پیشینه طرح شكار

در نگارگري و مينياتور خيلي از تصاوير مي باشند كه تكرار شونده هستند و در بسياري از نگاره ها مشهودند . يكي از اين نقوش طرح سواركاري مي باشد كه كماني در دست دارد و نشان دهنده ي شكارگر بودن آن است . حال به طور مختصر به بررسي اطلاعاتي در اين رابطه مي پردازيم .

چرا واژه مینیاتور جای نگارگری را گرفت؟

باید دانست که درحدود هفتاد سالاست که واژه مینیاتور به جای نگارگری رواج یافته است که شاید تحت تاثیر نهضت ترجمه و خاورشناسی فرنگی باشد . مینیاتور مرکب از دو واژه فرانسوی مینیموم و ناتورال به معنی کوچک وطبیعت است که به هیچوجه گویای آن چه در نگارگری اصیل ایرانی مطرح است نمی باشد. نگارگران ایرانی مانند شاعران و نویسندگان بر پایه اصول اعتقادی ویژه ای قلم در دست میگرفتند و جز دیدار یار و نمایاندن جلوه دلدار از او در خیال نداشتند.

پيش از تاريخ تا آغاز ساسانيان

در اين دوره معمولاً به نقاشي هاي غارنشيني انسان برمي خوريم كه اين تصاوير در اروپا بيشتر به صورت اعتقادات جادويي و در ايران نيز به سوي افق هاي مرموز رفته است . اين نقوش بيشتر در غارهاي لرستان يافت گرديده كه به صحنه هاي رزم و شكار و تصوير حيوانات گوناگون به ويژه گوزن و آهو توجه گرديده است و پيروزي صاحب تصوير را بر دشمن يا به هنگام شكار مجسم مي نمايد .

آغاز نگارگری در ایران رامی توان تا هزارههای پیش از میلاد پیگیری کرد . نخستین آثار برجای مانده از سکونت انسان که درشمال ایران يافت شده، از نظر تاریخی به دوران پالئولیتیک تا عصرحاضر مربوط است . اما مهمترین تصاویر از دوران غار نشینی در ایران به غرب و درمنطقه لرستان ارتباط پیدا می کند . بيشتر نقوش پيروزي انسان را در حالت هاي مختلف بر حيوانات خيالي يا غير خيالي نشان مي دهد كه براي انسان آن زمان نشان دهنده ي اعتقادات قديم بوده و جنبه ي سمبل داشته است .

بر روي خمره هاي سفالين كه از شوش بدست آمده است و به پنج هزار سال پيش تعلق دارد شخصي سوار بر ارابه اي نشان داده شده كه توسط گاوي كشيده مي شود و اينها همه نشان دهنده ي علاقه مندي انسان در استفاده از حيوانات براي حركت و جابجايي است .

پاره اي از نقوش انسان و اسب كه گاه به صورت بالدار طراحي شده و از اين دوران به جاي مانده در زمره ي پخته ترين آثار منقوش به شمار مي رود . حالت سر و گردن اسب اين نقوش تمام خصوصيات اسب هايي را كه حدود دو هزار و پانصد سال پيش از آن در طرح است در مينياتور ايراني به چشم مي خورد نشان مي دهد .

در دوران هخامنشي ما نمونه هاي انسان را به صورت نقوش سربازان جاويدان بسيار داريم و همچنين نقوش حيوانات افسانه اي و حاشيه ي شيرها قابل توجه است اما در اين دوران كمتر به طرحي مشابه شكاركردن انسان برمي خوريم .

اما در دوران اشكاني نقاشي ديواري هاي متعددي شناخته شده كه قسمت مهم آن در خارج از مرزهاي كنوني كشور مي باشد . يكي از اين نقاشي ها صحنه ي شكار حيوانات را مجسم مي سازد كه حالت سواركار و حيوانات و شيوه ي طراحي آن ما را به ياد مينياتورهاي ايراني مي اندازد

در اينجا مي توان به نقوش روي سفال هاي بدون لعاب و لعابدار نيز اشاره كرد كه براساس تحقيقات باستان شناسي در سال هاي اخير مي توان نمونه هايي از اين هنر را همان گونه كه گفته شد به مردمان ساكن در غارها بويژه در لرستان اشاره كرد كه از نظر قدمت و تكامل به پاي نقوش غارهايي چون لاسكو در فرانسه و آلتاميرا در اسپانيا نمي رسد ولي از نظر مطالعه ي روحيه اي كه در تصوير كردن آنها به كار رفته است ميان آنها و نقوش فوق روابطي نزديك مي توان يافت

از نقاشي هاي اين دوران كه در داخل مرزهاي كنوني كشور شناخته شده است آثار باارزشي است كه بر روي ديوارها و طاق هاي معابد و كاخ هاي كوه خواجه واقع در سيستان پديد گشته و داراي تنوع زياد مي باشد و در آنها طراحي ساده ي تزئيني تا تصاوير گياه و حيوان و انسان به چشم مي خورد

در صحنه هاي ديگر نقاشي هاي كوه خواجه تصاوير گوناگوني از جمله نقش رب النوع و نوازنده و سواركار و طرح هاي مختلف ديگر مشاهده مي شود كه هركدام از آنها در حد خود داراي ارزش هنري فراوان مي باشد

● غار نگـارههای لرستـان – میرملاس :

غارمیرملاس که درکوره "سرسرخن" واقع شده نخستین غاری است که برروی دیوار آن که قسمتهایی از آن فروریخته است ، نگارهایی رایافتند .

