مشارکت شهروندی در پلتفرمهای نوآوری شهر هوشمند
1. مقدمه
تغییر و تحولات سریع و عدم قطعیتهای موجود در سیستم اقتصادی و تشدید رقابت جهانی باعث ایجاد چالشی جدید پیرامون بازآفرینی اقتصاد شهری شده است. از آنجاکه نوآوری به عنوان عاملی کلیدی برای توسعه اقتصادی شناخته شده است، تمرکز نهادهای شهری نیز به سمت افزایش توانمندی نوآوری شهروندان در شرکتهای بومی و توسعه محیطهای نوآوری شهری قرار گرفته است که در هر دو مورد، هدف اصلی حمایت از شرکتهای بومی و جذب کسبوکارها و استعدادها میباشد. در این میان، اگرچه توجه به نیازهای فوری کارآفرینان در اولویت قرار دارد، اما واقعیت پیچیده اقتصادی باعث اتخاذ دیدگاهی جامعتر در زمینه ترویج و نفوذ نوآوری شده است.
در این راستا، شاخصهای متعددی در ارتباط با توسعه اقتصادی در وضعیت فعلی وجود دارند که مؤید نیاز به دیدگاهی جامعتر در این زمینه هستند و مهمترین موضوع، این است که شهروندان و جوامع مختلف به بخشی جداییناپذیر در زیستبوم جهانی نوآوری تبدیل شدهاند و دلیل این امر، آزادسازی روزافزون فرآیندهای نوآوری در شرکتها و نقشآفرینی شهروندان و علاقمندان به این حوزه است. این نوع مشارکت در نوآوری و پلتفرمسازی در کسبوکارها نمونههای مشابهی در زندگی روزمره جوامع نیز دارند. نهادهای شهری باید از توسعه کسبوکارهای بومی پشتیبانی کنند چراکه شرکتهای موفق، به اشتغالزایی کمک کرده و به پایههای افزایش رفاه در سطح محلی تبدیل میشوند. سیاست توسعه اقتصاد بومی به طور روزافزون با سیاستهای توسعه فناوری و نوآوری عجین میشوند و این روند به خوبی در تمایل عمومی شهرها در توسعه محیطهای نوآوری در مقیاسهای مختلف، از مناطق نوآوری بزرگ تا مراکز رشد کوچک، مشهود است. ظهور آزمایشگاههای نوآوری در سازمانهای بخش دولتی، آزمایشگاههای شهر هوشمند و پلتفرمهای نوآوری مشارکتی تحت حمایت دولتها و نهادهای شهری، همگی بخشی از این تحول اساسی محسوب میشوند.
در این میان، فرض بر این است که شهروندان عاملی تأثیرگذار در فرآیندهای نوآوری در پلتفرمهای مشارکت هستند. ممکن است که شهروندان نقشهایی متفاوت داشته باشند (فعال سیاسی، کارآفرین، صاحب کسب و کار، شهروند مقیم، کارگر، کاربر خدمات، فعال و نظایر آن)؛ در عمل همه شهروندان پتانسیل درگیرشدن در پلتفرمهای نوآوری مشارکتی را دارند و این موضوع به نوع نوآوری موجود در هر بخش بستگی دارد.
برای مثال، ممکن است پلتفرم در پی توسعه نوآوریهای شهری با هدف ارتقاء نوسازی محله باشد یا اینکه در پی نوآوریهای سرویس با هدف ارتقاء خدمات عمومی و یا نوآوریهای محصولمحور با هدف کمک به موفقیت شرکتهای بومی باشد. منافع مشارکت شهروندان چندبعدی است از جمله، مشارکت در ایدهپردازی، درک بهتر کاربران و زمینههای کاربرد، ارائه نمونههای اولیه و آزمایش قابلیت استفاده و همآفرینی (طراحی مشارکتی). در صورتی که شیوههای پلتفرم باز در سطح شهر گسترش یابد، نقشهایی همچون سکونت، عضو اجتماع یا فعالیتهای کاربر نیز پررنگمیشود و در نتیجه، خود شهر نیز به تدریج به یک پتلفرم گسترده یا آزمایشگاه شهری تبدیل میشود.
