روش های اندیشیدن به ایده های استارت آپ کدامند؟

این روش به شما کمک خواهد کرد تا به یک ایده مناسب استارتاپی بیاندیشید.

دارای ۵ مرحله است  که با صرف ۳۰ الی ۴۰ ساعت وقت در طی یک تا دو هفته قابل انجام است.

سختگیری و نظم و انضباط را به روند طوفان مغزی و فرایندهای ارزیابی ایده استارت اپ خود اضافه کنید:

  • لیست هایی از انواع مشتری بالقوه و مدل های تجاری یا قیمت گذاری ایجاد کنید.
  • فرصت هایی که همگام این لیست ها هستند را ارزیابی کنید.
  • سپس از پیله خود خارج شوید و ایده های برتر را با کاربران ، مشتریان و یا عرضه کنندگان بالقوه واقعی ارزیابی کنید.

این امر احتمال موفقیت شما را بهبود می بخشد و وقت کمتری را صرف خواهید کرد.

مقدمه

مطمئناً راه حل های ساده تری هم وجود دارد، مانند “راهی را انتخاب کنید که امتحان شده” ، “به دنبال یک بازار بزرگ باشید که ۱۰ سال است تغییر نکرده ” یا “سرگرمی خود را به یک تجارت تبدیل کنید”. متأسفانه ، این روش های خاص مفید نیستند ، و از آنجا که این مسئله اغلب  مطرح می شود ، که من می خواهم اهداف خود را با روشی جامع تری بسنجم.

همچنین با وجود اینکه این راه حل موجب ایده پردازی در طول مسیر ما میشود ، در نظر داشته باشید که اجرای ایده، بخش سخت ماجرا است .

سه روش اصلی برای یک ایده استارت اپ جدید تجاری و کسب و کار

۱-ایده فوری

وقتی در حمام ، در حال رانندگی ، یا با دوستان خود صحبت می کنید ویا در طول یک جلسه هستید ، به شما تلنگرمی زند. به طور ناگهانی نقاط به هم می پیوندند و ایده جدیدی را به وجود می آورند. و حال شما یک ایده را دارید . جرقه ذهنی شما شگفت آور و هیجان انگیز است ، و واضح است این ایده جدید بسیار ارزشمند است . وشما نمی توانید باور کنید که شخص دیگری قبلاً به آن فکرکرده باشد!

حال شما به جستجو درمنابع می­ پردازید.  بیشتر مواقع ، مشخص می شود که کسی قبل از شما به آن ایده فکر کرده است. اما ، هنوزهم ممکن است شما بتوانید این ایده را بهتر انجام دهید . بنابراین شما به فکر کردن در مورد آن ادامه می دهید و مدتی می گذرد ، و شما به برخی از مشکلات پی می­ برید. شما آن را با چند دوست قابل اعتماد به اشتراک می گذارید و در مورد بسیاری از چیزهایی که هنوز فکرش را نکرده اید بازخورد می گیرید

(به عنوان مثال ، هیچ کس هزینه ای برای آن نمی پردازد ، این یک بازار کوچک است و غیره.)

این می تواند یک ایده عالی باشد ، اما شما نمی دانید ، طرح خوبی دارید ولی محیط غیرقابل کنترل است . بنابراین اجازه می دهید این رویا از بین برود. امیدوار باشید ، احتمالاً ایده  درستی دارید.

۲- ایده شخصی

شاید شما هفت سال گذشته را صرف ساختن نرم افزار برای خطوط هوایی کرده باشید و متوجه برخی کمبودها در محصول یا مشکلی درباره نحوه عرضه به بازار شده اید. شما این نواقص را به رئیس خود گزارش می­دهید ، اما اولویت های دیگری برای شرکت وجود دارد که غیرقابل تغییر هستند.

یا شرکت شما برای انجام برخی کارها هزینه های زیادی می پردازد ، اما نتیجه کار رضایت بخش نیست. و شما روشی برای انجام بهتر آن کار با هزینه کمتر به نظرتان می رسد. یا ، شاید شما شاهد این باشید که شرکت شما محصول یا چشم انداز جدید شگفت انگیزی را نابود می­کند. نه به این دلیل که علاقه ای به استفاده از آن ندارند ، بلکه به  دلایل سیاسی یا سازمانی آنها را ازبین می­برد.