بیشتر از این نگارهها صحنه هایی از رزم، شکار، انسان و حیوان را نشان میدهد . نقوش حیوانی چون گوزن، گاو، سگ، روباه وخصوصاً اسب و سوار که درحال تیراندازی و شکار موضوعات رزمی که درتاریخ نگاری ایران با تغییراتی تکرارگردیده، ولی موضوع وشکل اصلی خود راحفظ کرده است . این نگارهها با رنگهای قرمز وسیاه بر دیوار غار یاد شده و همچنین کوه "همیان" یاکوه "کیزه" که دربالای کوه سرسرخن قرارگرفته شده است .

نقوش دوره تاریخی که شامل گروههای اسب سوار مناظر جنگ و جدال وشکار حیوانات با تیر وکمان است وقدمت آنها بین دوهزار و هزار و پانصدسال پیش ازمیلاد می رسد . و بدین سبب که هنر اسب سوار نخستین بار به وسیله ایرانیان ومقارن با تاریخ یاد شده در این منطقه معرفی شده است .

درهزاره نخست پیش ازمیلاد تجلی این هنر قدیمی با چنان مهارت و تکامل ویژه ای بر روی اشیای برنزی لرستان ظاهر گردیده است که آنها از لحاظ تکنیک و صنعت به عنوان نشان های از هنر فلز کاری به نام برنز لرستان معروفیت جهانی پیدا کرده است .

در این نقوش یاد شده تصاویری از انسان به چشم می خورد که با یکدیگر اختلاف دارد .

رسم کردن حیوانات به صورت نیمرخ روشی است که در دوره های گوناگون نگارگری ایران حفظ شده و حتی این روش ترسیم حیوانات تا به حال نیز متداول مانده است که سابقه نگارگری درایران را دست کم به دوره "نئولیک" حجرجدید، یعنی درحدود ۴۵۰۰ سال پیش ازمیلاد می رساند .

● غارنگارههای همیان – دوشـه – لاخمـزار :

غار دیگری که در همین منطقه کشف گردیده، غار با نقشهای کاملتر و روشنتر از غار میرملاس و "دوشه" است .

بر قسمتهای مسطح دیوار این غار، روی هم یکصد و ده نقش گوناگون با رنگ سیاه نقاشی شده است نقش های این غار روشن تر ازنقوش میرملاس و همیان کوه دشت است ولی قدمت آنها را ندارند .

پس از استقرار انسان دردشت و تشکیل واحدها ودهکده ها برپایی نخستین ساختمانها جهت سکونت انسان نیز به آثاری از نقش اندازی و تصویرسازی بر روی دیواره های ساختمان ها بر می خوریم .

● نگـارههای سفالیـن :

ویل دورانت آغاز هنر نقاشی را از هنگام نقش اندازی بر روی سفال می داند : " در هنگامی که کوزه گری بر روی ظرفهای ساخته حوزه نقشهای رنگین ترسیم می کرد، در واقع هنر نقاشی را به وجودآورد . " نقاشی بر روی سفال یکی ازفعالیتهای هنری مردم ایران بوده، که با مطالعه سفالینه های منقوش پیش از تاریخ ایران میتوان سیرحرکت وتحول نگارگری را مشاهده کرد . دراین نقوش سفالگر و هنرمند به طبیعت وفادارنمی ماند. و جزئیات آنرا طرح نمی کند، بلکه می کوشد خصوصیات برجسته موضوع وبه عبارتی جوهر اشکال اشیاء را نشان دهد . پیدایش اینگونه ظروف سفالی درنواحی گوناگون ایران از ایلام، اطراف شوش، تخت جمشید فارس ، تپه کیان نهاوند، سیلک کاشان،‌چشمه علیری،تورنگ تپه، تپه حصار و لرستان تا مارلیکو ... و همه وهمه نشان از به کارگیری نقشهای گوناگون بر روی ظرفهای با رنگهای متفاوت قهوه ای و سرخ و سیاه و زرد، تحول هنر نقاشی وصورتگری ایرانیان پیش ازتاریخ است .

● نقش اندازی بر روی مهـر:

در این زمان مهرهای ظریف ساخته می شد که از آنان در امر تجارت استفاده می کردند و نمونه های به دست آمده با موضوعهای ظروف سفالی نقش دار همزمان خود مشابهت دارد . کنده کاری این مهرها که با نقوش دقیق وظریف بر روی یشم، عقیق، لاجورد و سنگهای دیگر صورت گرفته از گذشته ای کهندر نگارگری ایران روایت دارد .

