چگونه ارزش کار خود را در تولید محتوای ایجاد شده بالا ببریم

اگر حوصله خواندن تمام این مطلب را ندارید (هرچند توصیه من به خواندن تمام مطلب است. چون راز نوشته های من بر شما با خواندن آن آشکار می شود) همین یک خط زیر را بخوانید و صفحه را ببنید:

تنها کافیست خلبان خودکارمان را فعال کنیم

اگر فیلم «به وقت شام» استاد حاتمی کیا را دیده باشید یک جایی از فیلم می بینیم که هواپیما بر روی سیستم خلبان خودکار قفل می شود و بدون خلبان مسیرش را به سمت فرودگاه در پیش می گیرد

آیا می دونستید مثل یک هواپیما ما آدمها هم این اتوپایلوت را داریم؟

حالا که صفحه را نبستید و دارید بقیه مطلب را می خوانید شاید با خواندن چند خط ابتدای این مطلب که در پیش آمد پشیمان شده اید و قصد دارید از این مطلب بگذرید چرا که آن را یک مطلب روانشناسی می پندارید تا فنی

اما برخلاف تصور اولیه شمایی که اصطلاحا وبکار هستید خیلی هم فنی است و کارساز بشرطیکه باورش کنید

وحوصله بخرج دهید و مطلب را تا ته ته اش دنبال کنید تا به جای فنی اش هم برسیم

آیا تا حالا شده از جلوی خانه اتان رد شوید و متوجه نشده باشید (حتی با وجود پیاده رفتن) که از جلوی در خانه تان رد شده اید و وقتی مثلا 100 قدم دور شده اید متوجه شده اید و ....

این وضعیت شما را نگران نکند، حتی لازم نیست آن را از کسی مخفی کنید که مبادا به شما انگ آلزایمر داشتن بزنند.

حتی برعکس خبر خوب اینکه یکی از 3 ضمیر شما به خوبی کار میکند، فقط باید یاد بگیرید چطور آن را کنترل کنید، تا برایتان موفقیت در پی بیاورد

ادامه بدهم؟

من به کدام ضمیر ها اشاره کردم و از چه ضمیرهایی صحبت می کنم، بله:

1- ضمیر ناخودآگاه یا ناآگاه

2- ضمیر نیمه آگاه

3- ضمیر خودآگاه

این بنده خدا چه میفهمه از ضمیر ناآگاه و نیمه آگاه و خودآگاه، ایشون در حالت خلسه بسر می برند و اصلا در سرشان فکر ندارند که بکنند
این بنده خدا چه میفهمه از ضمیر ناآگاه و نیمه آگاه و خودآگاه، ایشون در حالت خلسه بسر می برند و اصلا در سرشان فکر ندارند که بکنند



ضمیر ناآگاه:

ضمیر ناآگاه میشه همین اتوپایلوت که صحبتش را کردیم

هرچه شما خلاق تر باشید این ضمیر در شما قوی تر است و بیشتر شما را درگیر می کند

ارشمیدش که برهنه از حمام خارج شد را یادتان می آید.و این که یکی از بزرگ‌ترین کشفیات ارشمیدس با همان حال صورت گرفت وقتی وی شوق‌زده، برهنه و بی هوا از حمام بیرون زد و فریاد کشید «یافتم، یافتم»...

این همان ناخودآگاه او بوده که با معییت نیمه آگاهش این کشف را برایش به ارمغان آورده
این همان ناخودآگاه او بوده که با معییت نیمه آگاهش این کشف را برایش به ارمغان آورده


پس اینکه بگوییم هرچه بیشتر گرفتار باشیم یا فکری شده باشیم به این وضعیت گیجی می رسیم غلط است.

چرا که همینکه در این وضعیت یا موارد مشابه ضمیر ناآگاه شما درگیر می شود نشانه این است که مغز خلاق شما برای یافتن راه کار مشغول بوده است.

بعنوان مثال، من امروز صبح تو فکر طرح url برای سئوپورتال بودم که بدون اینکه متوجه شوم ضمیر ناخودآگاه من روشن شد و نتیجه اش این شد که دو ایستگاه زودتر از مترو پیاده شدم و از مترو که اومدم بیرون متوجه اشتباه خودم شدم و باعث شد 10 دقیقه دیرتر به سرکارم برسم.

معمولا هیچکدام از ما تو فعال شدن این ضمیر نقشی نداریم و برای همین هم به آن ناخودآگاه می گوییم ولی با تمرین هم میشود آن را خودمان استارت کنیم

یک وقتهایی به شوخی به خانمم می گویم من می خواهم اتوپایلوتم را روشن کنم ( خانم من بنده خدا خیلی از این اتوپایلوت من میکشه.