شما چالش های انجام کار را می بینید ، بنابراین راه­ حل­ هایی به ذهنتان میرسد . اطلاعات خاص تری را جمع آوری می کنید ، با همکاران قابل اعتماد و مطلع درآن زمینه صحبت می کنید ، و قابلیت اجرایی شدن راه حل مسئله را ارزیابی می کنید. نکته خوب این است که شما به فضای کسب و کار آگاه هستید  و در فضای کسب و کار موقعیت وارتباطات مناسبی را دارید . بنابراین موفق باشید!

۳- ایده آگاهانه

در این حالت ، شما با یک ایده تجاری شروع نمی کنید. بلکه با اشتیاق به ایجاد شغل جدید و کارآفرینی شروع می کنید. ممکن است شما آماده باشید که شغل خود را ترک کنید و به طور کامل به دنبال آن بروید ، یا فقط آن را در کنار کار قبلی خود شروع کنید . اما برای یافتن ایده تجاری مناسب جستجو می­کنید

(می تواند یک کسب و کار  مرتبط با محیط کار یا حرفه شما باشد، مانند مورد شماره۲)

در حالی که دو روش اول ممکن است ناخواسته اتفاق بیفتد ، روش سوم برای افرادی است  که می دانند می خواهند شرکتی راه اندازی کنند ، اما هنوز ایده ای ندارند. اگر شما در گروه سوم قرار می گیرید  ، این راهکار برای شماست.

۳ ایده آگاهانه

ایده پردازی  سرگرم کننده و آزادانه است ، اما این بخش روند ایده پردازی را تسهیل می کند. اجرای ایده مانند جداسازی گندم از پوشال است . بیشتر مردم دراین قسمت با شکست مواجه می شوند. به عبارت دیگر با آمدن ایده مناسب ، شانس اجرای موفقیت آمیز آن بیشتر می­شود. این سیستم به شما در انجام بهتر کار کمک می کند.

مرحله۱- مشخص کنید که انگیزه اصلی یا هدف شخصی شما برای شروع این کارچیست؟

به عنوان مثال ، فعالیت در زمینه :

کسب و کار مبتنی برتفریح  یا سرگرمی (به عنوان مثال ساخت دستبند جهت فروش )

کسب و کار پاره وقت که می تواند تمام وقت شود (به عنوان مثال اداره یک باشگاه)

استارتاپ تمام وقتی که انتظار می رود طی ۳- ۵ سال فعالیت داشته باشد. (به عنوان مثال ، Airbnb برای ماهی)

کسب و کار بزرگ با گردش نقدی مثبت (مثلاً تجارت ، واردات و تحویل مبلمان)

کسب وکار در زمینه اعتبارات  و شبکه سازی برای سود مالی (به عنوان مثال ، سرمایه گذاری در فیلمنامه  نویسنده کمدی پرطرفدار)

یک برنامه جدید ایجاد کنید و در اولین سطرهدف خود را بنویسید. اکنون چیزی که بیش از حد اهمیت دارد این است، هنگامی که از این پروژه فارغ شدید،  ازآن نسخه پشتیبان تهیه کنید ، و آن را به عنوان یک مرجع داشته باشید.

مرحله ۲-بیان مسئله

اگر سعی کنید از ابتدا لیستی از ایده ها را بنویسید ، حتما به نتایجی دست می یابید. به احتمال زیاد بعد از تعداد محدودی ایده به یک چالش خواهید رسید و آنچه پیش می آید بر اساس پیش بینی های شما خواهد بود . یعنی اگر شما یک بازیکن باشید ، ایده هایی برای بازی خواهید داشت.

اگر در رقابت مجازی باشید ، ایده هایی برای رویکردهای جدید و غیره خواهید داشت. این چیز بدی نیست ، اما محدود کننده است.

در عوض ، یک تلاش آگاهانه برای تسهیل طوفان مغزی خود انجام دهید.در برنامه ای  که در مرحله۱ ایجاد کرده اید ، یک برگه جدید ایجاد کرده و لیستی از ۲۰-۱۵ دسته مختلف از انواع مشتری یا مخاطب را در ستون اول تایپ کنید. با توصیف های جمعیتی معمول مانند “افراد 18 تا 35 ” شروع نکنید. در عوض ، از عبارات توصیفی استفاده کنید که گروه خاصی از مصرف کنندگان و یا مشاغل با چالش ها و نیازهای مشترک را نشان می دهد. فهم آنها ساده تر است ، بنابراین برای تولید ایده ها بهترو مفیدتر هستند.

