هدف زندگی تو چیست؟

هدف زندگی تو چیست؟

مهم ترین مسئله این است که هدف زندگی تو چیست؟ چرا اینجا هستی؟ باید بفهمی این چی هست که مجبورت می کند کارهایی را انجام میدی، انجام بدی. هر چیزی که در دنیاست یه هدفی دارد و تو هم همینطور داری. آن هدف یک کشش درونی در تو ایجاد می کند که وقتی بهش چسبیدی باعث می شود به زیبایی به خواسته هایت برسی. همچنین به تو اطمینان خاطر می دهد چون می دانی دنیا خیلی سریع در حال تغییر و تحول هست که در نهایت هر جا را نگاه می کنی، می بینی که دارد تغییر می کند. در مورد سرعت تغییر ممکن است هم هیجان خیلی زیاد دیده شود و هم ترس خیلی زیاد. یعنی همگی راجع بع تغییرات سریع باهم حرف می زنیم که تغییرات ریشه ای بوجود می آورد. گاهی چیزهایی می گوییم که دیگر خیلی بیش از حد تکرارشون می کنیم. آنقدر که دیگه توجهی به آن ها نمی کنیم ولی حقیقت دارند. هیچ وقت در دنیا تغییرات خیلی سریعی نداشتیم. تو باید چیزی درون خودت پیدا کنی که جاویدان باشه چون هر تغییری در ظاهر شما باشد، این بخش درونی شما تغییر نمی کند. این قسمتی هست که همیشه به آن بر می گردی، قسمتی که هدایت می کند. قسمتی که واقعا بهت احساس کامل بودن می دهد.می دانی در هر لحظه باید قادر باشیم که یک جوری معنایی واسۀ زندگیمون پیدا کنیم چیزی که خاص باشد و همچنین مفید باشد. همگی می دانیم که این صحبت ها حرفای جدیدی نیستن. توجه داشته باشید که همۀ ما در زندگیمان باید یه دلیلی برای اینکه اینجا هستیم داشته باشیم. اگر شما هر روز دارید تلاش می کنید که به هدف های خودتون برسید و به آن ها در حقیقت هم برسید. مطمئنم که توی زندگیتان به این سوال رسیدین که می گویید خوب بهش رسیدم حالا چی؟ به هدف می رسید و مغزت به شما اعلام می کند همین است دیگر تمام شد. پس منظوری که هدف دارد این است که اصلأ به آن نرسید. منظور از هدف داشتن هست که معنای انسان بودن ماست، کسی که به آن تبدیل می شویم. در نهایت باید بتوانیم معنایی برای کسی که به آن تبدیل شویم را پیدا کنیم. بدون این قضیه اصلأ دلیلی برای زنده بودن نداریم، دلیلی برای بیدار شدن از خواب نداریم، دلیلی برای تلاش نداریم. اصلأ این جوری چیزی که زندگی آدم را کنترل می کند ترس می باشد. وقتی آدم ها بدبین باشن، واقعیت فریادی که خطاب به تو می زند این است که من به شدت می ترسم.

من می ترسم که دوباره رویا داشته باشم، می ترسم که به احتمالات فکر کنم، می ترسم که بگم می خواهم برای چیزی بایستم و تلاش کنم یا می خواهم خودم را با رابطه ها و کارم هماهنگ کنم و بخواهم با نگرشم تغییری در دنیا ایجاد کنم. می دانی چیست، شاید یک بار آن فرد تلاش کرده شاید چندین بار تلاش کردید و جواب نگرفته باشید و درد کشیدید، با شروع شدن درد دیگه رویا پردازی نکرده باشید. نگرشتان را از دست دادید و معنی در کارتون ندیدید. بعدش واسه اینکه دیگه درد نکشید، گفتید اصلا زندگی معنی ندارد. اما این تفکر حداکثر درد رو به شما می دهد، یعنی زندگی بدون معنی و هیچکس نمی تواند یک زندگی را به کمالش برساند، آن هم در حالی که معنی در آن نمی بیند.پس ببین تو برای یک دلیلی اینجا هستی و سوال این است چرا؟ و من فکر می کنم جوابش برای هر کدام از ما متفاوت است. برای تو با من فرق می کند، اما یکسان است . هر کدام از ما که اینجا هستیم منحصر به فرد و خاص هستیم و من اعتقاد دارم که خالق ما که من بهش می گویم خدا. خدا تو را برای یک دلیلی اینجا گذاشته. سوال این است که دلیلش چی بوده؟ خدا چیزی را بدون هدف خلق نمی کند هر چیزی که روی زمین هست برای یک هدفی بوجود آمده است. تو چرا اینجایی؟ اینجایی که چه چیزی ارائه بدی؟ اینجایی که چه کسی باشی و چی بسازی؟ این ها یکی از مهم ترین سوالاتی هست که می توانی با زندگیت جوابشو بدهی و وقتی که جوابشو پیدا کنی، مطمئنم که همزمان با توسعۀ زندگیت جوابای بهتری پیدا میکنی. هر چه با تجربه تر می شوی و با درون خودت ارتباط بیشتری برقرار کنی. شاید با خالق خودت هم نزدیک تر شوی. به ماهیت زندگی خودت چیزی که لیاقتش را داری ببخشی. این لیاقت این است: بدون که هیچ اشتباهی وجود ندارد. بدون که هر کار کوچکی که انجام دهی یک نتیجه ای دارد. این می تواند یک نتیجۀ مثبت باشد که خودت انتخابش کردی. قویترین چیزی که در زندگی ماست، نتایج کارهای ما را می سازد. چیزی که خیلی راجع به آن حرف می زنیم. اما باز هم می گویم چیزی که واقعأ در نهایت زندگی ما را می سازد تصمیم های ماست.

هاشم شیخی پور هستم