10 مسئولیت اصلی مدیر محصول

تو مقاله قبل در مورد این صحبت کردیم که " مدیر محصول کیه و چی باید بدونه " .
تو این مقاله میخوام در مورد 10 تا از اصلی ترین وظایف مدیر محصول صحبت کنم یا همون Top 10 Responsibilities برای مدیران محصول.

اون ده تا مورد رو براتون مینویسم و در ادامه درباره هر کدومشون مختصرا توضیحی میدم.

10 مسئولیت اصلی مدیر محصول یا همون Top 10 Responsibilities

1. یک فرایند متداول و مشخص برای توسعه محصول انتخاب کنید

2. بصورت مستمر و شفاف ارتباط برقرار کنید

3. موفقیت رو تعریف کنید و عملکردتون رو در طول زمان اندازه گیری کنید

4. نیازهای محصول رو شناسایی و الویت بندی کنید

5. استراتژی های قیمت گذاری محصول رو تعیین کنید

6. یک برنامه بازاریابی تعیین کنید

7. از چرخه عمر محصول محافظت کنید

8. از آزمایش و تست کردن مستمر غافل نشوید

9. تیم را رهبری و اعتماد سازی کنید

10. با روندهای صنعت و کسب و کار همراه باشید

1. یک فرایند متداول و مشخص برای توسعه محصول انتخاب کنید

سال 2015 کمپانی 280 group مطالعه ای رو انجام داد تا ببینه بزرگترین چالش های مدیران محصول چیه. از بین 900 مدیر محصول شرکت کننده در این مطالعه نیمی از اونا گفتن که بزرگترین چالش آنها عدم وجود یک فرآیند مشخص برای توسعه محصولاتشون در سازمان هست و 45 درصد اونا هم از گستره مهارت هایی که یک مدیر محصول باید داشته باشه شاکی بودن و اونو به عنوان یه چالش مطرح کردن.

این تحقیق نشون داد که سازمان هایی که یک فرایند مشخص برای توسعه محصولاتشون ندارند مشکلات زیادتری نسبت به سازمان هایی دارند که از یک فرآیند برای توسعه محصولات خود استفاده می کنند. همچنین بطور جالبی مشخص شد سطح مهارت مدیران محصول بصورت کارآمدی، وقتی از یک فرآیند مشخص توسعه محصول استفاده می شود، افزایش پیدا می کند. یعنی رفع چالش اول چالش دوم رو هم تا حدودی برطرف میکند!

اگرچه اجرای یک فرآیند توسعه محصول در یک سازمان به زمان و انرژی زیادی نیاز داره اما به اندازه انرژی مورد نیاز برای حل اختلافات و ناهماهنگی های موجود در سازمان به دلیل عدم وجود یک فرآیند نیست. بنابراین اتخاذ یک فرآیند توسعه محصول باعث می شود تا در روند طراحی و خلق یک محصول چالش های کمتری را تجربه کنید.

2. بصورت مستمر و شفاف ارتباط برقرار کنید

برقراری ارتباطات اونم بصورت شفاف یکی از وظایف مهم مدیر محصوله. یکی از فاکتورهای مهم تیم سازی ارتباطات شفافه که مدیر محصول مرکز این ارتباطات با دیگر اعضای تیم قرار میگیره.
5 تا از روش هایی که باعث میشه ارتباطات بصورت شفاف برقرار بشه در زیر اومده. اگرچه این روش ها آسون هستن اما نباید تاثیرات اونا رو دسته کم بگیریم:

  • نیازهای محصول رو مستند کنیم
  • گزارش های منظم تنظیم کنیم
  • نقشه راه محصول یا همون roadmap داشته باشیم
  • جلسات دوره ای برای برنامه ریزی برگزار کنیم
  • جلسات فرد به فرد رو جدی بگیریم
ویلیام جی. دایر ، توسعه دهنده اولین ارزیابی 360 درجه در جهان و نویسنده کتاب Team Building میگه: "سرخوردگی در نتیجه عدم توجه به انتظارات رخ می دهد."

