عاشق دنیای وب ، وب گردی ، طراحی و توسعه وبسایت ، همیشه در حال یادگیری و در تلاش برای بالا بردن میزان آموزش پذیری و تغییر در تمامی مراحل زندگی :)
چگونه يک مقاله علمی بنويسيم؟
چگونه يک مقاله علمی بنويسيم؟ (اصول مقاله نويسی)
مقدمه
مقاله علمی معمولاً در نتيجه پژوهش منطقی، ژرف و متمرکز نظری، عملی يا مختلط، به کوشش يک يا چند نفر در يک موضوع تازه و با رويکردی جديد با جهت دستيابی به نتايجی تازه، تهيه و منتشر ميگردد. (اعتماد و همکاران، 1381، ص2) چنين مقالهای در واقع گزارشی است که محقق از يافتههای علمی و نتايج اقدامات پژوهشی خود برای استفاده ساير پژوهشگران، متخصصان و علاقهمندان به دست ميدهد.
تهيه گزارش از نتايج مطالعات و پژوهشهای انجام شده، يکی از مهمترين مراحل پژوهشگری به شمار ميرود؛ زيرا اگر پژوهشگر نتواند دستاوردهای علمی خود را در اختيار ساير محققان قرار دهد، پژوهش او هر اندازه هم که مهم باشد، به پيشرفت علم کمکی نخواهد کرد؛ چون رشد و گسترش هر عملی از طريق ارائه و به هم پيوستن دانشِ فراهم آمده از سوی فردفرد انديشمندان آن علم تحقق مييابد.
همان طور که پژوهشگر پيش از اقدام به پژوهش، نيازمند توجه و بررسی يافتههای علمی پژوهشگران قبل از خود است تا بتواند يافتههای علمی خود را گسترش بخشد، ديگران نيز بايد بتوانند به يافتههای پژوهشی او دسترسی پيدا کنند و با استفاده از آنها فعاليتهای علمی خود را سازمان داده، در ترميم و تکميل آن بکوشند.
از امتيازهای مهم يک مقاله ميتوان به مختصر ومفيد بودن، بِروز بودن و جامع بودن آن اشاره کرد؛ زيرا محقق ميتواند حاصل چندين ساله پژوهش خود در يک رساله، پاياننامه، پژوهش، يا حتی يک کتاب را به اختصار در يک مقاله علمی بيان کند تا پژوهشگران ديگر بتوانند با مطالعه آن مقاله از کليات آن آگاهی يابند و در صورت نياز بيشتر، به اصل آن تحقيقات مراجعه کنند.
بدين منظور، امروزه نشريات گوناگونی در زمينههای مختلف علمی- پژوهشی نشر مييابد و مقالههای به چاپ رسيده در آنها، اطلاعات فراوانی را در اختيار دانش پژوهان قرار ميدهند. لازم است محققان با شيوه تدوين مقالات علمی آشنا باشند تا بتوانند با استفاده از شيوههای صحيح، با سهولت، نتايج تحقيقات و مطالعات خود را به صورت مقاله در اختيار علاقهمندان قرار دهند.
نوشتن مقاله مستلزم رعايت اصولی در ابعاد مختلف محتوايی، ساختاری و نگارشی است.
ملاکهای محتوايی مقاله
يکی از مهمترين ابعاد مقاله علمی، محتوای علمی و ارزشمنديِ کيفی آن است. مقاله بايد يافتههای مهمی را در دانش بشر گزارش نمايد و دارای پيامی آشکار باشد؛ بنابراين پيش از تهيه مقاله، محقق بايد از خود بپرسد که آيا مطالب او آنقدر مهم است که انتشار آن قابل توجيه باشد. آيا ديگران از آن بهره خواهند برد؟ و آيا نتايج پژوهش او، کار آنها را تحت تأثير قرار خواهد داد؟ (هومن، 1378، ص 82).
در اينجا به چندين اصل مهم از اصول و معيارهای محتوايی پژوهش علمی اشاره ميگردد که توجه به آنها قبل از تهيه مقاله به ارتقای کيفيت آن کمک مينمايد.
الف) فرايند «تفکر»: تفکر، تلاش برای معلوم کردن مجهول با استفاده از علوم موجود است. (غرويان، 1368، ص11) بنابراين اساسيترين محور محتوايی يک پژوهش علمی، آن است که مجهولی را روشن نمايد. بر اين اساس، هر پژوهش علمی در پی پاسخ دادن به پرسشهايی است که تاکنون برای مخاطبان کشف نشده است. از اين رو پژوهش علمی هميشه با طرح يک يا چند سئوال آغاز ميشود که محقق در صدد پاسخگويی به آنهاست.
ب) منطقی بودن: منطق که راه درست انديشيدن (تصور) و صحيح استدلال آوردن (تصديق) را ميآموزاند، (مطهری، 1372، ص 21) ابزار ضروری يک مقاله علمی است و محقق بايد شايستگی لازم را در استدلال آوردن، تحليل محتوا و نتيجهگيری داشته باشد. قواعد تعريف، طبقهبندی، استنباطهای قياسی و استقرايی، روشهای مختلف نمونهبرداری و غيره همه از ويژگيهای منطقی يک مقاله علمی است که محقق بايد به آنها توجه داشته باشد. (هومن، 1374، ص 19).
ج) انسجام و نظامدار بودن: مرتبط بودن اجزای مختلف مقاله با همديگر، همچنين متناسب بودن آنها با عنوان مقاله و ارتباط عناوين فرعی با همديگر، از جمله مواردی است که به تحقيق، يکپارچگی و انسجام ميبخشد. بر اين اساس، محقق بايد عناوين فرعی مقاله خود را با نظمی منطقی از يکديگر مجزا کرده، ارتباط بخشها را مشخص نمايد.
د) تراکمی بودن: از آنجا که هدف پژوهش پاسخ به سئوال هايی است که تا آن زمان دست کم از نظر محقق، پاسخی منطقی برای آن وجود نداشته است، هر پژوهش علمی بايد از يک سو به منظور کشف دانش جديد، و از سوی ديگر، برای تکميل دانش، صورت پذيرد. بنابراين هدف اصلی يک مقاله، کشف يا تکميل دانش بشری است، نه تکرار دوباره آن با عبارات مختلف. (هومن، 1374، ص 20).
ر) تناسب موضوع با نيازهای فعلی جامعه علمی: هر پژوهش علمی بايد نيازهای اساسی جامعه علمی خود را در نظر گرفته، در صدد حل آن مسايل برآيد؛ بنابراين از طرح موضوعاتی که از اولويت تحقيقی برخوردار نيستند و جامعه علمی، بدانها نياز ندارد، بايد احتراز نمود.
س) خلاقيت و نوآوری: هر تحقيق علمی زمانی ميتواند در ارتقای سطح دانش، موفق و موثر باشد که از فکری بديع و خلّاق برخوردار باشد. مقالاتی که به جمع آوری صِرف بسنده ميکنند، نميتوانند سهم عمدهای در پيشرفت دانش بشری داشته باشند.
ص) توضيح مطلب در حدّ ضرورت: از جمله مواردی که محقق در گزارش نويسی پژوهش خود (مقاله) بايد بدان توجه کند، پرهيز از حاشيهروی و زيادهگوييِ افراطی است؛ همچنان که خلاصهگويی نبايد به حدّی باشد که به ابهام و ايهام منجر شود؛ بر اين اساس محقق بايد به حدّی مطالب را تبيين کند که مقصود وی برای خواننده، روشن شود.
ط) متناسب بودن با نظريهها: هر رشته علمی، متشکل از نظريهها و قوانينی است که مورد اتفاق صاحبنظران آن فن است؛ از آنجا که تحقيقات علمی در اين پژوهشگاه در حيطه مشترک علوم انسانی- اسلامی است، يافتههای به دست آمده در تحقيقات ميدانی يا توصيفی نبايد با اصول مبانی دينی و همچنين با قوانين کلی آن رشته تخصصی منافات داشته باشد.
ع) اجتناب از کلی گويی: هدف نهايی علم، صورتبندی يک «نظريه»(3) و «تبيين کردن»(4) يکی از اصول مهم نظريه است. (دلاور، 1371، ص 33) از اين رو محقق بايد بتواند مباحث علمی خود را به روشنی توضيح دهد و با زبان گويا آن را تبيين و از کلی گويی اجتناب نمايد.