2. هوشمندسازی از طریق پلتفرمسازی
مفهوم شهر هوشمند، چارچوبی برای درک بهتر فرصتهای توسعه فناوری در جهت توسعه شهری فراهم میکند. البته زمانیکه قرار است مجموعه پیچیدهای مثل یک شهر مورد بررسی قرار گیرد، موضوع تا حدی گیجکننده و مشکلزا میشود. در این میان، «پلتفرم» ایجادکننده نوعی استعاره و دیدگاه است که مشخصکننده ساختار شهر هوشمند در زمانی است که بر اساس شهروندان و ارتباطات آنها شکل بگیرد. چنین مفهومی معمولا با نام «شهر به مثابه یک پلتفرم» (CaaP)[1]شناخته میشود.
این روند از دهههای 1960 و 1970 با توسعه سیستمهای IT در شهرها،گردش کارها و فعالیتهای اجرایی آغاز شد. یکی از نقاط عطف کلیدی در این زمینه، توسعه روزافزون اینترنت در اواسط دهه 1990 بود که باعث تغییر و تحول چشمگیر در چشمانداز توسعه فناوری شد. در نتیجه، شهرها نیز به دنبال یافتن فرصتهای بهرهبرداری از دادههای دیجیتالی موجود در راستای ارتقاء تعامل با شهروندان و سایر ذینفعان رفتند.
از آنجاکه غالبا برنامههای توسعه IT در هر شهر به صورت جداگانه اجرا شده است، ارتباط سیستمهای IT با یکدیگر به درستی انجام نمیشود. این سیستمها حتی در یک شهر، شبیه به جزایر نرمافزاری جدا از هم هستند که به طور مثال در بیمارستانها، نهادهای اجرایی، پلیس و سایر نهادهای شهری به خدمت گرفته شدهاند.
در این میان، رویکرد پلتفرمسازی امکان ایجاد تعامل کامل میان سیستمهای IT متصل به هم را فراهم میآورد. بنابراین، فرض بر این است که پلتفرمها به ایجاد ارتباط میان تمام عملکردهای دیجیتالی که یک شهر برای سرویسدهی به مخاطبان داخلی و بیرونی خود به آنها نیاز دارد، کمک میکنند. نتایج بررسیها نشان داده است که روند دیجیتالیسازی میتواند به تغییر زندگی روزمره افراد منجر شود. زندگی روزمره افراد در انواع مختلفی از فضاهای مجازی متصل به هم جریان دارد که این فضاها مجهز به تجهیزات هوشمند، دیتابیسهایی با قابلیت دسترسی از راه دور، اطلاعات لحظهای و بهنگام و قابلیتهای جمعسپاری هستند. این توضیحات، اولین گام در جهت درک بهتر پدیده نوظهور «شهر پلتفرمی» یا «شهر به مثابه یک پلتفرم» است.
پلتفرمسازی باعث ادغام مسائل مرتبط با دادهها با حوزههای حکمروایی و سیاستگذاری عمومی میشود. ایده اصلی این است که حکمروایی شهری در مسیر جایگزینی سازوکارهای بروکراتیک سازمانیافته در سیلوها یا جزایر مجزا از هم با پلتفرم حل مشکلات جمعی قرار گیرد و محملی ایجاد شود تا افراد در آن ایدههای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند، از دادههای باز استفاده میکنند و راهکارهایی برای توسعه و برطرف کردن مشکلات ارائه را ارایه دهند. در اصل، اجرای حکمروایی پلتفرممحور به توسعه سیستمهای داده باز، اطلاعرسانی مناسب به شهروندان و جمعسپاری اطلاعات منجر میشود که هدف آن، ارتقاء خدمات و مدیریت شهر در جهت جابهجایی قدرت، ثروت و ایدههای شهروندان در زندگی شهری است.
