داستان‌سرایی و کسب‌و‌کار


همان‌طور که در مقاله قبل گفتم، داستان‌ها همیشه به عنوان یک ابزار قدرتمند برای انتقال پیام شناخته می‌شوند. داستان را به عنوان بستر یک رودخانه در نظر بگیرید و پیام رو به عنوان آبی که در آن جریان دارد. یک داستان خوب می‌تواند احساسات مخاطب را به جریان اندازد و او را وادار به تصمیم‌گیری برای انجام کاری کند. این تصمیم در داستان‌ها و فیلم‌هایی که می‌بینیم منفعل هستند؛ مثل علاقه یا تنفر نسبت به یک شخصیت. اما در دنیای کسب‌و‌کار، این تصمیم‌ها می‌توانند شامل حمایت از یک هدف، خرید یک محصول یا اهدای پول برای انجام یک عمل خاص باشد.

صنعت تبلیغات مدت‌ها است که به قدرت داستان‌سرایی پی برده و همواره تلاش کرده است تا از این ابزار برای ایجاد تبلیغات مناسب و هدفمند استفاده کند. البته بعضی از شرکت‌ها و آژانس‌های تبلیغاتی در این راه بهتر عمل می‌کنند، در حالی که بعضی از این آژانس‌ها به درستی قدرت ابزاری که در دست دارند را درک نمی‌کنند. آن‌ها چراغ جادو را پیدا کرده‌اند، اما نمی‌دانند چطور جن داخل چراغ را احضار کنند.

برای استفاده از پتانسیل‌های داستان‌سرایی اول باید مکانیک‌ها و تکنیک‌های داستان‌سرایی و نحوه استفاده از آن‌ها در ساختار داستان را یاد بگیریم. مسائلی مانند منحنی داستان، منحنی شخصیت، زمینه چینی و... در یک داستان مثل تکه‌های پازل هستند. این تکه‌ها را درک کنید و در جای درست قرار دهید تا یک داستان موفق داشته باشید.

چندین سال است که به سبب علاقه به داستان‌سرایی مطالعه‌های زیادی در این زمینه انجام داده‌ام و با بررسی داستان‌ها در فرهنگ‌ها و رسانه‌های مختلف نکات زیادی از آن‌ها یاد گرفته‌ام. در طول این سال‌ها در هر شرکتی که مشغول بودم تلاش کرده‌ام تا چیزهایی که یاد گرفته‌ام را با زمینه کاری خودم (تولید محتوا) ترکیب کنم. در این راه البته با چالش‌های مختلفی سر و کار داشتم که شاید زمانی دیگر داستان آن را تعریف کردم.

حالا سوالی که پیش می‌آید این است که چطور داستان‌سرایی می تواند به رشد و موفقیت یک کسب و کار کمک کند؟

داستان‌سرایی تجاری و درباره ما

بخش درباره ما و داستان شکل‌گیری شرکت‌ها و استارتاپ‌ها یکی از بخش‌هایی است که توجه چندانی به آن نمی‌شود. دلیل آن فرمت ساده و تقریبا یکنواخت این صفحه‌ها است که خواننده را نسبت به آن بی‌رغبت می‌کند. اما با دادن اطلاعات لازم در قالب یک داستان، می‌توان مخاطب را جذب کرد.

کمپین‌های بازاریابی سریالی

کمپین‌های بازاریابی در سال‌های گذشته تحول گسترده‌ای را تجربه کرده و شرکت‌های بزرگ هر روز راه‌های خلاقانه‌تری برای کمپین‌های خود در پیش گرفته‌اند. هدف هر کمپین رسیدن به اعداد و ارقامی مشخص است و پس از آن به دست فراموشی سپرده می‌شوند. اما می‌توان هر کمپین را مانند یک قسمت از یک سریال در نظر گرفت. به این ترتیب هر کمپین یک داستان مشخص تعریف می‌کند و در مجموع این کمپین‌ها یک داستان کلی را برای مخاطب به تصویر می‌کشند. اینجا استفاده از تکنیک‌هایی مانند زمینه‌چینی ذهن مخاطب را قلقلک می‌دهد و کمپین‌ها را جذاب‌تر می‌کند.