ف) گزارش روششناسی تحقيق: «تحقيق»(5) فرايندی است که از طريق آن ميتوان درباره ناشناختهها به جست و جو پرداخت و از آن، شناخت لازم را کسب کرد. در اين فرايند چگونگی گردآوری شواهد و تبديل آنها به يافتهها «روششناسي»(6) ناميده ميشود. اين سئوال که چگونه دادهها بايد گردآوری شود و مورد تفسير قرار گيرد، به طوری که ابهام حاصل از آنها به حداقل ممکن کاهش يابد؟» از موارد مهم تحقيق علمی است. (سرمد و همکاران، 1379، ص 22). يک تحقيق علمی زمانی ميتواند مطالب خود را به اثبات برساند که از روش گردآوری مناسبی برخوردار، و آن روشها در مقاله به خوبی بيان شده باشد.
ساختار مقاله علمی
نوشتن مقاله مستلزم داشتن طرحی مدوَّن است. در گزارش يک تحقيق نه تنها بايد ارزشهای محتوايی را مراعات کرد، بلکه بايد از ساختار روشمندی نيز پيروی کرد. امروزه تحقيقات فراوانی انجام ميشود، اما تنها بخش کوچکی از آنها در مقالات منتشر ميگردد. يکی از دلايل آن، عدم مهارت محقق در تهيه و تدوين ساختاری مقاله علمی است.
ساختار مقاله و تهيه گزارش از يک پژوهش علمی، با توجه به روش به کار گرفته شده در پژوهش، متفاوت است. دانشمندان در يک تقسيم بندی کلی، روشهای استفاده شده در علوم را به دو دسته تقسيم ميکنند. روشهای کمی که در آنها از دادههای کمّی در تحقيق استفاده ميشود (تحقيقات ميدانی) و روشهای کيفی که در آنها از دادههای کيفی (تحقيقات کتابخانهای) استفاده ميشود.(سرمد و همکاران، 1379، ص 78).
مراحل گزارش يک پژوهش (مقاله) با توجه به روش اتخاذ شده در تحقيق، با تفاوت هايی بيان ميگردد.
به دليل يکسان بودن هر دو روش در مراحل مقدماتی، و برای پرهيز از تکرار در اينجا مراحل مقدماتی را به صورت مجزا ميآوريم.
مراحل مقدماتی گزارش پژوهشی
موضوع يا عنوان مقاله
عنوان، مفهوم اصلی مقاله را نشان ميدهد و بايد به طور خلاصه، مضمون اصلی پژوهش را نشان دهد. عنوان مقاله بايد جذاب باشد، يعنی به گونهای انتخاب شود که نظر خوانندگان را که معمولاً ابتدا فهرست عناوين مندرج در يک مجله علمی را ميخوانند به خود جلب نمايد. همچنين عنوان بايد کوتاه و گويا و تنها بيانگر متغيرهای اصلی پژوهش باشد. تعداد کلمات در عنوان را حداکثر دوازده واژه بيان کردهاند.
(سيف، 1375، ص 12).
نام مؤلف يا مؤلفان و سازمان وابسته
بعد از عنوان پژوهش، نام مؤلف يا مؤلفان ذکر ميشود و در سطر زير آن، نام دانشگاه يا مؤسسه که هر يک از مؤلفان در آن مشغول به کارند، ميآيد. اگر پژوهش به وسيله دو يا چند نفر انجام بگيرد و همه آنها به يک دانشگاه يا مؤسسه وابسته باشند، نام مؤسسه يکبار، آن هم به دنبال نام مؤلفان ذکر ميشود. اما اگر هر يک از مؤلفان به سازمان خاصی وابسته باشند، بايد بعد از نام هر يک از آنان، بلافاصله نام مؤسسهای که به آن وابستهاند، ذکر شود. ترتيب قرار گرفتن نام مؤلفان به دنبال يکديگر، معمولاً متناسب با ميزان مشارکت آنان در انجام پژوهش است؛ اما اگر ميزان مشارکت همه افراد در اجرای پژوهش يکسان باشد، اسامی آنان به ترتيب حروف الفبا در دنبال هم قرار ميگيرد. (هومن، 1378، ص 84).
چکيده
چکيده، خلاصه جامعی از محتوای يک گزارش پژوهشی است که همه مراحل و اجرای اصلی پژوهش را در خود دارد. هدفها، پرسشها، روشها، يافتهها و نتايج پژوهش، به اختصار، در چکيده آورده ميشود. در متنِ چکيده بايد از ذکر هرگونه توضيح اضافی خودداری شود. مطالب چکيده بايد فقط به صورت گزارش (بدون ارزشيابی و نقد) از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضی تهيه شود.
چکيده در حقيقت بخشی کامل، جامع و مستقل از اصل گزارش در نظر گرفته ميشود و نبايد پيش از انجام گزارش، پژوهش تهيه شود. طول چکيده برای مقاله، بستگی به روشهای خاص هر مجله دارد و معمولاً بين صد تا 150کلمه پيشنهاد شده است.
واژگان کليدی
معمولاً در انتهای چکيده، واژگان کليدی پژوهش را بيان ميکنند تا به خواننده کمک کنند، پس از خواندن چکيده و آشنايی اجمالی با روند تحقيق، بفهمد چه مفاهيم و موضوعاتی در اين مقاله مورد توجه قرار گرفته است. معمولاً با توجه به حجم و محتوای مقاله، پنج تا هفت واژه کليدی در هر مقاله بيان ميشود. (سرمد، 1379، ص 321).
ساختار مقاله مبتنی بر پژوهش ميدانی
روشها و اصول کلی ناظر بر گزارش فعاليت پژوهشی شاخههای علوم، تقريبا به طور خاصی به کار ميروند که همگی متکی بر «روش علمي»(9) است. انجمن روان شناسان (APA ) به منظور تسهيل در امر انتقال روش نتايج پژوهش، الگوی استاندارد شدهای را در اختيار مؤلفان قرار داده تا در موقع تهيه گزارش پژوهشی خود، آن اصول را به کار گيرند و تقريبا همه مجلههای معتبر علوم انسانی در تهيه و تنظيم نوشتههای پژوهش خود از آنها پيروی ميکنند. (هومن،1378،ص 10) که در زير به اختصار به مراحل آن اشاره ميگردد.
مقدمه
هر مقاله علمی با يک مقدمه شروع ميشود و آن، خلاصهای از فصل اول و دوم پايان نامهها و رسالههاست که به طور مختصر به بيان کليات تحقيق و بررسی مختصری از پيشينه آن ميپردازد؛ بنابراين در مقدمه مقاله مسئله تحقيق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنيادی و کاربردی به صورت مختصر بيان ميگردد و سپس به بررسی سوابق پژوهشی که به طور مستقيم به موضوع تحقيق مرتبط است، پرداخته ميشود. مقدمه بايد يک منطق اساسی را در تحقيق بيان کند و به خواننده نشان دهد که چرا اين تحقيق ادامه منطقی گزارشهای پيشين است. در اين بخش پس از نتيجهگيری از پژوهشهای بررسی شده، محقق بايد پرسشهای پژوهش خود را به صورت استفهامی بيان کرده و به تعريف متغيرهای تحقيق به صورت عملياتی بپردازد. (هومن، 1378، ص 87).
روش
هدف اساسی از بيان روش آن است که به گونهای دقيق، چگونگی انجام پژوهش، گزارش گردد تا خواننده بتواند آن را تکرار نمايد و همچنين درباره اعتبار نتايج داوری کند؛ بنابراين مؤلف بايد همه مراحل اجرا، از جمله آزمودنيها، ابزارهای پژوهش، طرح پژوهش، روش اجرا و روش تحليل دادهها را بيان کند.
الف) آزمودنيها: جامعه مورد مطالعه و ويژگيها و مشخصات آن از نظر تعداد، سن، جنسيت، ميزان تحصيلات و... همچنين چگونگی انتخاب آنها و در صورت گروهبندی شدن تعداد گروهها و مقدار افراد هر گروه بيان ميشود.
ب) ابزارها: ابزارهای آزمايش، مثل پرسشنامه، تست و... پس از آن بيان ميگردد. چنانچه ابزار سنجش، يک وسيله مشهور و استاندارد شده باشد، اشاره به نام آن کافی است، اما اگر يک مقياس خودساخته باشد، بايد چگونگی طراحی و تهيه آن و شواهد مربوط به اعتبار و روايی بودن آن گزارش شود.
ج) طرح پژوهش: به نقشه کار پژوهشگر برای حل مسئله پژوهش، طرح گفته ميشود. ابتدا متغيرهای مستقل، وابسته و تعديل کننده و... بيان ميشود، سپس طرحهای پژوهشی، مثل طرح تک آزمودنيِ پيشتست- پس تست، تحليل واريانس عاملی و...، که در روش به کار گرفته شده، بيان ميگردد. همچنين تکنيکهای کنترل متغيرهای نامربوط و ناخواسته، مانند تصادفی ساختن، همتاسازی و غيره مورد توجه قرار ميگيرد.