3. نردبان مشارکت شهروندان در پلتفرمهای بومی
توسعه فناوریهای جدید، تأثیر بسزایی بر افزایش میزان پیچیدگی در حوزههای کسبوکار، حکمروایی و زندگی اجتماعی داشته است. این شرایط باعث شکلگیری شبکههای ارتباطی بومی جدید به عنوان بخشی از زیستبوم دیجیتالی شده است و این فناوریهای جدید، نقشی تسهیلکننده در تعیین مسیر تحولات شهری داشتهاند. یکی از نشانههای اولیه این روند، افزایش تولید محتوا توسط کاربران در شبکههای اجتماعی بود که در ادامه، با ظهور انواعی جدید از مشارکتهای الکترونیکی، همآفرینی و اتصال فراگیر همراه بوده است.
همگی این موارد باعث تغییر چشمانداز ارتباطات شهری و پیششرط اطلاعرسانی شهری شدهاند. چنین شرایطی به ایجاد «هوش جمعی» منجر شده است که در قالب تجمیع نظرات و بصیرت جمعی ظهور پیدا میکند. برای توسعه متوازن و مسئولانه این اقدامات، به ایجاد فرهنگ مشارکت با هدف پشتیبانی، هدایت و کنترل توسعه نیاز است و این چشمانداز در نهایت به افزایش خلاقیت میانجامد. مشارکت آزاد گروهی یکی از ملزومات اصلی بهرهبرداری از افزایش تنوع و خلاقیت است و افرادی که در توسعه این پلتفرمهای نوآوری مشارکت دارند، با نام «شهروند» شناخته میشوند. البته این مفهوم شهروند، بار معنای سیاسی و قضایی نیز دارد. شهروندان میتوانند دو نوع نقش الگو در توسعه اقتصاد شهری داشته باشند:
الف) فعال سیاسی، عضو یک اجتماع یا ساکن یک منطقه که در یک روند سازمانیافته، در برنامهریزی شهر یا فرآیند حکمروایی مشارکت دارد؛
ب) یک مصرفکننده، مشتری یا کاربر که در فرآیند نوآوری کاربرمحور مشارکت دارد.
دومین مورد شامل گروههای مختلف همانند دانشآموزان، شهروندان مسن یا خانوادهها همراه با فرزندانشان میشود. در میان توپولوژیهای معروف مشارکت و تأثیر شهروندان میتوان به «نردبان مشارکت شهروندی»[2]اشاره کرد که به درستی، برخی جنبههای کلیدی مشارکت را نشان میدهد. اگر انواع جدیدی از مشارکتها را به انواع فناورانه سنتی مشارکت شهروندی در برنامهریزی شهری اضافه کنیم، به یک دیدگاه مفهومی از مدلهای مشارکت دست مییابیم که از برنامهریزی فناورانهی تحت کنترل تا برنامهریزی مشارکتی و در نهایت، برنامهریزی خودسازمانیافته با حداکثر اختیار، گسترده شده است. در این میان، فرضیه اصلی که به عنوان یک قانون شناخته میشود آن است که هرچه میزان اختیارات و خلاقیت بیشتر باشد، یکپارچهسازی در سیستم برنامهریزی شهری رسمی کمتر است (تصویر 1).
میزان یکپارچهسازی و خلاقیت در برنامهریزی شهری
مشارکت شهروندان در پلتفرمهای توسعه اقتصاد شهری نیازمند یک نظریهپردازی خاص مبتنی بر شرایط است. یک رویکرد کلاسیک در توسعه محصول این است که میزان مشارکتها شناسایی شود. طراحی برای کاربران، طراحی با مشارکت کاربران و طراحی توسط کاربران. در یکی دیگر از طرحهای مشابه در مورد برنامهریزی شهری، مشارکت به چهار نوع کلی دستهبندی میشود[3]:
الف) مشارکت اولیه که توسط نهادهای شهری قدرتمند استفاده میشود تا مجوز توسعه برنامهها و پروژهها را صادر کنند؛
ب) مشارکت ابزاری که اساسا ابزاری است به سمت هدفی از پیش تعیینشده و غالباً باعث افزایش بهرهوری داراییهای جمعی و سرمایه انسانی میشود؛
ج) مشارکت نمایندگی که به اعضای گروههای اجتماعی مختلف امکان میدهد تا نظرات خود را در روند تصمیمگیریها و اجرای سیاستهایی که بر آنها تأثیرگذار است بیان کنند؛
د) مشارکت تحولآفرین که به افزایش اختیارات و قدرت افراد دخیل در آن منجر شده و به عنوان یک شیوه کاملا غیرمتمرکز، باعث تغییرات اثرگذار در بسیاری از ابعاد زندگی شهری میشود.
