علامه همه چیز یا عالم یک چیز؟ مسئله این است!

آیا لئوناردو داوینچی را می شناسید؟

او یک دانشمند بسیار عالم در زمانه خود، نقاش ، مجسمه ساز ، آناتومیست و معمار ماهر بود. به قول خودمان برای خودش علامه ای بود! در واقع فردی، با استعدادهای متنوع!
او در دوران درستی به دنیا آمد؛ زیرا رنسانس پاداش چنین مردان توانا و با استعداد را خوب میداد. اما آیا امروز لئوناردو می تواند در دنیای ما دوام آورد؟

زندگی امروز برای افرادی با توانایی های مختلف طراحی شده؛ برای همین شاید بتوان گفت که  لئوناردو داوینچی ممکن است در عصر مدرن ما هم بتواند زندگی کند.  چرا؟  چون اساس دانش ما، بر محور تحولات رنسانس توسعه پیدا کرده.

در عصر ما، که عصر گستردگی اطلاعات است، مردی چند وجهی مانند داوینچی می تواند میدانی برای سیر در علاقه های فراوان خود داشته باشد.
با این حال، بنظر ما می شود احتمال داد، افرادی مثل او به دلیل کنجکاوی های فکری و جست و جو گری ذاتی‌شان، بتوانند در دنیای امروز، اتفاقا خیلی بهتر از ما هم زندگی کنند اگر به دنبال راهی برای ادغام استعدادهایشان باشند!

“نجیب ترین لذت ، لذت فهمیدن است. ”  لئوناردو داوینچی

انسان های امروز به طور فزاینده، به متخصصان متکی هستند و نه کلی دانان یا علامه ها؛ به عبارت دیگر عصر امروز، عصر تخصص است و دیگر دوران علامه های همه چیز دان به پایان رسیده.
به عنوان مثال، شما هیچوقت از یک پزشک عمومی برای جراحی قلب باز استفاده نخواهید کرد؛ شما به دنبال متخصص و جراح قلب می گردید.
بیشتر دانشجویان هم به همین دلیل تحصیل در یک رشته خاص را برای اطمینان از یک مسیر شغلی محکم و مشخص دنبال می کنند.

عمق در مقابل وسعت

ممکن است شما در نوجوانی جزء کسانی بودید که در حرفه های متعددی داخل شدند و کارهای خلاقانه زیادی را دنبال کردید؛ موسیقی و آواز را آموختید، نقاشی کردید، کاریکاتور معلم دینی تان را کشیدید، داستان کوتاه نوشتید، شنا و یا هنرهای رزمی یاد گرفتید و…

ممکن است شما در آن دوران داشتید به شخصی مثل داوینچی تبدیل می شدید؛ امثال او در حوزه های متعددی داخل می شوند و می آموزند؛ آنها تمایل دارند که از جایگاهی به جایگاه دیگر بپرند و دانش زیادی کسب کنند، اما نه اینکه لزوما عمق زیادی را در آن دانش ازآن خود کنند؛ علامه ی هر زمینه ای، اما بدون تخصص!

در حالت “همه چیز دانی” یا همان “علامّگی” خودمان  شما شبیه به  “مردان رنسانس” و یا دانشمندان عالم خودمان در قرون ۹ تا  ۱۵ میلادی می شوید. (البته ما همین الان هم علامه داریم! D:)

منتها مشکل این است که شما در این وضعیت پیشرفت کندی دارید؛ خیلی سطحی خودتان را توسعه می دهید و دانش و مهارتهایتان ژرفای کمی دارند. اقیانوسی میشوید با ده سانتی‌متر عمق!

ما توصیه میکنیم كه به دنبال یک مسیر برای ادغام استعدادهای خود باشید. یکی از راه های کشف این مسیر استفاده از یک استراتژی، قبل از انتخاب است.  علایق خلاقانه خودتان را بررسی کنید و به دنبال سه معیار باشید:

  1. آیا آن کار یا هدف سرگرم کننده است و دوستش دارید؟
  2. آیا استعدادی برای آن دارید؟
  3. آیا می توانید با انجام این کار درآمد کسب کنید؟
بسیاری از هنرمندان و افراد خلاق، در حوزه های متعددی کار می کنند اما هرگز در هیچ یک از آنها به تسلط نمی رسند و در آخر ناامید می شوند و کار را رها می کنند.

قدرت ساده سازی

ساده سازی نقش مهمی در کمک به شما در رهایی از دام “علامگی” دارد. نباید سرگرمی ها و علایق خودتان را به هم فشار دهید تا در زمان محدودی که دارید بتوانید به همه آنها برسید.

دادن جزئیات بیش از اندازه به زندگی، آن را طاقت فرسا و ملال انگیز می کند؛ پس باید ساده سازی کنیم.