د) شيوه اجرا: در اين قسمت همه مراحلی که آزمودنی و آزماينده در طول مطالعه انجام دادهاند، به صورت گام به گام تشريح ميگردد. گردآوری دادهها، دستورالعملهای اجرای پژوهش، چگونگی تشکيل گروههای آزمايشی و کنترل، چگونگی اجرای آزمايش و شيوه ثبت پاسخها و امثال آن، به طور خلاصه و دقيق توضيح داده ميشود.
ر) تحليل دادهها: در اين قسمت چگونگی طبقهبندی، مرتب کردن، خلاصهکردن و تحليلکردن دادهها بيان ميشود؛ همچنين روشهای آماری توصيفی به کار گرفته شده مثل فراوانيها، درصدها، نمودارها، مقادير مرکزی و پراکندگي؛ و روشهای آماری استنباطی، مثل اجرای آزمون t ، z ياf ، استفاده شده در تحقيق بيان ميگردد. (هومن، 1378، ص 87 - 89).
نتايج
در اين بخش، توصيف کلاميِ مختصر و مفيدی از آنچه به دست آمدهاست، ارائه ميشود. اين توصيف کلامی با اطلاعات آماری مورد استفاده، کامل ميشود و بهترين روش آن است که دادهها از طريق شکل و نمودار يا جدول، نمايش داده شوند. ساختار بخش نتايج، معمولاً مبتنی بر ترتيب منطقی پرسشها يا فرضيهها و نيز وابسته به تأييد شده بودن يا تأييد نشده بودن فرضيههاست. ترتيب بيان نتايج نيز يا برحسب ترتيب تنطيم سؤالها يا فرضيههای آنهااست، (سيف، 1375، ص 30) يا برحسب اهميت آنها. روش متداولِ بيان نتايج، آن است که ابتدا مهمترين و جالبترين يافتهها و سپس به ترتيب، يافتههای کم اهميتتر ارائه ميشود. (هومن، 1378، ص 90).
بحث و تفسير
در اين بخش، تمام اجزای گزارش تحقيق به هم ربط داده ميشوند و محقق با ترکيب و پيوند بخشهای مختلف، خواننده را به سوی يک نتيجهگيری کلی هدايت ميکند. بنابراين لازم است شباهتها و تفاوتهای نتايج اين پژوهش با پژوهشهای قبلی روشن گردد و نيز معلوم شود که يافتههای پژوهش، به روشن شدن مسئله مورد بررسی و زمينه دانش آن چه کمکی کردهاست.
بنابراين توصيه ميشود در اين بخش، ضمن توضيح کوتاهی درباره مسئله پژوهش و بيان نتايج تحقيق، به تفسير نتايج پرداخت. برای اين کار بايد اين نتايج را با يافتههای نتايج پيشين مقايسه کرد. آنگاه توضيح داد که پژوهش حاضر، به گسترش دانش زمينه مورد نظر چه کمکی کردهاست، و در ضمن آن، کاربرد احتمالی آن را مشخص کرد و نقاط ضعف پژوهش را همراه با پيشنهادهايی برای پژوهشگرانی که در آينده ميخواهند در اين زمينه پژوهش، کار کنند، بيان کرد. (سيف، 1375، ص 33).
ساختار مقاله مبتنی بر پژوهش توصيفی
اصول به کارگرفته شده در پژوهشهای توصيفی باتوجه به روشهای به کارگرفته شده، با اصول پژوهشهای ميدانی، مقداری متفاوت است. هر چند اين اصول ممکن است با توجه به موضوعهای مختلف تحقيقی و رشتههای مختلف، تغيير نمايد، ساختار کليای که تقريبا همه پژوهشهای توصيفی بايد در قالب آن درآيند، به شرح زير است.
مقدمه
آنچه در مقدمه يک مقاله تحقيق کتابخانهای قرارميگيرد - همانند تحقيفات ميدانی - کلياتی است که محقق بايد قبل از شروع بحث، آن را برای خواننده روشن نمايد؛ مانند تعريف و بيان مسئله تحقيق، تبيين ضرورت انجام آن و اهدافی که اين تحقيق به دنبال دارد. همچنين محقق بايد خلاصهای از سابقه بحث را - که به طور مستقيم مرتبط با موضوع است - بيان کند و در نهايت توضيح دهد که اين مقاله به دنبال کشف يا به دستآوردن چه مسئلهای است؛ به عبارتی، مجهولات يا سؤالهای مورد نظر چيست که اين مقاله درصدد بيان آنهااست.
طرح بحث (متن)
در اين بخش، مؤلف وارد اصل مسئله ميشود. در اينجا بايد با توجه به موضوعی که مقاله در پی تحقيق آن است، عناوين فرعيتر از هم متمايز گردند. محقق در تبيين اين قسمت از بحث، بايد اصول مهم قواعد محتوايی مقاله را مورد توجه قراردهد و سعی کند آنها را مراعات نمايد؛ اصولی مانند: منطقی و مستدل بودن، منظم و منسجمبودن، تناسب بحث با عنوان اصلی، ارتباط منطقی بين عناوين فرعيتر در مسئله، خلاقيت و نوآوری در محتوا، اجتناب از کليگويی، مستندبودن بحث به نظريههای علمی و دينی، جلوگيری از حاشيهروی افراطی که به انحراف بحث از مسير اصلی ميانجامد و موجب خستگی خواننده ميشود و همچنين پرهيز از خلاصهگويی و موجزگويی تفريطی که به ابهام در فهم ميانجامد، رعايت امانت حقوق مؤلفان، اجتناب از استناددادن به صورت افراطی، توجهداشتن به ابعاد مختلف مسئله و امثال اينها.
نتيجه گيری
در اين قسمت محقق بايد به نتيجه معقول، منطقی و مستدل برسد. نداشتن تعصب و سوگيری غيرمنصفانه در نتيجهگيری، ارتباطدادن نتايج با مباحث مطرح شده در پيشينه، ارائه راهبردها و پيشنهادهايی برای تحقيقات آينده، مشخصکردن نقش نتايج در پيشبرد علوم بنيادی و کاربردی و امثال آن، از جمله مواردی است که محقق بايد به آنهاتوجه داشته باشد.
ارجاعات
اعتبار يک گزارش پژوهشی علاوه بر صحت و دقت دادهها و استدلال حاصل از آنها، به منابع و مراجعی است که از اطلاعات آنها در پژوهش استفاده شده است. ارجاعات از موارد مهم ساختار يک مقاله علمی است، به وسيله آن، چگونگی استفاده از انديشههای ديگران را به خواننده معرفی مينمايد. در اين قسمت به دو بحث مهم ارجاعات اشاره ميشود که يکی شيوه ارجاع دادن در متن است و ديگری شيوه ذکر منابع در پايان مقاله.
ارجاعات در متن
نخستين چيزی که درباره استناددادن در متن بايد مشخص بشود، اين است که: چه چيزی بايد مستند گردد؟ مک برنی(23) (1990) موارد استنادآوردن را به شرح زير بيان داشته است:
الف) بايد انديشههايی را که به ديگران تعلق دارند، مشخص کرد و با ذکر مأخذ نشان داد که از آنِ چه کسانی ميباشند (امانتداری)؛
ب) هر زمان که افکار و انديشههايی با چهارچوب فکری کسان ديگری همخوانی دارند، موارد را بايد با ذکر منبع مشخص کرد؛
ج) هر زمان که نظريه، روش يا دادهای موردبحث قرار ميگيرد، منبع آن را بايد ذکرکرد تا اگر خواننده خواست اطلاعات بيشتری درباره آن کسب کند، بتواند به آن مراجعه کند؛
د) بايد نقل قولهايی را که از يک متن به صورت مستقيم و بدون دخل و تصرف، داخل گيومه آورده ميشود، مستند ساخت. (مک برنی 1990، به نقل از سيف، 1375، ص 39).
بنابراين اطلاعاتی که برای خوانندگان، اطلاعات عمومی به حساب ميآيند، لازم نيست مستند شوند. نويسنده، تنها در صورتی ميتواند به آثار خود ارجاع، دهد که اين ارجاع برای مطالعه بيشتر باشد و نقل از خود، معنا ندارد. همچنين در استنادکردن، حتيالامکان بايد به منبع مستقيم يا ترجمه آن استناد کرد. تنها زمانی به منابع ديگران استناد ميشود که محقق دسترسی مستقيم به اصل اثر را نداشته باشد که در آن صورت بايد مشخص کرد که آن مطلب از يک منبع دست دوم گرفته شده است. (سيف، 1375، ص 40).