بنابراین، هرچه مدیران محصول بتوانند انتظارات و ارتباطات خود را صریح نشان دهند، احتمال اینکه آنها (و سایر اطرافیان خود) کمتر دچار سرخوردگی و نا امیدی شوند، کاهش می یابد. معمولا در این رابطه از ابزاری به نامه HBDI یا ابزار ترجيح فکری هرمان استفاده می کنند.

این مدل به صورت یک ابزار ارائه شده است و سالهاست که این ابزار به افراد و خصوصا سازمان ها معرفی شده است تا با استفاده از آن بتوانند پروفایل ترجیحات فکری افراد یک سازمان را مورد ارزیابی قرار دهند.

راه دیگه ای که برای بهبود ارتباطات وجود داره اینه که از این سوال استفاده کنیم :

“What do I owe my superiors, my peers, and my product team?”

برقراری ارتباط شفاف به معنای برقراری ارتباط از همه جهاته. لازم نیست همه مخاطبان یک چیز را بدانند ، اما احتمالاً همه آنها به نوعی به روزرسانی نیاز دارند. این سوال هرگونه غافلگیری رو کاهش میده، باعث صادق بودن شما می شه و همچنین پاسخگویی شما را افزایش می دهد.

3. موفقیت را تعریف و عملکرد را در طول زمان اندازه گیری کنید

مدیر محصول مسئول تعریف معیارهای موفقیت و اندازه گیری عملکرد در طول زمان می باشد.

معیارهای موفقیت ، استانداردهای مستندی هستند که ذینفعان بر اساس آن در مورد یک محصول قضاوت می کنند. تعریف موفقیت در ابتدای توسعه محصول از این جهت مهم است که مبنای تصمیم گیری در آینده را تشکیل می دهد.

و اندازه گیری عملکرد به این دلیل مهم است که نشان دهنده میزان تحقق موفقیت است. معیارهای موفقیت، ابزاری است که مدیران محصول می توانند بدانند چه زمانی در برابر فیچرهای جدید و یا الزامات جدید محصول "بله" یا "نه" به بگویند.

بنابراین تعریف KPI های اصولی کمک می کنند تا بتوانیم عملکردمان را بهتر اندازه گیری کنیم و بفهمیم تا چه حد موفق بوده ایم.

4. نیازهای محصول را شناسایی و الویت بندی کنید

شما به عنوان مدیر محصول وظیفه دارید تا نیازهای کاربر، الزامات کسب و کار و محدودیت های تکنولوژی را الویت بندی کنید.

برای این کار باید در مورد درک کامل کاربر تحقیق کنید. برای درک نیازهای تجاری به طور منظم با ذینفعان ارتباط برقرار کنید. سپسس، نیازهای کاربر و الزامات طراحی را برای تیم توسعه دهنده (طراحان ، مهندسان ، تولیدکنندگان ، تضمین کیفیت و غیره) تا حد ممکن واضح کنید.

روش های مختلفی برای الویت بندی نیازها و الزامات وجود داره که در زیر سه تا از رایج ترین اونا رو می بینید:

  • روش کانو
  • روش MoSCoW
  • روش QFD

تو مقاله های بعدی بیشتر در مورد این روشا صحبت میکنیم.

5. استراتژی های قیمت گذاری محصول را تعیین کنید

با وجود روش های زیاد و گوناگون برای قیمت گذاری، این کار میتونه برای مدیران محصول سخت باشه که کدوم روش رو انتخاب کنن و از کجا شروع کنن.

اصلی ترین استراتژی های قیمت گذاری
اصلی ترین استراتژی های قیمت گذاری


دنبال کردن سه مرحله زیر به مدیران محصول کمک می کنه تا استراتژی قیمت گذاری خودشون رو راحتتر تعیین کنن:

  • جمع آوری دیتا:

استراتژی قیمت گذاری محصول بخشی از استراتژی کلی محصول است. در قیمت گذاری نباید به قیمت تمام شده محصول توجه داشت بلکه باید به فراتر از آن نگاه کنیم اینکه محصول ما چه ارزشی را خلق می کند. با فرض اینکه محصولات مشابه در بازار موجود است و داده هایی در در دسترس است. ما باید قیمت گذاری رقیب را مرور کنیم، حاشیه سود را مشخص کنیم و مشخص کنیم که کدام گروه از مشتری هایمان ممکن است بیشترین سود را داشته باشند. بهتر است یک تیم قیمت گذاری کوچک تشکیل دهیم که می توانند به جمع آوری ، پردازش و بحث در مورد داده ها کمک کنند. بطور مستمر با تیم تعامل داشته باشیم تا از اشتباهات درس بگیریم و از مدل قیمت گذاری "تنظیم کنید و آن را فراموش کنید" “set it and forget it” خودداری کنید.