پس اگر کسی بودید که صدای خوبی داشته، خوب نقاشی می کشیده و… اما بیشترین علاقه و آینده اش را در عکاسی و یا فیلمبرداری می‌دیده، درنگ نکنید و به سراغ ساده سازی بروید؛ یعنی توان برنامه ریزی تان را در یک حوزه متمرکز کنید؛ نمی توانید همه چیز را باهم داشته باشید.

به وسعت یک اقیانوس، اما به عمق یک متر!

استثنائات درباره هر اصل و قانونی وجود دارد؛ به عنوان مثال، جیکوب اپل را در نظر بگیرید؛ در صفحه ویکیپدیای او (انگلیسی) آمده:

“جیکوب م. اپل (زاده ۲۱ فوریه ۱۹۷۳) نویسنده، شاعر، متخصص بیولوژیک، پزشک، حقوقدان و منتقد اجتماعی اهل آمریکا است. وی بیشتر به خاطر داستانهای کوتاه، نمایشنامه نویسی و نگارش در زمینه های اخلاق تولید مثل، اهدای عضو، عصب شناسی و اتانازی معروف است. او مدیر و مدرس اخلاق در روانپزشکی در دانشکده پزشکی Mount Sinai در شهر نیویورک است.”

با وجود موفقیت ها دستاوردهای بسیار او، شاید باز هم بتوان پرسید که آیا جیکوب توانسته در سطح عمیقی خودش را رشد دهد یا نه؟ چه می شد اگر او تمرکز خود را به یک حوزه معطوف کرده بود و این گونه انرژی بیشتری را برای اشتیاق و علاقه خود صرف میکرد؟

وب سایت lifehacker چند وقت پیش مقاله ای با عنوان “دانستن کمی از چند چیز بهتر از دانستن زیاد از یک چیز است” منتشر کرده است، در بخشی از آن آمده :

“خلاقیت غالباً مستلزم ترکیب چند دانش است.
پابلو پیکاسو تکنیک های هنر غربی را با عناصر هنر آفریقا ادغام کرد. او از راهی که هنرمندان آفریقایی چندین منظر را در یک اثر واحد در هم می آمیزند، تحت تأثیر قرار گرفت و این امر موجب شد تا در کارهای خودش این شیوه را هم دنبال کند.
به همین ترتیب، دانشمندان بزرگ در سایر حوزه ها، غالباً برای ایجاد ایده ها و طرح های جدید، سعی می کنند در زمینه های گوناگونی آگاهی و اطلاعات بدست بیاورند.”

در این هیچ شکی نیست که داشتن اطلاعات گسترده و دستیابی به دانش های گوناگون می تواند افق دید شما را باز تر کند، زندگی شما را غنی تر سازد و احتمالاً خلاقیت شما را نیز بالاتر ببرد.
اما اگر زمان شما برای وارد شدن در هر کدام از این زمینه ها محدود باشد (که هست!)، این خطر شما را تهدید می کند که تبدیل به اقیانوسی شوید وسیع، اما با عمق بسیار کم. علامه همه چیز اما عالم هیچ چیز!

تمرکز بیشتر بر روی یک حوزه، تخصص شما را بیشتر می کند و شما را قادر می سازد تا عمق و علم بیشتر در آن حوزه کسب کنید؛ اینگونه تبدیل به شخصی متخصص خواهید شد.

به طور گسترده بخوانید و ذهن خود را توسعه دهید؛ ایده هایتان را دنبال کنید، اما بهترین چیزی را که یاد گرفتید به عنوان هدف اصلی خود در نظر بگیرید.
شما می توانید روی تمام طرح ها و پروژه های خلاقانه خود وقت و انرژی بگذارید، اما فراموش نکنید انجام این کار باعث می شود روند پیشرفت اصلی شما کندتر شود.

درمقابل علایقتان تسلیم نشوید

علاقه ما به کارها و فعالیت های مختلف اغلب دستاوردهای ما را در هر یک از آنها خراب می کند.

بله، رها کردن چیزهایی که دوستشان داریم آسان نیست؛ اما فراموش نکنیم که همین چیزها در آخر باعث می شوند در رسیدن به هدف و علاقه اصلی مان ناکام بمانیم و فرصت کافی برای توسعه خود در آن را پیدا نکنیم.

شما ممکن است اهداف و برنامه های بزرگی در سر داشته باشید اما فراموش نکنید که در آخر این عادتها و روزمرگی های شما است که تعیین می کند به مقصود تان خواهید رسید یا نه. (این مطلب به فهم بهتر موضوع کمک می‌کند: روش زندگی افراد موفق: ۹ نکته کاربردی)

پس سرگرمی ها و علایقی که کمتر در آنها استعداد دارید را محدود کنید و روی چیزی که بیشتر نسبت به آن اشتیاق و استعداد نشان می دهید تمرکز کنید تا تبدیل به یک اقیانوس یک متری نشوید!