شيوه ارجاع در متن
هرگاه در متنِ مقاله مطلبی از يک کتاب يا مجله يا.. به صورت مستقيم يا غير مستقيم، نقل شود، بايد پس از بيان مطلب، آن را مستند ساخت. اين مستندسازی شيوههای مختلفی دارد که در اينجا به بخشهايی از آن اشاره ميشود.
در استناد، نام مؤلف و صاحب اثر، بدون القاب «آقا»، «خانم»، «استاد»، «دکتر»، «پروفسور»، «حجتالاسلام»، «آيتاللّه» و امثال آن آورده ميشود، مگر در جايی که لقب جزو نام مشخص شده باشد(24)، مانند خواجه نصيرالدين طوسی، آخوند خراسانی، امام خمينی، علامه طباطبايی. (دهنوی، 1377، ص 89).
الف) يک اثر با يک مؤلف:
پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام مؤلف، تاريخ انتشار، شماره صفحه به ترتيب ميآيد و پس از آن، نقطه آورده ميشود؛ مانند: (منطقی، 1382، ص 27).
ب) يک اثر با بيش از يک مؤلف:
اگر تأليف دارای دو يا سه مؤلف باشد، نام آنها به ترتيب ذکر شده در اثر، به همراه سال انتشار و شماره صفحه ميآيد؛ ولی در آثار با بيش از سه مؤلف، نام اولين مؤلف ذکر ميشود و به دنبال آن عبارتِ «و همکاران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه ميآيد؛ مانند: (سرمد، بازرگان و حجازی، 1379، ص 50) يا (نوربخش و همکاران، 1346، ص 75).
ج) آثار با نام سازمانها و نهادها:
در صورتی که آثار به نام شرکتها، انجمنها، مؤسسات، ادارات و مانند اينها انتشار يابند، در استنادکردن، به جای نام مؤلف، نام سازمان ميآيد؛ مانند: (فرهنگستان زبان و ادبيات فارسی، 1382، ص 34).
د) دو يا چند اثر يک مؤلف:
هرگاه به دو يا چند اثر مهم اشاره شود، همه آنها در داخل پرانتز، و به ترتيب تاريخ نشر پشت سرهم ميآيند؛ مانند: (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر يک مؤلف در يک سال منتشر شده باشد، آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمايز ميگردند؛ مانند: (احمدی، 1365الف، ص22؛ 1365ب، ص 16).
ر) استناد آيات و روايات:
در استناد دادن به آيات، ابتدا نام سوره، سپس شماره آيه ذکر ميشود. درباره روايات نهجالبلاغه، ابتدا نام کتاب سپس شماره خطبه، نامه يا کلمات قصار ذکر ميشود، و روايات غير نهجالبلاغه، نام گردآورنده روايات، تاريخ نشر، شماره جلد و صفحه ميآيد؛ مانند: (بقره، 39)؛ (نهجالبلاغه، خطبه 33)؛ (مجلسی، 1403، ج 56، ص 198).
زيرنويس (پاورقی) توضيحی
توضيحات اضافی، يا توضيح اصطلاحاتی را که نويسنده برای حفظ انسجام متن نميتواند آن را در متن بياورد، ميتوان در زير صفحه با مشخصکردن شماره آنها بيان کرد. نکته قابل توجه اينکه، اين توضيحات بايد حتيالامکان خلاصه ذکر شوند و نبايد تکرار مطالب متن باشند. ترجمه آيات و روايات بايد در متن مقالههای فارسی بيايد و در صورت نياز، متن عربی آن در پاورقی ذکر شود. اما در جايی که آوردن متن عربی در متن ضروری باشد، به جهت پرهيز از تطويل در متن علمی، از آوردن ترجمه در متن، اجتناب ميشود و به توضيح و تبيين آن اکتفا ميشود.
در ترجمه متون توضيحاتی که مؤلف در زيرنويس آورده، بايد عينا ترجمه شود و در صورتی که مترجم برای بيان اصطلاح يا تبيين مطلبی توضيحی را ضروری ببيند، ميتواند آن را در پاورقی ذکرکند و در جلوی آن لفظ «مترجم» را -برای متمايز ساختن آن از توضيحات مؤلف- بياورد.
معادلها
کلمههای بيگانه در داخل متن حتما بايد به فارسی نوشته شود و صورت خارجی آنها در پاورقی ذکر گردد و اين، منحصر به اصطلاحات تخصصی يا اسامی اشخاص است. چنانچه در موارد خاصی لازم باشد که صورت خارجی آنها در داخل متن بيايد، بايد آنها را مقابل صورت فارسی در داخل پرانتز نوشت. (غلامحسينزاده، 1372، ص 17).
نکته قابلتوجه در استناد دادن معادلها اين است که اولاً در هر متن يا مقاله يا کتاب، فقط يک بار معادل انگليسی آنها آورده ميشود؛ ثانيا معادلهای بکار گرفته شده بايد يکنواخت باشند. و در صورت آوردن معادلهای ديگر، مثل فرانسه، آلمانی، و... بايد، در متن توضيحی درباره آن داده شود. در نوشتن اسامی اشخاص، ابتدا نام بزرگ، سپس حرف اول نام کوچک او با حروف بزرگ نوشته ميشود مانند C ،Jung .
ارجاع در منابع
محقق بايد در پايان مقاله فهرستی از منابع و مراجعی که در متن به آنها استناد کرده است، به ترتيب حروف الفبای نام خانوادگی در منابع فارسی (عربی يا انگليسی در صورت استفاده) بياورد. مقصود از فهرست منابع، به دست دادنِ صورت دقيق و کامل همه مراجعی است که در متن مقاله به آنها استناد شدهاست. هدف از ارائه اين فهرست، نشان دادن ميزان تلاش پژوهشگر در بررسی و استفاده از منابع گوناگون، احترام به حقوق ساير نويسندگان و مؤلفان و نيز راحتی دستيابی خواننده به منابع موردنظر است؛ علاوه براينکه تمامی مراجع و مآخذی که در متن به آنها استناد شده، بايد در فهرست منابع آورده شود، پس در بخش منابع، فقط منابعی آورده ميشود که در متن به آنها استناد شده است.
در ذکر هر منبع، حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروری به نظر ميرسند که در همه ارجاعات مشترکاند:
نام مؤلف يا مؤلفان؛ 2. تاريخ انتشار اثر؛ 3.عنوان اثر؛ 4. نام شهر(ايالت)؛ 5. نام ناشر.
جداسازی اين اطلاعات از هم با نقطه (.) و جداسازی اجزای مختلف هر يک از آنها با ويرگول (،) صورت ميگيرد.
ارجاع کتاب در منابع
الف) در ارجاع کتاب با يک مؤلف، اطلاعات ضروری ذکر شده در بالا ذکر ميشود، در صورتی که اثر تجديدچاپ شدهباشد، پس از عنوانِ کتاب، شماره چاپ آن ميآيد، مانند:
جوادی آملی، عبداللّه (1372). هدايت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء.
در ارجاعات انگليسی در صورتی که چاپ جديد مجددا ويرايش شدهباشد، علامتِ ايدی (ed ) با شماره ويرايش(25) آن، داخل پرانتز آورده ميشود،
ب) در ارجاع منابع دارای دو مؤلف يا بيشتر، اسامی مؤلفان به ترتيبِ نامِ ذکرشده در کتاب، ذکر ميشود و بين نامخانوادگی و نام آنها ويرگول و بين اسامی مؤلفان نقطه ويرگول (؛) ميآيد؛ مانند:
سرمد،زهره؛ بازرگان،عباس و حجازی، زهره(1379). روشهای تحقيق در علوم رفتاری (چاپ سوم). تهران: نشر آگاه.
ج) در معرفی کتابهای ترجمه شده، پس از ذکر نام مؤلف و تاريخ اثر، نام مترجم و تاريخ انتشار ترجمه ذکر ميشود. در آثاری که تاريخ نشرشان مشخص نيست، داخل پرانتز به جای تاريخ نشر، علامت سؤال (؟) ميآيد؛ مانند:
صدرالدين شيرازی، محمد(1375). شواهد الربوبيه، ترجمه جواد مصلح. چاپ دوم، تهران: انتشارات سروش.
د) در معرفی کتابهايی که با عنوان سازمانها يا نهادها منتشر شدهاند، به جای نام اشخاص، نام مراکز ذکر ميشوند: مرکز اسناد و مدارک علمی، وزارت آموزش و پرورش، (1362). واژهنامه آموزش و پرورش: فارسی - انگليسی، انگليسی - فارسی. تهران. نشر مؤلف.