نگارگری قبل از اسلام

برای پژوهش درباره نگارگری درایران باید تا آنجا که ممکن است به گذشته بازگشت. بازگشتی به طول تاریخ . نگارههای ایرانی که تابه این اندازه مورد توجه ونظر هنرشناسان وهنردوستان شرق وغرب قرارگرفته است هنری نیست که درطی چند سده بوجود آمده باشد.

این هنر را باید در طول هزارهها بررسی و پیگیری کرد تا پی برد چگونه به مرور به تجربیات ودانش هنری مردم فلات ایران افزوده گردید و چه سان دچار دگرگونی و تطور شد.

نگـارگری دوره هخـامنشیان

هنر هخامنشی مقید و محبوس دربار بود و نمی توانست از آزادی تغبیر برخوردار باشد . بارز ترین هنر این دوران را در کاخهای شاهان که از ابتدای قرن هفتم پیش از میلاد آغاز می شود مشاهده می کنیم، به ویژه نقش برجسته های این کاخها که گاهی با لعابهای مختلف رنگین شده است . آثاری که ازدوره هخامنشی به دست ما رسیده بسیار معدود است و به این سبب بحث درباره شیوه نقاشی این دوره آسان نیست . اگر آجرهای لعابداری را که درتزئین دیوار کاخهای هخامنشی به کار رفته است وطرح نقش برجسته آن زمان را مبنای حکم قرار دهیم می توانیم نشانه هایی از علاقه به رنگهای تند و ذو و ریزه کاری را درآن ببینیم . درهمین زمان ذو ریزه کاری ایرانی را از نقشهای برجسته میتوان دریافت . این دقت درترسیم جزئیات به خوبی آشکار است . هنر هخامنشی هیچگاه نکوشیده است در بیان حالت اشخاص دقت کند ... این هنر سعی نکرده بعد سوم را مجسم سازد و به تجسم نیمرخ قناعت کرده است . چنین خصوصیاتی در سده های بعد، درنگارگری ایران تداوم می یابد و آگاهانه از ایجاد و پرسپکتیو دوری گزیده است .

هنر هخامنشی به جنبه تزیینی نقشها توجه داشته است و به همین دلیل موضوعات نقوش برجسته تخت جمشید بدون این که برای احتراز از یکنواختی کوششی به عمل آید، غالباً تکرار می شود، چنین توجهی درآثار پیشینیان درسیلک و لرستان و زیویه معمول وکاملاً مشهود است . بنا بر آثاری که از این دوران در پاسارگاد و سایر کاخها یافتند، مشخص شده که نقاشی دیواری در این دوران رواج داشته است و داستانهای گوناگون را به تصویرکشیده اند و نشان میدهد که نگارگران برجسته ای نیز دراین عصرمی زیسته اند .

درقرن پنجم پیش از میلاد صحنه های شکار و رزم ایرانی ، نقاشی آن از ایران به چین رفته که خود دلیلی بر وجود نگارگران و رواج نگارگری دراین دوران است .

ویژگی های نگارگـری و هنـر بعد از هخامنشیان :

مختصات هنر ایران در فاصله دویست ساله میان سقوط حکومت هخامنشیان و ظهور پارتیان را می توان به سه گروه تقسیم کرد : ابتدا نفوذ هنرهلیستی،سپس هنر یونانی و ایرانی و در انتها هنر ویژه ایرانی .نمونه هایی از هنردوره اشکانیان وخصوصاً نگارگری را، عموماً درخارج مرزهای کنونی ایران باید جستجوکرد . برای شناسایی نگارگری این دوران یا باید به آثار و یافته های این دوران و یا به کتب، نوشته ها و نقل قول های تاریخ نویسان مراجعه کرد .

«فیلوستراتوس»رومی که خود به تیسفون آمده درباره نقش کاخهای شاهی نوشته است: سقف کاخ با الواحمفر غمزین بود . الواحرا چنان صیقل وشفاف ساخته بودکه نگارخانه ای شده بود . دیوار را مانند کاخهای هخامنشی به انواع تصویرها و نقشها زینت داده بودند .

جایگـاه نگارگری در هنر اشکـانیان

درهنر اشکانی نگارگری اهمیت بسیار داشت، بیشتر نقوش این دوره را باید از نوع طر احی و نقاشی به شمار آورد، و پستی و بلندی وحجم چندان مورد توجه هنرمندان نبوده است . بهترین و مهمترین نمونه آثار نقاشی دیواری که در داخل ایران کشف گردیده، درخرابه یک قصر اشکانی، معروف به «کوه خواجه» منتسب به سده اول میلادی درمصب رود هیرمند و بر فراز جزیره ای که درمیان هامون «سیستان» قرار دارد،تا اندازه ای محفوظ مانده وقابل تشخیص است . تصاویرنقشهای هنر یونان و ایران به هم آمیخته است .