  • تمرکز بر روی ارزش

اینکه فقط روی حجم فروش و سودآوری تمرکز کنید اشتباه هست. مشتریان ما بر اساس ارزشی که براشون در نظر میگیریم پول هایی رو پرداخت میکنند. بطور مثال مردم مایلند 900 تا 1200 دلار برای ایفون پرداخت کنند چون احساس می کنند ارزش اون بیشتر از قیمتی هست که اونا دارن میپردازن و یا احساس می کنن ارزش این محصول بیشتر از گزینه های رقیب، یعنی اندروید هست.

مثال های زیادی از ارزش وجود دارد مثلا وقتی شما باعث شوید کاربر کاری را در زمان کوتاهتری انجام دهد یا کاری را راحتتر انجام دهد، در نتیجه لزوما همیشه بار مالی ندارد.

  • سه گزینه تشکیل دهید

هنگامیکه به عنوان مدیر محصول مخاطبان خودتون رو میشناسید و از هزینه ها اگاه هستید قدم بعدی تشکیل سه مدل قیمت گذاری مناسب است:

  • قیمت گذاری تهاجمی
  • قیمت گذاری محافظه کار
  • متعادل

می تونید از 5 قانون زیر برای توسعه مدل های موفقیت آمیز قیمت گذاری استفاده کنید:

  • قیمت باید بالاتر از هزینه باشد
  • ارزش مصرف کننده باید بالاتر از قیمت باشد
  • قیمت تابع عرضه و تقاضا (سود مصرف کننده) باشد
  • قیمت گذاری یک فعالیت استراتژیک است و نه یک تلاش کوتاه مدت

قیمت گذاری محصول زمانی بهتر تعیین می شود که استراتژی؛ دربرگیرنده ی حمایت ذینفعان، درک از مصرف کنندگان و تمرکز بر ارزش مصرف کننده باشد.

6. یک برنامه بازاریابی تنطیم کنیم

البته این یکی وظیفه اصلی تیم مارکتینگه ولی شما هم باید به عنوان مدیر محصول در فعالیت های بازاریابی محصول شرکت کنید. که مهمترینش مارکتینگ پلن هست.

7. از چرخه عمر محصول محافظت کنید

اکثر مدیران محصول (56٪) اعلام کردند که تمرکز بیش از حدی روی توسعه و تضمین کیفیت در طول چرخه عمر محصول وجود داره در حالی که سایر مراحل چرخه عمر محصول نادیده گرفته می شه.

پس سایر مراحلی که در چرخه عمر محصول نیاز به توجه داره چیا هستن؟

برخی از مواردی که در چرخه عمر محصول به دلایل مختلف نادیده گرفته می شوند عبارتند از:

  • تحقیقات بازار
  • استراتزی های هزینه و قیمت گذاری
  • مدیریت ریسک
  • بررسی حریم خصوصی و مالکیت معنوی
  • استراتژی های بازاریابی

...

چرخه کلی عمر محصولات
چرخه کلی عمر محصولات


پس باید بدونیم که در هر یک از فازهای چرخه محصول بیشتر روی چه فعالیت هایی تمرکز کنیم.

8. از آزمایش و تست کردن مستمر غافل نشوید

مدیران محصول علاوه بر اینکه باید تجربه کاربر رو بهبود بدهند ، از آزمایش مستمر برای ارائه محصولات با کیفیت نباید غافل بشن. مفهوم آزمایش مستمر ریشه در روش های توسعه چابک داره. به این معنی که به جای انجام تست ها در مراحل بعدی و دورتر باید در طول چرخه حیات محصول انجام بشه. این کار باعث بهبود مستمر و افزایش پذیرش کاربر میشه.