4. نمونه موردی
مدل توسعه شهر هوشمند و استفاده از مشارکت شهروندها در پلتفرمهای نوآوری به یکی از بخشهای جداییناپذیر در سیاستگذاری توسعه اقتصاد نوآوریمحور در فنلاند تبدیل شده است و اهمیت این موضوع تا جایی پیش رفته است که گاهاً از این توسعه با نام انقلاب شهری یاد میشود.
· هلسینکی
شهر هلسینکی پایتخت فنلاند، بزرگترین شهر و مهمترین شهر فنلاند در سطح بینالمللی است. بر اساس استراتژی فعلی این شهر مقرر شده است که این شهر به یک محل کسبوکار الگو و قطب نوآوری در مقیاس جهانی تبدیل شود که اجرای موفق آن، به افزایش رفاه شهروندان و متعاقبا کل جمعیت این کشور منجر خواهد شد.
این استراتژی در اصل تبلوری از یک رویکرد متوازن در مورد مسائل مربوط به توسعه شهری است. در این شهر، «مشارکت میان کسبوکارها و دولت شهری به گونهای تشویق شده است که مسئولیتپذیری در قبال محیط زیست افزایش یافته و کسبوکارهای جدید و نوآورانه در ارتباط با توسعه فناوریهای هوشمند، خدماتی با بهرهوری بالای استفاده از منابع و محصولاتی با قابلیت عدم انتشار کربن، ایجاد شوند.» برای مثال در این استراتژی، به منطقه کالاساتاما[4]به عنوان یک مدل الگو برای توسعه ساختوساز شهری هوشمند اشاره شده است. در این راستا، آزادسازی و مشارکت به عنوان مهمترین عامل شناخته میشوند که باید در تمام مناطق فعالیت اصلی، اِعمال شوند.
یکی از جنبههای خاص مرتبط با موضوعات آزادسازی و مشارکت، مقوله داده باز است که شهر هلسینکی با هدف تسریع روند اجرای نوآوری و ارائه خدمات بهینه، توجه ویژهای به آن داشته است. یکی از نمونههای اولیه که تعامل میان شهروندان و کسبوکارها و توسعه پایدار را فراهم میکند، پروژه Climate Street است که با همکاری مرکز محیط زیست شهر هلسینکی اجرا شده است. این پروژه بخشی از «استراتژی شش شهر» است و بخشی از هزینههای آن از سوی اتحادیه اروپا تأمین شده است. هدف این پروژه، کاهش مصرف انرژی و تولید گازهای گلخانهای بوده است. شرکتها، صاحبین املاک و مستغلات و ساکنین منطقه همگی در روند توسعه و آزمایش راهکارهای نوآورانه با دولت شهری همکاری داشتهاند.
در مجموع بر اساس رویکرد شهر هلسینکی در مورد نوآوری، خود شهر به عنوان یک محیط نوآوری باز در نظر گرفته میشود که تعمیمیافته ایده آزمایشگاه شهر هوشمند است. هوشمندسازی در چنین شرایطی، فراتر از توسعه زیرساختهای پیشرفته یا راهکارهای تکنولوژیکی مدرن است. بر اساس دیدگاه شهر هلسینکی، توسعه یک شهر هوشمند به معنای تشویق مشارکت آزادانه شهروندان و اجتماعهای مختلف، توسعه داده باز و شفافسازی و ترویج توسعه خدمات انعطافپذیرتر و پایدارتر است. بر این اساس، شهروندان نقشهای متفاوتی را برعهده میگیرند و مشارکت آنها به طرق مختلف انجام میشود؛ برای مثال در برخی پروژهها به آنها امکان داده میشود تا نظرات خود را بیان کنند، از حقوق خود به عنوان یک فعال سیاسی دفاع کنند و یا از دانش و تجربیات خود به عنوان کاربران خدمات بهره ببرند. چنین تنوعی در پروژههای فروم Viriumهلسینکی دیده میشود. اگرچه این فروم به عنوان یک مدل فرآیند برای هدایت عملیاتها طراحی نکرده است، اما امکان استفاده از تجربیات سایر پروژههای موفق را برای تعیین چارچوب و روند یک پروژه توسعه موفقیتآمیز را فراهم کرده است. این چارچوب شامل پنج اِلمان کلیدی است:
1) شناسایی مشکل؛
2) تضمین تعهد شرکای اصلی؛
3) مشارکت کاربران؛
4) آزمایش کردن؛
5) تشویق و جمعآوری بازخوردها.