شاهنشاهي ساساني

در اين دوره مكتب نقاشي شرق ايران با نام ماني نقاش هنرمندي كه اين همه داستان و روايت از چيره دستي او در اين هنر حكايت مي كنند درآميخته است .

گرچه در آغاز رواج ديانت اسلام مانويان تا مدتي از آزادي نسبي برخوردار بودند ولي ديري نپاييد كه خلفاي عباسي درصدد برچيدن اين آيين برآمده و تمام كتب آنان را سوزاندند و اين خود باعث گرديده است بسياري از نقوش اين دوره از بين رفته و چيزي در دسترس نباشد .

در اين دوره بيشتر نقاشي ها با موضوعات آئيني يا طرح هاي هندسي و نقش هاي انتزاعي و ختايي و يا تصاوير انسان هايي نشسته با حالت لباس سازي و نمايش اندام ها به سبك هنرهاي تصويري ايران مي باشد .

در اين دوره يك نقاشي با نقش شكارچيان دو برابر طبيعت طراحي شده است كه جامه ي يكي از آنان كه در سمت راست قرار دارد پارچه ي گلابتون دار صورتي رنگي را معرفي مي نمايد . با توجه به حالت دست راست اين سوار مي توان پي برد كه وي را در حالت تيراندازي نقاشي نموده اند .

نگـارگری دردوره سـاسانیان :

ساسانیان از قرن سوم تا میانه قرن هفتم میلادی درایران پادشاهی کردند و حکومت آنان پس از حمله اعراب و شکست یزدگرد ازمسلمانان منقرض گردید .

درباره نگارگری این دوره، باید به کتب وسفرنامه ها و بقایای خاطرات دیدار یکسانی که ازهنر و معماری ساسانیان اشاره کردند مراجعه کرد . «علی بن حسین مسعودی » نیز در کتاب «الثبیه و الاشراف » اشاراتی کرده :

«نخستین شاه ساسانیان اردشیر بود، جامه روی او سرخ دارای نقش دینارگون، شلوارآسمانی رنگ و تاجش سبز در زرد،‌ ایستاده، ‌نیزه ای دردست . پنجامین شاه یزدگرد پور شهریار پور خسروپرویز جامه رویی سبز نقشدار، تاجش سرخ، ایستاده،‌ نیزه ای دردست و بر شمشیرخود تکیه زده است . » «تصویر ها با رنگهای شگفت انگیزی که در این زمان مانند آنها به دست نمی آید کشیده شده بود و آب زر و سیم و براده مس درآنها به کار رفته، کاغذ کتاب نیلوفری رنگ و عجیب رنگ آمیزی شده بود و از بس زیبا و نشکن بود ندانستم کاغذ است یا پوست . »

آثار و بقـایای نقاشی دوره سـاسانیان :

میدانیم ساسانیان دیوارهای کاخهاي خود را با نگارهها آرایش میدادند و شاعران صدر اسلام نیز بدان ها اشاره هایی کرده اند که آثار مختصری ازآنها باقیمانده به عنوان نمونه درافغانستان کنونی، درمحلی به نام «دخترنوشیراوان » در هشتاد مایلی شمال شهر بامیان نقش رنگارنگی بر روی سطح سنگ خارا باقیمانده است و مجلسی را نشان می دهد که درآن تصویر یک شاه ایرانی بر فراز تخت نشسته و تاجی که باد و عقاب سفید مکمل بر سر و گردنبند ازمروارید برگردن و درپایه های تخت شیری چند قرار دارند . رنگ آمیزی این تصویر بسیار روشن و تند از لاجورد و شنگرف و گل زرد و سفید آب به عمل آمده وچگونگی نقش و تصویر این خط بسیار شبیه به تصویری است که بر روی جام بلوری معروفی که اکنون در مجموعه کتابخانه ملی پاریس وجوددارد . از دیگر آثار دوره ساسانی، نقاشی دیواری شوش است که منظره شکاری را به تصویر کشیده است .

مهارت هنرمندان و نگارگران ایرانی در این اثر به خوبی دیده میشود . طراحی منسجم و رنگ آمیزی عالی و خطوط قلمگیری بسیار چشمگیراست . اسب ها عموماً با رنگ روناسی که به صورت لکه های ریز و درشت روی آنها به کاررفته رنگ آمیزی شده اند و این روش در ادامه نگارگری ایران به خوبی قابل تشخیص است . بسیاری ازنقشهای برجسته این دوران نیز اصل و منشاء نقاشی دارد و با برجستگی کم متأثر از نقاشی است . از این میان می توان به نقش برجسته ای که در بیشابور است و پیروزی شاپور دوم را نشان می دهد اشاره کرد . دیگری گچ بری صحنه شکار پیروز شاه است که در «چهارترخان » نزدیک تهران پیدا شده که باز هم ملهم و متأثر از نقاشی دیواری است . موزاییک هایی که از بیشابور و از رو نواز کاخ شاپور اول به دست آمده، نمونه های مناسبی ازطرح وفرم و رنگ در نگارگری دوره ساسانی است . بعضی از این موزاییک ها که تصویر زنی را نشان می دهد درست به شیوه ی ایرانی است . زن در این نقشها یا دراز کشیده و بر دست تکیه داده و آینه ای به دست دارد یا ایستاده وگل و میوهایي به دست گرفته و یا مشغول نواختن یکی ازآلات موسیقی است . نوع نژادی اشخاص و لباسها و طرز آرایش و حتی نحوه نشستن آنها که روشی ویژه دارد، همه ایرانی است وچهره هایی که به چانه پایان می یابند ایرانی هستند .