لیست از ایده ها

از مواردی شروع کنید که به علایق شخصی ، سرگرمی ، تجربه یا شبکه حرفه ای شما مربوط می شود ، اما خود را محدود به آنها نکنید.

نمونه هایی از این موارد عبارتند از نمایندگی بیمه، دوره های رژیم غذایی ، گردش در آسیا ، اخبار طنز ، افرادی که 3+ بار در هفته غذا می خورند ، درجه بندی کالج های جدید ، مادران در خانه ، شراب سازان ، بنیانگذاران استارتاپ جمع آوری پول ، تیم های ورزشی جوانان ، شرکت در نمایشگاه ها ، برنامه ریزان عروسی ، بازیکن ها ، آجیل های بهداشتی ، آژانس های توسعه نرم افزار ، و غیره .

اگر شما آمادگی کافی در مواجه با مشکلات رادارید در زمینه های خاص ، به عنوان مثال حمل و نقل عمومی ، عتیقه جات، املاک و مستغلات و غیره فعالیت کنید. رفتن به دنبال یک جغرافیای خاص هستید .

در مرحله بعد ، در برنامه خود ، مدل های تجاری یا قیمت گذاری (یعنی نوع تجارت) را که می توانید برای این مشتریان یا مخاطبان اعمال کنید ، بنویسید.

هیچ هدفی به طور مطلق  صحیح یا غلط نیست ، و من در اینجا از عبارت “مدل تجاری” خیلی آزادانه استفاده می کنم. همه مدلها برای هر گروه اعمال نمی شوند و برخی کاملا  همپوشانی دارند. به یاد داشته باشید ، شما این کار را می کنید تا به کمک آن طوفان مغزی ایجاد کنید و ایده های جدید تجاری را مقایسه کنید ، نه اینکه در  مدل های تجاری متخصص شوید.

به عنوان مثال ، پذیره نویسی سهام ، بسته بندی محصول ، مدیریت ریسک یا بیمه ، مزایده، فروش  ، مبادلات کالا به کالا، برون سپاری ، فریمیوم ، تولید محتوا در تبلیغات ، توسعه محصول جدید ، خدمات  پس از فروش و غیره .

مرحله 3 – تولید ایده

برنامه شما اکنون یک جدول با انواع مشتری / مخاطب در طول و مدل های تجاری / قیمت گذاری در عرض است. در هر خانه ای  که این دو طیف با هم همپوشانی دارند مکانی برای ایده های طوفان مغزی است. هر خانه در این جدول را بررسی کنید. شما می توانید در چند ثانیه بسیاری از خانه ها را حذف کنید (به عنوان مثال ، هوش تجاری برای مادران خانه دار؟)

ساده ترین راه برای انجام این کار بررسی ستون به ستون است. یک مدل تجاری یا قیمت گذاری را انتخاب کنید ، به چند شغلی که از آن مدل استفاده می کنند فکر کنید و 5 دقیقه در مورد آنها تمرکز کنید تا ذهنتان آن فضا را درک کند. سپس ، آن را برای هر مشتری یا گروه مخاطب بالقوه اعمال کنید:

چگونه می تواند برای آنها مناسب باشد؟

اولویت های آنها چیست ، چه چیزی به دست می آورند ، در کجا وقت یا هزینه را هدر می دهند، به چه چیزهایی بستگی دارند؟

در مورد مشاغل یا کسب و کارها  بحث کنید. ببینید آنها به چه چیزی اهمیت می دهند ، مردم از چه چیزی شکایت می کنند. جستجوی آنلاین برای یافتن  شرکت های دیگری که در حال حاضر برای ارائه محصولات و خدمات با آنها رقابت می کنند چیست؟

این روش در ابتدا بیشتر زمان می برد، زیرا شما درباره هر یک از ۱۵- ۲۰ نوع مشتری بررسی می کنید . بعد از آن سرعت می یابد.

هر بار مراقب باشید به درستی در کادر مربوطه تایپ کنید. به عنوان مثال ، ارائه خدمات پس از فروش به مشتری برای نمایندگی بیمه ها ؟ یا ، شرکت در مزایده برای شرکتهای استارتاپ که به دنبال افزایش بودجه بذری هستند؟ آن را وارد کنید.

