نابرده رنج رَنک میسر نمیشود!
- سکانس اول : آشنایی با پله به پله
چندوقت پیشها که نمیدانم کجا و چطور پیج پلهبهپله را فالو کردم اول به خانم مجیدی و بعد به دوره طراحی سایت علاقمند شدم. ثبت نام کردم و از همان اوایل برگزاری دوره تمام دنیا و کائنات دست به دست هم داده و اتفاقاتی رقم خورد تا من از روند کلاس عقب بمانم. راستش حس عقب ماندگی از جریان کلاس به شدت برایم آزاردهنده بود. تمام تکالیف و جلسات تلنبار شده بودند. تا اینکه در روزهای پایانی کلاس با سرعت بالای ۲۶۰ کیلومتر بر ساعت عزم خود را جزم کردم تا تمامی جلسات را یکی پس از دیگری ببینم و به تحویل پروژه پایانی برسم. در نهایت سایتی طراحی کردم که نظر استاد را جلب کرده و در پیج پلهبهپله استوری اش کردند. بعد هم توی گروه کلاس گفتند فاطمه هاشمی کیست که این سایت را طراحی کرده ؟ و کلی تعریف و تمجید کردند.
خلاصه اش کنم با تعاریف استاد مجیدی چنان احساس شعف و رضایتی بر من مستولی گشت و از خودبیخود گشتم که نگو و نپرس. احساسی که سالها بود دیگر نداشتم. حس خوبِ تمام کردن یک کار! احساس موفقیت. و همین احساسات من را قلقلک داده و مقدمات ثبت نام در دوره سئو را فراهم کرد.
- سکانس دوم : ثبت نام در دوره سئو
فکر میکردم حالا که یک خانم مهندس ِ طراح ِحرفه ای وردپرس شده ام(الکی)، باید در کنار طراحی، سئو هم بلد باشم وگرنه ناقص هستم. و نباید این نبوغ سرشارم الکی الکی زیرِ خاک برود و مدفون شود. پس خوشحال و خندان به سمت ثبت نام دوره ی سئو رفته و دستی دستی خودم را توی هَچَل انداختم. یک نفر نبود به من بگوید آخر دخترِخوب نونت کم بود آبت کم بود دوره ی سئو شرکت کردنت چه بود؟
- سکانس سوم : شروع دوره سئو
جلسه اول به خوبی و خوشی برگزار شد. استاد( اگر این متن را بخوانند میگویند من استاد نیستم علی بخشی هستم) کلیاتی راجع به اینکه سئو چیست و قرار است چه اتفاقی بیفتد صحبت کردند. جلسات یکی پس از دیگری میگذشت، حجم تکالیف به مرور بیشتر و مباحث پیچیدهتر میشدند. اما هنوز کمی از آن حس شعف و شادمانی که خانم مجیدی در من دمیده بود در وجودم باقی بود.
- سکانس سوم :روز موعود !
روزی از روزها پشتیبان مجموعه پله به پله خانم عبدی عزیز در گروه اعلام کردند که جلسه چهارم دوره سئو در اسپات پلیر بارگذاری شد. فَوَقَعَ ما وَقَعَ! حدود یک ساعت آموزشی که فقط چشمهایم تصاویری میدید و گوشم اصواتی میشنید اما مغزم یارایِ پردازش آنچه میدید و میشنید نداشت. شتابان به سمت گروه رفتم و آنجا نیز چیزی دستگیرم نشد، چرا که الباقی دوستان هم شبیه خودم گیج و ویج شده بودند. تمامِ آنچه که از مباحث جلسه چهارم در ذهنم باقی مانده عبارات پیلارکلاستر و کیووردتارگتینک (اصطلاحات سئویی) است.
- سکانس چهارم: آخرین فوتِ خانم مجیدی!
شدت سوالات توام با غُر دانشجوها به حدی رسید که یک جلسه پرسش و پاسخ دوفوریتی در برنامه کلاسی گنجانده شد. جلسه پرسش و پاسخ هم اما جز وحشتم نیفزود و دردی را درمان نکرد. استاد( آقای علی بخشی) فرمودند که باید خودتان تلاش و سعی کنید، سختی بکشید و پوستتان کنده شود تا مسئله را حل و درکش کنید و تکالیفتان را انجام دهید، من کمکتان نمیکنم. به قول معروف نابرده رنج گنج میسر نمیشود و این حرفها.. سرانجام ما را با یک دنیا حس نفهمیدن تنها گذاشت و رفت. درست همانجا بود که حس کردم آخرین فوتِ خانم مجیدی در من تمام شد و من ماندم و پیلارکلاسترم.