مثلا میگه سعید حالا که داری میری بیرون فلان چیز را هم بخر. من هم میگم چشم می خرم و بنده خدا غافله که از چند دقیقه قبل از گفتن این حرفش روی اتوپایلوت بودم و اصلا برای همین دارم از خانه می روم بیرون که روی مطلبی که بشدت فکرم را درگیر کرده است متمرکز شوم و نتیجه اش این میشه که دست خالی بر می گردم، انگار نه انگار که قرار بوده خریدی هم داشته باشم)

اینکه چطور خودمان ضمیر ناآگاهمان را روشنش کنیم راه داره که با تمرین بهش می رسید اما نتیجه اش مثل فیلمی که گفتم نیست و خاموش شدنش از دست ما خارجه

اما ضمیر نیمه آگاه

ضمیر نیمه آگاه همان نیروی خارق العاده ای است که وقتی شما به یک اسم فراموش شده فکر می کنید و یادتان نمیاید، بطور عجیبی نیم ساعت بعد حتی شاید یک روز بعد اون اسم یکدفعه به ذهنتان خطور می کند

فکر کنم از سال 77 بود که یکی از تمرینات دوست داشتنیم را شروع کردم که همین کار با نیمه آگاه بود

و تمرین این بود که تو ذهنم مرور می کردم که کسی را پیدا کنم که اسمش را فراموش کرده ام بعد چند دقیقه ای با خودم کلنجار می رفتم تا اسمش را پیدا کنم

وقتی نمی شد اون را به نیمه آگاهم می سپردم و تا چند روز از نیمه آگاهم سراغش را می گرفتم و تا وقتی به جواب نمی رسیدم دست از سرش برنمی داشتم.

یادمه یکی از دوستام هم که با این عادت من اشنا شده بود هروقت یک طرح بیزنس خوب داشت

یک شمه ای از آن را برام می گفت و بعد می گفت این را تو نیمه آگاهت داشته باش تا فردا درباره اش بیشتر صحبت کنیم

همین الان هم که این متن را دارم برایتان می نویسم دو سه روزی است که اسم مدیر منابع انسانی شرکت قبلیم را از نیمه آگاهم طلب دارم و تا طلبم را ندهد ولش نمی کنم (ضمیر ناخود آگاهم را دارم می گم ها نه اون بنده خدا را! )

اسمش را جایی ثبت شده دارم که مراجعه کنم اما چون تمرین است و بر عهده نیمه آگاه گذاشته شده منتظرم خودش به ذهنم خظور کند.

من با این تمرینات به جایی رسیدم که با ضمیر نیمه گاهم توانسته ام مشکلات خیلی بزرگی را برای خودم حل کرده ام که یکیش همین سئوپورتالی است که شروع به نوشتنش کرده ام و انشالله حدود چند ماه دیگه آماده میشه

حتما می پرسید این تمرینات چه کمکی به من کرده است و چطور؟

حتما می دانید ما یک حافظه موقت داریم و یک دائمی.

دائمی مثلا شماره شناسنامه اتان است که برای همیشه در ذهنتان ثبت است (شبیه هارد دیسک)

اما موقت را که شبیه رم است بگذارید برایتان تعریف کنم

مثلا شما از 118 شماره ای را طلب می کنید، با گرفتن شماره از 118 وقتی می بینید شماره روند است یادداشتش نمی کنید و به ذهن می سپارید و مشغول شماره گیریش می شوید

و به اون شماره زنگ می زنید اگر مشغول بود باز هم تکرار می کنید تا وقتی آزاد شود

اما با برقراری ارتباط، بعد از پایان تماس دیگر شماره از ذهن شما برای همیشه خارج شده

و اگر باز لازمش داشته باشید باید از 118 بگیرید.

اما اگر نیمه آگاهتان را به خدمت گرفته باشید این زمان حافظه کوتاه برای شما بیشتر از قطع ارتباط است و حداقلش تا پایان روز طول می کشد(ببینید چقدر از این بدبخت کار کشیده ام که به این روز افتاده است)

و راهکار تقویت ضمیرنیمه آگاه بازخورانی داده های حافظه موقت است که خیلی بازش نمی کنم چون مطلبم داره طولانی میشه.