توجه: شما ممکن است ۲ ایده را در یک خانه داشته باشید. برای افزودن خط جدید در داخل سلول اکسل از کلید Alt-Enter    در رایانه شخصی ، Option-Command-Enter برای Excel در Mac ، Ctrl-Enter برای Google Docs در Mac.

سعی کنید حداقل 6 ایده خوب داشته باشید. سپس ، یک جدول دیگر در برنامه  خود ایجاد کنید و تمام ایده های خود را در آن لیست کنید. علاوه بر نوشتن ایده ها ، باید هدف ، مخاطبان و الگوی ها را برای هر یک بیان کنید. اینها به مرور زمان تغییر می کنند ، اما بهتر است براساس موضوعی که می توانید با آن کار کنید ، پایه گذاری کنید.

مرحله ۴– ایده ها را ارزیابی کرده و آنها را محدود کنید

قدم بعدی ارزیابی لیست ۶ ایده شما در برابر مجموعه معیارهایی است که به شما کمک می کند تا به سه ایده  امیدوارکننده محدود شوید. مثلا:

میزان جذابیت محیط   : به عنوان مثال ، برخی از پاسخ ها در Quora

تجربه و ارتباطات شما: با این صنعت یا با مشاغل مشابه آشنایی دارید؟ آیا با دوستان یا آشنایانی که در این فضا فعالیت می کنند به خوبی ارتباط دارید؟ مزایا یا معایب ؟

تنظیم کردن اهداف: این مسئله چقدر با هدف اصلی شما هماهنگ است؟ آیا هزینه های پیشرو با میزان  سرمایه گذاری مورد نظر شما در این تجارت سازگار است؟

وضعیت بازار: این بازار چقدر بزرگ است و رویکرد شما تا چه اندازه منحصر به فرد یا متفاوت است؟ در اینجا رقابت را در نظر بگیرید ، اما از حضور در رقابت ناامید نشوید. این نشان میدهد که محیط جالب است .همچنین بسیاری از شرکت ها بازارهایی را که دیگران به دست آورده  بودند ، کنار زدن و بازارهایی را مختل کرده اند ، مانندGOOGLE بعد از Altavista ، Metacrawler ، Lycos و غیره.

احتمالاً شما وقت ندارید روی ۱۰ ایده بررسی عمیقی را انجام دهید ، بنابراین کاهش این موضوع هم علم و هم هنر است. حس شما به شما چه می گوید ، چقدر جالب خواهد بود ، کجا راحت ترهستید و اطمینان دارید؟

قدم اختیاری: برای افزودن درک و فهم  بیشتر سعی کنید تعدادی معیار تعیین کنید.

برای این کار ، یک ستون  به جدول  ایده ها برای هر معیار اضافه کنید. سپس برای هر ستون جدید، به ایده های خود را از 1-5 امتیاز دهید ، که ۵ بهترین آنها هستند. بنابراین ، برای “هماهنگی با هدف من” ، ۵ به معنای هماهنگی کامل است و 1 به معنای آن است که اصلاً هماهنگ نیست (برای مثال ، هدف شما ایجاد یک تجارت سرگرم کننده است ، اما ایده فروش خدمات توسعه به شرکتهای فناوری در ایالات متحده است.

اگر مطمئن نیستید که یک مورد امتیاز ۳ یا ۴ دارد ، نگران نباشید ، فقط به حس خود اعتماد کنید  یا 5 دقیقه تحقیق آنلاین انجام دهید. به جلو حرکت کنید و خود را درگیر چالش نکنید.

پس از اتمام ، امتیازات را جمع کنید و لیست خود را بر اساس این امتیازها مرتب کنید. از نظر تئوری ، هرچه نمره بالاتر باشد ، ایده برای شما جالب تر خواهد بود.

هنگامی که شما ارزیابی ایده های خود را انجام داده اید ، این روش را توسط یکی از دوستان قابل اعتماد خود اجرا کنید ، و آن را به سه مورد که جالب تر هستند محدود کنید. اگر مرحله امتیازدهی اختیاری را انجام دادید ، دیگر نیاز نیست سه موردی را که بالاترین امتیاز را کسب کرده اند انتخاب کنید.