گیرشمن این موزاییک ها را اثر رومیان و یا سوریان می داند و درجایی دیگر آن را اقتباسی از کار رومی می شمارد، که جای تأمل بسیار دارد . زیرا در چند سطر بالاتر خود به نقشای نگفته می پردازند و آنها را کار هنرمندان رومی نمی داند : « اگر اینها کار یک هنرمند یونانی یا رومی بود هنرمند قدرت پیکرسازی خود را با ساختن نقش یک نیم تنه و یا دست کم یک گردن پر گوشت ابراز میداشت . » . نقش های زیبا پارچه ها و فرشهای دوره ساسانی و ظروف سیمین و زرین هم نشانه ودلیلی بر رونق و رواج هنر نقاشی در آن عصراست .

یکی دیگر از مناطقی که از نظر شناخت نگارگری دوران ساسانی اهمیت فراوانی دارد و اکنون درخارج ازمرزهای کنونی ایران قرارگرفته «پنج کنت» است . این مکان درمشرق سمرقند واقع شده و درنقاشی به دست آمده موضوعاتی ازداستانهای کهن وباستان ایرانی وشاهنامه فردوسی تصویرشده است . درحالی که «این نقاشیها را به اواخر عصرساسانی نسبت داده اند . » یکی از تأثیر انگیزترین این صحنه های مجلس سوگ سیاوش باز بدرستی فراوان نمایش داده شده است و هنرمند موفق گشته است با توسل به خطوط و سطحهای پر تحرک برای ایجاد هیجان در بیننده حداکثر استفاده را بکند . این نقاشی وآثار دیگرپنج کنت که بر بیناد همان روایاتی که چهار قرن به هنگام سرودن شاهنامه مورد استفاده شاعر ملی ما واقع شده، ضمن تأیید اصالت منابع شاهنامه وجود یک سنت کهن ایرانی نگارگری دیواری رامورد توجه قرارمی دهد . »

نگـارگری وکتاب سازی ساسانیـان :

کتاب سازی وکتاب آرایی ازگذشته های بسیار دور درایران رواج داشته است و شاید نخستین کتاب اوستای «زردشت » باشد که آنرا با آب زر بر پوست گاو نوشتند . درکتب گوناگون همچون، «نامه تنسر»درصفحه ۱۲ و «مروج الذهب»مسعودی ودر «تاریخ الامم » و «الموک طبری » به این نکته اشاره شده است که اوستا بر ۱۲ هزار پوست گاو به خط زرین نوشته شد، اما فردوسی آنرا ۱۲۰۰ فصل نوشته شده برالواحزرین می داند و میگوید . «ابومنصورثعالبی»حدودسال ۴۱۰ هجری می نویسد که زردشت در بلخ کتابی به گشتاسب شاه آورد که آنرا بر پوست دوازده هزار گاو نوشتند و هرکلمه را در پوست کنده، قشری از طلا درآن قرار دادند با این حال هنر کتاب بازسازی وتزیین آن و تصویرگری درکتب در زمان ساسانيان به مرحله ای از تکامل دست یافت که بهترین سند آن اورامان و یمکشوف هدر «تورفان»است .

مانی و نگـارگری او

تولد مانی نقاش ایرانی را درسال ۲۱۶ یا ۲۱۵ میلادی وکشته شدن او درسال ۲۷۷ میلادی می دانند، او عقایدش را به وسیله نقاشی تبلیغ و ترویج می کرد . آیین وهنر نقاشی او – که از ارکان آیینش بود – خیلی زود منتشرگردید . کتابهای وی که با نقش ها و تصاویر تزیین می یافتند موجب رواج و اعتلای هنرهای زیبای کتاب گردید . به دستور مانی برای بیان فلسفه آیینش تالارهایی به نام «نگارستان» ساخته و بر دیوار این تالارها داستان خلقت آدمی بر پایه اعتقادات او نقاشی شده بودند که پیروانش با سیر در نقاشیهای نگارستان، فلسفه آیین وی را در می یافتند . این روش بعدها درآیین نسطوری نفوذ کرد و کلیسا نیز آن را پذیرفت . پس ازمدتی مانی و آیین وی مورد خشم موبدان قرار گرفت و او به سوی شرق گریخت و در زمان سلطنت بهرام اول به قتل رسید . اما روش آیین او به حیات خود ادامه داد و با وجود مخالفتهای روحانیان زردشتی و مسیحی تا ظهور اسلام وجود داشت . پس از اسلام تا مدتی پیروان مانی فراغتی یافتند و جانی دوباره گرفتند، و تعدادی هم ازآنان به اسلام گرویدند ولی این آسودگی ادامه نیافت و آنان را تار و مار ساخت و بسیاری از ایشان را به سوی سرزمینهای شرق و شمال شرق ایران روانه کرد . بدین ترتیب آنان بسیاری ازمردم این مناطق و فرمانروایان «اویغور» ترکستان را به دین خود در آوردند و حتی فرمانروای چین نیز این آیین را پذیرفت .

