طراح گرافیک و فونت shahabsiavash.com | فروشگاه فونت سیاوش: sfonts.ir | منتقد برگزیدهٔ کشوری تو خانهٔ هنرمندان ایران | کتابهام: «گرافیک و طنز»، «خودکارگرافی» و «دربارهٔ فونت»
چطور «فونتها» به هنرمندان حروفنگار خیانت کردند؟
این قصه البته سرِ دراز دارد! ولی خب سعی میکنم اینجا مختصر بنویسم. فونتها نسخههای دیجیتالی اون چیزی بودن که یا در حروفچینی و یا در ماشینهای تحریر به کار میرفتن. یعنی اگه فارسی رو در نظر بگیریم حروف با پایهٔ نسخ و همچین تر و تمیز و بی دردسر. در لاتین هم حروف در قالب ساده و خوانا رو شامل میشدن.
اما هم فارسی و هم لاتین پیش از این داستانها، خوشنویسان و هنرمندان لترینگ (حروفنگار) و تایپوگرافر و... رو هم تو خودشون داشتن که روی حروف به اصطلاح «کار» میکردن. حروف تزئینی و بزرگ و خاصی که برای کتابها یا مجلدهای مختلف مینوشتن و میکِشیدن. میدونیم که حتی فونتهای خوشنویسی هم تا همین چند سال پیش وجود نداشتن و در نتیجه یک خلاء بین دورهٔ پیشین و عصر مدرن اتفاق افتاد.
این باعث شد که خیلیها اون نوع حروفنگاری و ارزش بخشیدن به حروف رو به طور کل فراموش کنن و تنها چیزی که از «نوشتار» به یاد بیارن، متون سیاه و سفید و منظم و ریز باشه. تمام قابلیتهای حروف از اونها گرفته شد و فقط «خوانایی» براش باقی موند. انگار که فیلمی ساخته بشه و تنها دستاوردش داستانش باشه و بقیهٔ بخشها فقط سرِهم بشن.
چرا اون نوع نوشتار هنری و کارِ دست به فونتها منتقل نشد و در نتیجه امروز همه فکر میکنن که فونت باید فقط مختص متون ریز، کتاب و روزنامه و یا -در چند سال اخیر- وب و اپلیکیشن باشه؟ مشخصه. هیچکس نمیتونست و امکانش رو نداشت که یه خط کالیگرافی لاتین و یا خوشنویسی فارسی و یا حتی تایپوگرافیهای خاصی که در نسخ و کتابها دیده میشد رو فونت کنه.
اول از همه فونتها تکرنگ یعنی به اصطلاح «سیاه و سفید» بودن. دوم این که به طور کل کسی به فکر این نبود که با فونت میشه همون کارهایی که هنرمندان حروفنگار سالها مشغول به انجامش بودن رو سامان داد.
امروزه اتفاقن ما به فونتهایی که من در اینجا با کمی کلیگویی بهشون «نا خوانا» میگم هم نیاز داریم. گسترهٔ بزرگی از طراحان گرافیک و تایپوگرافرها هستن که پروژههای هنری کار با تایپ و یا طراحی پوستر و جلد کتاب دارن. آیا همهٔ پوسترها باید با فونتهای وب نوشته بشن؟ آیا از سینمای وحشت و فیلمهای علمی تخیلی تا تمام داستانها و فیلمنامهها و رمانها و پوسترهای تئاترها و جشنوارهها و نمایشگاهها و... همه باید تر و تمیز و خوانا عرضه بشن؟ مسلمه که نه!
تایپ میتونه به رسوندن پیام کمک کنه. اما میتونه بارِ فرمیک هم داشته باشه و باید داشته باشه. همون کاری که طراحان کتابها و هنرمندان تایپوگرافی از دورهٔ گوتنبرگ به بعد انجام میدادن. دیجیتالی شدن نوشتار در قالب فونت اما کاری کرد که تمام این حرفهها و این دید هنری و فرمی به حروف از بین بره و نوشتار برای خیلیها -خیلیهای کامپیوتر زده- فقط و فقط نقش نوشته پیدا کنه.
من احتمالن به عنوان تنها کسی که در ایران به این موضوع اعتقاد دارم (!) همچنان دارم مسیر طراحی این نوع فونتها رو ادامه میدم. آیا همهٔ این فونتها برای همهٔ طراحان مناسبه؟ شاید نه. اما چیزی که من همیشه میگم اینه که کسایی که به فونتهای شبیه به «فونتهای سیاوش» علاقه پیدا میکنن و باهاشون کار میکنن، کمی در این دیدِ گسترده و باز و خلاقانه به حروف جلوتر از همکاران خودشون هستن.
فونتها ابزار هستن. اگر همهٔ مردم از پیچگوشتی استفاده میکنن و کار باهاش رو بلدن، دلیل نمیشه که کاربرد آچار فرانسه به کل نفی بشه. ممکنه تعداد کمتری نحوهٔ استفاده از آچار فرانسه رو بدونن، اما وقتی بهش نیاز داشته باشن، خودشون میرن سراغش :)
خوشبختانه با اومدن فونتهای «چند رنگ» یه قدم دیگه نزدیک شدیم به این که حروف رو در قالب تزئینی و زیباییشناسانهای ببینیم که شاید فقط با رنگ بشه بهش رسید. همون طور که بالاتر گفتم تنها دلیل این که فونتها در ابتدا «سیاه و سفید» ساخته شدن این بود که امکان فنی رنگی بودنشون نبود. بعدها همهٔ چیزهایی که سیاه و سفید بودن رنگی شدن مثل دوربین و تلویزیون. دنیای اطراف ما هم رنگی هست و همین وب هم همین طور. تنها چیزی که بیرنگ مونده بود فونت بود که اونم بالاخره تسلیم شد :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
فونتی برای بزرگ نوشتن و کودکانه خواندن!
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۰ دلیل برای انتخاب فونتهای سیاوش (متنوعترین فروشگاه فونت فارسی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
فونتهایی برای سیاهمشق نوشتن با خط ثلث