توجه – ما می توانیم از این معیارها در اوایل مرحله 2 استفاده کنیم تا لیست مخاطبان و مدل های تجاری و قیمت گذاری محدود شود ، اما این امر می تواند روند خلاقیت را بیش از حد (یعنی قبل از روند طوفان مغزی) محدود کند ، بنابراین پیشنهاد می کنم صبر کنید.

مرحله 5 – تمرکز بر روی این 3 ایده

تبریک می گویم ، شما به 3 ایده خوب رسیده اید. اکنون زمان آن رسیده است که از پیله خود خارج شوید و شروع به دریافت اطلاعات و بازخورد در طول مسیر خود کنید.برای این امر سه مرحله اساسی وجود دارد (a, b,c) که برای اکثر ایده ها کاربرد دارند.

اکثر مردم دراین مرحله می­پرسند “اگر من ایده خود را با افراد زیادی به اشتراک بگذارم آیا کسی آن را سرقت نمی­کند؟ ” ممکن است  اما بعید است. همانطور که قبلا نیز اشاره شد، ایده­های زیادی در مورد استارتاپ وجود دارد، اما تعداد کمی از افراد زمان، انرژی و یا دانش لازم را برای اجرای آنها دارند. فواید دریافت بازخورد بسیار بیشتر از ریسک دزدیده شدن ایده است. بنابراین به افرادی که هیچ فایده ای برای شما ندارد نگویید. از گفتن به رقبایی که توانایی انجام این کار را دارند ویا از انجام کار شما جلوگیری می کنند خودداری کنید. اما به طور کلی نگران نباشید .

هوشمند شوید

شما می­توانید با بحث و گفتگو با مشتریان، کاربران و شرکای واقعی ، ایده­های خود را ۱۰ برابر سریعتر ارزیابی و اصلاح کنید. اما اگر قبل از آن آمادگی نداشته باشید ممکن است  سوالات اشتباه بپرسید و از مسیر خود خارج شوید و فرصت و وقت خود را هدر دهید.

بنابراین قبل از پرداختن به نظرسنجی ، مذاکرات یا جلسات به دنبال اصول اولیه صنعت مورد نظرخود بروید. اگر در مرحله ۴ به گروه ” تجربیات و ارتباطات” امتیاز ۵ دادید می توانید از این مرحله عبور کنید . اگر اینطور نیست ۲-۳ ساعت برای هر ایده وقت بگذارید.

توجه- در طول این فرایند شما باید جزییات را یادداشت کنید . برای هریک از ایده­های خود یک فایل یا برگه جدید ایجاد کنید . مهم نیست تا چه زمانی بتوانید این مطالب را بنویسید . از افرادی که با آنها صحبت کرده­اید ایمیل و بازخورد دریافت کنید.به من اعتماد کنید . هنگامی موفق می­شوید که همه این موارد را بنویسید.

احتمالا چند روز طول می­کشد . حداقل میخواهید  با دوستان ویا آشنایان  باهوش و زرنگ خود تماس بگیرید و یا از آنها ایمیل دریافت کنید . تا نظرات آنها را بدست آورید. Linkedln ) یک ابزار عالی برای این کار است).

هزاران دیدگاه از ایده خود را به آنها بدهید و نظر آنها را بخواهید. (نظرات خوب و درست را بعد از هر تماس یادداشت کنید؛ و به حافظه خود اعتماد نکنید.)

از آنها بپرسید که فکر می کنند بزرگترین مشکلی که در ایده وجود دارد چیست ، در غیر این صورت ممکن است چیزهای خوبی بگویند.

اگر آنها در صنعت شما هستند ، پس از آنها سؤال کنید که آیا آنها شرکتهای دیگر موجود در فضای شما را می شناسند ، فکر می کنند علت شکست خوردن آنها چیست.

از آنها بخواهید که اگر ایده شما را داشتند با آنها صحبت کنند. بپرسید که آیا می توانید مصاحبه های اطلاع رسانی با آن افراد داشته باشید یا خیر.

در صورت امکان با سرمایه گذاران بالقوه صحبت کنید.لازم نیست سرمایه گذاران  واقعی در کسب و کار شما باشند ، اما در این مرحله ایده آل است که شما یک رابطه شخصی با آنها داشته باشید. مکالمه خود را به عنوان مشاوره برای تصمیم گیری قرار دهید ، نه پول آنها.