این فروم یک نهاد منحصر به فرد برای توسعه شهری است که از برخی روشهای کاری شرکتهای نرمافزاری کوچک استفاده کرده است. همچنین، این فروم در ورود سریع محصولات نمونه به مرحله آزمایش، بسیار پویا و انعطافپذیر عمل کرده است.
· اولو
شهر اولو با حدود 200 هزار نفر جمعیت، یکی از شهرهای فناوریمحور پیشرو در منطقه نوردیک (شمال اروپا) محسوب میشود. این شهر خود را به نام «پایتخت اسکاندیناوی شمالی» معرفی میکند. نقطه قوت این شهر در چندین عامل خلاصه میشود که عبارتند از: تخصص و مهارتهای تکنولوژیکی برگرفته از دانشگاه اولو، وجود شرکتهای نوآور IT، شبکهسازی فعالانه و ترویج صنایع فناوری برتر توسط دولت شهری که تمرکز اصلی آن بر توسعه کسبوکار بومی قرار دارد. این موضوع در سند «استراتژی شهر اولو 2020» دیده میشد.
یکی از دلایل موفقیت مشارکت کاربران در شهر اولو، اقدامات ابتکاری این شهر در جهت امکان دسترسی رایگان همگانی به یک شبکه بیسیم بوده است که علیرغم توسعه شبکههای داده موبایل، همچنان موقعیت خود را حفظ کرده است. شبکه دسترسی عمومی OULUیا [5]PanOULUدر سال 2003 راهاندازی شد. این شبکه در منطقه تحت پوشش خود، امکان دسترسی اینترنت باندوسیع بیسیم را برای همه در نقاط دسترسی همگانی که در اماکن عمومی قرار دارند، فراهم میکند. شبکه PanOULU با همکاری شهرداری اولو و برخی شرکتها و موسسات آموزشی و تحقیقاتی توسعه یافته است.
امروزه، این شبکه بخشی مهم از زیرساخت خدمات چندگانه در این شهر و یک برند معروف در حوزه شهر هوشمند آن محسوب میشود. این شبکه نه تنها نمادی از تخصص و تجربه در حوزه فناوریهای بیسیم محسوب میشود، بلکه نمادی از توسعه مشارکتمحور و اعتقاد به فراگیری و مشارکت شهروندان است. دولت شهری نیز نقشی تعیینکننده در این مسیر و حفظ پویایی چنین زیرساختی، داشته است.
شبکه بیسیم یاد شده گامی مهم در راستای ایجاد شهری فراگیر، افزایش مشارکت شهروندان و آموزش مدنی با محوریت ایجاد جامعهای دانشبنیان بوده است. در اوایل قرن 21، این شهر محیطهای نوآوری باز متعددی را برای توسعه و آزمایش اپلیکیشنهای موبایل جدید توسعه داد (برای مثال، پروژه Octopus) و پروژههای آزمایشی خدمات موبایل متعددی را همانند خدمات کتابخانه موبایل، ارائه مجوزهای ماهیگیری، پرداخت هزینه پارکینگ یا تعیین وقتهای دندانپزشکی راهاندازی کرد که همگی آنها، بخشی از اقدامات ساماندهیشده نهاد شهری برای توسعه راهکارهای چندگانه انعطافپذیر برای ارائه خدمات عمومی بود. این روند توسعه، نشاندهندهی رابطه همزیستی و تعاملپذیر میان نهاد شهری، کسبوکارهای نوآور و کاربران خدمات است. همانطورکه در سند استراتژی نوآوری 2013-2007 نیز بیان شده است، تأکید نهاد شهری بر این موضوع قرار دارد که اشتیاق و تمایل به مشارکت، محرک اصلی نوآوری است و این مشارکت فقط شامل نسل عصر دیجیتال نمیشود بلکه طیف وسیعتری از شهروندان را از تمام سنین که در نقاط مختلف شهر ساکن هستند، شامل میشود.