و ضمیر خودآگاه

بی هیچ تعریفی همه شما آن را می شناسید

تمام کارهای آگاهانه ای که انجام می دهیم مثل حل کردن یک تمرین ریاضی را شامل می شود

حال که با این 3 ضمیر آشنا شدیم برویم سراغ بحث فنی قضیه

من یک مورد را مصداق میاورم خودتان به بقیه امور تأمینش بدهید

اگر کارتان تولید محتواست مثل ربات پشت ماشین تحریر نشینید و برای بهره مندی از سه مورد گفته شده که سه نعمت بزرگ (متاسفانه رو به زوال در جوامع امروزی) هستند رویه را عوض کنید و سبک و سیاق کار خود را بصورت زیر تغییر دهید:

1-استفاده بهتر از ضمیر آگاه:

در تولید محتوا برای ضمیر آگاه خود ارزش قائل شوید و سعی کنید برای تولید محتوا همچون یک نویسنده قهار فکر کنید تا اینکه همه چیز را با گوگل سرچ کنید

استفاده نکردن از محفوظات مغزتان و استفاده از گوگل بجای کار کشیدن از مغز، هم به تنهایی شما را به سمت نابودی سوق می دهد، که آلزایمر های زودرس جوامع امروزی یکی از عوارض آن است

و هم باعث می شود ایده سازی نکنید و ایده های گاززده دیگران را مورد استفاده قرار بدهید

مثلا اینکه بخواهید ببینیم چند وقت به رمضان مانده سراغ گوگل نروید.

از فکرتان استفاده کنید ببینید پارسال رمضان کی شروع شد و 10 روز آن را عقب بکشید می شود اول رمضان امسال

همین اتفاق کوچک درست است زمانبر است ولی یک جرفه در انبار داده های ضمیرنیمه آگاه شما می زند و باعث فوران داده های مربوط به رمضان در مغزتان می شود و تا چند روز خوراک به شما می دهد

کاری که سرچ در گوگل این کار را برای شما نمی کند

این قضیه آنقدر برای من پر اهمیت است که هنوز که هنوزه حاضر نشدم گوشی هوشمند دست بگیرم و گوشیم از این گوشی های خیلی خیلی معمولی است و فقط می شود با آن زنگ زد و به تماس پاسخ داد

و به همین دلیل همه کارهایم را فکر می کنم تا اینکه سرچ کنم و تنها در مواردی سرچ می کنم که واقعا محفوظاتی ندارم و نیمه آگاهم هم کمکی به من نکرده، کما اینکه برای این کار هم مجبورم پشت میز کامپیوترم قرار بگیرم

و این در شرایطی است که عمرم را صرف تسلط به الگوریتمهای گوگل صرف کرده ام و گوگل به هیچ کس به اندازه من مدیون نیست.

2- ضمیر نیمه آگاه

همانطور که در قسمت قبل گفتم برای ایده گرفتن برای تولید محتوا از نیمه آگاهتان استفاده کنید

مثال بزنم

فرض کنیم می خواهم مطلبی درباره قرص فارماتون بزنم

زمان ایجاد مطلب را 3 روز دیگر تعین می کنم و تو این سه روز نیمه آگاهم را درگیر مسائل حاشیه ای فارماتون می کنم

در نتیجه سه روز بعد که می خواهم شروع به تولید محتوا بکنم

همه مزایا، معایب، مشکلات، گشایش ها و ... فارماتون جلوی چشمم قرا رگرفته و کافیست برای هر کدام تو گوگل جستجو کنم

بله اینطوری است که گوگل را برای مواردی استفاده می کنم که محفوظاتی ازش ندارم

و نه ایده گرفتن از گوگل که ببخشید حتی فکرش هم به نظر من احمقانه است.

پس برای تولید محتوا از همین امروز یاد بگیرید یک سری کارها را به ضمیر نیمه آگاه تان بسپارید (هر وقت تو این زمینه متبحر شدید می توانید از ناخوداگاه خود هم استفاد کنید)

3- ناآگاه

اگر کارتان را دوست دارید حتما برایتان مواقعی پیش آمده که آنقدر فکرتان را مشغول کرده که مثل من دو ایستگاه زودتر یا دیرتر پیاده شده باشید

شاید در جوابم بگویید که نخیر، کارتان را دوست داشته اید اما این مورد هم برایتان پیش نیامده!

بنابراین برایتان متاسفم، می دانید چرا؟

چون ناگفته پیداست وقتهای فراغت شما را اینستاگرام و امثالهم هرز می دهند

و باعث می شوند ناخودآگاه که چه عرض کنم حتی ضمیر نیمه آگاهتان هم تعطیل شده باشد

پس بیاید همه با هم در تلاش برای آدم بودن از فکر و مغزمان بیشتر استفاده بکنیم و خودمان را در گیر این شبکه های پوچ مجازی نکنیم

بله تمام حرف من این است که:

برای اینکه بیشتر بتوانید وب گردی کنید غذای خود را تو مایکروفر گرم نکنید بلکه بگذارید غذایتان روی اجاق گاز گرم شود و فکر تان را درگیر کارتان کنید

و به زمزمه های رمزآلود که می گویند فکرتان را آزاد بگذارید و درگیری فکری درست نکنید و.... توجهی نداشته باشید.

نون سوگند به قلم و آنچه مى ‏نويسند. [كه] تو به لطف پروردگارت ديوانه نيستى