می دانید که هر کسی سرمایه گذاری فرشته ، VC ، M&A و غیره را انجام دهد ، یک دیدگاه آموزش دیده خواهد داشت.

تحقیقات آنلاین زیادی انجام دهید. مثلا پیدا کنید چه کسانی  در این فضای رقابت می کنند و آنها را به جدول خود اضافه کنید.

وب سایت های آنها را بخوانید ، فیلم های آنها را تماشا کنید ، و آنها را با هم جستجو کنید ، به عنوان مثال ، “Windows و Android و iPhone”. این جستجو در سطح مقالات و پست های وبلاگ که صنعت گسترده تر را تجزیه و تحلیل می کند ، چشم انداز مفید و کشف رقبای از دست رفته شمارا ارائه می دهد. “Windows ، Android و iPhone در مقابل Blackberry.”

برای یادگیری واژگان صنعت و سازمان در ویکی پدیا جستجو کنید.

جستجو در Quora برای سؤالات مربوط به صنعت یا رقبا.

پارامتر های خارجی را تعیین کنید.ممکن است به داده نیاز داشته باشید. آیا به صورت رایگان یا با پرداخت مبلغ در دسترس است؟ ، یا مجبور خواهید بود که آنرا کشف کنید و غیره؟

آیا به مواد فیزیکی ، ماشین آلات خاصی نیاز دارید که به سختی می توانید به آن دست یابید؟

آیا به مجوزهای دولتی نیاز دارید؟

آیا به استخدام متخصصان افرادی نیاز دارید که پیدا کردن و جذب آنها دشوار است ؟

تجهیزات گران قیمت؟

آیا برای شروع کارباید میزان  قابل توجهی بودجه برای هزینه های بالای سرمایه جمع آوری کنید؟

حالا شما به اندازه کافی هوشیار شده اید که در کسب وکار آینده خود مکالمات هوشمندانه با افراد داشته باشید و احتمالاً ایده های خود را نیز بهبود بخشیده و تصحیح کرده اید. آفرین، شما به یک ایده  نزدیک می شوید.

در این مرحله ، افراد چیزهای زیادی  را انتخاب می کنند و برای “ایجاد” مشاغل خود وقت می گذارند. یعنی ایجاد شرکت ، انتخاب یک نام ، حوزه فعالیت  ، طراحی یک آرم ، چاپ کارت ویزیت ، انتخاب عنوان ، و غیره. در حالی که این چیزها برای پیشرفت به سمت یک “شرکت واقعی” مورد نیاز هستند ، ولی  آنها باعث حواس پرتی می شوند. بسیار عاقلانه تر است که بتوانید آن انرژی را برای اعتبار سنجی ایده خود صرف کنید ، مانند آزمایش با مشتریان واقعی ، ملاقات با رقبا ، ساختن نمونه های اولیه و غیره.

با مشتریان ، رقبا و شرکای صنعتی که شخصاً آنها را نمی شناسید صحبت کنید

قبل از اینکه با همه وجود وارد یک سرمایه جدید شوید ، باید در خارج ازدایره  اطرافیان دوستان و خانواده اعتبار داشته باشید. آیا این راهکاری برای حل مشکلات  کاربران یا مشتریان بالقوه است؟ آیا آنها حاضر به پرداخت هزینه آن هستند . یا برای آنچه پیشنهاد می دهید بودجه دارند؟ ساز و کار این امر به نوع ایده کسب و کار شما بستگی دارد (به عنوان مثال ،راه اندازی یک ساندویچ فروشی در مقابل دفتر تحویل بیمه) ، اما در اینجا چند رویکرد کلی وجود دارد که من توصیه می کنم.

یک بررسی آنلاین انجام دهید.

راه سریع بدست آوردن پاسخ از مشتریان یا مخاطبان مورد نظر شما.

احتمالاً راه های دیگری  نیز وجود دارند ، اما استفاده از سرویس های Google بسیار ساده است و به شما این امکان را می دهد تا پاسخ ها را به راحتی به هدف خود محدود کنید (به عنوان مثال ، افرادی که بیمه عمر خریداری می کنند).

هر نظرسنجی برای شما صد دلار هزینه خواهد داشت. یک جایگزین ارزان Quora برای ارسال نظرات در فرم بحث یا برای بدست آوردن بازخورد است.