ر) کتابهايی که به جای مؤلف، ويراستاری يا به صورت مجموعه مقالاتی بوده که به وسيله افراد مختلف نوشته شدهاست؛ اما يک يا چند نفر آنها را گردآوری کردهاند، بدين صورت ميآيند:
شفيعآبادی، عبداللّه (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات اولين سمينار راهنمايی و مشاوره. تهران. انتشارات دانشگاه علامه طباطبايی.
ارجاع مقاله در منابع
برای ارجاع به مقالههايی که در مجلههای علمی-تخصصی به چاپ ميرسند، ابتدا نام مؤلف يا مؤلفان، پس از آن، تاريخ انتشار اثر، بعد عنوان مقاله، و به دنبال آن، نام مجله و شماره آن ذکر ميشود، سپس شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسی و pp در انگليسی آورده ميشود؛ مانند:
حداد عادل، غلامعلی (1375). آيا انسان ميتواند عينی باشد. فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش9، صص 41-35.
ارجاع پاياننامه و رساله در منابع
در ارجاع رسالهها و پاياننامهها، پس از ذکر عنوان، بايد ذکرشود که آن منبع پاياننامه کارشناسی ارشد يا رساله دکترا و به صورت چاپ نشده، است؛ سپس بايد نام دانشگاهی را که مؤلف در آن فارغالتحصيل شدهاست، آورد:
ايزدپناه، عباس (1371). مبانی معرفتی مشّاء و اهل عرفان، پاياننامه کارشناسی ارشد، چاپ نشده دانشگاه قم.
ارجاع از يک روزنامه در منابع
در معرفی مقالههايی که در خبرنامهها و روزنامهها به چاپ ميرسد، يا استنادهايی که از متن سخنرانی اشخاص در يک روزنامه آورده ميشود، همانند ارجاع مقاله در مجله، تمام اطلاعات ضروری را آورده سپس سال انتشار، روز و ماه، نام روزنامه و شماره صفحه را ذکر ميکند. مانند:
محقق کجيدی، محمدکاظم (1375، 21مهر)، موانع ساختاری توسعه بخش کشاورزی، روزنامه کيهان، ص6.
5.2.4.ارجاع فرهنگنامه و دائرهالمعارف در منابع
در ارجاع دائرهالمعارفها نام سرپرست آورده شده و سپس بقيه اطلاعات ضروری، همانند کتاب به ترتيب ميآيد؛ مانند:
بجنوردی، سيدکاظم و همکاران (1377)، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی (چاپ دوم)، تهران: مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی.
ارجاع کنفرانسها، سمينارها و گزارشها
ارائه گزارش از همايشها و سمينارها بايد به شکل زير بيان گردد: (سلطانی، 1363، ص19).
همايش بينالمللی نقش دين در بهداشت و روان (1380). چکيده مقالات اولين همايش بين المللی نقش دين در بهداشت روان، تهران: دانشگاه علوم پزشکی ايران.
نقل منابع الکترونيکی (اينترنت)
امروزه نقل از منابع اينترنتی يکی از منابع ارجاع است که در ذکر آن، اطلاعات ضروری به ترتيب زير بيان ميگردد (ترابيان، 1987، ترجمه قنبری، 1380).
بارلو، جان پی (1996). درخت يوشع ميلرزد، در مجله CORE (روی خط اينترنت)، ج8، ش 1، (1992)، نقل شده تاريخ 25 مارس 1996، قابل دسترسی در:
آيين نگارش
چنانکه بيان شد، محقق بايد ابعاد سه گانه محتوايی، ساختاری و نگارشی مقاله را مورد توجه قرار دهد. آنچه تاکنون بيان شد، خلاصهای از اصول محتوايی و ساختاری يک مقاله علمی بود. اکنون به بررسی اصول کلی آيين نگارش که رعايت آن در تحرير مقاله علمی ضروری به نظر ميرسد، ميپردازيم.
الف) متن علمی تا حدّ ممکن بايد مختصر و مفيد باشد. به همين جهت لازم است از آوردن نقل قولهای غيرضروری و حجمافزا، تفننهای شاعرانه و ذوقی، بيانهای عاطفی واحساسی و گزافهنويسی اجتناب شود.
ب) از آوردن عبارتهای مبهم، مغلق و پيچيده و واژههای نامأنوس بايد احتراز گردد.
ج) بايد از ذکر بندهای طولانی و جملههای بلند خودداری شود.
د) مطالب بايد ساده، روان، جذاب و به گونهای صريح و روشن بيان گردد.
ر) در نقل مطالب، ضروری است امانتداری را با ذکر مشخصات دقيق منبع رعايت نمود. هر چند در اين باب نبايد به دام افراط و تفريط - که حمل بر فضل فروشی يا سهلانگاری است- افتاد.
ش) هر بخش از نوشته که شامل يک انديشه و مطلب خاصی است، بايد در يک بند (پاراگراف) آورده شود.
ص) بايد از به کاربردن کلمات مترادف به جهت افزايش حجم اجتناب شود.
ط) بايد از به کاربردن افراطی حروف اضافه و حروف ربط در متن پرهيز گردد.
ع) بايد از به کاربردن تعبيرهای نامناسب و عاميانه و استعمال الفاظ ناروا، رکيک و غيراخلاقی احتراز شود.
دونکته را در آيين نگارش بايد به صورت مجزا بررسيد: يکی رسمالخط فارسی و ديگری آيين نشانهگذاری است که مختصرا به آنها اشاره ميشود:
رسمالخط فارسی
خط، چهره مکتوب زبان است و همانند زبان، از مجموعه اصول و قواعدی پيروی ميکند. از آنجا که خط نقش مهمی در اصالت و غنای فرهنگ يک جامعه دارد، نبايد شيوهای را برگزيد که نسلهای جديد در استفاده از منابع کهن و ذخاير فرهنگی خود، دچار مشکل جدی شوند. بنابراين نبايد چهره خط فارسی به صورتی تغيير کند که مشابهت خود را با ذخاير فرهنگی قديمی از دست بدهد.
فرهنگستان زبان وادب فارسی که يک نهاد رسمی است و طبق قانون، وظيفه نظارت، تدوين، تنظيم و تصويب قواعد و ضوابط خط فارسی را به عهده دارد، اصول و قوانينی را در اين باره تصويب کرده است که ما در اين بخش از مقاله، با عنايت به مصوبات اين فرهنگستان، نکات رسمالخطی را به اختصار بيان ميکنيم.
قواعد املايی برخی واژهها(26)
الف) واژههايی که همواره به صورت جدا نوشته ميشود، عبارتاند از «اي»، مانند: ای خدا؛ «همين» و «همان» مانند: همين جا، همان کتاب؛ «هيچ»: مانند: هيچ يک؛ «مي» و «همي»، مانند: ميرود و همی گويد.
ب) واژههايی که همواره جدا نوشته ميشود، اما استثناء دارند:
«اين» و «آن» همواره جدا نوشته ميشوند، مگر در: آنچه، آنکه، اينکه، اينها، آنها، اينجا، آنجا، وانگهی.
«چه» همواره جدا نوشته ميشود، مگر در: چرا، چگونه، چقدر، چطور، چنان.
«بي» همواره جدا نوشته ميشود، مگر آنکه کلمه، بسيطگونه باشد، مثل: بيهوده، بيخود، بيراه، بيچاره، بينوا، بيجا.
«هم» از کلمه پس از خود جدا نوشه ميشود، مگر در:
1. کلمه، بسيطگونه باشد، مثل: همشهری، همشيره، همسايه، همديگر، همچنين، همچنان، همين، همان.
2. جزء دوم، تک هجايی باشد، مثل: همدرس، همسنگ، همکار، همراه.
3. جزء دوم با حرف مصوّت «آ» شروع شود، مثل: همايش، هماورد، هماهنگ.
«به» همواره جدا نوشته ميشود، مگر در:
1. وقتی بر سر فعل يا مصدر بيايد (بای زينت)، مثل: بگفتم، بروم، بنمايد، بگفتن.
2. به صورت بدين، بدان، بدور، بديشان به کار رود.
3. هرگاه صفت بسازد: بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام.
ج) واژههايی که همواره جدا نوشته ميشود، اما استثنا دارند:
«که» همواره جدا از کلمه قبل نوشته ميشود، مگر در: بلکه، آنکه، اينکه.
«چه» از کلمه پيش از خود جدا نوشته ميشود، مگر در: آنچه، چنانچه.
«را» همواره جدا نوشته ميشود، مگر در: چرا، مرا.
«تر»، «ترين» همواره جدا نوشته ميشود، مگر در: بهتر، مهمتر، کمتر، بيشتر.
د) واژههايی که همواره به ماقبل متصل ميشوند، اما استثنا دارند:
«ها» همواره به کلمه ماقبل ميچسبد، مگر در:
1. بخواهيم صورت مفرد کلمه مشخص شود، مثل: کتابها، درسها.