بدین ترتیب اویغورها و پایتخت آنها محل انتقال فرهنگ وهنر مانوی گردید . ازسال ۱۹۰۲ تا ۱۹۱۴ میلادی هیئتهای آلمانی و انگلیسی در تورفان واقع درصحرای گبی ترکستان به اکتشافات پرداختند نقاطی را یافتند که محل عبادت و تبلیغ دین مانوی به شمار می آمد و تصاویر متعددی به آنها نقش گردید .

«ایدی کوت» یکی ازشهرهای مجموعه تورفان شمرده می شود .

دیوارهای این شهر هنوز پابرجاست و غار «خورچو » نقطه اوج این عصر درخشان هندی دوران پادشاهی «بوقوخان»است . باستان شناسان آثار مانوی یافته شده در این شهر ویران را به دو گروه تقسیم کردند : یکی عمارت مرکزی شهر ودوم صومعه ای درقسمت جنوب غربی آن . از بناهای مرکزی شهر عمارت شمالی یک چهارتاقی است که گنبد ایرانی دارد با چهار ایوان، دراین ایوان ها برخی آثار مانوی به رسم الخط سغدی،اویغوری و مانوی به زبانهای سغدی یا ترکیب با دونقاشی جالب توجه پیدا شده است .

عمارت غربی کاملاً خراب شده، اما آثاری ازنقشهای دیواری، پارچه های مقدس مذهبی، درباری و نسخ گوناگون خطی یافت شده است . به حدی که بدان کتابخانه اطلاق کرده اند . درگروه عمارت جنوبی، دراتاق بزرگی، ‌نقاشی های دیواری بسیاری وجود داشته است که آنها را به برلين انتقال داده اند و تصویري که چهره مانی را نشان می دهد یکی از همین نقاشی هاست .

درخرابه های صومعه ای که در بخش جنوب غربی شهر قرارداشته، تصویری که گمان میرود نشان دهنده چهره مانی است مقداری نسخه خطی بودایی ومانوی یک صفحه بزرگ که دور رویش نقاشی شده است، پیدا کرده اند . این نقاشی زیباترین تصویر به دست آمده ازتورخان تا امروز است . در یک متن چینی درباره انهدام مانویان وآثارشان درسال ۲۳۱ هجری، نوشته شده است که سرداران عمال خود را وا میداشتند که نقاشیها وکتابهای مقدس مصور مانویان راگردآوری کنند ودر معابر میدان ها بسوزانند .

در روایتی دیگر درباره سوزاندن کتب مانوی چنین آورده اندکه : درسال ۳۱۱ هجری در بغداد هنگام انهدام آثار فقط چهار کیسه محتوی این کتاب ها را که گران قیمت ومصور بود سوزاندند وموفق شدند که مقدار قابل توجهی طلا و نقره به دست آوردند . البته صحت این ادعا چندان مد نظر نیست، بلکه هدف نشان دهنده، به کارگیری طلا و نقره برای تزیین و تصویر نمودن کتاب می باشد که از همان دوران و حتی پیش ازآن صورت می گرفته است .

طرح و رنگ در نقاشی مانوی مهمند و بیشتر از رنگهای سرخ و سبز سیر و روشن و ارغوانی و زمینه آبی آسمانی همراه به کاربردن طلا و نقره فراوان برای جلا وتشعشع بوده است . بدین ترتیب پایه و اساس تصویرگری درکتب ایرانی بر نگاره ها و نگارگری مکتب مانوی استوار است .

قرون اوليه هجري

در اين دوره هنروران مسلمان به سوي نقش هاي انتزاعي و مجرد كه در آن ها سرمشق طبيعي اوليه غالباً ناپيدا و ناشناخته است روي آورده اند و تزئينات اسليمي يا ختايي پيچك و گره و نظاير آن ها بيشتر ديده مي شود . البته بايد در نظر داشت كه آثار تصويري اسلامي همگي يكسره نقوشي انتزاعي نبودند بلكه به موازات طرح ها و اشكال مجرد بين اين آثار به نقوشي كه در آنها از اندام انساني و حيوانات و پرندگان و گياهان نيز سرمشق گرفته اند .

در اين دوره نيز ما صحنه ي شكار و حالت عمومي سوار و اسب و طريقه ي نمودن كمان و تركش و لباس سوار و به ويژه سربند وي را كه به دست باد سپرده شده در ديوارهاي قصر حيه در شمال شرقي پالمير از قرون اوليه ي هجري از امويان داريم .