مدیران محصول حرفه ای وقت می گذارند تا در واقع بدانند کاربران چه میخواهند به جای اینکه فرض کنند که می دانند کاربران چه میخواهند!

شکست می تواند احساس ترسناکی باشد، اما اگر در زمان مناسب رخ دهد، می توان از بلایا جلوگیری کرد. آزمایش مداوم و مستمر روشی است برای شناسایی نارسایی ها (یا فرصت ها) در ابتدای کار تا محصولات با کیفیت سریعتر و بهتر تحویل داده شوند. جستجوی مداوم بازخورد کاربر ، توانمند سازی تضمین کیفیت و پشتیبانی از راه حل های سطح سازمانی می تواند ضمن اطمینان با کیفیت بودن تجربه کاربر، توسعه محصول را تسریع کند.

9. تیم را رهبری و اعتماد سازی کنید

هیچ رهبری بدون اعتماد از جانب مردم برای مدت طولانی نمی تواند در هیچ جامعه ای موفق شود.
Gordon B. Hinckley

مدیران محصول نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در حقیقت ، بیشتر موفقیت مدیران محصول به توانایی آنها در ایجاد اعتماد بستگی داره - اعتمادی که به اعضای تیم به روش های واقعی و پایدار انگیزه می ده و این کار اغلب در حالی اتفاق می افتد که مدیران محصول اختیاراتی ندارند.

<< عدم اعتماد هزینه های زیادی را به همراه دارد. قبل از 11 سپتامبر 2009 شرکت های هواپیمایی خودشون هزینه های مربوط به بازرسی چمدان مسافران را به لحاظ مسائل امنیتی پرداخت می کردند. و افراد تنها 30 دقیقه قبل از پرواز لازم بود به گیت فرودگاه برسند و این زمان حتی برای کسانی که برای بدرقه امده بودند کم بود. اما امروز بودجه غربالگری امنیتی بیش از 7 میلیارد دلار است و افراد باید 90 دقیقه قبل از پرواز به فرودگاه مراجعه کنند. >>

بنابر این

وقتی اعتماد وجود ندارد ، هزینه ها افزایش و سرعت کاهش می یابد. این یک اصل مهم است که موفقیت محصول مبتنی بر سودآوری و زمان راه اندازی باشد.

Trust Building
Trust Building


اعتماد یک مفهوم عملی و ملموس است.

وارن بافت :
”اعتماد مانند هوایی است که تنفس می کنیم. وقتی حضور دارد ، هیچ کس واقعاً متوجه نمی شود. اما وقتی غایب است ، همه متوجه می شوند. "

مدیران محصول می تونن با شفافیت بیشتر در ارتباطات خود از رشد بی اعتمادی در تیم جلوگیری کنن. برای ایجاد شفافیت می توانند از گزارشات دوره ای، نقشه راه محصول، جلسات فردی و ... استفاده کنند. با اعتماد به دیگران ، بسیاری از مسئولیت های مدیران محصول کاهش پیدا میکنه و محصولات بهتری خلق می شن.

10. روندهای صنعت و کسب و کار را دنبال کنید

با حجم گسترده ای از اطلاعات که هر روز بصورت آنلاین منتشر می شه ، هوشیاری نسبت به فرصت ها و روندهای جدید ترسناک به نظر میرسه. با این وجود ، اختصاص یک زمان هر چند کم در هفته برای بررسی روندها و علایق جدید به شما کمک می کنه تا فرصت های جدید رو شناسایی کنید و محصولات موجود را بهبود ببخشید.

برای این منظور میتونید:

  • تو کنفرانس ها، سمینارها و نمایشگاه های مختلف شرکت کنید
  • سایت های فعال در حوزه تکنولوزی رو مطالعه کنید
  • رقباتون رو بطور دائم آنالیز و پایش کنید
  • با افراد خلاق، نوآور و فعال در حوزه های مختلف تکنولوژی صحبت کنید و ...

سخن آخر

امیدورام این مقاله براتون مفید بوده باشه
تو مقاله های بعدی در مورد جزییات بیشتری از مواردی که تو این مقاله خوندید صحبت میکنیم.

از طریق لینکدین میتونید با من در ارتباط باشید:

کلیک کنید My Linkedin