با مشتریان یا مخاطبان بالقوه خود صحبت کنید. مصرف کنندگان را تحت نظر قرار دهید، دریابید که کجا وقت خود را می گذرانند و به آنجا بروید تا از آنها سؤال کنید (به عنوان مثال ، برخی محلات یا کافی شاپ ها ، کنسرت ها ، رویدادهای ورزشی ، همایش ها و غیره). اگر در کافی شاپ به سر می برید ، نوشته ای را پشت لپ تاپ خود چاپ کنید که می گوید: ” استفاده رایگان از قهوه لاته در عوض نظرات شما در مورد ایده من “!

اگر مشاغل B2C را هدف قرار داده اید ، به عنوان مشتری به آنها نزدیک شوید و از آنها سؤال کنید. اگر خرده فروشی بفروشند چیزی بخرید.

اگر مشاغل B2B را هدف قرار داده اید ، برای آنها ایمیل ارسال کنید یا به کنفرانس هایی بروید که در آن شرکت می کنند و غیره. سعی کنید یک مصاحبه اطلاعاتی ترتیب دهید بر اساس این فرض که می خواهید برای بهبود این صنعت کارهای ارزشمند برای آنها انجام دهید ، بنابراین به تخصص و مشاوره آنها نیاز دارید.مردم  وقتی دیگران از تخصص آنها سوال میکنند ، دوست دارند.

با تهیه کنندگان صحبت کنید. این نسبتاً آسان است ، زیرا شما خریدار بالقوه هستید و آنها تجارت شما را می خواهند.در مرحله قبلی ، شما پارامتر های خارجی را مشخص کردید ، یعنی آنچه را که باید در مقابل تولید  و برخی از فروشندگان احتمالی خریداری کنید را شناسایی کردید. با آنها جلساتی بگیرید.

شما باید فرضیات خود را تأیید کنید. بسیاری از جزئیات در وب سایت آنها در دسترس خواهد بود ، اطلاعات مربوط به قیمت گذاری ، محدودیت دسترسی و غیره. اگر این اطلاعات در وبسایت نبود، برای به دست آوردن جزئیات از طریق ایمیل یا تماس با آنها اقدام کنید.

برای هر مورد سعی کنید با بیش از یک بازاریاب صحبت کنید تا بتوانید قیمت ها را با یکدیگر مقایسه کرده و به دنبال تفاوت یا شباهت هایی باشید که در مورد این  صنعت به شما می گویند باشید.

پیشنهاد – فروش خود را قبل از خرید کالای دیگری شروع کنید.

بعضی از افراد این کار را “آزمایش دودی” می نامند و ساز و کار آن به ایده کسب و کار بستگی دارد. در بسیاری موارد ، تا زمانی که روی ایده نهایی خود کار نکنید ، انجام این کار عملی نخواهد بود.

B2C: اگر هدف شما مصرف کنندگان هستند ، می توانید این کار را از طریق سایتهای تبلیغاتی Google یا Facebook انجام دهید.

B2B: اگر مشاغل هدف شما هستند ، تعدادی ایمیل با قیمت پیشنهادی برای مشتریان بالقوه ارسال کنید (می توانید آنها را بصورت آنلاین پیدا کنید) . تغییرات قیمت و جزییات را ارائه دهید و درنحوه پاسخگویی مردم را پیگیری کنید (امیدوارم برخی از آنها پاسخ گو باشند). ببینید که آیا می توانید با یک یا دو نفر از آنها تلفن بزنید. اگر قیمت مناسب به نظر می رسد ، چه سؤالاتی را می پرسند ، چه چیزی باعث عقب نشینی آنها می شود. اگر کسی محصولی  را که می فروشید بخواهد ، پس اگر بتوانید بسرعت تحویل بدهید ، اولین مشتری خود را دارید (شما اولین کسی نیستید که قبل از مالکیت چیزی را می فروشید . بیل گیتس و آی بی ام را بخاطر بیاورید)

برنامه های کوتاه تجاری  بنویسید

ما زمان زیادی را صرف کار کردن روی تک تک اجزای هر ایده کرده ایم و اکنون زمان آن رسیده است که یک گام به عقب بردارید و تصویر را بزرگتر ببینید. برای هر ایده ای که ارزش دنبال کردن دارد تفکر و تحقیق خود را  در یک برنامه تجاری مختصر جمع کنید. اگر از مراحل قبلی مشخص شده که ایده ای در کار نیست ، آن را رها کنید.