نمونه ي ديگري از نقش سواركاري كه از منطقه ي باستاني در نيشابور بدست آمده نيز نشان دهنده ي امتداد طرح سوار مي باشد . البته اين نقش انسان سواركار را در حال شكار نشان نمي دهد

سلجوقيان

يكي از نقوشي كه در اين دوره داراي طرح سواركار مي باشد طرح كاسه ي سفال ضيايي است . البته در اين نقاشي صحنه ي نبردي كه در آن سواركاران و پيادگان در پاي دژي در برابر هم قرار گرفته اند نمايش داده شده است . اين اثر و حالات سواركاران و كمان داران و حتي شكل كمان آنها همگي هنر تصويري عصر ساساني را نشان مي دهد .(تصویر5) در طرح ديگري از مكتب اين دوره تصويري مينياتور از يك كتاب مي باشد كه در قسمت بالاي اين تصوير به صفحه ي شكار برمي خوريم كه از هر جهت هنر زمان ساسانيان را به خاطرمي آورد . چهره ها بي شباهت به نقاشي هاي مانوي تورفان نيستند . اين تصاوير پيش زمينه ي پديدآوردن عالي ترين شاهكارهاي هنري جهان در زمينه ي مينياتور در دوره هاي بعد مي باشد. حال نقاشي ايراني را از حمله ي مغول تا صفوي به صورت مكتب هاي موجود در آن زمان بررسي مي كنيم .

مكتب تبريز :

اين مكتب اوايل قرن هفتم هجري وجود داشت كه كهن ترين آثاري كه از مينياتورهاي اين دوره مي شناسيم در دو مركز مهم تبريز و مراغه رقم شده است .

آثار اين دوره نيز هر كدام داراي تصاويري از حيوانات و گياهان مي باشند كه شاهكار هنري آن دوره به حساب مي آيند .

در اين دوران تصاويري از سواركاران به صورت نگاره هاي مختلف يافت گرديده ولي در اكثر اين تصاوير سواركاران در حال لشكركشي يا جنگ با حيوانات اسطوره اي نشان داده مي شوند .

در اين مكتب مي توان به مظفرعلي اشاره كرد كه در پيكربندي اسبان و سواركاران مهارتي در خور داشت و آثار وي در اين زمينه با آثار استادان ديگر متفاوت است . يكي از نگاره هاي معروف وي مجلس شكار بهرام گور مي باشد

مكتب شيراز :

در طي اعزام هنرمندان نقاش ايراني به پايتخت نخستين تيموران توسط تيمور ، بسياري از معماران و نقاشان برجسته ي شيراز نيز به سمرقند آمدند .

در اينجا روش تك چهره سازي كه از زمان ساسانيان در ايران رونق داشت به وسيله ي اين هنرمندان در دربار تيموريان متداول گرديد .

در اين دوره نيز به نمونه هايي از سواركاران برمي خوريم كه برخلاف دوره هاي قبل نه جزئي از لشكريان بودند نه جزئي از شكارگران

مكتب هرات :

اين مكتب از اهميت و اعتبار فراوان برخوردار است و آن را يكي از درخشان ترين مظاهر هنر نقاشي ايران و جهان به شمار مي آورند .

بيشتر مضامين اين دوره كوشك و افراد و اسب و درخت و گل و برگ و مضامين متون كليله و دمنه مي باشد و در كل مي توان گفت سنت هاي مكاتب اييراني پيش از خود را دنبال مي كند.

مكتب اصفهان :

اين مكتب فصل آخر دوره ي درخشاني است كه مكاتب بزرگي همچون هرات ، تبريز را در بر مي گيرد .

در اين مكتب افراد بسيار برجسته اي به فعاليت مي پرداختند كه از معروفترين آنها رضا عباسي است كه در صحنه پردازي هاي دوران جواني اش به داستان هاي كهن و روايت ها يا تزئين ديوار كاخ ها نمي پردازد بلكه تصوير مردم عادي پيشه ها ، حرفه ها و حالت هاي درون گراي زندگاني روزمره را نيز مي پردازد .

از صحنه هاي سواركاران اين دوره كه توسط وي به تصوير درآمده مي توان به صحنه ي نبرد انسان با ديوها اشاره كرد.

نتیجه گیری

انسان از دیرباز به تصویر کشیدن پیرامون خود علاقۀ بسیار داشته است و از همان دوران ابتدایی بشریت تصاویری برای این منظور موجود بوده است. البته ممکن است این تصاویر جنبه های متفاوتی را داشته باشد از جمله مسائل اعتقادی و آیینی.