تبلیغات ویدیویی

کیفیت بسیاری از تبلیغات ویدیویی که هر روز می‌بینیم چندان راضی کننده نیست. یا ترانه‌های غیر‌خلاقانه با قافیه‌های ناهماهنگ بر بستر ریتم آهنگ‌های معروف را شاهد هستیم یا یک نفر مدام به ما می‌گوید بایا کن! هدف تبلیغات معرفی محصول، بیان ویژگی‌ها و فراخوانی مخاطب به انجام یک عمل مثل تماس با یک شماره یا ثبت‌نام در یک سایت است. با توجه به هزینه زیاد و مدت کم این نوع تبلیغات، بسیاری از شرکت‌ها از فرمول‌های قدیمی خود استفاده می‌کنند و علاقه‌ای به پذیرش ریسک ندارند.

اما می‌توان برای تهیه تبلیغات ویدیویی از تکنیک‌هایی که در فیلم‌های کوتاه مرسوم است استفاده کرد. گاهی یک فیلم کوتاه چند دقیقه‌ای بدون بیان یک کلمه پیامی را با قدرتی به مراتب بیشتر از یک فیلم بلند منتقل می‌کند. فیلم‌های کوتاه با محدودیت‌هایی مشابه تبلیغات ویدیویی مواجه هستند و به هیمن دلیل سازندگان آن راهکارهای خلاقانه‌ای برای انتقال پیام خود توسعه داده‌اند. چرا در یک تبلیغ ویدیویی یک داستان زیبا تعریف نکنیم که هم محصول را معرفی کند هم مخاطب را به یک عمل فرا بخواند؟

آموزش از طریق داستان‌سرایی

بخش بزرگی از محتوای وب محتواهای آموزشی است. با توسعه تکنولوژی بازه توجه ما هر روز کمتر می‌شود و این باعث شده دنبال کردن یک ویدیو یا متن بلند برای یادگیری کمی سخت باشد، حتی اگر مصمم به یادگیری باشید. آموزش یک موضوع به صورت داستانی و استفاده از المان‌هایی مانند منحنی داستان برای بخش‌بندی آموزش می‌تواند راه خوبی برای هیجان انگیز‌تر کردن آن و جذب مخاطب باشد.

داستان‌سرایی و مدیریت بحران

هیچ کسب‌و‌کاری در دنیا نیست که در طول حیات خود با نوعی از بحران مواجه نشده باشد. در این مواقع مدیریت بحران و افکار عمومی یکی از اساسی‌ترین وظایف کسب‌و‌کارها است که بسیاری از آن‌ها متاسفانه در این زمینه بسیار ضعیف عمل می‌کنند. گزارش های فنی و بیانیه‌ها برای توضیح جزییات حادثه و روشن‌سازی ماجرا خوب است، اما یک داستان خوب از ماجرای اتفاق افتاده و فدارکاری‌هایی که برای حل بحران انجام شده، می‌تواند موج افکار عمومی را به نفع یک کسب‌و‌کار تغییر دهد؛ به خصوص در دنیای امروز که شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی در شکل‌گیری این موج‌ها دارند.

کلام آخر

این موارد برخی از کاربردهای داستان‌سرایی در دنیای کسب‌و‌کار است که من تلاش کرده‌ام از آن‌ها استفاده کنم. استفاده از المان‌های یک داستان خوب می‌تواند موقعیت‌های جدیدی را برای ما ایجاد کند تا کسب‌و‌کار خودمان را رشد و توسعه بدهیم. اگر عمر و فرصتی بود در مقاله‌های بعدی به تفصیل در مورد هر کدام از این موارد صحبت می‌کنم برای هر کدام مثال‌هایی می‌زنم.

لینک مقاله به صورت کامل و زبان انگلیسی در وبسایت من:

http://tilin.ir/Qvnp5x7