در حال حاضر، OULLabsو PATIO دو نمونه از پلتفرمهایی هستند که روند تعاملات و ارتباطات میان شهروندان و کسبوکارها را (در راستای افزایش مشارکت شهروندان و توسعه کسبوکارها) تسهیل میکنند. آزمایشگاههای زندگی هوشمند اولو یا OULLabsتحت مدیریت دانشگاه اولو است و طیف گستردهای از خدمات، ابزار و محیطهای آزمایشگاهی را فراهم نموده و از پلتفرم PATIO نیز استفاده میکند. این آزمایشگاه روند توسعه محصولات و خدمات را در محیط واقعی و با همکاری کاربران نهایی تسهیل میکند. برخی از نمونهها عبارتند از پروژههای آزمایش یا تحقیق و توسعه (R&D) که توسط شرکتهای محلی راهاندازی شدهاند و افراد بومی در قالب مشتری یا کاربر در آن مشارکت دارند. همچنین، این آزمایشگاه پروژههای دیگری از جمله توسعه خدمات عمومی را سازماندهی کرده است همانند پروژه توسعه خدمات عمومی غیر حضوری که با همکاری شهروندان، کارمندان و نهادهای مسئول در شهر اولو و برخی از شهرداریهای همجوار، توسعه یافت.
و اما PATIOنیز یک پلتفرم یا فروم کاربرمحور است که مورد استفاده شرکتها و نهاد شهری است و ترکیبی از یک فروم شهروندی و یک پلتفرم آزمایشگاه زندگی است. این پروژه از قلب یک پروژه نهاد شهری که بودجه آن را اتحادیه اروپا تأمین میکند شکل گرفته است و ذیل برنامه «پلتفرمهای نوآوری باز» در استراتژی شش شهر (2015-2018) توسعه یافته است. ایده اصلی این پلتفرم این است که به شهروندان امکان داده شود در روند توسعه محصولات یا خدماتی که واقعا به آنها نیاز دارند یا اصلاح محصولاتی که به درستی کار نمیکنند، مشارکت کنند. در اصل، در این پلتفرم از همه دعوت میشود تا در نظرسنجیها، مصاحبههای گروه کانونی، گروههای آزمایش محصولات و فعالیتهای مشابه مشارکت کنند. در این پلتفرم از نمودار فرآیندی[6]مورد استفاده در یک پروژه معمولی توسعه محصول یا خدمات در یک شرکت یا سازمان، استفاده میشود که شامل مراحل ذیل میشود: 1) برقراری ارتباط؛ 2) انجام مذاکرات؛ 3) برنامهریزی؛ 4) اجرا/ آزمایش؛ 5) تحلیل؛ 6) گزارش دادن؛ 7) ارائه نتایج. این مراحل نشاندهنده ماهیت PATIO به عنوان یک فروم کاربرمحور است که از مشارکت شهروندان معمولی در توسعه محصولات و خدمات بهره میبرد.
[1]. City-as-a-Platform
[2]. Ladder of citizen participation by Sherry Arnstein
[3]. White, S.C. Depoliticising development: The uses and abuses of participation.
[4]. Kalasatama
[5]. public access network OULU
[6]. Process flowchart
مطلبی دیگر از این انتشارات
هفت عامل موثر در موفقیت شهرهای هوشمند برتر در دنیا
مطلبی دیگر از این انتشارات
تکنیکهای حملات سایبری
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه شبکههای حملونقل هوشمند به نفع شهر هستند؟