می توان گفت توجه به تصویرنگری ریشه در زیبایی پسندی و هنرمند بودن انسان پیدا کرده است. یکی از هنرهای مورد توجه بشر نقاشی می باشد که به گونه های متفاوتی ظهور داشته است. اثرات نقاشی را می توان در تمامی هنرها از جمله سفالگری، شیشه گری، پارچه بافی و غیره مشاهده کرد.شاید روزی تاریخ نقاشی ایرانی نوشته شود و قاعدتأ خواهد توانست نشان دهد آیا تغییرات سیاسی، ساختارهای زبانی و اجتماعی، بلندپرواری های عقیدتی یا صرفأ تکامل ذوق عمومی اصطلاحاتی متوالی و مستمر را آگاهانه یا غیرآگاهانه بر شیوۀ تصویرپردازی جهان ایرانی تحمیل کرده است یا خیر.

موضوع های نقاشی خارج از حوزه هایی که به لحاظ فرهنگی ایرانی اند کمابیش ناشناخته اند و شناسایی بسیاری از آن ها بدون آشنایی کافی و ابتدایی یا در محیط های اجتماعی سنتی قابل اکتساب است. می توان حدس زد موضوع هایی که نقاشان ادوار گذشته به تصویر می کشیدند احتمالأ بر شیوۀ اجرای نقاشی ها تأثیر گذاشته و برای فهم نقاشی باید دانست چه چیزی را نمایش می دهند.

موضوعات نقاشی های ایرانی بیشتر دنیوی است. البته تنها معدودی از نسخه های فارسی که غالبأ مصورند به شیوۀ مناسب تصحیح و معرفی شده اند، هرگونه کار شمایل نگارانه دقیق را دشوارتر می سازد. البته می توان گفت مضامین نقاشی ایرانی نوعی نگرش را دربارۀ تصویر ایجاد می کنند که تصویر دقیقی از متن نیست. این مضمون شبیه به نواها ونغمه هایی است که به توصیف رنگ آرایی تصویر و شیوه ای می پردازد که نقاشی باید بر اساس آن فهمیده شود، ولی جزئیات را به بیننده تحمیل نمی کنند.

مقوله های مضامین پیشنهادی را می توان به اینگونه بیان کرد: تاریخ، دین، حیوانات، حماسه، عشق، تغزلی، واقعگری و تزئین. این مضامین با یکدیگر تلاقی می کنند و دست کم تعدادی از انها، در شاهکارهای بزرگ در کنار یکدیگر دیده می شوند. این مقوله های مضمونی را باید به صورت نوعی کد برای نقاشی ایرانی دانست که در دورۀ صفوی شکوفا می گردد.

حال می توان اشاره کرد که این مضامین مختلف در نقاشی ایرانی می توان ایجاد کنندۀ تصاویری مشابه در اکثر نگاره ها بود.به طور مثال می توان گفت انسان های این تصاویر بیش از حد بلند قامت بودند و برای اینکه در چارچوبی که برای تصاویر آماده شده است جای گیرند کمر خود را خم کرده اند. ترکیب بندی ها به طرزی حیرت آور مبتکرانه اند، مثل ترکیب بندی آن تصاویری که گروه هایی از سواران را که در زوایایی غیر معمول آرایش یافته اند در منظره هایی نسبتأ متفاوت نشان می دهند.

این نوع نقاشی گرچه تک واژه های فرمی آن پیکره های انسانی به صورت فردی و جمعی و طبیعت و حیوانات مستمر و تکرارشونده به نظر می رسند، ظاهرأ از تصویرپردازی مشترک موضوع ها در تصاویر حماسی صورت گرفته ناشی نشده است.

می توان در تشابه بین این تصاویر به نمونه های متعددی اشاره کرد. یکی از این نمونه ها طرح سوارکار است که شاخص آن طرح معروف به طرح شکار می باشد. این طرح سواری را نشان می دهد بر روی اسب که کمانی در دست دارد با ایجاد پیچشی بسیار زیبا در کمر به عقب برگشته و در حال پرتاب تیر با کمان خود می باشد. در این مقاله به ریشه یابی این طرح پرداخته و بعد از مطالعه بر روی چند کتاب به نتایج جالب توجهی دست پیدا کردیم.

می توان ریشۀ این طرح را در دوران پیش از تاریخ جستجو کرد. بر روی دیوارهای غارها که تصاویر باقی مانده از آنها نمایانگر مردم آن زمان در شکارگاه ها می باشد. تصاویری که نشان می دهد انسان ها با در دست داشتن نیزه و ابزار مختلف جنگی به دنبال حیوانات برای شکار آن ها می باشند. طرح سوارکار در حال شکار در دوران های بعدی نیز کاملأ مشهود می باشد در حالی که در هر دوره با تغییر شرایط و پیشرفت مردم تغییراتی را متحمل شده است که در بخش دوم همراه با تصاویر به نمونه هایی از آن اشاره گردیده است.

ولی در کل می توان گفت مضمون تمام این تصاویر در دوره های مختلف یکی و نشانگر شکار و شکارگری می باشد. هرچند که در بعضی دوره ها این طرح با تغییراتی در ابزار جنگی و یا سمت و سوی چرخش ها از جمله چرخش صورت سوارکار مواجه می باشد.