«من مشاور دیجیتال مارکتینگ هستم و به کسبوکارهای کوچک و متوسط کمک میکنم با یک استراتژی ساده و یکپارچه (سئو، محتوا و تبلیغات آنلاین) وارد دنیای اینترنت شوند و سریعتر مشتری جذب کنند.»
۵ اشتباه رایج فریلنسرهای مبتدی که باید از آنها دوری کنید

ورود به دنیای فریلنسینگ میتواند بسیار هیجانانگیز و پر از فرصت باشد. رویای رئیس خود بودن، تعیین ساعات کاری دلخواه و کسب درآمد بر اساس مهارتها، بسیاری را به سمت این سبک کاری جذب میکند. با این حال، مسیر فریلنسینگ برای تازهکارها ممکن است با چالشها و اشتباهاتی همراه باشد که میتواند پیشرفت آنها را کند کرده یا حتی باعث دلسردی شود.
در این مقاله، به بررسی ۵ اشتباه رایج فریلنسرهای مبتدی میپردازیم و با ارائه مثالهای واقعی، به شما کمک میکنیم تا از این اشتباهات دوری کرده و مسیر موفقیت در فریلنسینگ را هموارتر کنید.
۱. قیمتگذاری پایین خدمات (Underpricing)
یکی از رایجترین اشتباهات فریلنسرهای تازهکار، تعیین قیمت بسیار پایین برای خدماتشان است. آنها اغلب به دلیل نداشتن تجربه کافی یا برای جذب سریع مشتری، ارزش واقعی کار خود را نادیده میگیرند.
۵ مثال واقعی:
مینا (نویسنده محتوا): مینا که تازه شروع به کار فریلنسینگ کرده بود، برای هر مقاله ۱۰۰۰ کلمهای فقط ۵۰ هزار تومان دریافت میکرد. او ساعتهای زیادی را صرف تحقیق و نوشتن میکرد و در نهایت متوجه شد که درآمدش حتی از یک کارگر ساده هم کمتر است و به سرعت دلسرد شد.
رضا (طراح لوگو): رضا برای طراحی یک لوگوی کامل، تنها ۲۰۰ هزار تومان پیشنهاد میداد. بعد از چند پروژه متوجه شد که زمان و انرژی زیادی صرف میکند و در مقابل، درآمد کافی ندارد. مشتریان نیز به دلیل قیمت پایین، کیفیت کار او را زیر سوال میبردند.
فاطمه (مترجم): فاطمه برای ترجمه هر صفحه متن انگلیسی به فارسی، مبلغ بسیار پایینی تعیین کرده بود. او حجم زیادی از کار را قبول میکرد تا بتواند درآمدی کسب کند، اما در نهایت دچار فرسودگی شغلی شد و کیفیت ترجمههایش نیز کاهش یافت.
علی (برنامهنویس وب): علی برای طراحی یک وبسایت ساده، قیمت بسیار پایینی پیشنهاد داد. در طول پروژه، مشتری درخواستهای متعددی برای تغییرات اضافه کرد و علی به دلیل قیمت پایین اولیه، احساس کرد که استثمار شده است.
سارا (مدیر شبکههای اجتماعی): سارا برای مدیریت کامل یک صفحه اینستاگرام در ماه، مبلغ ناچیزی دریافت میکرد. او تمام وقت خود را صرف تولید محتوا، تعامل با فالوورها و پاسخگویی به دایرکتها میکرد، اما درآمدش به هیچ وجه با حجم کارش تناسب نداشت.
۲. نداشتن نمونهکار حرفهای (Portfolio)
نمونهکار یا پورتفولیو، ویترین مهارتهای یک فریلنسر است. بسیاری از فریلنسرهای مبتدی اهمیت این موضوع را نادیده میگیرند و بدون داشتن نمونهکار قوی، به دنبال جذب مشتری میگردند.
۵ مثال واقعی:
جواد (طراح گرافیک): جواد مهارت خوبی در طراحی داشت، اما هیچ نمونهکاری برای ارائه به مشتریان نداشت. به همین دلیل، با وجود تلاشهای زیاد، نمیتوانست اعتماد کارفرماها را جلب کند و پروژهای دریافت نمیکرد.
مریم (ویراستار): مریم تجربه ویراستاری زیادی داشت، اما تمام کارهای قبلی او به صورت غیررسمی انجام شده بود و هیچ مدرک یا نمونه قابل ارائه نداشت. کارفرماها ترجیح میدادند با ویراستارانی همکاری کنند که نمونه کارهای مشخصی داشته باشند.
حسن (کارشناس سئو): حسن ادعا میکرد که در زمینه سئو متخصص است، اما وقتی از او نمونه کارهای موفق خواسته شد، چیزی برای ارائه نداشت. مشتریان به همین دلیل از همکاری با او منصرف میشدند.
نازنین (طراح لباس): نازنین طرحهای بسیار خلاقانهای در ذهن داشت، اما هیچکدام را به صورت فیزیکی اجرا نکرده بود یا تصویری از آنها نداشت. به همین دلیل، نمیتوانست تواناییهای خود را به مشتریان نشان دهد و پروژهای بگیرد.
پیمان (عکاس): پیمان تجهیزات عکاسی خوبی داشت، اما نمونه کارهای متنوع و باکیفیتی برای ارائه نداشت. مشتریان بالقوه به دنبال عکاسانی بودند که نمونه عکسهای مرتبط با نیاز آنها را داشته باشند.
۳. مدیریت زمان ضعیف
فریلنسینگ نیازمند نظم و مدیریت زمان قوی است. بسیاری از فریلنسرهای مبتدی به دلیل عادت نداشتن به کار مستقل، در مدیریت زمان خود دچار مشکل میشوند.