این طرح پیشنهادی است. سعی کنید آن را 2-3 صفحه و حداکثر 3 ساعت در هر ایده خلاصه کنید.

صحفه 1: در یک خط ایده خود را توضیح دهید: شرکت برای مخاطبان یا مشتری هدف چیزی را می سازد ، و یا ارائه می دهد تا “ارزش یا نتیجه ای را که شما می خواهید” ایجاد کند.

مثال: Lewis Industries یک نرم افزار مدیریت مشتری برای نمایندگی های خودرو تولید می کند تا بتوانند خدمات  پس از فروش را افزایش داده و خدمات و ارتقاء بیشتری را به مشتریانی که وسایل نقلیه خریداری می کنند ارائه دهند.

توضیحات در مورد محصولات و خدمات: 150 کلمه مشکلات و سناریوهایی که ابتدا روی آنها تمرکز خواهید داشت را توضیح می دهد.

صفحه 2: چگونه و چه زمانی درآمد کسب می کنید. آیا به عنوان یک سرویس دهنده  رایگان برای همه شروع می کنید و امیدوارم که بعداً از طریق پیشنهادهای حق بیمه (freemium) یا تبلیغات (پشتیبانی از آگهی) درآمد کسب کنید؟ یا بلافاصله کسب درآمد را شروع خواهید کرد یا هرگز؟ شما مطمئن نیستید ، اما حدس می زنید.

مدل توزیع: مشتریان یا کاربران بالقوه شما را چگونه پیدا خواهند کرد؟ قصد دارید از چه کانالهای همکاری یا بازاریابی استفاده کنید؟

پارامترهای خارجی: برای دستیابی به مواردی از قبیل بانک اطلاعاتی کلیه وسایل نقلیه  و پکیج های انتخابی  از سال 1970 ، به دیگران متکی خواهید بود؟ شما باید لیستی از مراحل قبلی داشته باشید و در مورد کارهای عمومی (مانند فضای اداری) نگران نباشید.

صحفه 3: تخمین هزینه برای دستیابی به حداقل محصول قابل استفاده خود (MVP): فقط سعی کنید وارد میدان شوید. دلیل اصلی مشخص کردن این مسئله در مرحله ایده پردازی این است که بر نحوه نزدیک شدن به شروع کسب و کار تأثیر می گذارد ، که ممکن است با اهداف شما هماهنگ باشد یا نباشد. به عنوان مثال ، اگر قصد ساخت یک Zipcar برای کامیون ها را دارید و برای وسایل نقلیه باید 2 میلیون دلار جمع کنید ، احتمالاً نمی توانید آن را به عنوان یک کار در کنار شغل قبلی خود انجام دهید.

عمده پارامترهای خارجی چه هستند و هزینه دستیابی بههآنها چقدر خواهد بود (مثلاً 20 هزار دلار برای بانک اطلاعاتی خودرو)؟

برای این ایده استارت اپ (مثلاً ناوگان کامیون)  که هزینه های کلانی دارد  ، چقدر توسعه و طراحی لازم دارید؟

در اینجا راههایی برای یادگیری چگونگی برآورد هزینه ها وجود دارد: برآورد هزینه های راه اندازی برای مشاغل جدید (StartupNation) ، چگونگی تخمین هزینه شروع یک تجارت از ابتدا (SBA ایالات متحده) ، تخمین هزینه های راه اندازی (کارآفرین).

خلاصه نقاط قوت و ضعف ایده استارت اپ (1-2 جمله برای هر ایده)

تحقیق: از نظرسنجی ، تماس ، ایمیل و تحقیقات آنلاین چه چیزی را به دست آوردید که این ایده را پشتیبانی می کند  یا به چالش می کشد؟ به عنوان مثال ، اگر 67٪ از افراد مورد بررسی بگویند که مبلغ 10 دلار را برای این کار پرداخت می کنند نظرات  مثبت است ، و اگر 4 از 5 شرکتی که با آنها صحبت کرده اید هیچ علاقه ای به آنچه شما پیشنهاد می دهید ندارند. نظرات منفی است.