2. کلمه به «ه» غيرملفوظ ختم شود، مثل: ميوهها، خانهها.
2.1.5.علايم همزه
الف) اگر حرف پيش از آن مفتوح باشد، روی کرسيِ «ا» نوشته ميشود، مگر آنکه پس از آن مصوّت
«اي»، «او» يا «ب» باشد که در اين صورت روی کرسی «ی » نوشته ميشود:
رأفت، تأسف، مأنوس، شأن و خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ.
رئيس، لئيم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز.
ب) اگر حرفِ پيش از آن مضموم باشد، روی کرسی «و» نوشته ميشود، مگر آنکه پس از آن مصوّتِ «او» باشد که در اين صورت روی کرسی «ي» نوشته ميشود:
رؤيا، رؤسا، مؤسسه، مؤذّن، مؤثر، مؤانست، لؤلؤ، تلألؤ، شئون، رئوس.
ج) اگر حرفِ پيش از آن مکسور باشد، يا ساکن ولی در وسط کلمه قرار داشته باشد، روی کرسی «ي» نوشته ميشود و همچنين کلمات دخيل فرنگی همواره با کرسی «ی » نوشته ميشوند:
لئام، رئاليست، سئول، نئون، مسئله، جرئت، هيئت، و در توأم استثنا است.
د) اگر حرفِ پيش از آن مکسور و در آخر کلمه باشد، روی کرسی (ی ) نوشته ميشود: متلأليء.
ر) اگر حرفِ پيش از آن ساکن و يا يکی از مصوّتهای بلندِ «آ»، «او» يا «اي» بوده و در آخر کلمه نوشته شود، بدون کرسی نوشته ميشود: جزء، سوء، شيء، بطء، سماء، ماء، املاء، انشاء.
س) در صورتی که همزه پايانی ماقبل ساکن (بدون کرسی) يا همزه پايانی ماقبل مفتوح (با کرسی «ا») و يا همزه پايانی ماقبل مضموم (با کرسی «و»)به يای وحدت يا نکره متصل شود، کرسي«ي» ميگيرد و کرسی قبلی آن نيز حفظ شود:
جزئی، شيئی، منشائی، مائی، لؤلؤئی.
ص) اگر حرفِ پيش از آن مفتوح يا ساکن و پس از آن حرف «آ» باشد، به صورت ـآ و آ نوشته ميشود:
مآخذ، لآلی، قرآن، مرآت.
الف) نشانه کسره اضافه در خط فارسی آورده نميشود، مگر برای رفع ابهام در کلماتی که دشواری ايجاد ميکند: اسبِ سواری/ اسب سواری.
ب) برای کلمات مختوم به های بيان حرکت، در حالتِ مضاف، از علامت «ء» (ی کوتاه شده شبيه همزه) استفاده ميشود: خانه من، نامه من، نوشته او.
ج) «ي» در کلمههای عربيِ مختوم به «ي» (که «آ» تلفظ ميشود) دراضافه به کلمه بعد از خود به «الف» تبديل ميشود: عيسای مسيح، موسای کليم، هوای نفس، کبرای قياس.
واژهها و عبارات مأخوذ از عربی
الف) «ه» در عبارات مأخوذ از عربی به چند صورت ميآيد:
1) اگر در آخر کلمه تلفظ شود، به صورت «ت» نوشته ميشود: رحمت، جهت، قضات، برائت، مراقبت.
2) اگر در آخر کلمه تلفظ نشود، به صورت «ه» يا «ـه» نوشته ميشود: علاقه، معاينه، مراقبه، نظاره، آتيه.
3) در ترکيبات عربی رايج در فارسی به صوت «ه» يا «ـه» نوشته ميشود:ليلهالقدر، ثقهالاسلام، خاتمهالامر، دايرهالمعارف؛ استثنا در کلمات حجت الاسلام، آيت اللّه.
ب) «و» که در برخی از کلمههای عربی بهصورت «آ» تلفظ ميشود. در فارسی به صورت «الف» نوشته ميشود، مگر در مواردی که رسمالخط قرآنی آن مراد است: زکات، حيات، مشکات.
ج) «الف کوتاه» هميشه به صورت «الف، نوشته ميشود، مگر در برخی حروف اضافه و اسامی خاصی که «الف» در آخر کلمه ميآيد و ترکيباتی که عينا از عربی گرفته شده است: شورا، مولا، تقوا، اسماعيل، رحمان، هارون، ياسين.
الی، حتی، عيسی، يحيی، مرتضی، اعلامالهدی، بدرالدّجی، سدرهالمنتهی، طوبيلک.
تنوين
آوردن تنوين (در صورتی که تلفظ شود) در نوشتههای رسمی و نيز در متون آموزشی الزامی است و به صورتهای زير نوشته ميشود:
الف) تنوين نصب هميشه به صورت «ا / ـا» نوشته ميشود و اگر کلمه مختوم به همزه باشد، همزه آنها روی کرسی «ی » ميآيد و سپس تنوين روی «الف» بعد از آن قرار ميگيرد:
نسبتا، واقعا، موقتا، عجالتا، طبيعتا، عمدا، جزئا، استثنائا، ابتدائا.
ب) تنوين رفع و جر در همه جا به صورت « ــٌ » و « ــٍ » نوشته ميشود و فقط در ترکيبات مأخوذ از عربی که در زبان فارسی رايج است، به کار ميرود: مشارٌاليه، مضافٌاليه، منقولٌعنه، مختلفٌفيه، متفقٌعليه، بعبارهٍاُخری، اينحوٍکان.
آوردن تنوين در کلمههای فارسی اشتباه است: گاها، زبانا.
ترکيبات
مراد در اينجا کلمات مرکب و مشتق ميباشد که به صورت زير آورده ميشود:
کلمات مرکبی که الزاما پيوسته نوشته ميشوند:
الف) مرکبهايی که بسيط گونهاند:
آبرو، الفبا، آبشار، نيشکر، رختخواب، يکشنبه، سيصد، يکتا، بيستگانه.
ب) جزء دوم با «آ» آغاز شود و تک هجايی باشد:
گلاب، پساب، خوشاب، دستاس.
ج) هرگاه کاهش يا افزايش واجی يا ابدال يا ادغام يا جابهجايی آوايی در داخل آنها روی داده باشد:
چند، هشيار: ولنگاری، شاهسپرم، نستعليق، سکنجبين.
د) مرکبی که دست کم يک جزء آن، کاربرد مستقل نداشته باشد: غمخوار: رنگرز، کهربا.
ر) مرکبهايی که جدانوشتن آنها التباس يا ابهام معنايی ايجاد ميکند: بهيار (به يار)، بهروز (به روز)، بهنام (به نام).
س) کلمه های مرکبی که جزء دوم آنها تک هجايی باشد و صورت رسمی يا نيمه رسمی يا جنبه سازمانی، اداری و صنفی يافته باشد: استاندار، بخشدار، کتابدار، قاليشو، آشپز.
کلمات مرکبی که الزاما جدا نوشته ميشود:
الف) ترکيبهای اضافی (شامل موصوف و صفت يا مضاف و مضاف اليه)
ب) جزء دوم با «الف» آغاز شود: دلانگيز، عقبافتادگی، کماحساس.
ج) حرف پايانی جزء اول با حرف آغازی جزء دوم، همانند يا هم مخرج باشد:
آييننامه، پاککن، کممصرف، چوببری، چوبپرده، نظاممند.
د) مرکبهای اتباعی و نيز مرکبهای متشکل از دو جزء مکرر: سنگينرنگين، پولمول، تکتک، هقهق.
ر) مصدر مرکب و فعل مرکب: سخنگفتن، نگاهداشتن.
س) مرکبهايی که يک جزء آنها کلمه دخيل فرنگی باشد: خوشپز، شيکپوش: پاگوندار.
ص) عبارتهای عربی که شامل چند جزء باشد: معذلک، منبعد، عليهذا، انشاءاللّه، باريتعالی، عليايّحال.
ط) يک جزء از واژههای مرکب، عدد باشد: پنجتن، هفتگنبد، هشتبهشت، نهفلک، دهچرخه.
ع) کلمههای مرکبی که جزء اول آنها به «هاي» بيان حرکت ختم شود؛ مگر اينکه در ترکيب، «ها» حذف شده به جای آن، «گ» ميانجی بيايد: بهانهگير، پايهدار، کنارهگير، تشنگان، خفتگان، هفتگی، بچگی.
ف) کلمه با پيوستهنويسی، طولانی يا نامأنوس يا پردندانه شود: عافيتطلبی، مصلحتبين، پاکضمير، حقيقتجو.