۵ مثال واقعی:
سمیرا (نویسنده): سمیرا چندین پروژه نویسندگی را همزمان قبول کرده بود، اما به دلیل مدیریت زمان ضعیف، نتوانست هیچکدام را در موعد مقرر تحویل دهد و اعتبار خود را از دست داد.
بهنام (برنامهنویس): بهنام به دلیل نداشتن برنامه کاری مشخص، بیشتر وقت خود را صرف کارهای غیرضروری میکرد و در نهایت با کمبود وقت برای انجام پروژههایش مواجه میشد.
الهام (مترجم): الهام به دلیل عدم تعیین ضربالاجلهای واقعبینانه برای خود، همیشه پروژهها را با تاخیر تحویل میداد و این موضوع باعث نارضایتی مشتریانش میشد.
کاوه (طراح وب): کاوه به دلیل نداشتن تمرکز و انجام کارهای شخصی در حین کار، زمان زیادی را از دست میداد و بهرهوری پایینی داشت.
رویا (مدیر مجازی): رویا به دلیل نداشتن یک سیستم مدیریت وظایف منظم، بسیاری از کارهای مشتریان را فراموش میکرد و این موضوع باعث از دست دادن آنها شد.
۴. نادیده گرفتن قراردادها و توافقات حقوقی
بسیاری از فریلنسرهای مبتدی به دلیل اعتماد بیش از حد یا برای تسریع روند کار، بدون بستن قرارداد رسمی با مشتریان همکاری میکنند که میتواند منجر به مشکلات جدی شود.
۵ مثال واقعی:
رامین (طراح گرافیک): رامین بدون بستن قرارداد، یک پروژه طراحی لوگو را انجام داد، اما مشتری بعد از دریافت طرحها، از پرداخت هزینه امتناع کرد و رامین هیچ مدرک قانونی برای پیگیری نداشت.
فرشته (نویسنده محتوا): فرشته چندین مقاله برای یک وبسایت نوشت، اما به دلیل عدم وجود قرارداد، بعداً در مورد حق مالکیت محتوا و نحوه استفاده از آن با صاحب وبسایت دچار اختلاف شد.
جمال (برنامهنویس): جمال بدون تعیین جزئیات دقیق پروژه و مراحل پرداخت در قرارداد، یک پروژه برنامهنویسی را شروع کرد. در میانه کار، مشتری درخواست تغییرات زیادی داد و از پرداخت هزینه اضافی خودداری کرد.
ساناز (مترجم): ساناز یک پروژه ترجمه بزرگ را بدون تعیین مهلت پرداخت در قرارداد انجام داد. مشتری با تاخیرهای طولانی مبلغ را پرداخت کرد و ساناز برای پیگیری با مشکلات زیادی روبرو شد.
پویان (مشاور کسبوکار): پویان بدون تنظیم قرارداد با یک استارتاپ برای ارائه خدمات مشاوره، ساعتهای زیادی را صرف کار کرد، اما به دلیل ورشکستگی استارتاپ، هیچ هزینهای دریافت نکرد.
۵. عدم سرمایهگذاری در بازاریابی و معرفی خود
فریلنسرها برای جذب مشتری نیاز به بازاریابی و معرفی خدمات خود دارند. بسیاری از مبتدیان تصور میکنند که صرفاً با ثبتنام در چند پلتفرم میتوانند مشتری پیدا کنند.
۵ مثال واقعی:
نگین (طراح وب): نگین پروفایل خود را در چند پلتفرم فریلنسینگ ایجاد کرد، اما هیچ فعالیتی در جهت معرفی خود نداشت و منتظر میماند تا مشتریان به او مراجعه کنند که این اتفاق به ندرت میافتاد.
سینا (نویسنده): سینا فقط به نوشتن اکتفا میکرد و هیچ تلاشی برای ایجاد ارتباط با مشتریان بالقوه در شبکههای اجتماعی یا وبلاگها نمیکرد و در نتیجه، فرصتهای شغلی زیادی را از دست میداد.
مونا (گرافیست): مونا نمونه کارهای خود را فقط در یک پلتفرم آپلود کرده بود و هیچ وبسایت شخصی یا حضور فعالی در شبکههای اجتماعی مرتبط با طراحی نداشت و به همین دلیل دیده نمیشد.
وحید (برنامهنویس): وحید در رویدادهای مرتبط با حوزه کاری خود شرکت نمیکرد و با سایر متخصصان و کارفرمایان ارتباط برقرار نمیکرد و در نتیجه، شبکه ارتباطی محدودی داشت.
زهره (مترجم): زهره هیچگاه از مشتریان راضی خود درخواست نمیکرد تا نظراتشان را ثبت کنند یا او را به دیگران معرفی کنند و به همین دلیل، فرصتهای ارجاعی را از دست میداد.
نتیجهگیری
دنیای فریلنسینگ با تمام جذابیتهایش، نیازمند آگاهی و برنامهریزی است. با دوری کردن از این ۵ اشتباه رایج، فریلنسرهای مبتدی میتوانند مسیر موفقیت خود را تسریع کرده و از چالشهای ابتدایی این راه به سلامت عبور کنند. یادگیری از اشتباهات دیگران و تلاش برای بهبود مستمر، کلید موفقیت در فریلنسینگ است.
فریلنسینگ چیست و چگونه اولین قدم را برداریم؟
چگونه انگیزه خود را به عنوان یک فریلنسر تنها حفظ کنیم؟
مدیریت زمان در فریلنسینگ: چگونه کارایی خود را دو برابر کنیم؟