری اول و آخر سازمانم باشم تا بیشتر دوستش داشته باشم و برای بهبود آن کاری کنم.
آن نیمهشب چه اتفاقی افتاد؟
خرابشدن شوفاژ به خودی خود دردآور و گریهانداز است. چه برسد که کف خانهتان پارکت و لمینت باشد و هر قطره آب مساوی باشد با ویرانی، چه بدتر اگر شب باشد و دسترسی به تعمیرکار ناممکن!
بله ناممکن! چشمتان روز بد نبیند. ما فکر کردیم یک هواگیری مشکل کار را حل میکند و شروع کردیم به پیدا کردن پیچگوشتی که یکهو پیچ هرز رفت و آب زندگیمان را که نه اما چند متری از خانه را برداشت. همانطور که قابلمهها را زیر شوفاژ جابجا میکردیم به این فکر کردیم که علیالحساب پکیج را خاموش کنیم.
خاموشکردن پکیج آنهم در سرمای استخوانسوز خودکشی است! جواب نمیدهد. ما یا باید خانه را ترک میکردیم و یا باید نیروی خدماتی پیدا میکردیم. میان ماندن و رفتن، ماندیم تا خانهمان را از آب پس بگیریم.
ساعت 10 شب خدماتی از کجا پیدا کنیم؟
جانم برایتان بگوید در موتور جستوجوگر گوگل نوشتیم:
تعمیرکار 24 ساعته شوفاژ؛ نتیجههای زیادی پیش رویمان آمدند اما هیچکدام برای ما کافی نبود.
مجموعهای که شعارش کار 24 ساعته بود، تعطیل بود و مجموعهای درخواست 1 میلیون تومان را برای تعمیر کرد.
آخر ماه که باشد حواست به حساب و کتابت بیشتر است. پس ما 1 میلیون تومان پول بیزبان را ندادیم و دوباره گشتیم. تا اینکه به فکرم رسید سنجاقش کنم!
سنجاق؛ بازار آنلاین خدمات را میشناسید؟
سنجاق بازار آنلاین خدمات است. مجموعهای که حالا بیشتر از یک سال است دارم با آن کار میکنم. میدانستم که تضمینی به خدمات 24 ساعته در آن نیست اما به خود گفتم سنگ مفت گنجشک هم مفت؛ نهایتا قرار تعمیر را میگذاریم برای صبح روز فردا.
توی سنجاق سفارشم را ثبت کردم و چشمهایم را دوختم به آن تا متخصصی جوابم را بدهد. 3 نفر پاسخ دادند و قیمت اعلام کردند. یکیشان امتیاز بیشتری داشت. رفتم توی پروفایلش و پیام دادم: «زودترین ساعتی که میتونید بیاید ساعت چنده؟»
آقای متخصص تماس گرفت و راهنمایی کرد تا چطور شب را صبح کنیم و قرار شد فردا ساعت 8 صبح خانهمان باشد.
شب صبح نشد و راهکارش جواب نداد. خودش دوباره چند دقیقه بعد تماس گرفت و گفت دلش نمیآید بگذارد توی سرما بمانیم و میآید برای بازدید!
بله؛ ساعت 10:30شب تماس گرفت، ساعت 11 پیدایش شد، کار را تا جایی که میتوانست جلو برد و بهمان قول داد فردا به محض باز شدن مغازهها و خرید قطعه بیاید خانه ما! حتی پول آنشب را هم نگرفت.
فکر میکردم که خوابم؛ آن آقا ناجی ما در شب زمستان بود.
زندگی کارمندی و بازار خدمات آنلاین
خدمات آنلاین زندگی را برای من کارمندِ همیشه مشغول، شیرین کرده است. دیگر نمیخواهد راه بیافتی در کوچه و بازار و یکی را پیدا کنی تا کاری برایت بکند.
خودت آستینهایت را بالا میدهی، سری به وب میزنی، امتیازها و نمونهکارها را میبینی و یکی را بیمنت استخدام میکنی. بعد با خیال راحت و بدون تعارف ایرادهای کار را میگویی، از نتیجه که مطمئن شدی هزینه کار را پرداخت و زندگی را زیباتر میکنی.
از بقیه که پنهان نیست از شما چه پنهان، قصد دارم برای این روزهای آخر سال دستی به سر و روی خانه بکشم. چند روزی سرکی به لیست قیمتها و هزینهها کشیدم تا دستم بیاید هر سر کشیدنی چه قیمتی دارد.
اگر شما هم توی این روزها دلتان هوای رنگ و بوی جدید کرده و نمیدانید بودجه مورد نیاز چقدر است، بسمالله. سری به بلاگ زیر بزنید و ببینید چه کاری میتوانید بکنید.
بازسازی خانه چقدر خرج بر می دارد؟ به تفکیک جزئیات در بهمن ماه ۱۴۰۱
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان راستان
مطلبی دیگر از این انتشارات
انتخاب درست برای نجات دنیا
مطلبی دیگر از این انتشارات
سلام بر ترس