ق) يک جزء کلمه مرکب، صفت مفعولی يا صفت فاعلی باشد: اجلرسيده، نمکپرورده، اخلالکننده، پاککننده.
ک) يک جزء آن اسم خاص باشد: سعديصفت، عيسيدم، عيسيرشته، مريمبافته.
ل) جزء آغازی يا پايانی آن بسامد زياد داشته باشد: نيکبخت، هفتپيکر، شاهنشين، سيهچشم.
م) هرگاه با پيوستهنويسی، اجزای ترکيب معلوم نشود و احيانا ابهام معنايی پديد آيد: پاکنام، پاکدامن، پاکرأی.
کلمات مرکبی که به دو صورت نوشته ميشود:
به جز کلماتی که الزاما پيوسته يا جدا نوشته شود، کلمات مرکب ديگر تابع قاعده خاصی نيست و به دو صورت نوشته ميشود که به برخی از آنها اشاره ميشود:
الف) پسوند «وار» در برخی کلمات جدا و در برخی ديگر پيوسته نوشته ميشود: طوطيوار، فردوسيوار، طاووسوار، بزرگوار، سوگوار، خانوار.
ب) نوشتن کلمه «باسمهتعالي» و «بسمهتعالي» به هر دو صورت جايز است.
ج) اگر واژه مرکب، عدد يک داشته باشد، نوشتن آن به هر دو صورت جايز است: يکسويه، يک سويه؛ يکشنبه، يک شنبه؛ يکسره، يکسره؛ يکپارچه، يکپارچه.
نکات تکميلی در رسمالخط
الف) جمع واژههای فارسی با «ات» غلط ميباشد، مانند گزارشات، پيشنهادات، که صحيح آن گزارشها، پيشنهادها ميباشد.
ب) کلمه عربی با علامت عربی جمع بسته ميشود، مانند: اطلاعات، وجوه، سطوح
ج) پسوند «يت» مصدرساز عربی، برای کلمات فارسی به کار نميرود؛ مثل: رهبريت، شهريت که صحيح آن رهبری و شهری بودن است.
خوشحال میشم من رو فالو کنید ، من هاشم شیخی پور هستم
شما همچنین میتونید در سایت تبلیغ ما کسب و کار خودتونو ثبت کنید و یک صفحه برای شغل و خدمات خود داشته باشید .
نشانهگذاريها
از آنجا که در جملات مکتوب، عواملی همچون مکث، تکيه، آهنگ و لحن کلام يا اشارهها -که در سخنگفتن استفاده ميشود- وجود ندارند تا گوينده را در انتقال مقصودش ياری دهند، برای رفع ابهام و روشنترکردن مقصود نويسنده و روان خواندن نوشته، از علايم نقطهگذاری استفاه ميشود. استفاده از علايم ويرايش، بيشتر تابع لحن کلام و سبک نويسنده است، با وجود اين، گاهی از اصول و قواعدی پيروی ميکند که سعی ميشود موارد مهم آنها بيان گردد.
ويرگول (،)
ويرگول نشانه مکث کوتاه است که با توجه به نوع متن و نوع مخاطب، برای درست و روان خواندن نوشته، در حد اعتدال به کار برده ميشود. در برخی موارد استفاده از آن ضرورت دارد که به برخی از آنها اشاره ميگردد:
الف) در بين دو کلمه که احتمال دارد خواننده آنها را به هم اضافه کند:
امام، امت اسلام را زنده کرد.
ب) در دو طرف عطف بيان و بدل نيز معمولاً به کار ميرود:
شريعتمداری، مدير مسئول روزنامه کيهان، درباره مسائل جاری گفت...
ج) بين چند کلمه يا گروه که در کنار هم بيايند و از نظر دستوری دارای يک نقش باشند، از ويرگول استفاده ميشود و دو واحد آخری با «و» به هم عطف ميشوند:
مردی مؤدب، فروتن، مهربان و نيکوکار بود.
د) ميان عبارتها و جملههای غيرمستقل يا وابسته:
معمولاً پيش مردم ظاهربين، دانشمند واقعی کسی است که...
ر) برای جداکردن اجزای آدرسها:
قم، بلوارامين، روبروی راهنمايی و رانندگی، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه.
س) برای جداکردن ارقام در جمله:
به اين موضوع در صفحههای 70، 95، 115 و 420 اشاره شده است.
ص) بعد از کلمهها و عبارتهای ربطی مانند:
با اين همه، به هر حال و... و قيدی، مانند: اولاً، ثانيا، بلی، خير و...
نقطهويرگول (؛)
نقطه ويرگول برای مکثهای طولانيتر و حدّفاصل بين ويرگول و نقطه است و به نقطه نزديکتر است که موارد کاربرد آن به شرح زير است:
الف) قبل از کلمهها و عبارتهای توضيحی مانند: (مثلاً، يعنی، اما و...) اگر به مفهوم جمله قبل برگردد:
شيخالرئيس گفته است که: «از گاو ميترسم؛ برای اينکه گاو شاخ دارد و عقل ندارد»؛ يعنی اينکه از قدرتمند کم عقل بايد گريخت.
ب) اجزای وابسته به يک موضوع کلّی، هرگاه به صورت جملههای متعددِ ظاهرا مستقل بيان شود:
فراق، کوه را هامون کند؛ هامون را جيحون کند؛ جيحون را پرخون کند؛ پس با اين دل ضعيف چون کند؟
ج) هرگاه در بين اجزای قسمتهای مختلف يک جمله، ويرگولهای متعدد به کار رفته باشد، نقطه ويرگول برای جدا کردن مجموعه آن قسمتها از يکديگر به کار ميرود:
محمد، احمد، حسن؛ علی و محمود را زدند.
د) هرگاه موضوع يک جمله کامل، فهرستوار دستهبندی شده باشد، پس از پايان هر دسته، نقطه ويرگول، و در آخرين دسته، نقطه ميآيد؛ مانند:
ساختمان واژههای فارسی، چند صورت است:
1) ساده: گل، دل، خرد؛
2) پيشوندی: همدل، بينوا، نادان؛
3) پسوندی: کارگر، شنونده؛
4) مرکب: گلخانه، دلنواز، سخنگو؛
5) گروهی: بی دست و پا، آب از سرگذشته.
نقطه (.)
نشانه مکث کامل است که در پايان جملههای خبری و امری ميآيد و موارد کاربرد آن به شرح زير است:
الف) پس از توضيحات پاورقيها، جدولها، نمودارها.
ب) در پايان جمله و پس از ذکر مشخصات منابع که در متن استناد شده است؛ مانند:
(مطهری، 1377، ص 25).
ج) برای مشخص کردن حرفهای اختصاری، لازم است پس از هر حرف (به جز حرف آخر) نقطه گذاشته شود؛مانند:
ه.ق (هجری قمری)، ق.م (قبل از ميلاد)
خوشحال میشم من رو فالو کنید ، من هاشم شیخی پور هستم
شما همچنین میتونید در سایت تبلیغ ما کسب و کار خودتونو ثبت کنید و یک صفحه برای شغل و خدمات خود داشته باشید .
دونقطه (:)
نشانه توضيح است و به جای کلمهها و عبارتهای توضيحی (نظير، مانند، مثل، ازقبيل و...) به کار ميرود، بدين معنی که آنچه بعد از دونقطه آمده توضيح مثالِ قبل است؛ مانند:
تنها ره سعادت: ايمان، جهاد، شهادت.
الف) قبل از نقل قولها دو ْنقطه ميآيد:
او در کتاب خود گفته است: «شما بوديد که رفتيد...».
ب) برای جداکردن رقمهای جزئی از کلی نيز از دونقطه استفاده ميکنند (در متنهای فارسی رقم کلی در سمت راست و رقم جزئی سمت چپ ميآيد)، مثلاً جلد سوم صفحه چهل و يک، را به صورت، «3 :41» نشان ميدهند.
ج) گذاشتن دونقطه پس از عنوانهای کتاب، مقاله، عنوان اصلی، فرعی و امثال آن لازم نيست.
علامت سؤال (؟)
در پايان جملههای پرسشی مستقيم، علامت سؤال ميآيد؛ همچنين موارد ديگر استفاده از علامت
سؤال عبارت است از:
الف) پس از جملههای استفهام انکاری:
چه کسی ميداند چه خواهد شد؟
ب) بعد از کلمهها يا عبارتهايی که به جای جمله پرسشی بيايند:
کدام بهتر است: علم يا ثروت؟
ج) برای بيان مفهوم ترديد يا استهزا اين علامت در داخل پرانتز (؟) استفاده ميگردد:
آقای محمدی، استاد نمونه دانشگاه تهران (؟) به مشهد رفته است.