بعد از آن یکی دوجلسه پرسشوپاسخ دیگر هم برگزار شد ولی ما همچنان در اول وصف کیوورد تارگتنیک مانده ایم. استاد میگوید همه چیز درست خواهد شد و دیر آمدین نخوایین زود برین. ولی خب خیلی از دوستان دیر آمدند و زود هم فرار کردند رفتند. طوری که در جلسات اخیر از آن ارتش عظیم 70،80 نفره فقط چند کهنه سرباز در جلسات حاضر میشوند و از رو نمیروند. آمده اند که بمانند گویا!
- سکانس پنجم : حقیقت تکان دهنده
در آخرین جلسه پرسش و پاسخ استاد که کم کم داشت از ما قطع امید میکرد حقیقتی تکان دهنده را بازگو کرد. حقیقتی که در دل همگی میدانستیم اما سعی میکردیم به روی ِ خودمان نیاوریم. ایشان فرمودند که « بعضی انسان ها باهوش هستند و راحت مطالب را درک میکنند ولی خب بعضی ها مثل خودم* ضریب هوشی پایینی دارند و ممکن است دیرتر بعضی مطالب برایشان جا بیفتد.» البته این حقیقت بر هیچکس پوشیده نیست که استاد لفظ مثل خودم را به کار برد تا ما کمتر احساس خنگی کنیم ولی حتی این همدلی ایشان هم برای ما تسلی بخش نبود.
- سکانس پنجم: خواب های سئویی
امروز که اینها را برایتان شرح میدهدم جلسه پنجم و ششم سئو هم بارگذاری شده اما جلسه چهارم هنوز حل نشده گوشه ذهنم باقی مانده است. در اصل زندگی من به دو بخش قبل از جلسه چهارم و بعد از جلسه چهارم تقسیم شده است.
دوره سئو کل زندگی ام را تحت الشعاع قرار داده است. شب ها خواب کیوورد تارگتینک میبینم. روزها مقاله مینویسم با کلمه کلیدی اصلی و فرعی و لینک داخلی و خارجی،یا اینکه با اکسل سروکله میزنم. اکسل خودش به تنهایی یک قصه هزار و یک شب است. از ددلاین ها که دیگر هیچی نگویم بهتر است. ویرگول و لینکدین و شبکه سازی و این قرتی بازی ها هم که قوز بالای قوز!
- سکانس ششم: سئو چیست ؟
استاد علی بخشی میگویند: سئو به معنای بهینه سازی سایت برای درک بهتر موتورهای جست و جو است. ولی راستش اگر نظر مرا بخواهید سئو مجموعه ای از کارهای به شدت طولانی، سخت و طاقت فرسا، گنگ و پیچیده و البته تکراریست که انجام میدهی تا به رباتِ زبان نفهم گوگل بفهمانی که باید سایتت را ببرد بگذارد صفحه ی اولش در لینک یک و دو. البته ممکن است که گوگل هیچوقت نخواهد این را بفهمد ولی تو باید پوستت در این مسیر کنده بشود بلکه شاید گوگل به سایتت وقع بنهد!
- سکانس نهایی: سئوکار
در پایان میخواهم به همه کسانی که در حوزه سئو کار میکنند و نان از سئو در می آوردند بگویم خدا قوت قهرمان. واقعا این نانی که در می آوری گوارای وجودت، حلالت باد. به نظرم سئو بعد از کار کردن در معدن سختترین کار دنیاست.
- آنچه در قسمت های بعدی خواهیم دید
راستش را بخواهید آیندهی سئو برای من هنوز مبهم است. ولی چیزی که اطمینان دارم اینست که ول کنش نیستم و قصد دارم تا آخر قصه بروم. و دیر نیامدم که زود بروم. خدا را چه دیدی، شاید ته ِ شاهنامه ام خوش باشد و دوباره حس شادمانی از تجربه ی درست تمام کردن یک کار بهم مستولی بشود.
ضمن تشکر از مجموعه پله به پله، خانم مجیدی استاد دوره طراحی سایت و آقای علی بخشی استاد دوره سئو و پشتیبان های عزیز که توی این مسیر به ما کمک میکنند و سعی میکنن مسیر یادگیری را برای دانشجوها هموار کنند. به امید موفقیت همه دوستان ?
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازاریابی محلی (Local Marketing) چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
توانایی هوش مصنوعی در بهبود فرآیند تجاری و کاهش هزینه ها
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاثیر چت جی پی تی بر سئو و باید و نبایدهای استفاده از آن