کارشناس تولید محتوا و مشارکتهای بینالملل/ مترجم
مدل مشارکت ذینفعان شهری در توسعه نوآوری
مدتها است که مدل «مارپیچ سهگانه»[1] که نظام روابط و مشارکت میان سه حوزه دانشگاهها، صنایع و دولت محلی را مشخص میکند، به یکی از مدلهای متداول همکاری در میان ذینفعان شهری و توسعه نوآوری تبدیل شده است.
این مدل به عنوان تصویری برای نشان دادن یک شبکه ارتباطی پیچیده استفاده میشود که طی آن، کسبوکارها، موسسات آموزشی و دولت محلی ضمن اینکه نقشهای سنتی خود را ایفا میکنند، با سایر حوزهها نیز همکاری گستردهای دارند. این همکاری فقط به مشارکت در پروژهها محدود نمیشود، بلکه یک همکاری ساختاریافته، راهبردی و نهادیتر را شامل میشود که در اصل، نهادها نقشهایی جدید و غیرسنتی را متقبل میشوند، برای مثال، شرکتها به نهادهای آموزشدهنده تبدیل میشوند و دانشگاهها نقش کارآفرینی و دولتهای محلی نیز نقش تسهیلگر کسبوکار را ایفا میکنند.
البته چند سالی است که مدل «مارپیچ چهارگانه»[2] نیز مورد استفاده قرار میگیرد که جنبه چهارم مارپیچ، به موضوع جامعه مدنی و رسانه مربوط میشود؛ حوزهای که کاربر نهایی (که ممکن است متناسب با شرایط، شهروند، مشتری، بیمار و غیره باشد) به این نظام همکاری وارد میشود و مستقیما در این فرایند مشارکت دارد.
استفاده از یک مدل مارپیچ سهگانه/ چهارگانه، حتی در مشارکتهای میان شهرها نیز میتواند تفاوتهای چشمگیری را از لحاظ چالشها، زمان و منابع مورد نیاز در پروژههای مشترک ایجاد کند. برای مثال، شواهد حاصل از پروژه «توسعه شهری اروپا-چین» (UEC)[3] که با همکاری شهرهای اروپایی و چینی اجرا شد، نشان میدهد که مهمترین عامل موفقیت همکاری میان شهرها، وجود یک گروه کوچک از افراد یا سازمانهای متعهد است که تا حصول نتایج مورد نظر علیرغم وجود چالشها و موانع موجود، تلاش کنند. این گروه معمولا متشکل از ذینفعان مختلفی است که نقاط قوت مکمل یکدیگر دارند که میتواند شامل مدیریت شهری، کسبوکارهای محلی، دانشگاه یا یک گروه که نماینده کل این مدل مارپیچ است باشد.
در حالیکه روابط همتا به همتا در همکاری بین شهرها یک استاندارد متداول محسوب میشود (مثلا دولت محلی با دولت محلی، دانشگاهها با دانشگاهها)، اما این مدل مارپیچ سهگانه/ چهارگانه، ویژگیهای مثبت بسیاری را به این روند همکاری اضافه میکند:
· تعریف بهتر اهداف و فرصتها: مشارکت با ذینفعان مختلف به ارایه ایدهها و رویکردهای مختلف و همچنین، به غنیتر شدن فرصتهای همکاری و مذاکره در حوزههای جدید همکاری منجر میشود. بنابراین، احتمال همکاریهای موفقیتآمیز افزایش مییابد. دیگر اینکه، طرفین بهتر میتوانند پیشنهاد یا تقاضای همکاری را با نیازها یا ظرفیتهای خود تطبیق دهند. برای مثال، یک شهر میتواند ضمن ارایه دانش فنی در حوزه گردشگری، در پی سرمایهگذاری در فناوریهای جدید باشد.
· انعطافپذیری برای ذینفعان: در یک مدل مارپیچ سهگانه/ چهارگانه، سازمانهای مختلف نقشهای همپوشاننده دارند. بدین ترتیب، نوعی از نمایندگی مشترک ایجاد میشود. برای مثال، اگر دانشگاه یا اتاق بازرگانی بتواند به نمایندگی از کل اکوسیستم شهری، منافع جمعی را کسب کند، لزومی ندارد که یک دولت محلی در تمام هیئتهای نمایندگی حضور داشته باشند. انعطافپذیری در نحوه مشارکت و استفاده از منابع توسط کل شرکاء، یکی از نتایج مستقیم استفاده از مدل مشارکت مارپیچ سهگانه/ چهارگانه است.
· پایداری همکاری: یکی از چالشهای متداول در مشارکتهای میان شهرها، مذاکرات و تبادل نظرات طولانی مدت، قبل از به توافق رسیدن برای آغاز اجرای یک پروژه جدید است. دخیل بودن ذینفعان مختلف که دارای نظرات و اهداف مختلف هستند، میتواند به تسهیل اجرای کل فرایند منجر شود. حتی اگر در هر زمان مشخص، تعداد کمی ایدههای جدید برای انجام اقدامات مشترک ارایه شود، کل مارپیچ مشارکت از آن بهرهمند میشود. علاوه بر این، چنین دستاوردهای مشترک میتواند دخیل شدن تمام ذینفعان و حس موفقیت در میان تمام آنها را در پی داشته باشد.
در کل، از آنجاکه امروزه شهرها سیستمهایی پیچیده هستند که با ضروریات و نیازهای بسیار گسترده (و غالبا در هم تنیده) مواجه هستند، بسیار حیاتی است که به مسائل مختلف توسعه شهری پرداخته شود و برای برطرف کردن آنها تلاش شود، در حالیکه یک تصویر کلی نیز از آن در نظر گرفته شود. استفاده از مدل مارپیچ چهارگانه میتواند به دستیابی به راهکارهای نوآورانه برای این چالشها به صورت مشارکتی و جامع، منجر شود.
[1]. Triple helix
[2]. Quadruple helix
[3]. URBAN-EU-CHINA
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقش و چالشهای شبکه نمودن سنسورهای کنترل کیفی در شهرهای هوشمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفاوتهای WoT & IoT
مطلبی دیگر از این انتشارات
طرح کنترل دسترسی مقیاس پذیر اینترنت اشیا بر اساس بلاک چین