د) هرگاه چند جمله سؤالی پشت سر هم قرار گيرند، معمولاً در پايان تک تک آنها نشانه پرسش ميآيد:
هيچ معلوم نيست از کجا آمدهاند؟ چه آوردهاند؟ به کجا ميروند؟
ر) اگر در ضمن جلمه خبری، جملهای پرسشی نقل شود، بايد جمله پرسشی حتما در داخل گيومه قرار گيرد:
طفيلی را پرسيدند که «اشتها داري؟»؛ گفت: منِ بيچاره در جهان همين متاع دارم.
گيومه «»
نشانهای است که برای «مشخص کردن» در موارد زير به کار ميرود:
الف) هرگاه عين عبارت نويسنده يا گويندهای نقل شده باشد:
او پرسيد «آيا کتابخانه ملی را ديدهاي؟»
ب) هرگاه برای تأکيد يا به دليل ديگر خواسته شود کلمه يا عبارتی در متن مشخص و متمايز شود مانند:
گفتم «کتاب» را بياور.
ج) آوردن عنوان مقالهها، سخنرانيها، فصلها، مجلهها، اشخاص، کتابها و... در متن- جايی که در چاپ حروف کج (ايرانيک) به کار نرفته- در داخل گيومه ميآيد.
پرانتز ()
برای جداکردن توضيحهای نسبتا اضافی به کار ميرود؛ توضيح هايی از قبيل:
الف) عبارتهای تکميلکننده و توضيحدهنده:
امامان معصوم(ع) احکام دينی را گاهی از راه الهام (نه وحی که خاص پيغمبر است) ميگرفتند.
ب) معنای لغتها و کلمهها:
جلد پنجم و ششم فرهنگ معين به اعلام (اسمهای خاص) اختصاص دارد.
ج) تاريخها:
صائب (986-1081 ه ق) از برجستهترين شاعران سبک هندی است.
د) ذکر مثالها:
روشهای تحقيق به کار گرفته شده (مثل پيمايشی) در متن...
ر) ارجاعها و ذکر منابع در متن:
(جوادی آملی، 1377، ص 54).
س) برای آوردن علايم اختصاری در متن:
(ق.م)؛ (ره)
خط فاصله (-)
نشانه جداسازی است و بيشتر در دو طرف جمله يا عبارت معترضه ميآيد تا آن را از متن اصلی جمله جدا کند، خط فاصله در جداکردن، از ويرگول قويتر و از پرانتز ضعيفتر است؛ به اين معنی که خواننده حتما مطلب بين دو ويرگول را بايد بخواند، ولی مطلب دو خط فاصله را ميتواند نخواند. تفاوت آن با پرانتز در اين است که عبارت بين دو خط فاصله، جزء جمله به شمار ميرود و در روال طبيعی جمله ميتوانيم آن را بخوانيم، ولی عبارت داخل پرانتز، توضيحی زايد بر متن است و ممکن است از نظر ترتيب کلمات به گونهای نباشد که بتوانيم آن را بخوانيم (غلامحسينزاده، 1372، ص 50):
نهضت بيداری مسلمانها در بسياری از کشورهای اسلامی -برخلاف آنچه که تصور و تبليغ ميشود- فرزند انقلاب نيست، برادر آن است.
الف) در آغاز بندهای کوتاه فرعی که بدون شمارهگذاری يا دستهبندی عددی و حرفی بعد از دو نقطه قرار ميگيرند: کارمند خوب کسی است که:
- اهداف کارش را بداند؛
- نيازهايش را بشناسد و...
ب) برای پيونددادن يک ترکيب دو وجهی:
فرهنگ ايرانی-اسلامي؛ قطار تهران-مشهد
ج) به معنی «تا» در بين دو عدد:
ساعت 9-8 درس دارم.
تايپ مقاله
امروزه تقريبا اکثر مجلات علمی، مقالات خود را به صورت تايپ شده ميپذيرند، بدين روی و برای تکميل شدن بحث، برای آشنايی مؤلفان محترم، برخی از اصول تايپ، بيان ميگردد.
الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهار سانتيمتر از بالا با قلم ياقوت، شماره شانزده تايپ ميگردد.
ب) نام مؤلف در زير عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتی متر، با قلم ترافيک، شماره ده تايپ ميشود.
ج) رتبه علمی و محل خدمت مؤلف يا مؤلفان با علامت ستاره () يا شماره در پاورقی همان صفحه و با قلم لوتوس نازک شماره دوازده که متناسب با قلم پاورقی است، تايپ ميگردد.
د) عناوين فرعی مقاله با شمارههای تفکيککننده مانند: 1.، 2.، 3.، و...، با قلم لوتوس سياه، شماره چهارده تايپ ميگردد.
ر) عناوين فرعيتر با شمارههای تفکيک کننده 1.1، 2.1 و... با قلم لوتوس سياه، شماره سيزده تايپ ميگردد.
س) متن مقاله با قلم لوتوس نازک، شماره چهارده تايپ شده و ابتدای هر پاراگراف يا بند با کمی تورفتگی (اشپون) با فاصله 5/0 سانتی متر آغاز ميگردد.
ص) فاصله بين سطرهای متن 5/1 سانتی متر و فاصله آنها از عنوانهای فرعی دو سانتی متر است.
ط) فاصله حاشيه صفحهها از هر طرف دو سانتی متر و از بالا و پايين نيز دو سانتی متر است و فاصله آخرين سطر با پاورقی يک سانتی متر است.
ع) نقل قولهای مستقيم در داخل گيومه با قلم لوتوس نازک، شماره دوازده تايپ ميگردد.
ف) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالای صفحه تايپ ميگردد.
ق) مقاله فقط بر يک طرف صفحه تايپ ميشود.
ک) بايد در تايپ مقاله از به کاربردن قلمهای متنوع و متفاوت اجتناب شود.
ل) قلم انگليسی لازم برای تايپ پاورقی، Times Mediumبا شماره هشت است و همين قلم برای انگليسی در متن و منابع با شماره ده استفاده ميشود.
ويرايش متن
ويرايش متن بر عهده ويراستار است که بايد طبق قوانين مربوط به نشر و ضوابط علمی صورت دهد. هرچند ويرايش، وظيفه محقق نيست، برای آشنايی محققان، به توضيحی اجمالی در اين رابطه ميپردازيم:
هر اثر تحقيقی دو نوع ويرايش ميشود: ويرايش فنی و ويرايش محتوايی.
ويرايش فنی
در ويرايش فنی مسائلی از قبيل به دست دادن ضبط لاتينی نامها يا معادل فرنگی اصطلاحات فنی، تعيين محل تصاوير، اشکال و جدولها، مراعات شيوه مناسب برای معرفی مشخصات کتابشناسی، تهيه فهرست مندرجات، فهرست تفصيلی، واژهنامه، فهارس ديگر، تنظيم صفحه عنوان و صفحه حقوق، اعراب گذاريهای لازم، تبديل مقياسها و سنوات، توضيح لازم برای برخی از اصطلاحات، معرفی اجمالی بعضی از اعلام در صورت نياز انجام ميشود.
ويرايش محتوايی
هر نوع کاستی و نادرستی نحوی و زبانی در اين ويرايش اصلاح ميشود. اگر اثر تحقيقی، متن تصحيح شده باشد، به بدخوانيهای مصحح توجه و با مراجعه به منابع - در صورت همکاری مصحح و در اختيار قرار دادن منابع- از درستی واعتبار توضيحات و تعليقات وی اطمينان حاصل ميشود. در مورد آثار ترجمه شده مطابقت تمام وکمال ترجمه با متن اصلی لازم است (دهنوی، 1377، ص 100).
پيوستها
اگر مقاله علمی دارای مطالبی باشد که در گزارش پژوهش علمی ضروری نيست، مؤلف آن را در پيوستها، ضميمه مقاله مينمايد. بهطور کلی آنچه پرسشنامه را در درک، ارزشيابی و تکرار پژوهش ياری ميکند، مانند نسخه کاملی از آزمونها يا پرسش نامههای چاپ نشده و شاخصهای آماری آنهاو...، ميتواند در پيوست آورده شود.
دوستان امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید و براتون مفید باشه
خوشحال میشم من رو فالو کنید ، من هاشم شیخی پور هستم
شما همچنین میتونید در سایت تبلیغ ما کسب و کار خودتونو ثبت کنید و یک صفحه برای شغل و خدمات خود داشته باشید .
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی هنر حجاری ظروف سنگی جیرفت در هزاره سوم پ.م
مطلبی دیگر از این انتشارات
برخیز و بدرخش
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگارگری